یادگیری مداوم و رصد بازار
دیدگاه خود را بنویسید
یو اس جی
روبوفارکس
ارانته
آمارکتس
آلپاری
اچ وای سی ام
کوکوین
کوینکس
نوبیتکس
بینگ ایکس
اکسیر
والکس
«ایران بروکر» به معاملهگران محترم کمک میکند بتوانند تواناییهای معاملاتی خود را ارتقا دهند و پس از بررسی و مقایسه انتخاب صحیحی در رابطه با سرمایهگذاری داشته باشند و بتوانند بستر مناسبی را برای معاملات خود انتخاب نمایند.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
معامله در بازارهای مالی دارای ریسک بسیار بالایی است. اکثر افراد در بازارهای مالی سرمایهی خود را از دست میدهند. مسئولیت سود و ضرر هرکس با خود اوست. ما هیچ صرافی یا بروکری را تأیید کامل نمیکنیم. تمامی کارگزاریها اشکالات و نواقصی دارند. مراقب سرمایهی خود باشید.
این وبسایت در راستای قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند.
سلب مسئولیت: کلیه مطالب، مقالات، آموزشها، تحلیلهای ارائه شده در وبسایت “ایران بروکر” متضمن هیچ پیشنهاد معاملاتیای نیست و صرفا جنبهی مطالعاتی و اطلاعرسانی دارد. این وبسایت نسبت به ضرر و زیان احتمالی افراد هیچگونه مسئولیتی را نمیپذیرد. افراد باید نسبت به ریسکهای ذاتی بازارهای مالی آگاهی داشته باشند و قبل از اقدام به هرگونه سرمایهگذاری مطمئن شوند که تجربه و دانش کافی را دارند. بیشتر بخوانید
© انتشار و کپیبرداری از مطالب سایت بدون ذکر منبع و لینکدهی ممنوع است. کلیه مطالب منتشر شده در وبسایت متعلق به “ایران بروکر” است.
علل شکست استارتاپ ها
بطور کلی استارت آپ عبارتست از یک سازمان موقت که محصولات و خدمات جدیدی را در شرایط عدم قطعیت در بازار ارائه می کند؛ و هدف کلی آن یافتن و تدوین یک مدل کسب و کار قابل توسعه و تکرارپذیر است.
تفاوت کلیدی استارتاپ با کسب و کارهای بزرگ
کسب و کارهای یادگیری مداوم و رصد بازار بزرگ روندهای آینده را بر اساس تجربیات گذشته پیش بینی می کنند و یک رویکرد سنتی نسبت به کسب و کار دارند. اما استارتاپ ها در کنار عدم قطعیت، ماهیت آنها مبتکرانه و نوآورانه است و همین نوآورانه بودن آنها باعث می شود هیچ تجربه ای یادگیری مداوم و رصد بازار از گذشته نداشته باشند
برخلاف کسب و کارهای بزرگ، استارتاپ ها نیازمند یک برنامه متفاوت از رویکردهای سنتی هستند و برای بقا بایستی یک مدل کسب و کار قابل توسعه و تکرارپذیر داشته باشند. مدل کسب و کار به ندرت ثابت می شود و دائما در حال تغییر است و به خصوص در مورد استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا با آزمون و خطا ساخته می شود و استارتاپ ها با آزمایش و یادگیری مداوم، مدل کسب و کار خود را تکامل می بخشند.
اهمیت مدل کسب و کار به اندازه ای است که نداشتن یک مدل کسب و کار مناسب، استارتاپ ها را با چالش های زیادی و حتی شکست روبرو می کند.
علاوه بر مدل کسب و کار عوامل دیگری نیز هستند که می توانند موفقیت با شکست یک استارتاپ را رقم بزنند که هدف این مقاله شناخت این عوامل است.
شناخت دلایل موفقیت یا شکست استارتاپ ها از دو منظر قابل اهمیت است:
اول اینکه، افرادی که به فکر راه اندازی کسب و کار هستند، با آگاهی نسبت به عوامل موثر در موفقیت یا شکست راه اندازی کسب و کار می توانند چالش ها و مشکلات احتمالی خود را ارزیابی کنند.
دومین عامل، در ارتباط با سیاستمداران و تصمیم گیرندگان در سطح کلان اقتصادی است که می توانند نسبت به رفتار کارآفرینان نوپا و موانع محیطی آگاهی پیدا کنند و این امر را در روند تصمیم گیری و سیاست گذاری خود لحاظ کنند.
چالش هایی که استارتاپ ها با آن مواجه اند:
بیشترین چالشی که استارتاپ ها با آن مواجه می شوند در پنج زمینه بازار، محصول، رقابت، مشتری و مسائل مالی است.
