اثر سوگیری شناختی و سوگیری احساسی در سرمایهگذاری
هر کسی در زندگی سوگیری و موضعگیریهایی دارد. ما در مورد مردم، فرصتها ، سیاستهای حکومت و البته بازار قضاوت میکنیم. ما جهانمان را با سوگیریهای خودمان تحلیل میکنیم و آن را از دریچه فیلترهایی که محصول تجربیاتمان است جهت میدهیم؛ حال این سوگیری یا سوگیری شناختی است یا سوگیری احساسی.
ما فقط در مورد کسانی که مانیتورهای بورس را رصد میکنند، صحبت نمیکنیم. ما در مورد فیلترهایی صحبت میکنیم که تصمیمهای ما را پالایش و گاهی این تصمیمها را سوگیرانه به جهتی خاص هدایت میکنند. البته ممکن است افراد تصمیمهایی را که بر اساس سوگیرهایشان گرفتهاند، عقلانی جلوه دهند. عموما، تمام انواع فعالیتهای روزمره در وهله اول با الگوهای رفتاری هدایت میشوند. همین الگوهای رفتاری میتوانند فعالیتهای سرمایهگذاری را تحت تاثیر قرار دهند.
برای بیشتر مردم غیرممکن است در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری بیطرف رفتار کنند. با این حال سرمایهگذاران میتوانند با درک و شناسایی سوگیریها، آنها را کاهش دهند، سپس وضع قوانین تجارت و سرمایهگذاری است که در مواقع لزوم این سوگیریها را کاهش دهد.
در کل سوگیری سرمایهگذاری به دو دستهبندی اصلی تقسیم میشود: شناختی و احساسی. هر دو سوگیریها معمولا نتیجه پیشداوری در انتخاب یک گزینه بر گزینه دیگر است.
شناسایی و شناخت سوگیرهای بیفایده شناختی و احساسی به سرمایهگذار کمک میکند تا بازده کلی فعالیت و سرمایهکذاری خود را بهبود ببخشد.
سوگیری شناختی بر پایه تجربه و منطق استوار است. حال این تجربه میتواند درست یا غلط باشد اما سوگیری احساسی اغلب خودبهخود و بر اساس احساسات فردی شکل میگیرند.
سوگیری شناختی چیست؟
سوگیریهای شناختی عموماً شامل تصمیمگیری بر اساس مفاهیم تثبیتشده مانند تجربه شخصی هستند که ممکن است دقیق باشند یا نباشند. همه ما فیلمی را دیدهایم که یک دزد لباس فرم پلیس را میپوشد تا از یک ایست بازرسی رد شود. افسر پلیس واقعی فردی را که لباس فرم پوشیده از خودش فرض میکند و فکر میکند باید یک پلیس باشد. این یک مثال از سوگیری شناختی است. حالا یک پاسبان تقلبی چه ربطی به انتخاب های سرمایهگذاری شما دارد؟ با چند مثال بیشتر توضیح میدهیم:
سوگیری تایید؛ فریب حرفهای قشنگ را نخور
دقت کردهاید که به افراد و گزینههایی که با شما موافق هستند اهمیت بیشتری میدهید؟ معاملهگران هم همین طور هستند. چند بار به جای اینکه دنبال اطلاعاتی باشید که نظر شما را به چالش بکشد، سهام و گزارشهایی که ایده شما را تایید میکنند را تحلیل کردهاید؟
غلط قمارباز؛ استراتژی روز ششم را نادیده بگیر
بیایید فرض کنیم که فهرست سهامهای برتر بازار بورس تا پنج جلسه معاملاتی، یک صعود پیدرپی را تجربه کرده است. شما یک معامله کوتاه در صندوقهای ذخایر انجام میدهید؛ چون باور دارید که احتمال افت بازار در روز ششم زیاد است. اگرچه ممکن است این اتفاق بیفتد، اما بر اساس منطق، رویدادهای گذشته به رویدادهای آینده مرتبط نیستند. ممکن است دلایل دیگری وجود داشته باشد که روز ششم باعث ایجاد یک بازار نزولی شود، اما این واقعیت که همیشه بازار، پنج روز متوالی صعودی است بیربط است.
سوگیری وضع موجود؛ جلد نو به مغزت هدیه کن
انسان بنده عادت است. مقاومت برابر تغییر به سبد سرمایهگذاری هم سرایت میکند. به جای اینکه به دنبال ایدههای جدید باشیم، با رفتاری تکراری، تمایل به بازگشت به سهامهای همیشگی و یا صندوقهای درآمد ثابت را داریم. با اینکه سرمایهگذاری در شرکتهایی که رفتار قابل اعتمادتری دارند یک استراتژی منطقی است اما در نظر بگیرید که این رفتار میتواند سود بالقوه شما را محدود کند.
سوگیری ریسکگریز؛ از اخبار بد دور شو
بازار صعودی پرتحرک و شاداب است، با این حال بسیاری از سرمایهگذاران به دلیل ترس از تغییر مسیر، این دنیای جذاب را از دست دادهاند. سوگیری ریسکگریز اغلب باعث میشود که سرمایهگذاران اهمیت بیشتری به اخبار بد بدهند تا اخبار خوب. این نوع سرمایهگذاران معمولاً بر سرمایهگذاریهای ایمن و کم ریسک بیش از حد توجه میکنند و زمانی که بازار متزلزل است، به این سرمایهگذاریها بیشتر نگاه میکنند. این سوگیری به طور بالقوه میتواند باعث شود که اثرات ریسک، از احتمال پاداش سنگینتر باشد.
