به زبان ساده میتوان گفت، این هزینه زمانی ایجاد میشود که به دلیل انتخاب یک گزینه از میان چند گزینه، فرصتی برای انتخاب گزینههای دیگر باقی نمیماند.
مارجین چیست؟ آموزش محاسبه و فرمول مارجین در فارکس و تریدینگ
مارجین یا مارژین عبارت است از اصطلاحی که امروزه در بازار به عنوان سود و یا حاشیه سود به کار برده می شود این عنوان از تفاوت بین قیمت خرید و فروش به وجود می آید و ممکن است برای مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان هر مشتری تعاریف متفاوتی نیز داشته باشد، مارژین در واقع حاشیه سود برای مشتری به شمار می رود.
مارژین در واقع مقدار وجه تضمینی در ابتدای یک معامله است و براساس لوریج محاسبه می گردد که در ادامه به توضیح آن خواهیم پرداخت.
مارجین چیست؟
مارجین یا حاشیه وجه التضمینی اولیه یک وجه مورد نیاز برای باز کردن یک معامله است. مارژین مقدار پول درگیر در این معامله را نشان می دهد، مقدار پولی که توسط بروکر برای تضمین بازماندن آن معامله کنار گذاشته می شود. به زبان ساده تر می توانیم مارجین را یک وجه الزمان بنامیم.
انواع مارجین
اگر بخواهیم انواع آن را در دنیای اقتصاد و بورس بررسی کنیم می توانیم به این صورت بگوییم که پول مارجین براساس اهدافی که برای آن در نظر گرفته شده به دسته های گوناگونی از جمله مارجین آزاد، مارجین اختلافی، مارجین محافظت شده و قفل شده و بسیاری از دسته های فرعی دیگر نیز تقسیم شده اند.
مارجین در فارکس
در واقع مارجین در فارکس به مقداری از سرمایه شما گفته می شود که به عنوان ضمانت در حساب کارگزار بلوکه می شود. این مقدار صرفا زمانی در نظر گرفته می شود که شما یک پوزیشن باز داشته باشید آنگاه بلوکه می شود در غیر این صورت اگر پوزیشن باز نداشته باشید هیچ مارجینی در نظر گرفته نمی شود.
مارجین بایننس
یکی از پلتفرم های معاملاتی که می شود ارزهای دیجیتال را در آن ترید کرد بایننس می باشد. کسانی که خواهان این هستند که قدرت بیشتری در معاملات خود بدست بیاورند از این پلتفرم استفاده می کنند.
قابلیت های مارجین تریندینگ
یکی از قابلیت های مارجین تریندینگ که در وبسایت باینس اضافه شده است این است که شرایطی را برای کاربران خود فراهم کرده است تا کاربران بتوانند با استفاده از پولی که به عنوان وثیقه قرار می دهند، دارایی خود را افزایش بدهند و حاشیه سود و ضرر خود از ترید را نیز گسترش دهند.
مارجین تریدینگ چیست؟
یکی از روش های قدیمی که در بازار های مالی و سنتی استفاده می شود معاملات اهرمی می باشد و چون مارجین تریندینگ فرآیندی است که در طی آن، با ساختن اهرم موجودی فعلی ارز دیجیتال، مبغلی اضافه تر برای سرمایه گذاری قرض گرفته می شود تا فرد بتواند معاملات خود را با سرمایه بالاتری انجام دهد.
مارجین کوینکس چیست؟
مارجین کوینکس یکی از صرافی های رمز ارز دیجیتال است که در اواخر سال 2017 تاسیس شد. این بازار فضای خوبی برای معامله گران و نوسان گیران است. فضای که کوینکس برای افراد ایجاد کرده است باعث شد علاوه بر معامله گران حرفه ای، نوسان گیران جدید زیادی به آن اضافه شوند. امکان ورود ساده به بازار، تنوع بسیار در خرید و فروش، عدم نیاز به شرایط خاص از مزایای این فضا می باشد.
آموزش مارجین بایننس
از زمان راه اندازی قابلیت ترید با مارجین در صرافی بایننس مدت ها است که می گذرد، شما با استفاده از این پلتفرم قادر خواهید بود تا در معانلات قدرت بیشتری را کسب کنید. تنها اکانت های وریفای شده قادر خواهند بود از این قابلیت استفاده نمایند. وبسایت های بسیاری هستند که نحوه فعال سازی اکانت مارجین ترید بایننس و نحوه انجام این معامله را به شما آموزش خواهند داد.
