“هر روز فرض میکنم پوزیشنی که دارم غلط است.”
نظریه گشت تصادفی و کاربرد آن برای سرمایه گذاران
نظریه گشت تصادفی به این موضوع اشاره دارد که تغییرات قیمت سهام شرکت ها مستقل از یکدیگرند و روند تغییرات قیمت سهام یک شرکت نمیتواند برای پیشبینی روند آتی قیمت مورداستفاده قرار بگیرد. درواقع قیمت سهام شرکت ها مسیری غیرقابلپیشبینی و تصادفی را دنبال میکنند و طبق فرضیه بازار کارا، نمیتوان با استفاده از روند قیمتی گذشته سهام و بدون پذیرش ریسک اضافی، بازده بیشتر به دست آورد.
پیدایش نظریه گشت تصادفی
نظریه گشت تصادفی نخستین بار در سال ۱۹۷۳ وقتی به شهرت رسید که برتون مالکیل (Burton Malkiel) استاد اقتصاد دانشگاه پرینستون کتاب «یک گشت تصادفی در والاستریت» را نوشت، کتابی که حالا از آن به عنوان یک اثر کلاسیک سرمایه گذاری یاد میشود. گشت تصادفی یک نظریه در بازار سهام است که بیان میکند حرکات و جهت قبلی قیمت یک سهم یا کل بازار نمیتواند برای پیشبینی حرکات آینده آن مورداستفاده قرار بگیرد. این نظریه که پیشازاین توسط مائوریس کندال (Maurice Kendall) در سال ۱۹۵۳ آزمایش شده بود بیان میکند که نوسانات قیمت سهام از هم مستقل هستند و دارای توزیع احتمال یکسانی میباشند، بااینحال در طول زمان قیمت ها یک روند افزایشی رو به بالا دارند.
آزمایش برتون مالکیل
برتون مالکیل در کلاس درس دانشگاه به همراه دانشجویانش آزمایشی را انجام دادند. آنها سهام شرکتی فرضی با قیمت ۵۰ دلار را انتخاب کردند و سعی کردند قیمت پایانی سهام در روز بعد را با انداختن سکه (بازی شیر یا خط) پیشبینی کنند. به این صورت که اگر رو میآمد، قیمت به عنوان نیم واحد افزایش مییافت و اگر پشت میآمد نیم واحد کم میشد؛ بنابراین احتمال اینکه قیمت در روز بعد افزایش یا کاهش بیابد مساوی و ۵۰-۵۰ بود. آنها انداخت سکه را بارها و بارها تکرار کردند و نتایج پشت یا رو آمدن سکه را در نموداری نشان دادند.
او این نمودار را بازی احتمالات در معامله گری به یک تحلیلگر تکنیکال نشان داد و از او خواست نظر خود را در مورد تغییرات قیمت بدهد. آن تحلیلگر نیز با این باور که تاریخ مجدداً تکرار میشود و روندهای گذشته چراغ راه آیندهاند، از مالکیل خواست که فوراً اقدام به خرید سهام آن شرکت کند. با توجه به اینکه پرتاب سکه ها کاملاً تصادفی بود بنابراین سهم مذکور نمیتوانست هیچ رویهای داشته باشد. مالکیل با استناد به نتایج آزمایش خود، ادعا کرد که تغییرات بازار بورس و سهام میتواند به اندازه پرتاب سکه تصادفی باشد.
درسهای آزمایش مالکیل در مورد نظریه گشت تصادفی
بهطور خلاصه، نظریه گشت تصادفی بیانکننده این واقعیت است که قیمت سهام یک مسیر تصادفی و غیرقابلپیشبینی را انتخاب میکند. شانس افزایش قیمت یک سهام در آینده به اندازه پایین رفتن قیمت آن است. افرادی که از این نظریه پیروی میکنند عقیده دارند که عملکرد بهتر از بازار بدون قبول ریسک اضافی، غیرممکن است. مالکیل در کتابش توصیه میکند که تحلیل تکنیکال و بنیادی کاملاً هدر دادن زمان هستند و در ارائه عملکرد بهتر نسبت به بازار اثبات نشدهاند.
مالکیل به خوانندگان خود توصیه میکند که بهترین راه برای موفقیت در دنیای سرمایه گذاری پیروی از استراتژی بخر و نگهدار با افق زمانی بلندمدت است و تلاش برخی معامله گران برای زمانبندی بازار و استفاده از نوسان قیمت بیفایده است. طبق گفتههای مالکیل اقدامات شکلگرفته بر اساس تحلیل تکنیکال، بنیادی و یا هر نوع تحلیل دیگری بیثمر است. او برای اثبات این بازی احتمالات در معامله گری گفته خود به آمار جالبی اشاره میکند: بیشتر صندوقهای سرمایه گذاری در برابر معیارها و شاخص هایی نظیر S&P 500 ناکام بودهاند و عملکرد ضعیفتری نسبت به بازار داشتهاند. حالآنکه این صندوق ها از دانش و تجربه قویترین تحلیلگران و متخصصان سرمایه گذاری برای مدیریت سبد خود بهره میگیرند.
نظریه گشت تصادفی در عصر حاضر
درحالیکه بسیاری از سرمایه گذاران در سراسر جهان از اندرزهای مالکیل پیروی میکنند، افراد دیگری هم هستند که عقیده دارند افق سرمایه گذاری در حال حاضر بسیار متفاوتتر از زمانی است که مالکیل در حدود ۳۰ سال پیش این کتاب را به نگارش در آورده است. امروز، هرکسی به اخبار مربوط به سهام و اطلاعات سهام به آسانی و خیلی سریع دسترسی دارد. سرمایه گذاری دیگر یک بازی برای افراد خاص و ممتاز نیست. از طرفی احتمالاً چون نظریه گشت تصادفی مفاهیمی مثل تحلیل و انتخاب سهام را که دنیای بورس بر پایه آنها بنا شده است، محکوم میکند، هیچگاه نتوانست برای سرمایه گذاران والاستریتیها مبحث محبوبی به حساب بیاید.
گفتن اینکه چه مقدار از این نظریه حقیقت دارد کار سختی است؛ شواهدی وجود دارد که از هر دو طرف بحث حمایت میکند. پیشنهاد ما خواندن کتاب مالکیل و تصمیمگیری بر اساس برداشتهای خودتان از گفتههای او است. حالآنکه توجه به این نکته نیز ضروری است که نظریه گشت تصادفی در بازار بورس آمریکا موردبررسی قرار گرفته که از کارایی نسبتاً خوبی برخورد است. برای بررسی کاربرد نتایج این نظریه در بورس تهران حتماً باید محققان دانشگاهی به این موضوع به طور موشکافانهای بپردازند.
(پایان درس پنجم دوره آموزشی آشنایی با مفاهیم مالی)
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این مقاله در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
بازی احتمالات در معامله گری
عادت معامله گران موفق در بازار فارکس چیست ؟ در این پست ما برای شما توضیح می دهیم که معامله گران موفق چه عادت های معاملاتی دارند
معامله گری در بازار های مالی بخصوص بازار جفت ارزها یا همان فارکس کاری دشوار است که اگر قوانین و نظم انظباط خاصی برای کار خود نداشته باشید طبیعی است که موجب ضرر و زیان شما در این بازار ها می شود. بر اساس تجارب و توصیه ی معامله گران موفق در این حوزه 8 مورد از عادت های موثر آن ها در این پست جمع آوری شده که با رعایت کردن آن ها می توانید به سود آوری و هوشمند کردن معاملات خود کمک کنید.