اثر زنجیرهای؛ همرنگ جماعت نشو
وارن بافت با مقاومت برابر اثر زنجیرهای یا همان همرنگ جماعت شدن یکی از موفقترین سرمایهگذاران در جهان شده است. توصیه معروف او که میگوید حریص باشید وقتی همه میترسند و بترسید وقتی همه حریص هستند، این سوگیری را محکوم میکند.
سوگیری احساسی چیست؟
سوگیری احساسی معمولا خودبهخود بر اساس احساسات شخصی هر فرد در زمان تصمیمگیری اتفاق میافتد.
این تعصبات ممکن است عمیقا ریشه در تجربیات شخصی داشته باشد که در تصمیمگیری تاثیر میگذارد. موضع گیری احساسی معمولا ریشه در روانشناسی سرمایهگذار دارد و غلبه بر آن معمولا سختتر از غلبه بر سوگیری شناختی است. سوگیریهای احساسی لزوما همیشه اشتباه نیستند. در بعضی موارد سوگیری احساسی یک سرمایهگذار ممکن است به او کمک کند تصمیمهای مناسبتری بگیرد که از او محافظت کند.
با چند مثال تعاریف بالا را بیشتر خواهیم شناخت:
سوگیری ضررگریز
آیا در سبد سهام خود سهامی دارید که به قدری کاهش یافته که نمیتوانید فکر فروش آن را هضم کنید؟ در واقع، اگر سهام را بفروشید، پول باقیمانده میتواند دوباره در یک سهام باکیفیتتر سرمایهگذاری شود. اما از آنجایی که نمیخواهید بپذیرید که ضرر از صفحه کامپیوتر به پول واقعی رسیده، دست نگه میدارید؛ به این امید که روزی آن را به قیمت واقعی برگردانید.
سوگیری اعتمادبهنفس کاذب
«من امتیازی دارم که شما (و دیگران) ندارید.» فردی با سوگیری «اعتماد به نفس کاذب» معتقد است که مهارتاش به عنوان یک سرمایهگذار بهتر از مهارتهای دیگران است. به عنوان مثال، فردی را در نظر بگیرید که در صنعت داروسازی کار میکند و باور دارد در آن بخش توانایی تجارت در سطح بالاتری نسبت به سایر معاملهگران دارد. بازار از معتبرترین تاجران که چنین تفکری داشتند یک احمق ساخته است. این باور میتواند همین کار را با شما انجام دهد.
سوگیری اهدا (وقف)
همانند سوگیری ضررگریز ایده این است که آنچه مالکش هستیم باارزشتر از چیزی است که نداریم. آن سهام زیانده را یادتان هست؟ سهامهای دیگر در همان گروه ممکن است پتانسیل بیشتری در خود داشته باشند اما سرمایهگذار نمیفروشد، چون همچنان معتقد است، مانند قبل، سهمش بهترین در گروه خود است.
تفاوتهای کلیدی
به طور کلی، یک سوگیری معمولاً نتیجه پیشداوری هنگام انتخاب دو گروه است. سوگیریها میتوانند تحتتأثیر تجربه، قضاوت، هنجارهای اجتماعی، فرضیات، دانش و موارد دیگر باشند.
سوگیریهای شناختی عموماً شامل تصمیمگیری بر اساس مفاهیم مرسوم است که ممکن است دقیق باشند یا نباشند. سوگیریهای احساسی معمولاً خودبهخود بر اساس احساسات شخصی یک فرد در زمان تصمیمگیری رخ میدهد. سوگیریهای احساسی معمولاً مبتنی بر استدلال مفهومی گسترده نیستند. هر دو سوگیری شناختی و احساسی هنگام تاثیرگذاری بر یک تصمیم ممکن است موفق باشند یا نباشند.
به حداقل رساندن سوگیریهای (تعصبات) بیفایده
در سرمایهگذاری، برداشتن گامهایی برای به حداقل رساندن موضع گیری بیفایده میتواند در کسب درآمد بیشتر بسیار مفید باشد.چند مثال عبارتند از: از یک صفحه اکسل برای محاسبه ریسک یا پاداش هر تجارت یا سرمایهگذاری استفاده کنید. این به تعیین آستانه و عدم انحراف از قانون کمک کند. وقتی معاملهای انجام میدهید، یک هدف صعودی تعیین کنید. وقتی به هدف رسیدید، موقعیت را بفروشید. یکی از راههای کلیدی برای به حداقل رساندن سوگیریهای بیسود، تنظیم قوانین معاملاتی عینی و پایبندی به آنها است. قوانین معاملاتی که تعصبات بیسود را کاهش میدهند، میتوانند به غلبه بر احساسات و افزایش بازده کمک کنند.
آشنایی با مالیه رفتاری
مالیه رفتاری، شاخه ای از اقتصاد رفتاری می باشد که به تاثیر عوامل و تعصبات روانشناختی بر رفتارهای مالی سرمایه گذاران و فعالان بازار مالی می پردازد. این عوامل و تعصبات به نوبه خود می توانند پاره از ناهنجاریهای بازار، علی الخصوص ناهنجاریهای بازار سهام، مانند افزایش یا کاهش شدید قیمت سهام، را توضیح دهند.