کارآفرین در شروع کسب و کارش ممکن است کالایی را به بازار عرضه کند که هیچ تقاضا و نیازی برای آن وجود نداشته باشد. این عدم اطمینان باعث میشود سرمایه گذاران و تامین کنندگان از تامین منابع لازم برای راهاندازی استارتاپ جلوگیری کنند.
هین مساله باعث می شود که استارتاپ ها منابع انسانی، فیزیکی و اقتصادی محدودی داشته باشند. در صورتیکه این منابع اندک، بطور موثر مدیریت نشوند میزان شکست استارتاپ ها افزایش پیدا می کند.
در کنار این عوامل، چالش اصلی در استارتاپ ها فقدان یک فرایند ساختاریافته برای درک بازار، شناسایی مشتریان و اعتبار فرضیه ها و پیش بینی های آنها در مراحل اولیه طراحی است.
مراحل توسعه کسب و کار
برای درک بهتر دلایل شکست استارتاپ ها در ابتدا به مراحل توسعه کسب و کار می پردازیم که شامل پنج مرحله است:
مرحله اول) ایده یابی:
در این مرحله کارآفرین در جستجوی یک ایده مناسب و بررسی آن است. در این مرحله کارآفرین هنوز بطور رسمی کسب و کار خود را شروع نکرده است و ارزیابی دقیق ایده و بررسی استارتاپ های مشابه و جایگاه آنها در بازار بسیار با اهمیت است. شتابدهنده ها در این مرحله با برنامه های آموزشی متناسب، خدمات مشاوره ای و کمک های مالی کمک شایانی به استارتاپ ها می کنند.
مرحله دوم) سرمایه گذاری اولیه و استارتاپ:
در این مرحله پس از بررسی کامل ایده، مدل کسب و کار تدوین و تیم کارآفرینانه ایجاد می شود. این مرحله یک مرحله حیاتی برای آینده کسب و کار محسوب می شود. خطا در این مرحله بر آینده کسب و کار تاثیر زیادی دارد. در واقع یکی از دلایل اصلی شکست خوردن کسب و کارها در ۵ سال ابتدایی فعالیت، تصمیمات اشتباهی است که در مرحله استارتاپ اتخاذ می کنند.
این دو مرحله خود متشکل از چهار مرحله است: 1) ابتدا کارآفرین قصد راه اندازی یک استارتاپ را دارد که به اصطلاح به آن قصد کارآفرینانه می گویند؛ 2) کارآفرین به دنبال قصد راه اندازی، فرصت کارآفرینانه ای را تشخیص می دهد و یک ایده در ذهن او شکل می یادگیری مداوم و رصد بازار گیرد؛ 3) منابع لازم برای تبدیل ایده به محصول یا خدمت جمع آوری و ساختار استارتاپ ایجاد می شود؛ 4) استارتاپ شروع به فعالیت در بازار می کند.
عمر استارتاپ معمولا 3 سال است و بعد از آن دیگر یک استارتاپ شناخته نمی شود. به عبارت ساده می توان رسیدن استارتاپ به سودآوري را پایانی براي شناخته شدن آن به عنوان یک استارتاپ خواند.
کارآفرین برای عبور از هر مرحله با موانع بی شماری مواجه خواهد شد. یک مدل کسب و کار منعطف می تواند به وی کمک کند تا بتواند از این موانع جان سالم به در ببرند و وارد مرحله رشد شود.
مرحله سوم) رشد:
در این مرحله سودآوری کسب و کار روند صعودی دارد و جایگاه آن تا حدودی در بازار تثبیت شده و به درآمدزایی رسیده است. فعالیت رقبا بایستی بطور دائم رصد و استراتژی مناسب برای مقابله با آن تدوین شود. استخدام منابع انسانی ماهر در این مرحله بسیار با اهمیت است.
مرحله چهارم) تثبیت:
رقابت در این مرحله به بالاترین میزان خود می رسد و مشتریان نسبت به کالاها و خدمات کسب و کار بی تفاوت می شوند. این مرحله جایی است که بازار اشباع شده و شرکت بایستی برای 3 تا 5 سال آینده خود برنامه ریزی کند و نوآوری برای موفقیت آینده کسب و کار حیاتی است.
مرحله پنجم) نوآوری یا افول:
کسب و کارهایی که به نوآوری توجه نمی کنند دچار افول و نابودی می شوند؛ در مقابل کسب و کارهایی که از نظر مالی در وضعیت مناسبی قرار دارند تلاش می کنند کسب و کار نوآورانه دیگری راه اندازی کنند و یا محصولات و خدمات جدیدی را به سبد کالا و خدمات خود اضافه کنند و از این طریق از رشد خود اطمینان کسب کنند.