معنی مارجین
معنی مارجین به زبان ساده به این صورت است که یک صرافی برای یک پوزیشن یا معامله به عنوان وثیقه مقدار پولی را نزد خود نگهداری می کند که به آن مارجین می گویند. نکته مهم این است که مارجین یک هزینه و یا یک قیمت نیست و با توجه به نوع پوزیشن و مقدار معامله متغیر است. در هر معامله مقدار مارجینی که بلوکه می شود بسته به مقدار لوریج دارد.
تفاوت مارجین و لوریج
خب قبل از این که به تفاوت این دو بپردازیم باید به این سوال پاسخ دهیم که معاملات مارجین چیست؟ پاسخ به این سوال این گونه است که در بازار ارزهای دیجیتال برای خرید و فروش یک دارایی از روشی به عنوان مارجین استفاده می شود که در آن به ازاری پولی که بروکرفراهم کرده است، میزان سودی مشخص گرفته می شود و در این معاملات شما می توانید سرمایه ای را که در اختیار دارید توسط قرض گرفتن پول و استفاده از لوریج، افزایش دهید.
لوریج به معنای اهرم می باشد و اعتباری است که بروکر برای ترید کردن در اختیار افراد قرار می دهد. به عنوان مثال شما 1000 دلار می گذارید و بروکر به شما 100 برابر آن را قدرت خرید می دهد و یا به عبارتی دیگر اضافه کردن قدرت به مارجین است.
معاملات مارجین چیست
حال که به دو معنای مارجین و لوریج پی بریدیم تقاوت میان آن ها را این گونه بیان خواهیم کرد، مارجین مقدار پولی است که بروکر به عنوان وثیقه برای معامله ای که انجام می دهیم نگه می دارد و بلوکه می کند که اگر ضرری اتفاق افتاد بتواند از آن استفاده کند ولی لوریج قدرتی است که بروکر به معامله گر می دهد تا بتواند از آن در معاملات خود استفاده کند.
حاشیه سود چیست
حاشیه سود مارجین یک نسبت و یا درصدی مفید است که به ما در رابطه با عملکرد مالی یک شرکت در جنبه های مختلف کمک خواهد کرد.
این نسبتی که از فرمول حاشیه سود به دست می آید هرچه مقدار عدد آن بیشتر باشد سود دهی یک شرکت بیشتر و هر چه کمتر باشد یعنی شرکت عملکرد خوبی در کاهش هزینه نداشته است و سود دهی خوبی هم ندارد.
در زیر سه نوع حاشیه سود را با مثال توضیح خواهیم داد:
حاشیه سود خالص که این نسبت از تقسیم سود خالص بر فروش بدست می آید:
فروش/سود خالص = حاشیه سود خالص
و سود آوری هر واحد از فروش شرکت را نشان می دهد. به عنوان مثال حاشیه سود 30% نشان می دهد که شرکت از هر 1000 تومان فروش به 300 تومان سود ( با در نظر گرفتن تمامی در آمد ها و هزینه ها، اعم از عملیاتی و غیر عملیاتی) کسب کرده است.
حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر فروش بدست می آید:
فروش/سود ناخالص = حاشیه سود ناخالص مارجین
حاشیه سود ناخالص 30% بدین معناست که شرکت پس از کسر هزینه های تولید، 30% از فروش خود سود کسب می کند. به بیان دیگر شرکت کالایی را به قیمت 1000 تومان به فروش می رساند که هزینه تولید آن 700 تومان شده است.
حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی بر فروش بدست می آید:
فروش/سود عملیاتی = حاشیه سود عملیاتی
میزان سود آوری هر واحد از فعالیت های عملیاتی شرکت را نشان می دهد. به عنوان مثال حاشیه سود عملیاتی 30% نشان می دهد که شرکت از هر 1000 تومان فروش، 300 تومان سود (فقط با در نظر گرفتن درآمد ها و هزینه های عملیاتی) کسب کرده است.
فرمول حاشیه سود
نسبت حاشیه سود برابر است با سود تقسیم بر فروش خالص
فروش خالص/سود = حاشیه سود
- در ادامه پیشنهاد می شود از مقاله سل لیمیت و همچنین بای لیمیت در بورس نیز بازدید به عمل آورید.
محاسبه حاشیه سود
محاسبه حاشیه سود برای بدست آوردن عملکرد یک شرکت ضروری می باشد است. بعد از محاسبه حاشیه سود طبق فرمول آن هر چه این عدد به 100% نزدیک تر باشد یعنی عملکرد یک شرکت بهتر است.