درک مالیه رفتاری
مالیه رفتاری را می توان از چند سو مورد بررسی قرار داد. بعنوان مثال، در مبحث بازدهی بازار سهام، بعنوان بخشی از امور مالی، فرض ما بر این است که رفتارهای روانشناختی بر پیامدها و بازدهی بازار تاثیر می گذارد. با این وجود، همچنان زوایای بسیار دیگری جهت پرداختن به این موضوع وجود دارند. هدف از طبقه بندی مالیه رفتاری، کمک به درک چرایی رفتار مردم در تصمیمگیری های مالی و چگونگی اثر این تصمیمها بر بازار می باشد. در مالیه رفتاری، فرض می کنیم فعالان این حوزه، بصورت کامل عقلایی رفتار نمی کنند و بر خود کنترل ندارند، ولی در عین حال، از نظر روانشناختی، با گرایشات خود کنترل کننده و طبیعی، تا حدودی تاثیر گذار می باشند.
یکی از جنبه های مطالعاتی مالیه رفتاری، تاثیر تعصبات می باشد، که می تواند علل مختلفی داشته باشد. این تعصبات را می توان یکی از پنج مفهوم بنیادی قلمداد نمود. درک و طبقه بندی تعصبات مختلف مالیه رفتاری می تواند در مطالعه و بررسی دقیق پیامدهای این صنعت و یا بخش بسیار مهم باشد.
مفاهیم مالیه رفتاری
بطور کلی، مالیه رفتاری شامل پنج مفهوم زیر می باشد:
- حسابدرای ذهنی (Mental Accounting): حسابداری ذهنی به معنای میل شدید به جمع آوری پول، با اهداف مختلف می باشد.
- رفتار جمعی (Herd Behavior): این رفتار زمانی شکل می گیرد که افراد، دنباله روی از اکثریت را پیشه میگیرند. در بازار سهام، این رفتار به دلیل اینکه عامل فروش ها و افزایش قیمت های نمایشی می باشد، از شهرت خوبی برخوردار نمی باشد.
- شکاف عاطفی (Emotional Gap): شکاف عاطفی به تصمیمگیری بر اساس احساسات شدید و یا فشارهای عاطفی، مانند اضطراب، خشم، ترس و یا هیجان، اشاره دارد. در اکثر مواقع، عواطف، عامل اصلی تصمیمگیری غیر عقلایی افراد است.
- لنگر انداختن ( Anchoring): این اصطلاح به معنای تعیین سطح هزینه بر اساس یک مرجع خاص می باشد. مانند تعیین هزینه مداوم بر اساس سطح بودجه و یا منطقی سازی هزینه ها بر اساس ترجیحات رضایتی مختلف.
- خود انتسابی (Self-Attribution): خود انتسابی به معنای گرایش به انتخاب بر اساس اعتماد به دانش شخصی می باشد. دلیل این امر به اعتماد به نفس ذاتی در یک زمینه خاص بر می گردد. بدین معنا که افراد سطح دانش خود را بالاتر از دیگران می دانند.
انواع تعصبات مورد مطالعه در مالیه رفتاری
با موشکافی بیشتر، به تعصبات و گرایشات شخصی متعددی بر می خوریم که در حیطه مالیه رفتاری قرار می گیرند. از قبیل:
تعصب موقعیت (Disposition Bias)
تعصب موقعیت اشاره دارد به زمانیکه سرمایه گذاران، سهام برنده خود را می فروشند و از سهام بازنده دست برنمی دارند. بعبارت دیگر، سرمایه گذاران، با وجود آنکه به کسب سود در مدت زمانی کوتاه می اندیشند، زمانیکه خود را در موقعیت زیان می بینند، حاضر به تغییر موضع نمی باشند. چون می خواهند به نقطه سر به سر و یا قیمت اولیه بازگردند. دلیل این پافشاری نیز آن است که زمانیکه در موقعیت سود قرار دارند، میخواهند در فرصت بدست آمده نشان دهند که بدرستی دست به سرمایه گذاری زده اند. با این حال، هنگامیکه در موقعیت ضرر قرار دارند، تمایلی به اعتراف به اشتباه در سرمایه گذاری ندارند. اشتباه در تعصب نسبت به موقعیت، بدین معنا می باشد که عملکرد سرمایه گذاری معمولا به قیمت در زمان ورود به سرمایه گذاری بستگی دارد. بدین معنا که سرمایه گذاران، بدون توجه به عوامل بنیادین و یا عوامل موثر بر سرمایه گذاری که دستخوش تغییر شده اند، معیار عملکرد سرمایه گذاری خود را بر اساس قیمت درزمان ورود قرار می دهند.
تعصب تایید (Confirmation Bias)
این تعصب زمانی اتفاق می افتد که سرمایه گذاران به پذیرش اطلاعاتی که تصمیم از پیش گرفته شده آنها را پشتیبانی و تایید می کند، گرایش دارند. در واقع، سرمایه گذاران به محض دیدن این اطلاعات، حتی نادرست، آنها را می پذیرند تا مهر تاییدی بر تصمیمشان باشد.