به روز باشید
طبیعی است که در مرحله اول شما در این بازار به یک کامپیوتر یا موبایل و یک اینترنت خوب احتیاج دارید که بتوانید اقدام به معامله کنید. یک اینترنت کند با قطعی زیاد می تواند شما را از باز کردن بسیاری موقعیت خوب معاملاتی باز دارد و حتی گاهی نیز می تواند معاملات شما را به ضرر برساند. داشتن بیشتر از 1 مانیتور نیز در این بازار به تحلیل بهتر شما کمک می کند.
تا جایی که می توانید با تکنولوژی روز همراه باشید قطعا اینترنت با کیفیت و یک کامپیوتر خوب نمی تواند به تنهایی شما را به سود برساند اما قطعاً نداشتن آن ها می تواند موجب ضرر شما در این بازار باشد.
در جریان اخبار این حوزه باشید
هر چقدر که به استراتژی و تحلیل خود باور داشته باشید اخبار های ناگهانی بازار سرمایه می تواند آن ها را با شکست مواجه کند.
یک معامله گر خوب در شرایط مطلوبی می تواند معاملات خوبی را ایجاد کند. شما باید به عنوان یک معامله گر بدانید که در چه زمان هایی می توانید این شرایط را ایجاد کنید.
قبل از اینکه بخواهید معامله ای را باز کنید تحلیل های خود را بر روی چند جفت ارز انجام داده و جفت ارز هایی را که دارای واضح ترین شرایط از لحاظ اخبار قرار دارند برای معامله خود انتخاب کنید.
برای خود پلن معاملاتی داشته و با آن اقدام به باز کردن معامله کنید
شکست در برنامه ریزی به معنای برنامه ریزی در شکست است. اگر شما نتوانید برای کاری برنامه ریزی کنید و درهمان مرحله ناکام بمانید طبیعی است که در هدف خود متحمل شکست خواهید شد. وقت گذاشته و برای خود یک پلن معاملاتی آماده کنید.
پس از هر سشن معاملاتی پلن خود را بررسی کرده، ضعف و قدرت های آن را شناسایی کنید. طبیعی است که در این بازار باید دلیل سود کردن و زیان کردن خود را پیدا کنید.
اگر در این بازار پلنی برای معامله کردن ندارید شما مجاز به ورود به این بازار نیستید و در صورت ورود نیز تنها با ضرر های پی در پی مواجه خواهید شد.
نظم داشته و محتاط باشید
بازار دارای موقعیت های معاملاتی بسیار در روز است اما شما به عنوان یک معامله گر منضبط تنها زمانی باید اقدام به معامله کنید که موقعیت های بازار با شرایط پلن معاملاتی شما متناسب باشد.
زمانی که در حال معامله کردن هستید در پلن معاملاتی خودتان تغییری ایجاد نکنید. یک معامله گر موفق باید یاد بگیرد که پایند به پلن معاملاتی خودش باشد. از قوانینی که برای خود در قالب پلن معاملاتی ایجاد کرده اید پیروی کنید و بعداً نتایج رو مورد ارزیابی قرار دهید.
به عنوان یک معامله گر موفق شما باید منظم باشید و منتظر سیگنال های معاملاتی متناسب با پلن خود باشید. منضبط باشید و ذهن خود را برای ایجاد معاملات متناسب پلن معاملاتی تان آماده کنید.
از تصمیم گیری با احساسات خود دوری کنید و احساساتی نشوید
احساساتی شدن در این بازار باعث می شود که شما قوانین معامله گری خود را کنار گذاشته و با احساسات خود تصمیم بگیرید. این تصمیمات در اکثر مواقع قطعاً شما را با ضرر و زیان مواجه خواهد کرد. یک معامله گر خوب هیچ وقت با احساس تصمیم نمیگیرید.
یکی از عوامل شایع احساساتی شدن معامله گران در این بازار اقدامات تهاجمی در باز کردن معاملات مختلف است. زمانی که یک احساسات بر شما غلبه می کند معاملات بدون دلیل باز می کنید. از اهرم معاملاتی خود بیش از حد مجاز استفاده می کنید. اعتبار حساب خود را بیش از حد معمول درگیر کرده و در نهایت به بروکر خود بدهکار می شوید. نتیجه تمامی این موارد ضرر و زیان های بسیاری برای کسی خواهد بود که احساساتش بر منطقش در این بازار غلبه کند.
اسیر احساسات شدن در این بازار می بازی احتمالات در معامله گری تواند ماه ها نتیجه مطالعات و زحمات شما را در یک اشتباه هیجانی به باد دهد.
ضرر و زیان های بازار را بپذیرید و به کار خود ادامه دهید
معامله گرانی که در اوایل کار خود زیان می کنند این احساس را دارند که بازار دارای خصومت شخصی با آن ها است. اما واقعیت چیز دیگری است و بازار ها کاملاً بی طرف هستند.
معامله کردن در بازار های مالی فقط احتمالات است. احتمالات می توانند درست یا غلط باشند. یک معامله شما یا معامله بعدی شما در این بازار مهم نیست. مهم این است که شما در بلند مدت یک معامله گر سود ده هستید یا یک معامله گر زیان ده. سود و زیان های خود را در این بازار در بلند مدت محاسبه کنید.
قبول کردن زیان یک تکه از پازل این بازی است که شما باید آن را بپذیرید. اگر شما نتوانید پوزیشن زیان ده خود را در این بازار ببندید، هیچ وقت در این بازی احتمالات در معامله گری بازار معامله گر موفقی نخواهید شد.
توان معاملاتی خود را بدانید و بیشتر از توان تان ریسک نکنید
مقدار دارایی حساب تان در هر معامله فقط 5% ریسک کنید. مثلا شما اگر 100 دلار در حساب خود دارید مجاز هستید در معامله ای که باز می کنید فقط تا 5 دلار آن را ریسک کنید.
اگر معامله گری را یک بازی دفاعی در نظر بگیرید منطقی است بیش از آن چه توان از دست دادنش را ندارید در هر پوزیشن ریسک نکنید.
هرگز پولی را که از لحاظ ذهنی توان از دست دادنش را ندارید در این بازار ریسک نکنید چرا که در این صورت فشار روانی حاصل از آن ضرر باعث می شود شما صبر لازم برای کسب سود در این بازار را از دست بدهید.
برای رسیدن به موفقیت صبور باشید
صبر یکی از ارکان اصلی موفقیت در معامله گری و بازار های مالی است. شما باید در حین این کار صبور باشید تا موفقیتی که انتظار آن بازی احتمالات در معامله گری را دارید حاصل شود.
ممکن است شما در این بازار از 100 پوزیشنی که ایجاد می کند 60 یا کمتر از آن موفق باشد. تمرکز خود را بر روی بلند مدت بگذارید و صبور باشید.
معامله گری به بلند مدت مرتبط است. ادعاهای فریبنده و پوچ زیادی مانند سود های هنگفت 95 درصدی یا شبیه آن در این بازار مطرح است که باید به دیده شک و تردید به آن ها نگاه کنیم.
ما سعی کرده ایم در آریا چارت این پست را به صورت کاملاً ساده برای شما بنویسیم. 8 عادت مشترک معامله گران موفق نوشته ای است که اگر شما بتوانید آن ها در استراتژی معاملاتی خودتون لحاظ کنین 100% باعث افزایش سود آوری و کمتر شدن ضرر های معاملاتی شما در این بازار خواهد بود.
همه روش های سرمایه گذاری را داخل سطل زباله بریز
همه روش های سرمایه گذاری را داخل سطل زباله بریز و درب آن را محکم ببند!
این نظر من نسبت به روش های سرمایه گذاری است!
چون هیچکدام از روش های سرمایه گذاری جواب قطعی نمی دهد و بعضی از آن ها حتی کشک است!
حتی در مورد بازار بورس هم نظر من این است که باید همه روش های سرمایه گذاری را داخل سطل زباله بریزی و درب آن را محکم ببندی!