دلایل شکست استارتاپها در جهان
در هر مرحله از چرخه عمر کسب و کار دلایل فردی، سازمانی و ساختاری متفاوتی می تواند مانع از ورود به مراحل بعدی شود و به فعالیت آن خاتمه دهد. بدون توجه به سایر مراحل دلایل اصلی شکست در مرحله استارتاپ در جهان عبارتند از:
1-نبود دانش، تجربه، آموزش، قابلیت های کارآفرینانه، توانایی های مدیریتی و مهارت های فنی؛
2- مشکلات مربوط به تیم شامل مشکلات هماهنگی و کمبود شایستگی و صلاحیت افراد تیم؛
3- سرمایه اولیه و منابع مالی ناکافی؛
4- شبکه های ارتباطی ضعیف با مشتریان، تامین کنندگان، و شرکای کسب و کار؛
5- موقعیت صنعت مانند ویژگی های بازار، کشش پایین رقابت، نبودن نیاز بیرونی برای محصول؛
6-مشروعیت مانند نداشتن اعتبار و مشروعیت اجتماعی.
دلایل شکست استارتاپ ها در ایران
متأسفانه بسیاري از کارآفرینان در ایران با موانع زیادی روبرو هستند که این موانع در صورت مرتفع نشدن منجر به شکست استارتاپ آنها خواهد شد. این قبیل مشکلات باعث شده است که بیشتر کارآفرینان براي راه اندازي کسب و کار خود اقدام نکنند و یا درصورت اقدام در میانه راه متوقف شوند.
دلایل زیادی برای شکست استارتاپ های ایرانی وجود دارد که اصلی ترین این دلایل طبق گزارش هاي شاخص جهانی کارآفرینی که در ارتباط با ایران ارائه شده در شکل زیر نشان داده شده است.
هموار کردن مسیر فعالیت استارتاپ ها در وهله اول توجه نهادهای قانونی و دولتی را می طلبد. در ایران ضعف ساختار نهادي براي شکل گیري و متعاقبا سلامت اکوسیستم کارآفرینانه به اندازه ای است که طبق گزارش دیده بان جهانی کارآفرینی (GEM) رتبه ایران از نظر راه اندازي استارتاپ در چهار سال اخیر 48 در بین 50 کشور شده است که عدم یکپارچگی موسسات ارائه دهنده مجوز، تاخیر در روند صدور مجوزها، بوروکراسی، قوانین دست و پا گیر و نبودن سیستم هایی براي حمایت از کسب و کارهاي نوپا چنین رتبه اي را براي ایران رقم زده است. این امر حاکی از نیاز به اصلاح اساسی زیرساختها را نشان میدهد.
از طرفی کسب و کارهای نوپا و استارتاپ ها قبل از شروع کار بایستی به دقت ایده خود را ارزیابی کنند زیرا اکثر استارتاپ هایی که شکست می خورند تحقیقات ابتدایی قوی ندارند و بعضا اصلا نمی دانند که بازار هدف آنها به محصول یا خدمت آنها نیاز دارد یا نه!
به عنوان مثال استارتاپ چیتار یکی از استارتاپ هایی است که به دلیل نداشتن آگاهی و شناخت کافی نسبت به بازار هدف خود (نشریات و مجلات داخلی) اقدام به شروع کار و صرف هزینه های بسیار کرد و در کمتر از 9 ماه با شکست مواجه شد.
مدیران استارتاپ ها بایستی با استفاده از ابزارهای مناسب برای کنترل و برنامه ریزی و با انجام تحقیقات اولیه در شروع کار هزینه های مرتبط با استارتاپ را به حداقل ممکن برسانند تا بتوانند احتمال شکست خود را کاهش دهند.
سخن آخر
بهبود فضای کسب و کار برای فعالیت استارتاپ ها عزم همگانی را می طلبد. بطوریکه هم نهادهای دولتی با تسهیل قوانین و بهبود فضای کسب و کار میتوانند بر شروع و ادامه فعالیت استارتاپ ها تاثیر گذار باشند و هم کارآفرینانی که قصد راه اندازی استارتاپ را دارند با دانش و آگاهی و ایجاد یک تیم قوی احتمال موفقیت فعالیت خود را افزایش دهند.
همچنین از نقش شتابدهنده ها در هموار کردن این مسیر نباید غافل شد. شتاب دهنده ها از طریق تعامل با کارآفرینان و سرمایه گذارهاي خطرپذیر در جهت تامین سرمایه و حمایت از فعالیت کارآفرینانه قادر به پر کردن شکاف بین کارآفرینان و سرمایه گذاران خواهند بود. همچنین آنها با وجود برخورداری از سیستم آموزش و مشاوره به کسب و کارهاي نوپا در زمینه موفقیت استارتاپ ها کارساز خواهند بود.