تعصب تجربه (Experiential Bias)
این حالت هنگامی روی می دهد که خاطره رویدادهای اخیر به سرمایه گذاران سمت و سو می دهد و باعث می شود آنها احتمال وقوع یک رویداد را بیشتر از آنچه که هست تخمین بزنند. بعنوان مثال، بحران مالی سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ ، باعث خروج بسیاری از سرمایه گذاران از بازار سهام گردید. بطوریکه تعداد زیادی از آنها دیدگاه خوبی نسبت به بازار نداشتند و مشکلات اقتصادی بیشتری را برای سالهای آینده پیش بینی می کردند. بعبارت دیگر، تجربه چنین اتفاق ناخوشایندی باعث افزایش تعصب و برآورد بیش از حد احتمال وقوع چنین رویدادی گردید. درحالیکه در سالهای بعد، شاهد بهبود اقتصاد و بازگشت بازار به موقعیت قبلی خود بودیم.
زیان گریزی (Loss Aversion)
هنگامیکه نگرانی از دست دادن، بیشتر از لذت سود آوری است، با پدیده زیان گریزی روبرو هستیم. بعبارت دیگر، سرمایه گذاران، دوری گزیدن از زیان را بر کسب سود ترجیح می دهند. بهمین دلیل، برخی از آنها ، پاداش بیشتری برای پذیرش ریسک درخواست می کنند؛ و چنانچه امکان دریافت چنین میزان پاداشی وجود نداشته باشد، با وجود عقلایی به نظر آمدن ریسک مزبور، آنها از سرمایه گذاری صرف نظر می نمایند.
تعصب آشنایی (Familiarity Bias)
این پدیده به تمایل سرمایه گذاران به سرمایه گذاری در آنچه که با آن آشنایی دارند، اشاره می کند؛ مانند شرکتهای داخلی یا سرمایه گذاریهای محلی. از اینرو، آنها از سرمایه گذاریهای متفاوت در بخشهای مختلف، که باعث کاهش ریسک می گردد، سر باز می زنند و به سمت سرمایه گذاری در آنچه که با آن آشنا هستند و یا در گذشته آن را انجام داده اند، پیش می روند.
مالیه رفتاری در بازار سهام
فرضیه بازار کارآمد (Efficient Market Hypothesis, EMH) می گوید که در یک بازار با نقدینگی بالا، در هر زمان، قیمتهای سهام بصورت کارا، ارزش گذاری می شوند تا انعکاسی از اطلاعات موجود باشند. با این وجود، مطالعات زیادی، پدیده تاریخی بلندمدت را در بازارهای اوراق بهادار نشان داده اند؛ آنچه که با فرضیه بازار کارآمد در تقابل است و بطور منطقی نمی تواند در مدلهای مبتنی بر عقلانیت کامل سرمایه گذار جایی داشته باشد.
فرضیه فوق، بر پایه این نظریه بنا شده است که فعالان بازار، بر اساس عوامل خارجی و ذاتی حال و آینده، دیدی عقلایی نسبت به قیمتهای سهام دارند. در مقابل، مالیه رفتاری در حوزه بازار سهام، بر این نظر است که بازارها کاملا کارآمد نیستند و بر این اساس فاکتورهای روانشناختی می توانند بر خرید و فروش سهام اثر بگذارند.
در حرکتهای بازار سهام و دیگر بازارها، بصورت روزانه، مفهوم تعصبات و گرایشات مالیه رفتاری بکار گرفته می شود. همچنین از تئوریهای مالیه رفتاری برای توضیح بهتر ناهنجاریهای احساسات و تعصبات سرمایه گذار اصلی بازار، مانند حبابها و رکودهای شدید استفاده می شود. نظریه بازار کارآمد، این واقعیت را که سرمایه گذاران و مدیران پورتفولیو علاقمند به درک روندهای مالیه رفتاری می باشند، در بر نمی گیرد؛ روندهایی که می توانند برای بررسی سطوح قیمت و نوسانات بازار جهت سفته بازی و همچنین اهداف تصمیمگیری مورد استفاده قرار گیرند.
تعصبات روانی و رفتار سرمایه گذاری: بررسی مدارک و شواهد از بازار سهام مالزی
Psychological Biases and Investor Behaviour: Survey Evidence from Malaysian Stock Market
مشخصات کلی
سال انتشار | 2010 |
کد مقاله | 1104 |
فرمت فایل ترجمه | Word |
تعداد صفحات ترجمه | 16 |
نام مجله | فاقد منبع |
نشریه | فاقد منبع |
درج جداول و شکل ها در ترجمه | انجام شده است |
جداول داخل مقاله | ترجمه شده است |
چکیده فارسی
بسیاری از تئوری های اقتصادی و مالی بر این تصورند که سرمایه گذاران عمدتا منطقی عمل کرده و اغلب تمامی اطلاعات موجود در فرآیند تصمیم گیری های سرمایه گذاری را درنظر میگیرند.اقتصاد دانان به این موضوع که بازار پایدار بوده و قیمت سهام به دنبال روند اقتصاد متغیر است اشراف کامل دارند. با این حال، سرمایه گذاران هم طبیعتا تنها یک انسان هستند. آنها با توجه به احساسات بازار عمل می کنند و برخی حتی زمانی که تصمیم گیری های مالی را اعمال میکنند،بسیار حریصانه و با جرات بالا تصمیم گیری میکنند(کنایه از احساس دل و روده خود را دنبال کردن) . هدف اصلی این تحقیق به منظور تشخیص اینکه چگونه روانشناسی روی قدرت تصمیم گیری سرمایه گذاران تاثیر می گذارد،میباشد. در این تحقیق ، به طور خاص ، چهارنوع از گرایشات و تعصبات روانی از جمله ; اعتقادات و باورها ، اعتماد به نفس، حسرت و اثر" نیش مار " : و تاثیر آن برقدرت تصمیم گیری مورد بررسی قرار میگیرد. اثری که این موارد بر قدرت و نحوه ی تصمیم گیری سرمایه گذاران میگدارند بسیار قابل توجه است. سرمایه گذاران به اثری که باورها و اعتقادات در تصمیم گیری های خود میگذارند اشراف دارند. سرمایه گذاران اعتماد به نفس کافی را با توجه به مهارت ها و دانش خود در نحوه ی تصمیم گیری هایشان بهئ کار میبرند. آنها عمدتا هنگام تصمیم گیری بدبین هستند.