چه برسد به سایر روش های سرمایه گذاری زمانبر یا خطرناک!×
صبر کن! صبر کن!
قبل از اینکه این روش ها را داخل سطل زباله بریزی بدان محتوای آن ها چیست؟
یک سرمایه گذار موفق، هنر سرمایه گذاری دارد.
هنر سرمایه گذاری این است که تو تا حدودی روش های سرمایه گذاری را بشناسی
برای مثال وقتی بدانی تحلیل بنیادی یا تکنیکال یا ذهنی چیست
بهتر می توانی شکاف بین آن ها را پُر کنی.
راحت تر و مطمئن تر می توانی شعبده بازی و احتمالات را داخل سطل زباله بریزی.
یعنی شعبده بازی و احتمالات را ببینی و یادبگیری تا بازی نخوری!
بهتر می توانی رفتار سرمایه گذاران و خودت را تحلیل کنی و مربی ذهن خودت باشی.
و بهتر می توانی خرید و فروش کنی تا به سودهای بزرگ برسی.
و این یعنی همان شعار فراسهام = سرمایه گذاری بدون ریسک در بورس
منظورم از روش های سرمایه گذاری در بورس چیست؟
- انواع استراتژی هایی که برای تو می چینند مثل قاشق و چنگال و ببر و پلنگ!
- انواع تحلیل های بنیادی و تکنیکال
- انواع ابزارهای تحلیلی مثل اندیکاتورها و اسیلاتورها و فیبوناچی ها و الگوها و…
- انوع فیلترنویسی در دیده بان بازار بورس
- انواع تابلو خوانی و بررسی آیتم های تابلو قیمت
روش هایی که بعضی وقت ها جواب می دهد و بعضی وقت ها کاملا اشتباه است.
روش هایی که تو را به سوددهی مستمر نمی رساند و اگر یک میلیون به تو سود برساند، دو میلیون به تو ضرر می رساند!
روش های سرمایه گذاری مثل روش های زیر فقط احتمالات است و تصمیم قطعی را من و تو می گیریم.
تصمیم های من و تو و سایر سرمایه گذاران باعث شکست یا موفقیت این احتمالات می شود.
تصمیم های سازمان بورس و مدیریت آبکی باعث بالا رفتن یا پایین رفتن قیمت می شود.
تصمیم های سفته بازان و بعضی از مدیران گردن کلفت کانال های VIP تلگرام، احساسات تو را قلقلک می دهد.
تصمیم های بازیگران و حقوقی های سهم، ترس و وحشت به جان تو می اندازد و بازار را سبز یا قرمز می کند.
استراتژی و تحلیل همیشه درست از آب در نمی آید و تو را به دره پرت می کند!
مثل چند روز اخیر که با ورود سرمایه از طرف سرمایه گذاران جدید و قوانین جدید بازار بورس تمام استراتژی ها و تحلیل ها از کار افتادند و هیچ حرفی برای گفتن نداشتند.
مثل سهام سباقر یا فلات یا سایر سهام های بازار پایه که با اجرای اشتباه و عمدی قوانین جدید، روند صعودی را به روند نزولی یا اصلاح را به ریزش تبدیل کرد!
تنها چیزی که جواب می دهد فقط و فقط تحلیل رفتار سرمایه گذاران است
رفتار سرمایه گذران از کجا سرچشمه می گیرد؟
احساسات روی کجا اثر می گذارد؟
در نتیجه سیستم فکری تو را نابود می کند و تصمیم گیری هایت را مختل می سازد.
فکر می کنی نباید سهامدار خوب باشی و فقط باید بخری و بفروشی تا از کاروانی که تو را یک شبه میلیونر می کند جا نمانی!
سایر روش های سرمایه گذاری کم بازده یا زمانبر یا خطرناک!×
این روش های سرمایه گذاری را که اصلا قبول ندارم!
یعنی اصلا لازم نیست که بدانی محتوای آن ها چیست؟
می توانی چشم بسته این روش ها را داخل سطل زباله بریزی و درب آن را محکم ببندی!
چون یا کم بازده هستند یا خیلی زمانبر و دیر بازده هستنند و یا خیلی زود سرمایه ات را نابود می کنند و خطرناک هستند.
سود بانکی
سرمایه ات را در بانک می خوابانی تا سالی ۱۵ تا ۲۰ درصد سود بگیری!
و در واقع سود اصلی را بانک عزیز می برد و می خورد!
در دو حالت با سپرده و سود بانکی موافقم:
اول – داشتن پشتوانه مالی برای خرج های روزمره زندگی و پرداخت اقساط
دوم – برای کسانی که می خواهند خیال شان راحت باشد
البته در صورتی که سود سرمایه گذاری در بورس را در بانک، سپرده کنی.
اجاره دادن ملک
صاحبخانه هایی که ملک هایشان را اجاره می دهند می توانند تمام آن را در بورس سرمایه گذاری کنند.
سودی که از اجاره بها عاید صاحب ملک می شود بسیار بسیار ناچیز است که زود بلعیده می شود!
بلعیدن اجاره بها سرمایه گذاری نیست!
پس به جای بلعیدن اجاره بها می توانی آن را وارد بورس کنی تا حداقل جزو سرمایه گذاری کم بازده حساب شود.
خرید و فروش ملک
ارزش هر مترمربع ملک حدود سه تا ده میلیون و بیشتر است.
یعنی یک واحد آپارتمان ۱۰۰ متری حدود ۳۰۰ میلیون تا یک میلیارد تومان و بیشتر قیمت دارد.
اگر این مبلغ وارد سرمایه گذاری در بورس شود، بازدهی بیشتر و بهتری نسبت به ملک خواهد داشت.
تنها حُسنی که ملک نسبت به بورس دارد این است که:
کسی که ملک می خرد هر روز به صورت آنلاین آن را چک نمی کند تا ببیند چقدر رشد کرده است!؟
چون کارگزاری و سامانه معاملات برخط ندارد.
دید سرمایه گذاری کسی که ملک خرید و فروش می کند، بلند مدت است یعنی ۵ تا ۱۰ سال و بیشتر!
ولی دید سرمایه گذاری کسی که سهام خرید و فروش می کند، نوسانی، کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت است.
- نوسانی یعنی ۱ تا ۱۰ روز کاری
- کوتاه مدت یعنی ۱۰ تا ۹۰ روز کاری
- میان مدت یعنی ۹۰ تا ۱۸۰ روز کاری
- و بلند مدت یعنی ۱۸۰ تا ۳۶۰ روز کاری
بلند مدت ملک با بلند مدت بورس زمین تا آسمان فرق دارد!
پس صبر در سرمایه گذاری در بورس معنا و مفهوم دارد ولی در سرمایه گذاری در ملک اصلا معنایی ندارد!
چون در بورس اگر صبر نداشته باشی ممکن است خودت سرمایه و زندگی ات را نابود کنی.
ولی در ملک صبر داشته باشی یا نداشته باشی فرقی نمی کند،
چون قیمت هر مترمربع ملک یک دفعه ۳۰ تا ۵۰ درصد و بیشتر افت نمی کند تا صبر تو را محک بزند!
خرید و فروش سکه
اصلا قبولش ندارم!
چون هم کم بازده و هم زمانبر است و شاید هم کمی خطرناک!
مثلا اگر الان که قیمت تمام سکه بهار آزادی ۴ میلیون تومان است، یک عدد بخری
شاید یک ماه بعد بتوانی فقط ۱۰ هزارتومان یا نهایت ۱۰۰ هزارتومان سود بگیری یا شاید هم ضرر کنی
ولی اگر مثلا سهام دی را که معرفی کردم همان ۴ میلیون تومان می خریدی
در کمتر از ده روز می توانستی حدود ۲۵ درصد سود کنی یعنی یک میلیون تومان سود خالص!