منابع
کارآفرینی ایران، تحلیل و مقایسه گزارش هاي شاخص جهانی کارآفرینی 2018 -2017.
ظهیرالدینی، مینو؛ حسن زاده، محمد (1399)، ارزیابی وضعیت کارآفرینی ایران بر اساس گزارشات دیده بان جهانی کارآفرینی و موسسه جهانی کارآفرینی و توسعه طی چهار سال اخیر.
Bortolini, R. F., Cortimiglia, M. N., Danilevicz, A. D. M. F., & Ghezzi, A. (2018). Lean Startup: a comprehensive historical review.
Buschow, C. (2020). Why do digital native news media fail? An investigation of failure in the early start-up phase.
چهار کاربرد یادگیری ماشین در بازاریابی دیجیتال که باید بدانید
در دهه های اخیر کسب و یادگیری مداوم و رصد بازار کارهای زیادی دیده ام که با وجود ایده های استارت آپی فوق العاده، نتوانستند محصول و خدمات خود را به مخاطبان عرضه و به نحوی نیاز را در جامعه هدف خود ایجاد کنند.
طبق مطالعات؛ اکثر این کسب وکارها رهبر و تیم مارکتینگ خوبی در اختیار نداشته و یا نتوانستند بودجه خود را به خوبی در این بخش مصرف کنند. باید قبول کنیم که تیم مارکتینگ و فروش، قلب تپنده یک تیم می باشد چرا که هیچ کسب و کاری بدون مشتری نمی تواند به حیات خودش ادامه داده و قیف فروش خود را طی کند.
در دهه های اخیر با گسترش تکنولوژی، بازاریابی سنتی تا حد زیادی جای خودش را به دیجیتال مارکتینگ یا همان بازاریابی دیجیتال داده است، دلیل این انقلاب نیز قرار گیری فضای دیجیتال و ابزارهای مختلف ارتباطی و مدیریتی در بین تمام گروه ها و جوامع مختلف می باشد.
در این دوران ظهور هوش مصنوعی و فن آوری هایی نظیر یادگیری ماشین، ورود این تکنولوژی ها به دنیای مارکتینگ توانست مسیر کسب و کارها را در پیش بینی نیاز مشتریان، مدیریت آن ها، ارائه راهکارهای خرید و فروش، مشاوره بازاریابی و… هموار سازد.
باید قبول کنیم اطلاعات جمع آوری شده از طریق درگیر شدن با جامعه هدف، مشتریان بالقوه، مشتریان راغب و مشتریان بالفعل هر کدام به صورت جداگانه یک دارایی بسیار ارزشمند برای کسب و کار شما میباشد. الگوریتم های ماشین لرنینگ میتوانند از این داده ها برای پیش بینی رفتار مصرف کننده در بازه های زمانی گوناگون استفاده کرده و با یادگیری آن در تصمیم گیری ها و طرح استراتژی های خرد و کلان بازاریابی، مدیر دیجیتال مارکتینگ را به خوبی هدایت و راهنمایی کند.
موضوع استفاده از سیستم های یادگیری ماشین در کسب و کار دیجیتال برای تمام سازمان هایی که سال هاست مشغول فعالیت هستند و یا کسب و کارهای استارت آپی که رقبای زیاد و بودجه محدودی دارند، امروزه به عنوان یک «باید» مطرح میشود. با توجه به پیچیدگی های فرایند سفارش و خرید مشتریان که اغلب چند پلتفرم مختلف را درگیر میکند کار سخت و پر ریسکی می باشد.
دیجیتال مارکترها در گذشته با ایجاد محتواهای مختلف و رصد قوی آنها سعی در کسب اطلاعات بهتر ودقیق تر از جامعه هدف خود داشتند. اما امروزه برای فرار از این اقیانوس سرخ، کشف حرکت بعدی مشتریان و بررسی آن میتواند در پایه ریزی استراتژی های محتوایی، تبلیغاتی و کمپین های دیجیتال شرکت ها برای کسب بهترین نرخ تبدیل و فروش، بسیار موثر و کارآمد باشد.