چکیده لاتین
Many economic and financial theories presume that investors act rationally and always consider all available information in the investment decision-making process. Economists consider that the market is stable and stock prices follow the economic trend. However, investors are only human. They act according to market sentiments and some even follow their gut feeling when making financial decisions. The main purpose of this research is to determine how psychology affects investors’ decision-making. In this research, specifically, four psychological biases; beliefs, self - confidence, regret and “snake bite” effect and their impact on decision-making are examined. Their impacts on decision-making of investors are found to be significant. Investors are found to rely on beliefs in making decisions. Investors lack confidence with regard to their skills and knowledge in decision-making. They are pessimistic when making decisions. Investors also experience regret when they buy at a high price and sell at a low price. Sometimes, they hold the stocks too long and the price may have reached lower than the buying price. All these would cause them regret and affect their decision-making. Investors who had experienced losses are reluctant to assume risks or buy stocks though it may be appropriate to buy at that particular moment. These findings confirm that psychological biases inhibit the investors from making ‘rational’ decisions. Most of the evidences documented in this study are consistent with the studies done previously. As such, Malaysian investors can gain a better understanding of the differences between traditional finance and behavioral finance and as well as be made aware of these biases when making investment decisions in the stock market.
خرید و دانلود ترجمه این مقاله:
جهت خرید این مقاله ابتدا روی لینک زیر کلیک کنید، به صفحه ای وارد می شوید که باید نام و ایمیل خود را وارد کنید و پس از آن روی دکمه خرید و پرداخت کلیک نمایید، پس از پرداخت بلافاصله به سایت بازگشته و می توانید فایل خود را دانلود کنید، همچنین لینک دانلود به ایمیل شما نیز ارسال خواهد شد.
معاملات هیجانی
همه ما در بازار های مالی دچار معاملات هیجانی و احساسات گونانون متفاوت درحین معاملات خود شده ایم امروز ما به بررسی جامع این احساسات نشانه های آن و روش جلوگیری از آن می پردازیم برای معاملاتی بهتر با ما همراه باشید
پیش درآمدی بر معاملات هیجانی در بازار های مالی
بازار سرمایه، بازاری بسیار خاص است و در مورد به هر گونه خبر و یا شایعه، رفتار خاصی نشان می دهد؛ تا حالتی که می شود بیان گرد وضعیت یک بازار سرمایه پویا، نشان دهنده کلیت اقتصادی پویای کشور است. پس، تصمیم گیری در جهت معاملات سهم، نیاز دارد به داشتن علم، تجربه و اگاهی می باشد و یک معامله گر باید نسبت به شرایط اقتصادی کشور، شرایط کلی بورس، وضعیت صنایع، وضعیت شرکت های بورسی و مسائل بنیادی اطلاعات کافی داشته باشد. متاسفانه در بین معامله گران، کسانی هستند که با تصمیم های احساسی و هیجانی خود، باعث ضرر بسیاری می شوند. به همین علت از جمله الزامات ورود به بازار سرمایه، دوری از تصمیم ها و معاملات هیجانی است. به همین علت، در این مطلب قصد داریم تا کمی درباره معاملات هیجانی در بورس و روش های پیشگیری از آن صحبت کنیم.
علائم و نشانه های هیجان در رفتار معامله گران احساسی
بسیاری از اوقات در بازار با رفتار عجیب سرمایه گذاران روبرو می شویم. به عنوان نمونه، سهمی که تا روز قبل، خریداران کمی داشت، به یکباره و بدون علت ارزشمند می شود و طرفداران بسیاری پیدا می کند و خریداران نسبت به خرید آن سهم، هجوم می آورند و صف خرید تشکیل می دهند. در طرف مقابل نیز، گاهی اوقات با انتشار یک شایعه بی اساس، سهم یک شرکت معتبر و پرطرفدار بورسی محبوبیت خود را از دست می دهد و سرمایه گذاران بسیاری نسبت به فروش آن سهم اقدام می کنند.
تشکیل اینگونه صف ها هیجانی است و برخی از سرمایه گذاران تحت تاثیر خبر و شایعه های بی ارزش، معاملات هیجانی انجام می دهند و بدون دانش و آگاهی کافی عمل می کنند و رفتاری هیجانی دارند. آن ها دست به خرید و فروش احساسی می زنند و همین عامل باعث ضرر و زیان های سنگین آن ها می شود.