یا در بدترین حالت می توانستی حداقل ۵ تا ۱۰ درصد سود کنی.
خرید و فروش طلا
خرید و فروش طلا خیلی بهتر از سکه است، البته نه به خاطر اینکه فکر کنی سود مالی بیشتری می کنی!
اگر همسر یا پارتنر داشته باشی با این گزینه می توانی سود عاطفی بیشتری نصیب هر دو طرف کنی! 🙂
مثلا اگر گوشواره یا دستبند یا النگو بخری و بتوانی هر ماه آن را ارتقا بدهی و کلی ضرر را متقبل بشوی،
شریک زندگیت کلی ذوق مرگ می شود و هر روز قربان صدقه تو می رود!
خرید و فروش دلار
اگر دلار ۱۵۰۰۰ تومانی خریده باشی، به امید اینکه با شایعاتی که شنیدی آن را ۲۰۰۰۰ تومان بفروشی!
می دانی که خرید و فروش دلار و ارزهای دیگر هم به تو سود نمی دهد.
یعنی نه تنها دلار به ۲۰۰۰۰ تومان نرسید و فقط توهم یک شبه میلیونر شدن بود،
نه تنها در ۱۵۰۰۰ تومان هم ثابت باقی نماند،
بلکه الان قیمت دلار حدود ۱۱۰۰۰ تومان است!
یعنی اگر همان ۴ میلیون تومان را دلار خریده باشی حدود ۳۰ درصد ضرر کرده ای.
خرید و فروش در باینری آپشن
سرمایه گذاری در بازار باینری آپشن سرمایه گذاری نیست!
باینری آپشن همان قمار خودمان است!
یعنی سکه را بالا می اندازی و سکه فقط دو رو دارد،
تا وقتی که به زمین بخورد، قلبت تالاپ و تولوپ صدا می دهد، مغزت هنگ می کند،
و اگر خوش شانس باشی و سکته نکرده باشی! در نهایت جیبت خالی می شود!
خودم چندین بار در باینری آپشن، پولم را از دست داده ام و خیلی تمایلی ندارم که قمار کنم.
خرید و فروش در فارکس
فارکس گزینه بهتری نسبت به باینری آپشن است و قمار نیست!
ولی خیلی خیلی خطرناک است. چرا؟
چون باز هم توهم یک شبه پولدار شدن سراغت می آید و بدون کوچکترین سواد فارکس خرید و فروش می کنی
بازار فارکس نسبت به بازار بورس خودمان، بازار احساسی تری است،
و خیلی باید مواظب باشی تا احساساتت کار دستت ندهد!
فارکس مثل باینری آپشن بازی شیر یا خط نیست،
ولی آنقدر خطرناک است که کل سرمایه ات را یک شبه نابود کند!
در فارکس هم مثل باینری آپشن می توانی روی جفت ارزها سرمایه گذاری کنی،
در بورس فقط می توانی بالا رفتن سهام را پیش بینی کنی و روی آن سرمایه گذاری کرده و سود کنی،
ولی در فارکس هم می توانی بالا رفتن سهام یا جفت ارزها را پیش بینی کنی و سود بگیری و هم پایین رفتن آن را.
کلام آخر
روش های سرمایه گذاری در بورس را یاد بگیر و بعد داخل سطل زباله بریز تا بازی نخوری!
ولی روش های سرمایه گذاری را چشم بسته داخل سطل زباله بریز و درب آن را محکم ببند!
خلاصه کتاب هفت گناه کبیره در بورس
معاملهگری ساده است اما آسان نیست! با شنیدن این جمله کمی به فکر فرو میرویم، چه چیزی باعث میشود که معاملهگری آسان نباشد؟! چهار اصل اساسی برای معاملهگری در بازار مالی شامل تحلیل بنیادی ، تحلیل تکنیکال، مدیریت سرمایه، روانشناسی معامله گر است. در کتاب هفت گناه کبیره در بورس نوشتهی روث بارونز روزولت (Ruth Barrons Roosevelt)، در مورد روانشناسی معامله گری که یکی از مهمترین بخش های معامله گری هست، صحبت شده است.
با توجه به اینکه اکثر معامله گران اشتباهاتی را متحمل میشوند که سبب کاهش سود و حتی زیان رسیدن به سرمایهی آنها میشود، ما در این مقاله سعی میکنیم خلاصه کتاب هفت گناه کبیره در بورس را تالیف نماییم و در مورد اشتباهات رفتاری در زمان معامله صحبت کنیم و به دنبال راهحل و کنترل این خطاهای روانشناختی باشیم.
حتما بخوانید: ۷ تیپ شخصیتی معامله گران در بورس
عوامل شخصیتی معامله گران متضرر در کتاب هفت گناه کبیره در بورس:
- ترس
- طمع
- بی مبالاتی
- کمال طلبی
- غرور
- خشم
- ناشکیبایی
حال ما میخواهیم با توضیح هر یک از این عوامل شخصیتی که معمولاً معامله گران متضرر با آنها دستوپنجه نرم میکنند به بهبود رفتار شخص معاملهگر کمک کنیم:
۱- ترس در معامله گری
ترس در معاملهگری به این شکل مطرح میشود که افراد، ترس از شروع یک معامله دارند، بهگونهای که ذهن فرد بیشتر با ترس از ضرر کردن درگیر میشود تا اینکه به کسب پول فکر کند. در کتاب هفت گناه کبیره در بورس نوع دیگری از ترس، مبارزه کردن بیانشده است؛ وقتی فرد در معامله به مرحلهی ضرر میرسد با قبول نکردن ضرر، همچنان سرمایهی خود را افزایش میدهد و بازهم ضرر میکند اما دست از مبارزه نمیکشد و این باعث میشود سرمایهاش رفته و رفته کمتر شود.
راههای غلبه بر ترس
سعی کنیم با ایجاد اشتیاق در خود، احتمال به وجود آمدن ترس را از بین ببریم. برای مثال اگر در ذهنمان سؤالی ایجاد شد مثل اگر ضرر کنم چه؟ آن را با سؤال دیگری مثل اگر سود کنم چه؟ جایگزین کنیم. یا بهجای اینکه از خود بپرسیم ایراد من چیست؟ از خود بپرسیم چطور میتوانم بهتر شوم؟ همین موضوع ساده، به حد زیادی میتواند در غلبه بر ترس ما در معامله گری کمک کرده و اعتمادبهنفس مناسب برای انجام معامله را ایجاد کند.
همچنین ما باید بهمحض ایجاد ترس آن را نابود کنیم، همچنان که ما در هنگام عبور از خیابان همیشه احتمال دارد تصادف کنیم، ضرر در معاملات نیز کاملاً به همین شکل است و امکان آن وجود دارد اما صد در صد اتفاق نمیافتد. پس ما باید سعی کنیم با داشتن یک استراتژی مناسب و مدیریت ریسک معقول بتوانیم بر آن غلبه کنیم. هر شغلی هزینهای برای به سود رسیدن دارد و معاملهگری نیز از این قاعده مستثنا نیست، اگر ما ضررهایی را که در بازارهای مالی متحمل میشویم مانند یک هزینه در نظر بگیریم در این صورت بهتر میتوانیم بر ترس خود غلبه کنیم، در ضمن با داشتن یک حد ضرر و سیو سود مناسب عملاً در معاملات ریسک خریدمان را بسیارکم کردهایم پس نباید ترسی برای از دست دادن سرمایه برای ما وجود داشته باشد.