الگوریتم های یادگیری ماشین در مسیر بازاریابی دیجیتال با درک و یادگیری مداوم و رصد بازار شناسایی الگوها، ارائه مدل های پیش بینی رفتار کاربر و… شما را در تصمیم گیری ها به خوبی راهنمایی خواهد کرد. در ادامه این مقاله من قصد دارم به کارها و امکاناتی که الگوریتم های ماشین لرنینگ در اختیار دیجیتال مارکترها قرار میدهد بپردازم:
آنچه در این نوشته خواهیم داشت
۱) ادغام داده های دیجیتال
بررسی های اخیری که توسط بنیاد ام آی تی تکنولوژی و گوگل با مرکزیت داده ها انجام شد مشخص کرد که ساخت یک استراتژی بازاریابی با شخصی سازی آن برای هر مشتری، دارای بازده بسیار بالایی میباشد.
طبق این مطالعات که بر مبنای یک نظر سنجی گسترده در بین بیش از ۱۴۰۰ مدیربازاریابی انجام شد، مشخص شد که تیم های بازاریابی باید استراتژی خود را بر مبنای داده ها بنا کنند. بازاریابی در حال حاضر با سال های گذشته تفاوت بزرگی کرده است و آن کم اهمیت شدن پیدا کردن روال تقاضا جامعه میباشد.
امروزه بازاریابی نیاز به مالکیت تجربه، جمع آوری داده های رفتاری مشتریان بالقوه و راغب و مهم تر از همه بررسی و تحلیل آن میباشد که الگوریتم های ماشین لرنینگ شما را در این بخش از دیجیتال مارکتینگ یادگیری مداوم و رصد بازار میتوانند همراهی کنند.
استخدام مدیر فروش
ما در توسن سها به دنبال دوستی هستیم که بتونیم با هم در مسیر توسعه بازار و زیرساخت بازاریابی محصول سما هم مسیر بشیم. اگر فکر میکنی شرح وظایف این موقعیت برات جذابه و فکر میکنی مهارت ها و توانمندی هات به نیاز های ما نزدیکه خیلی خوشحال میشیم بتونیم هم مسیر باشیم.
شرح وظایفتون اگر هم مسیر بشیم:
- فروش به صورت دوره ای
- ارایه پیشنهادات ویژه برای بخشی از بازار و ایجاد کمپینهای فروش
- طراحی نظرسنجی و مصاحبه برای جمع آوری داده از بازارهای مختلف
- ارائه راهکارهای تبلیغاتی متناسب با سازمان و مبتنی بر داده برای تصرف بازارهای جدید
- ارائه مشاوره به مشتری در حوزه محصولات شرکت و شفاف سازی در خصوص سازمان
- پایش بازار به منظور رصد فرصتهای تجاری مناسب برای شرکت
- حضور در نمایشگاهها، سمینارها و ایونت های مرتبط
- تهیه و ارایه پرزنتیشنهای اولیه معرفی شرکت و معرفی کلی راهحل به مشتریان و در ادامه کاستومایز کردن راه حل برای هر مشتری بر اساس نیازهای خاص آن مشتری
- تغییر و تاثیر بر دیدگاه مشتریان در جهت منافع شرکت
- تهیه گزارش های دوره ای و گزارش مدیریتی به درخواست سازمان
- پیگیری مراحل ثبت نام و اختلافات موجود بین مشتریان و بخش فنی، . شرکت تا تایید نتیجه توسط طرفین
- رصد بازار
- شناخت نیروهای رقیب در محیط مشتری و حذف یا مدیریت کردن ایشان
- شناخت ذینفعان مشتری و برقراری ارتباط موثر با ایشان
- آشنایی کامل با تمامی رقبا و راه حلهای ایشان در بازار
- فراگیری مداوم کارکردها، ویژگیها محصولات شرکت
- دستیابی به اطلاعات بازار از طرق متنوع مانند وبسایت ها، مطبوعات، همکاران تجاری، نمایشگاهها و .
توانمندی های لازم برای رسیدن به خروجی خوب از نگاه ما:
- دانش تخمین زمان و هزینه
- مدیریت مالی
- مدیریت تعارض
- آشنایی کامل با اصول مدیریت ارتباط با مشتریان
- آشنایی با اصول بازاریابی
- آشنایی با فرایندهای کلیدی سازمان و محصولات
- فن بیان مناسب و توانایی مذاکره
- آشنایی با نرم افزارهای معمولی مانند office، MS Project و نرم افزارهای CRM
- تصمیمگیری در شرایط مختلف با در نظر گرفتن منافع سازمان و محدودیتهای اعمال شده از طرف مشتری و توانایی رفع مشکل در تعامل با مشتری
- حل مساله
- اعتمادسازی
- رعایت اخلاقیات و رازداری در ارتباط با افراد جهت کسب اعتماد و احترام ذینفعان
- یادگیری مداوم
- صبر و تحمل در پیشبرد فعالیتها و رفع موانع و مشکلات
مزیت های همکاری با ما:
- تاثیر گذاری و معنادار بودن کار
- فضای دوستانه، صمیمی و جوان
- محیط کار مناسب با امکانات رفاهی
- امکان دورکاری
- وام
- کمک هزینه های آموزشی
- امکان امریه سربازی
- بیمه تکمیلی جذاب برای پرسنل
این آگهی از وبسایت جابینجا پیدا شده، با زدن دکمهی تماس با کارفرما، به وبسایت جابینجا برین و از اونجا برای این شغل اقدام کنین.