برای سود سازی در بازار سرمایه، باید بازار را شناخت و نسبت به روانشناسی بازار آگاه بود. باید دقت کرد تا رفتاری منطقی در پیش گرفت. نباید طمع کرد و نباید ترسید. گاهی اوقات اشخاص به علت طمع و سود بیشتر، از سودهای خود محافظت نمی کنند. گاهی نیز از ترس ضرر، نسبت به خرید سهم ارزشمند در کف های قیمتی، تردید می کنند. برخی اوقات نیز بدون آگاهی کافی از شرایط شرکت و نیت فروشندگان و خریداران، به محض ایجاد صف خرید یا فروش و با تحریک شایعات به صف میپیوندند و معاملات هیجانی انجام می دهند.
پس، برای موفقیت در این بازار باید ثبات روانی و احساسی داشته باشید و براساس اطلاعات درست و تحلیل شده، اقدام کرده و از معاملات هیجانی و احساسی، دوری نمایید.
معامله گرانی که قادر به کنترل احساسات خود نیستند، هیجانی عمل می کنند. با افت کمی در قیمت سهم، آن را به فروش می رسانند. به خبر و شایعه های بی ارزش بیش از حد اهمیت می دهند و این امر بر روی تصمیم گیری آن ها به شدت تاثیرگذار است. این اشخاص، قبل از تحقق سود، خوشحالی می کنند و قبل از تحقق زیان، ناراحت می شوند. گاهی اوقات نیز از تحلیل و بررسی قیمت ها می ترسند و گاهی برعکس، به طور مرتب، قیمت ها را بررسی می کنند. چنین اشخاصی معمولا به دانش اشخاص دیگر تکیه می کنند و از حقیقت فرار می کنند و دست به تحلیل درست اطلاعات نمی زنند. به هر شایعه و خبر، واکنش نشان داده و در نهایت اقدام به معاملات هیجانی می کنند.
این موضوعات در حالی است که یک معامله گر موفق قبل از هر اقدامی، عوامل متعددی را مد نظر قرار می دهد و آن را بررسی می کند که چه فاکتورهایی ممکن است بر قیمت سهم شرکت تاثیر بگذارد. همانطور که شایعات و اخبار بی اساس بر روی تصمیمات نابخردانه تاثیر می گذارند، استفاده از اخبار موثق، تحلیل های سنجیده و منابع خبری معتبر نیز در جهت یک تصمیم گیری عاقلانه موثر است.
باید توجه داشته باشید که گاهی اوقات، خبر و شایعه های بی ارزش نادرست توسط عده ای دلال و سفته باز ایجاد می شود. این سودجویان سعی می کنند تا با کاهش قیمت سهم، آن ها را در کف قیمتی خود، بخرند و پس از خرید، در جهت افزایش قیمت سهم در بازار، اقدام کنند و همان سهمی که در کف خریده بودند را این بار به قیمتی بالاتر در بازار بفروشند.
از همه بدتر اینکه بعضی اشخاص با هیجانی شدن، دست به فروش خانه، ماشین و وسایل ضروری خود می زنند و یا با اتخاذ وام های سنگین، بدهکار می شوند و اقدام به خرید سهم به صورت افراطی می کنند. این اشخاص در شرایط نوسانی بازار، متحمل ضرر بسیاری می شوند و مجبور می شوند تا برای همیشه از بازار خداحافظی کنند.
برای جلوگیری از معاملات هیجانی در بازار سرمایه چه اقداماتی باید انجام داد؟
داشتن یک افق زمانی بلندمدت در معامله گری، یکی از راه های جلوگیری از احساسی عمل کردن در بازار و انجام معاملات هیجانی است؛ زیرا ریسک در بلندمدت به حداقل خود خواهد رسید و اقدامات کوتاه مدت به یک ابزار برای معامله گری بلندمدت تبدیل می شود.
در واقع، علتی وجود ندارد که روند صعودی یا نزولی یک سهم، برای همیشه دوام داشته باشد؛ بلکه نوسانی بودن قیمت ها یکی از خصلت های بازار سهم است. استفاده از تحلیل بنیادی یا تکنیکال، منجر به شناختی منطقی نسبت به آینده یک سهم و یا صنعت می شود و با استفاده از این شناخت است که یک معامله گر منطقی می تواند جایگاه یک سهم را در مسیر مشخص کند و بالا و پایین شدن قیمت آن سهم موجب نگرانی او نشود. زیرا می داند این نوسانات مقطعی خواهد بود.
یکی از تفکرات نادرست سرمایه گذاران هیجانی، داشتن تعصب نسبت به یک سهم خاص است. این اشخاص با وجود علم به شرایط بد سهم اما، ولی بدون در نظر گرفتن واقعیت، نسبت به فروش آن تعلل می کنند. در واقع، گاهی اوقات با فروش سهم در شرایط بد، نه تنها می توان خسارت ناشی از شرایط بد سهم را جبران کرد؛ بلکه می توان با خرید یک سهم مناسب به جای سهم فروخته شده، سود خوبی نیز به دست آورد. برخی از اشخاص با داشتن اعتماد به نفس غیرمنطقی که به دنبال تجربه معاملات موفق قبلی به دست آمده است، حاضر به خروج از سهم نمی شوند و سرمایه خود را از دست می دهند.