حتما بخوانید: ۲۱ پاراگراف برتر کتاب از طمع تا وحشت
۲- طمع در معامله گری
طمع در کتاب هفت گناه کبیره در بورس، نوعی خواستن نامتعادل مطرحشده است، میل وافر و افسار گسیختهای که هرگز سیراب شدنی نیست. این عامل در افرادی که آگاهی کامل ندارند باعث میشود، با شنیدنِ به سود رسیدن افراد دیگر و اخبار خوب در یک بازار مالی طمع کرده و بدون آگاهی، سرمایه خود را در بازار وارد کنند و با نداشتن اطلاعات کافی و مدیریت سرمایه نامناسب، بازار آسیب مالی بزرگی را برای این افراد ایجاد میکند. نوع دیگری از طمع، کور شدن معامله گران است که باعث میشد ضرر را اصلاً در نظر نگیرند و ریسک زیادی را برای دریافت سود بسیارکم قبول کنند، در هنگام خرید تحلیل مناسبی نداشته باشد و فقط برای سود، خرید انجام دهند.
راههای غلبه بر طمع
پیوسته بکوشید از پنجره وفور نعمت به دنیا نگاه کنید. وفور نعمت و فرصت را در اطرافتان تشخیص دهید و از آن قدردانی کنید، در عین حال در انتظار بیشترین باشید. قناعت داشته باشید و به سیو سود قانع باشید، زیرا کسب تمام سودها در بازار عملاً کار غیرممکن و غیرحرفهای است.
به این مفاهیم دقت کنیم که ما نمیتوانیم کل سود بازار را داشته باشیم و بازارهای مالی عمر طولانی دارند و ما هیچوقت از این بازارها عقب نمیمانیم. شما هنگامیکه سرمایهگذاری در بازارهای مالی را انتخاب میکنید، عملاً شرایطی ریسکی را برای خود و سرمایهتان در نظر میگیرد، نباید بهگونهای باشد که ریسک غیرضروری را متحمل شویم و در انتها با زیان روبهرو شویم. معاملهگری را صرفاً برای لذتش و بدون هیچ تحلیلی انجام ندهیم و به اینگونه برخورد نکنیم که سرمایه گذاری میکنم حالا ببینیم چه میشود؟
بیمبالاتی در معامله گری
در کتاب هفت گناه کبیره در بورس، راههای غلبه بر بیمبالاتی اینگونه بیانشدهاند: بهترین و عملیترین کار این است که بدون دانش در بازار مالی وارد نشویم و ابتدا مطالعهی مناسبی در حوزه آموزش بورس داشته باشیم و سپس وارد بازار مالی شویم.
یک منطقه ایمن برای سرمایه خود ایجاد کنیم بهاصطلاح تخممرغها را در یک سبد نگذاریم و علاوه بر آن سبد، سهام منطقه با ریسک بالا و ریسک متوسط (بورس، بازار مالی)، ریسک پایین (اوراق مشارکت ،صندوقهای با درآمد ثابت) داشته باشیم.
حتما بخوانید: چگونه سرمایه خود را در ۳ سطل مدیریت کنیم؟
- اگر در ابتدای راهِ معاملهگری بودید و تازه آموزشدیده، سعی کنید با سرمایه کم وارد شوید و بعدازاینکه نرخ معاملات شما مناسب شد، سرمایه اصلی خودتان وارد کنید.
- معاملات خود را بیطرف انجام دهید و بهاصطلاح مانند یک ربات عمل کنید و بدون تعصب و امیدواری به رشد یک سهم زیان ده به حد ضرر خود پایبند باشید.
- معاملهگری، هرگز یک بازی کامل نبوده و نیست معاملهگری بازی احتمالات است. همین و بس!
کمال طلبی در معامله گری
در کتاب هفت گناه کبیره در بورس به ما گفته میشود که شما پایههای طرح معاملهگریتان را بر احتمال بنا میکنید، همین طور نقشهایتان را روی سکوی احتمال به اجرا درمیآورید، نه کمال. شما بهعنوان معاملهگر یک مصلحت طلبید، نه کمال طلب؛ مانند فردی که دنبال این است تمام استراتژی خرید را آموزش ببیند و از همه آنها برای خریدوفروش خود استفاده کند، این کار غیرممکن است و باعث سردرگمی شما در معاملهگری میشود و هیچ استراتژی خریدی وجود ندارد که فاقد ریسک برای معاملهگری باشد.
راهکارهای غلبه بر کمال طلبی
خویشتن پذیر باشیم. شما فکر میکنید اگر خودتان را همانطور که هستید بپذیرید، استاندارهایتان را زیر پا بازی احتمالات در معامله گری بازی احتمالات در معامله گری گذاشتهاید و درنتیجه در ورطهی حد وسط یا بد بودن سقوط کردهاید!! اما روند ماجرا اصلاً به این شکل نیست! هر چه بیشتر خودتان یا رفتارهایتان را غیرقابلقبول بپندارید، ایجاد تغییر در خودتان و رفتارهایتان دشوارتر میشود، ممکن است در وضعیتی که باب میلتان نیست گیر بیفتید و همیشه در آن بمانید.
بر روی نقاط قوت خود تمرکز کنید، زیرا توجه زیاد به نقاط ضعف باعث میشود که عملکردتان در معاملات نیز به همان شکل تضعیف شود، یک راهکار آموزشی در این قسمت این است که رفتار و نقاط قوت خودتان را در معاملات در طول روز بنویسید و این کار در بلندمدت باعث میشود که قدرت فرد در این بخش افزایش یابد.
حتما بخوانید: رفتار معامله گران در هنگام ریزش بازار بورس
غرور در معامله گری
غرور ناشی از خیرهسری است. زمانی که معاملهگر فکر میکند تمام شرایط معامله را تحت کنترل دارد بر او عارض میشود و او از صد در صد موقعیت و تواناییهایش مطمئن است، در این اعتمادبهنفس کاذب خودش در معرض خطا و سرنگونی قرار دارد. در کتاب هفت گناه کبیره در بورس آمده است که غرور زمانی رخ میدهد که معاملهگر میخواهد تواناییهای خودش را با یک معامله درست به دیگران نشان دهد که ناشی از خودکمبینی فرد درگذشته میباشد. زمانی که شرایط بازار صعودی باشد وارد معامله شود به دلیل وضعیت موجود در بازار اکثر معاملات را که باز میکند برای او سود آورست که این امر باعث ایجاد غرور در آن شخص میشود.
راههای غلبه بر غرور
اعتمادبهنفس خوشبینانه داشته باشیم، در ذهن خود باورهای مثبت ایجاد کنیم. قصد لجبازی و شکست بازار را نداشته باشیم و با تحلیل پیش برویم و طبق استراتژی که درصد برد مناسبی را دارد، عمل کنیم، تصویر ذهنی مناسب ایجاد کنیم. اگر ماورای تصویر ذهنی عمل کنیم ناخودآگاه خودمان را در تصویر ذهنیمان پایین میآوریم. در آغاز پایان روز کاری در مکانی آرام بنشینیم و خودمان را حین معامله تجسم کنیم، اگر در طول روز خطایی از ما سرزده زمانی را صرف نشستن و تجسم حالت صحیح آن عملیات کنیم. در پایان روز اگر خوب معامله نکردهایم، معاملات روز را در ذهن مجسم کنید، اما این بار به طرز صحیح و بدون خطا.
معاملهگری باخشم کورکورانه، بهترین راه برای از دست دادن پول و خود فرسایی است. بازار کوچکترین اهمیتی به احساسات و موقعیت شما نمیدهد. درست همانطور که باران اهمیتی به برنامهی پیکنیک شما نمیدهد، باد هم اهمیتی نمیدهد که موهایتان را تازه شانهزدهاید یا از آرایشگاه آمدهاید.