توجه داشته باشید که دریافت هزینه از کارجو برای استخدام با هر عنوانی غیرقانونی است. در صورت مواجهه با موارد مشکوک، با کلیک بر روی «گزارش مشکل آگهی» یادگیری مداوم و رصد بازار به ما در پیگیری تخلفات کمک کنید.
علل شکست استارتاپ ها
بطور کلی استارت آپ عبارتست از یک سازمان موقت که محصولات و خدمات جدیدی را در شرایط عدم قطعیت در بازار ارائه می کند؛ و هدف کلی آن یافتن و تدوین یک مدل کسب و کار قابل توسعه و تکرارپذیر است.
تفاوت کلیدی استارتاپ با کسب و کارهای بزرگ
کسب و کارهای بزرگ روندهای آینده را بر اساس تجربیات گذشته پیش بینی می کنند و یک رویکرد سنتی نسبت به کسب و کار دارند. اما استارتاپ ها در کنار عدم قطعیت، ماهیت آنها مبتکرانه و نوآورانه است و همین نوآورانه بودن آنها باعث می شود هیچ تجربه ای از گذشته نداشته باشند
برخلاف کسب و کارهای بزرگ، استارتاپ ها نیازمند یک برنامه متفاوت از رویکردهای سنتی هستند و برای بقا بایستی یک مدل کسب و کار قابل توسعه و تکرارپذیر داشته باشند. مدل کسب و کار به ندرت ثابت می شود و دائما در حال تغییر است و به خصوص در مورد استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا با آزمون و خطا ساخته می شود و استارتاپ ها با آزمایش و یادگیری مداوم، مدل کسب و کار خود را تکامل می بخشند.
اهمیت مدل کسب و کار به اندازه ای است که نداشتن یک مدل کسب و کار مناسب، استارتاپ ها را با چالش های زیادی و حتی شکست روبرو می کند.
علاوه بر مدل کسب و کار عوامل دیگری نیز هستند که می توانند موفقیت با شکست یک استارتاپ را رقم بزنند که هدف این مقاله شناخت این عوامل است.
شناخت دلایل موفقیت یا شکست استارتاپ ها از دو منظر قابل اهمیت است:
اول اینکه، افرادی که به فکر راه اندازی کسب و کار هستند، با یادگیری مداوم و رصد بازار آگاهی نسبت به عوامل موثر در موفقیت یا شکست راه اندازی کسب و کار می توانند چالش ها و مشکلات احتمالی خود را ارزیابی کنند.
دومین عامل، در ارتباط با سیاستمداران و تصمیم گیرندگان در سطح کلان اقتصادی است که می توانند نسبت به رفتار کارآفرینان نوپا و موانع محیطی آگاهی پیدا کنند و این امر را در روند تصمیم گیری و سیاست گذاری خود لحاظ کنند.
چالش هایی که استارتاپ ها با آن مواجه اند:
بیشترین چالشی که استارتاپ ها با آن مواجه می شوند در پنج زمینه بازار، محصول، رقابت، مشتری و مسائل مالی است.
کارآفرین در شروع کسب و کارش ممکن است کالایی را به بازار عرضه کند که هیچ تقاضا و نیازی برای آن وجود نداشته باشد. این عدم اطمینان باعث میشود سرمایه گذاران و تامین کنندگان از تامین منابع لازم برای راهاندازی استارتاپ جلوگیری کنند.
هین مساله باعث می شود که استارتاپ ها منابع انسانی، فیزیکی و اقتصادی محدودی داشته باشند. در صورتیکه این منابع اندک، بطور موثر مدیریت نشوند میزان شکست استارتاپ ها افزایش پیدا می کند.
در کنار این عوامل، چالش اصلی در استارتاپ ها فقدان یک فرایند ساختاریافته برای درک بازار، شناسایی مشتریان و اعتبار فرضیه ها و پیش بینی های آنها در مراحل اولیه طراحی است.