از دیگر اقداماتی که باید در جهت جلوگیری از معاملات هیجانی مد نظر قرار داد، داشتن یک سبد سهم و پرتفوی متنوع است. این امر به کاهش ریسک معامله گری منجر می گردد. باید در سبد معامله گری خود چندین صنعت متفاوت را قرار داد و از معامله گری بر روی تنها یک صنعت خاص پرهیز کرد. زیرا در صورتیکه یک صنعت خاص دچار مشکل شود، تقریبا تمام سهم های آن با افت بسیاری مواجه خواهند شد.
در جهت دیگر افرادی که ضروریات خود را می فروشند تا داخل بازار سرمایه شوند، اشخاصی نیز وجود دارند که از سرمایه و پول مازاد خود در این بازار استفاده می کنند و نسبت به استرس و هیجانات بازار نیز مقاومت بیشتری دارند و منطقی تر تصمیم می گیرند. متخصصان بازار سرمایه به کسانی که تجربه کمی در این بازار دارند، توصیه می کنند تا با مقادیر کمی وارد بازار شوند و خرید و فروش را منطقی و بدون احساس انجام دهند.
یکی از رفتارهای هیجانی دیگر در بازار که سبب می شود تا اشخاص هیجان زده عمل کنند، از دست دادن فرصت می باشد. برخی از اشخاص در حسرت سهمی که موفق به خرید آن نشده اند، در فرصتی مجدد، شتاب زده عمل می کنند و ممکن است ضرر بسیاری متحمل شوند. به عنوان نمونه، یک افت کوچک در قیمت را بدون در نظر گرفتن سایر عوامل، به منزله فرصت خرید می بینند؛ غافل از اینکه ممکن است تغییر جهت در روند میان مدت سهم رخ داده باشد.
بر فرض نمونه، یک معامله گر به دنبال خرید سهم یک احساسات و تعصبات سرمایه گذار شرکت در قیمت 1000 تومان است و به علت صف خرید ایجاد شده در نماد معاملاتی این شرکت، فرد معامله گر نتوانسته است خرید خود را در قیمت 1000 تومان انجام بدهد و در حال حاضر قیمت سهم به 1800 تومان رسیده است و به علت معاملات هیجانی در این نماد، شخص معامله گر تصمیم گرفته است تا سهم مدنظر خود را خریداری کند. در حالیکه سهم این شرکت از کف قیمتی خود، 80 درصد رشد کرده است و هر لحظه امکان دارد که روند کوتاه مدت و یا حتی میان مدت آن نزولی شود و شخص معامله گر را با ضرر مواجه سازد.
علاوه بر احساسات و تعصبات سرمایه گذار موارد مذکور موارد دارای اهمیت بسیاری برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق می باشد که پیشنهاد ما برای کسب دانش کامل دوره جامع بورس اکادمی حسن زاده می باشد
جمع بندی
با داشتن دو قابلیت اصلی و جدایی ناپذیر بورس یعنی نوسانات و نبود هیچ قطعیتی، رفتار نکردن از روی احساسات و هیجانات بسیار دشوار است و اکثر اشخاص در حالات سخت و اتفاقات مهم، انتخب های اشتباهی می کنند و معاملاتی از روی هیجانات انجام می دهند. اما برای مقاومت در برابر انتخاب های اشتباه ناشی از هیجانات در بورس یا به کمترین میزان رساندن معاملات هیجانی در این بستر، دقت به مواردی اسان بسیار کمک کننده می باشد که از نمونه آن ها می توان به موارد ذیل دقت کرد:
احساسات و تعصبات سرمایه گذار
کارشناس بازار سرمایه با تاکید بر ضرورت فهم صورتهای مالی گفت: افزایش دانش مالی میتواند در فرآیند پیشبینی، تعصبات داوری را کاهش دهد و انتظار داشت بازار به سمت کارآتر شدن سوق پیدا میکند.
به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، حسن محمودی با انتشار قسمت اول از مطلبی با عنوان "ضرورت فهم صورتهای مالی" در دنیای اقتصاد اعلام کرد: توانایی در پیشبینی درست، مهمترین عامل موفقیت در تصمیمات سرمایهگذاری است و وجه تمایز یک سرمایهگذار موفق، قدرت پیشبینی است که داشتن این توانایی یک مزیت و دارایی ارزشمند محسوب میشود.
پیشبینی درست باعث کاهش ریسک و افزایش فرصتهای سرمایهگذاری میشود. لذا سرمایهگذاران نیازمند ابزارهای لازم قدرتمند و قابل اعتماد هستند که تا از طریق آن به پیشبینی درست بپردازند.
فهم و درک صورتهای مالی یکی از مهمترین ابزارهای تحلیل بنیادین است و مسیر مطمئنی را جهت گام نهادن برای سرمایهگذاران ایجاد میکند. مشاهده عالم واقع در جلسات و مجامع و در جراید و دنیایمجازی نشان می دهد سطح تحلیلگری و سواد سرمایهگذاری عمدتا در سطح نازلی قرار دارد. ظهور پدیدههایی مثل حبابهای قیمتی در بازار سهام، وجود نوسانات بیش از حد در قیمت سهام نشان از ناکارآمدی بازار و رفتار بدون منطق بخش عمده سرمایه احساسات و تعصبات سرمایه گذار گذاران دارد.