حتما بخوانید: علل روانشناختی نفروختن سهام زیانده در بازار بورس
خشم در معاملهگری
در کتاب هفت گناه کبیره در بورس بیان شده که خشم در معاملهگری میتواند به این شکل هم نمود پیدا کند که فرد خاصی به شما سیگنال خرید یک سهم را میدهد. ولی شرایط طبق گفته آن شخص پیش نمیرود و فرد موردنظر با ضرر روبهرو میشود. در این صورت فرد باخشم قصد برخورد با آن فرد را دارد یا یک رفتار دیگر معامله گران وقتیکه شرایط معامله آنگونه که مدنظرشان است پیش نمیرود شروع میکنند به رفتارهای نامناسب که عموماً این رفتارها دامنگیر افراد نزدیک او میشود و زندگی او را تحت تأثیر میگذارند. این اتفاقات، روز بعد در معاملات این شخص تأثیر گذاشته و نمیتواند عملکرد مناسبی را داشته باشد.
راههای غلبه بر خشم
وقتی شما معامله گری را به چشم یک فرایند یادگیری بی پایان میبینید میتوانید چیزی بیاموزید، دلیلی برای خشمگین شدن وجود ندارد. در عوض، هر ضرر فرصتی است برای ارتقای مهارت و بهبود فرآیند و درنهایت بهتر شدن شما.
کتاب هفت گناه کبیره در بورس به ما میگوید وقتی در چندین معامله با ضرر روبهرو شدیم رفتارهایمان بهگونهای نباشد که قصد جنگیدن با بازار را داشته باشیم و از استراتژی خریدمان خارجشده و به فکر شکست بازار شویم. ما باید به اینگونه عمل کنیم که بازار را مانند یک جریان رودخانه در نظر بگیریم و سعی کنیم در جهت حرکت آب شنا کنیم.
حتما بخوانید رفتارهای گله ای در معاملات بازار سرمایه
ناشکیبایی در معامله گری
ناشکیبایی بسیاری از معامله گران را به خطا وا میدارد، آنها عجولانه وارد معامله یا از آن خارج میشوند. این امر مدل معاملهگری را بیاثر میکند و احتمالات را در هالهای از ابهام فرو میبرد. مانند رانندهای که در هنگام عبور از چراغقرمز صبری برای اینکه چراغ سبز شود را ندارد و به همین دلیل جریمه میشود، در بازار مالی نیز به این شکل است، افراد به سیو سود خود پایبند نیستند و زودتر از معامله خارجشده و سود خود را از دست میدهند.
راههای غلبه بر ناشکیبایی
نشستن و انتظار کشیدن خستهکننده میشود. برخی از معاملهگرها، اقدام را تنها بهصرف لذتش دوست دارند. برخی دیگر باید حتماً معامله انجام دهند تا احساس کنند زندهاند. آنها عاشق هیجاناند، اما متأسفانه گاهی بیشازحد هیجانزده میشوند. قانون۸۰/۲۰ میگوید،۸۰ درصد سود در ۲۰ درصد معاملات به دست میآید. ما باید ابتدا کشف کنیم آن ۲۰ درصد معاملات کدام است و بعد به سمت آنها برویم.
موفقیت نیازمند تعهد است، باید به تمامی جنبههای معامله گری (از تحقیق تا اجرا) متعهد باشیم. نمیتوانیم همینطور و بدون برنامه وارد شویم و معامله کنیم، همچنین نمیتوانیم هر وقت دلمان خواست معامله کنیم، باید هرروز رأس ساعت معین با آمادگی کامل سر میزمان حاضر شویم. معاملهگری یک شغل و حرفه است، به قول معروف یک معشوقهی حسود است. به توجه و انضباط نیاز دارد. اگر شما ناشکیبا هستید، نمیتوانید مشکلتان را حل کنید و میگویند وقتی به چیزی متعهد میشویم، کائنات در راستای ما بسیج میشود.
حتما بخوانید: شرطیسازی معامله گری در ضمیر ناخودآگاه
کتاب هفت گناه کبیره در بورس
بهترین راه برای شناخت عوامل روانشناختی حاکم بر خودتان تشخیص گناهان فردیتان است:
برای این کار تشخیص رفتارها و حالات فکری خودمان عمل بسیار مهمی است؛ زیرا انسان عموماً میل به تکرار این رفتارها دارد و این امر در دنیای معاملهگری نیز اتفاق میافتد و فرد اشتباهاتش را به شکل متوالی تکرار میکند.
در این قسمت از مقاله من به شکل خلاصه تعدادی از این رفتارها را که ممکن است در شما نیز اتفاق افتاده باشد، آوردهام که شما میتوانید هر کدامیک از آنها را که در موردتان صدق میکند، علامت بزنید.
- عجولانه اقدام کردن
- سرباززدن از انجام معامله
- تغییر متوالی استراتژی
- نداشتن یک استراتژی امتحان پس داده
- معاملهگری با پول قرضی
- عدم پذیرش ضرر
- بیدقتی در سفارش گذاری
- جنگیدن با بازار
- ملامت دیگران
- عدم طرح نویسی
- بدبین بودن به آینده بازار
- بهکار بستن روش که جواب نمیدهد
- و سایر
در بین مواردی که علامت زدهاید ۷ مورد را که بیشتر بر روی شما تأثیر میگذارد انتخاب کنید. این هفت مورد، هفت گناه کبیرهی شخصی شماست. آنها را درجایی یادداشت کنید و در پی راهحل برای غلبه بر این موارد باشید و در پایان باورهای مفید و مثبت را یادداشت کنید.
نتیجهگیری
در ابتدای امر سعی کنیم که یک استراتژی خرید داشته باشیم که در آنهمهی موارد ازجمله نقطهی ورود، حد ضرر و سیو سودِ مشخص داشته باشیم تا این عوامل رفتاری بر ما تأثیر نداشته باشند. طرح نویسی داشته باشیم و در زمان معامله کاملاً طبق طرح خودمان عمل کنیم و بعد از پایان هر معاملهی درست آوردههایی را که از این معامله داشتیم بنویسیم و ببینیم که کدامیک از این ۷ عامل در شما بروز کردهاند و شما نتوانستهاید به شکل درست عمل کنید، پیشنهاد من به شما این است که حداقل این عمل را یک سال بهطور مداوم انجام دهید، به طور حتم نتیجهای بسیار مناسب برای شما خواهد داشت. در معامله بیشتر تمرکز داشته باشیم که کارایی داشته باشیم یعنی کار درست را انجام دهیم و صرفاً به دنبال اثربخشی یعنی کسب سود از بازار نباشیم.
ضمن تشکر از اینکه وقت گرانبهایتان را صرف خواندن این مقاله کردهاید، امیدوارم تأثیر مثبتی بر روی شما گذاشته باشد. منتظر نظرات شما هستم و حتماً آنها را میخوانم.
اشتباه های رایج در تحلیل تکنیکال کدامند؟
تحلیل تکنیکال یکی از پُرکاربردترین روشها برای تجزیهوتحلیل بازارهای مالی است. تحلیل تکنیکال در اصل برای همهٔ بازارهای مالی قابل استفاده است. چه بازار بورس باشد، چه فارکس، طلا یا بازار رمز ارز.
اگر به طور اتفاقی با دیجی کوینر آشنا شده اید و هیچ اطلاعاتی در مورد تحلیل تکنیکال ندارید پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه ادامه مطلب، مقاله «تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
با اینکه مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال نسبتاً برای یادگیری آسان هستند، خبره شدن در این هنر سخت است. زمانی که در حال یادگیری یک مهارت جدید هستید، طبیعی است که در طول راه مرتکب اشتباهات متعددی بشوید.