مراحل توسعه کسب و کار
برای درک بهتر دلایل شکست استارتاپ ها در ابتدا به مراحل توسعه کسب و کار می پردازیم که شامل پنج مرحله است:
مرحله اول) ایده یابی:
در این مرحله کارآفرین در جستجوی یک ایده مناسب و بررسی آن است. در این مرحله کارآفرین هنوز بطور رسمی کسب و کار خود را شروع نکرده است و ارزیابی دقیق ایده و بررسی استارتاپ های مشابه و جایگاه آنها در بازار بسیار با اهمیت است. شتابدهنده ها در این مرحله با برنامه های آموزشی متناسب، خدمات مشاوره ای و کمک های مالی کمک شایانی به استارتاپ ها می کنند.
مرحله دوم) سرمایه گذاری اولیه و استارتاپ:
در این مرحله پس از بررسی کامل ایده، مدل کسب و کار تدوین و تیم کارآفرینانه ایجاد می شود. این مرحله یک مرحله حیاتی برای آینده کسب و کار محسوب می شود. خطا در این مرحله بر آینده کسب و کار تاثیر زیادی دارد. در واقع یکی از دلایل اصلی شکست خوردن کسب و کارها در ۵ سال یادگیری مداوم و رصد بازار ابتدایی فعالیت، تصمیمات اشتباهی است که در مرحله استارتاپ اتخاذ می کنند.
این دو مرحله خود متشکل از چهار مرحله است: 1) ابتدا کارآفرین قصد راه اندازی یک استارتاپ را دارد که به اصطلاح به آن قصد کارآفرینانه می گویند؛ 2) کارآفرین به دنبال قصد راه اندازی، فرصت کارآفرینانه ای را تشخیص می دهد و یک ایده در ذهن او شکل می گیرد؛ 3) منابع لازم برای تبدیل ایده به محصول یا خدمت جمع آوری و ساختار استارتاپ ایجاد می شود؛ 4) استارتاپ شروع به فعالیت در بازار می کند.
عمر استارتاپ معمولا 3 سال است و بعد از آن دیگر یک استارتاپ شناخته نمی شود. به عبارت ساده می توان رسیدن استارتاپ به سودآوري را پایانی براي شناخته شدن آن به عنوان یک استارتاپ خواند.
کارآفرین برای عبور از هر مرحله با موانع بی شماری مواجه خواهد شد. یک مدل کسب و کار منعطف می تواند به وی کمک کند تا بتواند از این موانع جان سالم به در ببرند و وارد مرحله رشد شود.
مرحله سوم) رشد:
در این مرحله سودآوری کسب و کار روند صعودی دارد و جایگاه آن تا حدودی در بازار تثبیت شده و به درآمدزایی رسیده است. فعالیت رقبا بایستی بطور دائم رصد و استراتژی مناسب برای مقابله با آن تدوین شود. استخدام منابع انسانی ماهر در این مرحله بسیار با اهمیت است.
مرحله چهارم) تثبیت:
رقابت در این مرحله به بالاترین میزان خود می رسد و مشتریان نسبت به کالاها و خدمات کسب و کار بی تفاوت می شوند. این مرحله جایی است که بازار اشباع شده و شرکت بایستی برای 3 تا 5 سال آینده خود برنامه ریزی کند و نوآوری برای موفقیت آینده کسب و کار حیاتی است.
مرحله پنجم) نوآوری یا افول:
کسب و کارهایی که به نوآوری توجه نمی کنند دچار افول و نابودی می شوند؛ در مقابل کسب و کارهایی که از نظر مالی در وضعیت مناسبی قرار دارند تلاش می کنند کسب و کار نوآورانه دیگری راه اندازی کنند و یا محصولات و خدمات جدیدی را به سبد کالا و خدمات خود اضافه کنند و از این طریق از رشد خود اطمینان کسب کنند.
دلایل شکست استارتاپها در جهان
در هر مرحله از چرخه عمر کسب و کار دلایل فردی، سازمانی و ساختاری متفاوتی می تواند مانع از ورود به مراحل بعدی شود و به فعالیت آن خاتمه دهد. بدون توجه به سایر مراحل دلایل اصلی شکست در مرحله استارتاپ در جهان عبارتند از:
1-نبود دانش، تجربه، آموزش، قابلیت های کارآفرینانه، توانایی های مدیریتی و مهارت های فنی؛
2- مشکلات مربوط به تیم شامل مشکلات هماهنگی و کمبود شایستگی و صلاحیت افراد تیم؛
3- سرمایه اولیه و منابع مالی ناکافی؛
4- شبکه های ارتباطی ضعیف با مشتریان، تامین کنندگان، و شرکای کسب و کار؛
5- موقعیت صنعت مانند ویژگی های بازار، کشش پایین رقابت، نبودن نیاز بیرونی برای محصول؛
6-مشروعیت مانند نداشتن اعتبار و مشروعیت اجتماعی.