در چرایی چنین رفتاری در صورتیکه در لابلای کتب مالی به جستوجو پرداخته شود، مشاهده میشود بخش عمدهای از تئوریهای مالی و اقتصادی براین مفهوم استوار است که افراد عقلایی رفتار میکنند و در فرآیند تصمیمگیری، همه اطلاعات را در نظر میگیرند. در مکتب کلاسیک و نئوکلاسیک، فرض بنیادین رفتار عقلایی سرمایهگذاران و اتخاذ بهینهترین تصمیمات در سرمایهگذاری است ولی در عالم واقع بطور گسترده مشاهده میشود رفتار سرمایه گذاران در بسیاری از مواقع از تئوریهای مالی تبعیت نمیکند .
در چرایی این نوع رفتار، حدودا در سه دهه اخیر علم جدیدی تحت عنوان دانش مالی رفتاری شکل گرفت که بهدنبال پاسخگویی به این نوع رفتارها بود و به تدریج بینشهای روانشناسی بهعلوم اقتصادی و مالی ورود کرد و این پرسش مطرح شد آیا بازارها کارآ هستند یا اینکه در معرض تاثیرات رفتاری قرار دارند؟ آیا سرمایهگذاران عقلایی رفتار میکنند یا اینکه اشتباهات احساسی و شناختی میتواند بر تصمیمات مالی آنها تاثیرگذار باشد؟
از سوی دیگر، محققان دانشگاهی بهشواهد فراوانی دست یافتند که نشاندهنده رفتار غیرعقلایی و تکرار خطا در ارزیابی و قضاوت انسان است و بخش عمدهای از قوه درک انسان تابع احساسات است. پروفسور دانیل کانمن به دلیل ورود بینشهای روانشناسی بهعلوم اقتصادی بهویژه توجه به قضاوت و تصمیمگیری افراد تحتشرایط عدماطمینان و پروفسور ورنون اسمیت به دلیل استفاده از تجربیات آزمایشگاهی بهعنوان ابزاری در تحلیلهای تجربی اقتصادی در سال ۲۰۰۲ مشترکا جایزه نوبل اقتصادی را بهخود اختصاص دادند.
پروفسور کانمن در تحقیقات بهاین نتیجه رسید که تحتشرایط عدماطمینان، تصمیمات انسان بطور سیستماتیک از تصمیمات پیشبینی شده توسط تئوری های اقتصادی فاصله میگیرد و قضاوت و ارزیابی انسان ممکن است بر پایه میانبرهای ابتکاری و شاید غیرمستدل شکل بگیرد که بطور سیستماتیک از اصول اولیه علم اقتصاد و احتمال تبعیت نکند.
در واقع انسان دارای تمایلات و سوگیرهای رفتاری است و افراد با درجات متفاوتی در معرض این سوگیریها قرار دارند. سوگیری رفتاری بهعنوان اشتباهات سیستماتیک در قضاوت تعریف شده است و بسیاری از رفتار افراد و سرمایهگذاران احساسات و تعصبات سرمایه گذار منتج بهتصمیمات بهینه نمیشود و افراد در شرایط مختلف تصمیمات اقتصادی متفاوت و غیربهینهای اتخاذ میکنند که از باورها، تمایلات، ترجیحات، قضاوتها، قواعد سرانگشتی، قضاوتهای غیرمستدل و . نشات میگیرد. بطور کلی بخش عمدهای از قوه درک انسان تابع احساسات است و در نتیجه رفتار را شکل میدهد.
سوگیریهای رفتاری بهشدت سطح تحلیلگری و ارزیابی افراد را کاهش میدهد و باعث بروز رفتارهای غیرعقلایی و بروز خطا در ارزیابی و قضاوت میشود. لذا یکی از اهداف دانش مالی رفتاری، تلاش در جهت کاهش سوگیریهای رفتاری در فرآیند سرمایهگذاری و کنترل رفتار است. سرمایهگذاران و تحلیلگران باید فرآیند پیشبینی و قضاوت و سرمایهگذاری و مدیریت سرمایه را بطور صحیح درک کنند.
فهم سرمایهگذاری و دانش مالی، تحلیلگران و سرمایهگذاران را از دام ذهنیتگرایی و سوگیریهای رفتاری بهدور میدارد. افزایش دانش مالی میتواند در فرآیند پیشبینی، تعصبات داوری را کاهش دهد. بهمیزانی که دانش تحلیلگران و سرمایهگذاران و سایر ذینفعان بازار در حوزه دانش مالی افزایش یابد، میتوان انتظار داشت بازار بهسمت کارآتر شدن سوق پیدا میکند.
لذا در برخی مقالات تلاش خواهد شد با دید علمی بههر یک از ابعاد سرمایهگذاری و تحلیلگری پرداخته شود و بابی شود جهت گسترش و اشاعه فرهنگ صحیح تحلیلگری و سرمایهگذاری. مهمترین منبع برای تحلیلگران بنیادی صورتهای مالی است. در تحقیقی که محسن خوشطینت تحتعنوان "اثرات ارائه صورتهای مالی بر قضاوت سرمایهگذاران در تصمیمات سرمایهگذاری" در فصلنامه بررسیهای حسابداری و حسابرسی صورت داده، نتیجهگیری کرده استفاده از اطلاعات حسابداری میتواند در فرآیند پیشبینی، تعصبات داوری را کاهش دهد.
این تحقیق نشان میدهد آموزش و نحوه استفاده از صورتهای مالی، اعتماد بیشتری روی اطلاعات ایجاد میکند و استفادهکنندگان به صورتهای مالی اتکا بیشتری خواهند داشت.
دیدگاه شما