این اشتباهات میتوانند خصوصاً در معاملات یا سرمایهگذاری زیانآور باشند.اگر مراقب نباشید و از اشتباهاتتان درس نگیرید، خطر اینکه بخش قابل توجهی از سرمایه تان را از دست بدهید وجود دارد. درس گرفتن از اشتباهات خوب است، اما تلاش برای اینکه تا حد امکان از آنها دوری کنید خیلی بهتر است.
این مقاله به شما بعضی از متداولترین اشتباهات را در تحلیل تکنیکال آموزش میدهد. اگر در معامله کردن تازهوارد هستید، چرا ابتدا برخی از مبانی تحلیل تکنیکال را بررسی نکنیم؟
خب، متداولترین اشتباهاتی که مبتدیان در تحلیل تکنیکال هنگام معامله میکنند، چیست؟
1- عدم توقف ضرر دادن در تحلیل تکنیکال
بگذارید با جملهای از معاملهگر کامودیتی (کالاهای اولیه) آقای اد سِی کوتا آغاز کنیم:
” عناصر معاملهٔ خوب اینها هستند: (1) توقف ضرر، (2) توقف ضرر، (3) توقف ضرر. اگر از این سه قاعده استفاده کنید، شاید شانسی داشته باشید.”
شاید بهنظر مرحلهٔ سادهای بهنظر بیاید، اما همیشه خوب است که روی اهمیت آن تأکید کنیم. وقتی که بحث معامله و سرمایهگذاری پیش میآید، حفظ سرمایهتان همیشه باید اولویت شمارهٔ یک شما باشد.
شروع کردن به معامله و ترید میتواند تعهد ترسناکی باشد. یک رویکرد قوی که هنگام شروع باید در نظر داشته باشید این است: قدم اول برنده شدن نیست، بازنده نشدن است. به همین دلیل، مناسبتر است با یک میزان پوزیشن (معامله) کمتر آغاز کنید، یا حتی با سرمایهٔ واقعی آغاز نکنید.
برای مثال Binance Futures یک فضای تست دارد که میتوانید استراتژیهای خود را قبل از آنکه سرمایهای که بهزحمت بهدست آمده را بهخطر بیندازید، امتحان کنید. با این روش، میتوانید از سرمایهٔ خود محافظت کنید، و تنها زمانی که بهطور مداوم نتایج خوب بهدست آوردید، ریسک کنید.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد صرافی بایننس میتوانید از مطلب آموزشی «صرافی بایننس» دیدن نمایید.
تنظیم کردن یک حد ضرر یک کار عقلانی ساده است. معاملات شما باید یک نقطهٔ بیاعتبار بودن داشته باشند. اینجاست که باید سختی را به جان بخرید و بپذیرید که فکر اقتصادی شما غلط بوده است.
اگر این طرز فکر را در معاملات استفاده نکنید، به احتمال زیاد در بلندمدت عملکرد مطلوبی نخواهید داشت.حتی یک معاملهٔ بد، میتواند برای رزومه شما بسیار مضر باشد و در نهایت با یک کیف خالی منتظر باشید تا بازار دوباره اصلاح شود.
2- بیش از حد معامله کردن در تحلیل تکنیکال
وقتی یک معاملهگر فعال هستید، یک اشتباه رایج این است که گمان کنید همیشه باید در یک معاملهای حضور داشته باشید. معامله کردن شامل میزان زیادی تجزیه و تحلیل و میزان زیادی نشستن و صبورانه منتظر بودن است!
در بعضی از استراتژیها، نیاز هست که مدتزمان زیادی صبر کنید تا سیگنال قابلاعتنایی برای ورود به بازار دریافت کنید. ممکن است بعضی از تاجران در کمتر از سه معامله در سال ورود کنند، اما با این حال بازدهی فوقالعادهای داشته باشند.
به این جمله از جسی لیوِرمور (Jessy Livermore) دقت کنید:
“پول با نشستن بهدست میآید، نه با معامله کردن.”
سعی کنید از ورود به یک معامله صرفاً بهخاطر انجام معامله، دوری کنید. نیازی نیست همیشه در حال معامله باشید. در واقع، در برخی از وضعیتهای بازار، حقیقتاً کاری نکردن و منتظرِ نمایان شدن فرصت بودن، خیلی سودآورتر است.
از این طریق، شما سرمایهتان را حفظ میکنید و آن را آماده نگه میدارید تا در بازی احتمالات در معامله گری زمانی که دوباره فرصت معاملهٔ خوب فرا رسید، استفادهاش کنید. یادتان باشد که فرصتها دوباره میآیند، شما فقط باید منتظرش باشید.
یک اشتباه مشابه دیگر تأکید زیاد بر روی دورهٔ زمانی کوتاهتر است. تحلیلهای صورتگرفته بر روی دورهٔ زمانی بلندتر نسبت به تحلیلهای صورت گرفته بر روی دورهٔ زمانی کوتاهتر، معمولاً قابل اعتناتر هستند.
بدین جهت که در دورهٔ زمانی کوتاهتر شلوغی بازار بیشتر است و برای همین شما را وسوسه میکند تا بیش از حد معمول معامله کنید.
با اینکه تعداد زیادی اسکالپر (افرادی که نوسانگیری میکنند) و معاملهگران کوتاهمدت موفق وجود دارند، معامله کردن در دورهٔ زمانی کوتاهتر معمولاً نسبتِ خطر به مزدِ بدی به همراه میآورد. بهعنوان یک استراتژی معاملهٔ پُرخطر، یقیناً به افراد تازهوارد پیشنهاد نمیشود.
3- معامله تلافیجویانه تحلیل تکنیکال
معمول است که بعد از یک ضرر قابل توجه، معاملهگران در تلاش باشند تا بلافاصله آن را جبران کنند. این چیزی هست که ما آن را معاملهٔ تلافیجویانه مینامیم. فرقی ندارد تحلیلگر تکنیکال، معاملهگر بازی احتمالات در معامله گری روزانه یا سوئینگ تریدر باشید؛ اجتناب کردن از تصمیمات احساسی بسیار حیاتی است.
آرام بودن در زمانی که همهچیز خوب پیش میرود، یا حتی دچار اشتباهات جزئی میشوید آسان است. اما آیا زمانی که همه چیز کاملاً غلط پیش میرود، میتوانید آرام بمانید؟ آیا میتوانید به برنامهٔ معاملاتی خود وفادار بمانید، حتی در زمانی که بقیه ترسیده و هول کردهاند؟
به واژه ی “تحلیل” در عبارت تحلیل تکنیکال دقت کنید. طبیعتاً این واژه دلالت بر یک رویکرد تحلیلی به بازارها را دارد، درست نمیگویم؟ پس چرا میخواهید در چنین چارچوبی یک تصمیم عجولانه و احساسی بگیرید؟ اگر میخواهید جزو بهترین معاملهگران باشید، باید همیشه آرامشتان را حفظ کنید حتی بعد از ارتکاب بزرگترین خطایتان از تصمیمات احساسی دوری کنید و تمرکزتان را روی حفظ طرز فکر منطقی و تحلیلی بگذارید.
بلافاصله معامله کردن بعد از متحمل شدن یک زیان بزرگ، به اینکه به زیانهای زیادتری منجر شود، بیشتر تمایل دارد. به همین جهت، بعضی معاملهگران به دنبال ضرر بزرگی که کردند، ممکن است اصلاً برای مدتی معاملهای نکنند. این گونه، میتوانند یک شروع تازهای بکنند و با یک ذهن پاک به معاملات بازگردند.
4- سرسختی بیش از حد برای تغییر نظر در تحلیل تکنیکال
اگر میخواهید یک معاملهگر موفقی بشوید، از اینکه نظرتان را، آن هم زیاد، عوض کنید نترسید. وضعیت بازار امکان دارد خیلی سریع تغییر کند، و یک چیز قطعی است. وضعیت مدام تغییر خواهد کرد.