دلایل شکست استارتاپ ها در ایران
متأسفانه بسیاري از کارآفرینان در ایران با موانع زیادی روبرو هستند که این موانع در صورت مرتفع نشدن منجر به شکست استارتاپ آنها خواهد شد. این قبیل مشکلات باعث شده است که بیشتر کارآفرینان براي راه اندازي کسب و کار خود اقدام نکنند و یا درصورت اقدام در میانه راه متوقف شوند.
دلایل زیادی برای شکست استارتاپ های ایرانی وجود دارد که اصلی ترین این دلایل طبق گزارش هاي شاخص جهانی کارآفرینی که در ارتباط با ایران ارائه شده در شکل زیر نشان داده شده است.
هموار کردن مسیر فعالیت استارتاپ ها در وهله اول توجه نهادهای قانونی و دولتی را می طلبد. در ایران ضعف ساختار نهادي براي شکل گیري و متعاقبا سلامت اکوسیستم کارآفرینانه به اندازه ای است که طبق گزارش دیده بان جهانی کارآفرینی (GEM) رتبه ایران از نظر راه اندازي استارتاپ در چهار سال اخیر 48 در بین 50 کشور شده است که عدم یکپارچگی موسسات ارائه دهنده مجوز، تاخیر در روند صدور مجوزها، بوروکراسی، قوانین دست و پا گیر و نبودن سیستم هایی براي حمایت از کسب و کارهاي نوپا چنین رتبه یادگیری مداوم و رصد بازار اي را براي ایران رقم زده است. این امر حاکی از نیاز به اصلاح اساسی زیرساختها را نشان میدهد.
از طرفی کسب و کارهای نوپا و استارتاپ ها قبل از شروع کار بایستی به دقت ایده خود را ارزیابی کنند زیرا اکثر استارتاپ هایی که شکست می یادگیری مداوم و رصد بازار خورند تحقیقات ابتدایی قوی ندارند و بعضا اصلا نمی دانند که بازار هدف آنها به محصول یا خدمت آنها نیاز دارد یا نه!
به عنوان مثال استارتاپ چیتار یکی از استارتاپ هایی است که به دلیل نداشتن آگاهی و شناخت کافی نسبت به بازار هدف خود (نشریات و مجلات داخلی) اقدام به شروع کار و صرف هزینه های بسیار کرد و در کمتر از 9 ماه با شکست مواجه شد.
مدیران استارتاپ ها بایستی با استفاده از ابزارهای مناسب برای کنترل و برنامه ریزی و با انجام تحقیقات اولیه در شروع کار هزینه های مرتبط با استارتاپ را به حداقل ممکن برسانند تا بتوانند احتمال شکست خود را کاهش دهند.
سخن آخر
بهبود فضای کسب و کار برای فعالیت استارتاپ ها عزم همگانی را می طلبد. بطوریکه هم نهادهای دولتی با تسهیل قوانین و بهبود فضای کسب و کار میتوانند بر شروع و ادامه فعالیت استارتاپ ها تاثیر گذار باشند و هم کارآفرینانی که قصد راه اندازی استارتاپ را دارند با دانش و آگاهی و ایجاد یک تیم قوی احتمال موفقیت فعالیت خود را افزایش دهند.
همچنین از نقش شتابدهنده ها در هموار کردن این مسیر نباید غافل شد. شتاب دهنده ها از طریق تعامل با کارآفرینان و سرمایه گذارهاي خطرپذیر در جهت تامین سرمایه و حمایت از فعالیت کارآفرینانه قادر به پر کردن شکاف بین کارآفرینان و سرمایه گذاران خواهند بود. همچنین آنها با وجود برخورداری از سیستم آموزش و مشاوره به کسب و کارهاي نوپا در زمینه موفقیت استارتاپ ها کارساز خواهند بود.
منابع
کارآفرینی ایران، تحلیل و مقایسه گزارش هاي شاخص جهانی کارآفرینی 2018 -2017.
ظهیرالدینی، مینو؛ حسن زاده، محمد (1399)، ارزیابی وضعیت کارآفرینی ایران بر اساس گزارشات دیده بان جهانی کارآفرینی و موسسه جهانی کارآفرینی و توسعه طی چهار سال اخیر.
Bortolini, R. F., Cortimiglia, M. N., Danilevicz, A. D. M. F., & Ghezzi, A. (2018). Lean Startup: a comprehensive historical review.
Buschow, C. (2020). Why do digital native news media fail? An investigation of failure in the early start-up phase.
دیدگاه شما