وظیفهٔ شما بهعنوان معاملهگر این است که این تغییرات را متوجه بشوید و خودتان را با آن وقف دهید. یک استراتژی که در شرایط خاصی در بازار کار میکند ممکن است در شرایط دیگری کلاً کار نکند.
بیایید بخوانیم که معاملهگر افسانهای پُول تیودر جونز (Paul Tudor Jones) چه نظری دربارهٔ پوزیشنهای خود داشته است:
“هر روز فرض میکنم پوزیشنی که دارم غلط است.”
تمرین خوبی است که سعی کنیم خودمان را در جایگاه مخالف استدلالی که داریم بگذاریم تا نقاط ضعف احتمالی را متوجه شویم. اینطوری تزها و تصمیمات سرمایهگذاری شما میتوانند جامعتر بشوند.
این ما را متوجه یک نکتهٔ دیگری هم میکند: سوگیری شناختی. سوگیریها میتوانند بهشدت روی قدرت تصمیمگیری شما تأثیر بگذارند، روی قضاوت شما سایه بیندازند، و دامنهٔ احتمالاتی را که میتوانید در نظر بگیرید محدود کنند.
مطمئن شوید تا حداقل سوگیریهای شناختی که ممکن است روی برنامهٔ تجاری شما اثر بگذارند را بفهمید، تا بتوانید عواقب آن را مؤثرتر کاهش دهید.
5- نادیده گرفتن وضعیتهای نامتعارف در بازار با تحلیل تکنیکال
مواقعی وجود دارد که جنبهٔ پیشبینیکنندهٔ تحلیل تکنیکال کمتر قابل اتکا میشوند. این مواقع میتوانند پدیدههای نادر (نظریه قوی سیاه) یا گونههای دیگری از وضعیت مفرط بازار باشند که به شدت تحت تأثیر احساسات و روانشناسی توده است. در نهایت، بازارها طبق اصل عرضه و تقاضا پیش میروند و امکان دارد مواقعی باشد که یک طرف شدیداً غیرمتعادل بشود.
بهعنوان مثال شاخص قدرت نسبی (RSI) را که یک شاخص حرکتی است، در نظر بگیرید. بهصورت کلی، اگر رقم شاخص کمتر از 30 باشد، آن دارایی ممکن است اشباع فروش در نظر گرفته شود.
آیا وقتی شاخص RSI کمتر از 30 میشود، به معنی یک سیگنال فوری معاملاتی است؟ قطعاً خیر! تنها به این معنی است که روند بازار به سمتی است که توسط فروشنده تعیین میشود. بهعبارت دیگر، فقط نشانهٔ این است که فروشندگان قویتر از خریداران هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اندیکاتور شاخص قدرت نسبی میتوانید از مطلب آموزشی «اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟» دیدن نمایید.
شاخص RSI در شرایط فوقالعاده بازار، میتواند به سطوح نهایی برسد. حتی ممکن است شاخص به اعداد یک رقمی سقوط کند، نزدیک به پایینترین رقم ممکن (صفر). حتی چنین رقم به شدت پایینی لزوماً به معنای این نیست که برگشتی قریبالوقوع باشد.
کورکورانه تصمیم گرقتن براساس اینکه ابزارهای تکنیکال در حال رسیدن به حد نهایی ارقام هستند، میتواند باعث از دست دادن مقدار زیادی از پولتان بشود.
این به ویژه در پدیده قوی سیاه صدق میکند، یعنی زمانی که بازی احتمالات در معامله گری خواندن پرایس اکشن (Price Action) میتواند بهصورت غیرمعمولی سخت بشود.
در چنین زمانهایی، بازار میتواند به یک سمت یا غیر آن برود، و هیچ ابزار تحلیلی متوقفشان نمیکند. برای همین همیشه مهم است که بقیهٔ عوامل را هم در نظر بگیرید و تنها روی یک ابزار تکیه نکنید.
6- فراموش کردن اینکه تحلیل تکنیکال یک بازی احتمالات است
تحلیل تکنیکال با «مطلق» سر و کار ندارد. با احتمالات سروکار دارد. این بدین معنی است که هر رویکرد تکنیکالی که استراتژی خود را روی آن بنا میکنید، هیچ تضمینی وجود ندارد که بازار طبق انتظار شما عمل کند. شاید تحلیل شما حاکی از آن باشد که احتمال نوسانات بالا و پایین بازار خیلی زیاد باشد، اما این هم هنوز قطعی نیست.
شما باید این را به حساب بیاورید که دارید استراتژی معاملاتی خود را سر و پا میکنید. فرقی ندارد هرچقدر هم که تجربه داشته باشید، هیچوقت فکر خوبی نیست که گمان کنید بازار تحلیل شما را دنبال میکند.
اگر این کار را کنید، شما نسبت به بیش از اندازه حساب کردن و شرط بستن روی یک پیشامد آسیبپذیر میشوید، بهطوری که در خطر ضرر مالی بزرگی قرار میگیرید.
7- کورکورانه پیروی کردن از دیگر معاملهگران تحلیل تکنیکال
اگر میخواهید در یک مهارت استاد بشوید، پیشرفت دادن مهارت خود بهطور مداوم یک اصل اساسی است. این به خصوص در فعالیت کردن در بازارهای مالی صدق میکند.
در واقع، وضعیت متغیر بازار آن را یک ضرورت میکند. یکی از بهترین راهها برای یادگیری پیروی کردن از معاملهگران و تحلیلگران تکنیکال با تجربه است.
اما اگر دوست دارید همواره بهتر شوید، باید نقاط قوت خودتان را پیدا کنید و آنها را بسازید. میتوانیم آن را برتری شما بدانیم، چیزی که شما را از دیگر معاملهگران متمایز میکند.
اگر هر مصاحبهای با معاملهگران موفق را بخوانید، متوجه میشوید که هر کدام کاملاً استراتژی متفاوت خود را دارند. در حقیقت، یک استراتژی که برای یک معاملهگر بیهیچ عیبی کار میکند، میتواند برای معاملهگر دیگری کاملاً غیرکاربردی تلقی بشود.
بیشمار راه برای سود کردن از بازارها وجود دارد. فقط شما باید راهی را که با شخصیت و سَبکِ معامله کردن شما سازگار است، بیابید.
ورود به یک معامله براساس تجزیه و تحلیل شخص دیگری ممکن است چند دفعهای کار بکند. ولی اگر فقط کورکورانه بدون متوجه شدن زمینههای پنهانی آن، از معاملهگری پیروی کنید، قطعاً در بلندمدت کار نمیکند.
البته این به معنی عدم پیروی کردن و یاد گرفتن از بقیه نیست. مهم این است که ببینید آیا با آن فکر اقتصادی موافق هستید یا با سیستم معاملاتی شما سازگار است یا نه. شما نباید کورکورانه از معاملهگری پیروی کنید، حتی اگر با تجربه و مشهور باشند.
نتیجهگیری تحلیل تکنیکال
ما برخی از اساسیترین اشتباهاتی که شما باید از آنها دوری کنید را مرور کردیم. یادتان باشد معامله کردن راحت نیست و معمولاً با طرز فکر بلندمدت راحتتر عملی است.
همواره خوب بودن در معامله، پروسهای هست که زمان میبرد. نیازمند این است که تمرین زیادی برای اصلاح کردن استراتژیهای خود بکنید و یاد بگیرید چگونه ایدههای اقتصادی خود را قاعدهمند بکنید. اینگونه میتوانید نقاط قوت خود را بیابید، نقاط ضعفتان را بشناسید و کنترل تصمیمات معاملاتی و سرمایهگذاریتان را بهدست بگیرید.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
دیدگاه شما