سوالات متداول
- یکی از قابلیت های تریدینگ را تعریف کنید.
یکی از قابلیت های تریندینگ که در وبسایت باینس اضافه شده است این است که شرایطی را برای کاربران خود فراهم کرده است تا کاربران بتوانند با استفاده از پولی که به عنوان وثیقه قرار می دهند، دارایی خود را افزایش بدهند و حاشیه سود و ضرر خود از ترید را نیز گسترش دهند.
کوینکس یکی از صرافی های رمز ارز دیجیتال است که در اواخر سال 2017 تاسیس شد. این بازار فضای خوبی برای معامله گران و نوسان گیران است. فضای که کوینکس برای افراد ایجاد کرده است باعث شد علاوه بر معامله گران حرفه ای، نوسان گیران جدید زیادی به آن اضافه شوند. امکان ورود ساده به بازار، تنوع بسیار در خرید و فروش ، عدم نیاز به شرایط خاص از مزایای این فضا می باشد.
لوریج به معنای اهرم می باشد و اعتباری است که بروکر برای ترید کردن در اختیار افراد قرار می دهد. به عنوان مثال شما 1000 دلار مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان می گذارید و بروکر به شما 100 برابر آن را قدرت خرید می دهد و یا به عبارتی دیگر اضافه کردن قدرت است.
مارجین چیست؟ آموزش محاسبه و فرمول مارجین در فارکس و تریدینگ
مارجین یا مارژین عبارت است از اصطلاحی که امروزه در بازار به عنوان سود و یا حاشیه سود به کار برده می شود این عنوان از تفاوت بین قیمت خرید و فروش به وجود می آید و ممکن است برای هر مشتری تعاریف متفاوتی نیز داشته باشد، مارژین در واقع حاشیه سود برای مشتری به شمار می رود.
مارژین در واقع مقدار وجه تضمینی در ابتدای یک معامله است و براساس لوریج محاسبه می گردد که در ادامه به توضیح آن خواهیم پرداخت.
مارجین چیست؟
مارجین یا حاشیه وجه التضمینی اولیه یک وجه مورد نیاز برای باز کردن یک معامله است. مارژین مقدار پول درگیر در این معامله را نشان می دهد، مقدار پولی که توسط بروکر برای تضمین بازماندن آن معامله کنار گذاشته می شود. به زبان ساده تر می توانیم مارجین را یک وجه الزمان بنامیم.
انواع مارجین
اگر بخواهیم انواع آن را در دنیای اقتصاد و بورس بررسی کنیم می توانیم به این صورت بگوییم که پول مارجین براساس اهدافی که برای آن در نظر گرفته شده به دسته های گوناگونی از جمله مارجین آزاد، مارجین اختلافی، مارجین محافظت شده و قفل شده و بسیاری از دسته های فرعی دیگر نیز تقسیم شده اند.
مارجین در فارکس
در واقع مارجین در فارکس به مقداری از سرمایه شما گفته می شود که به عنوان ضمانت در حساب کارگزار بلوکه می شود. این مقدار صرفا زمانی در نظر گرفته می شود که شما یک پوزیشن باز داشته باشید آنگاه بلوکه می شود در غیر این صورت اگر پوزیشن باز نداشته باشید هیچ مارجینی در نظر گرفته نمی شود.
مارجین بایننس
یکی از پلتفرم های معاملاتی که می شود ارزهای دیجیتال را در آن ترید کرد بایننس می باشد. کسانی که خواهان این هستند که قدرت بیشتری در معاملات خود بدست بیاورند از این پلتفرم استفاده می کنند.
قابلیت های مارجین تریندینگ
یکی از قابلیت های مارجین تریندینگ که در وبسایت باینس اضافه شده است این است که شرایطی را برای کاربران خود فراهم کرده است تا کاربران بتوانند با استفاده از پولی که به عنوان وثیقه قرار می دهند، دارایی خود را افزایش بدهند و حاشیه سود و ضرر خود از ترید را نیز گسترش دهند.
مارجین تریدینگ چیست؟
یکی از روش های قدیمی که در بازار های مالی و سنتی استفاده می شود معاملات اهرمی می باشد و چون مارجین تریندینگ فرآیندی است که در طی آن، با ساختن اهرم موجودی فعلی ارز دیجیتال، مبغلی اضافه تر برای سرمایه گذاری قرض گرفته می شود تا فرد بتواند معاملات خود را با سرمایه بالاتری انجام دهد.
مارجین کوینکس چیست؟
مارجین کوینکس یکی از صرافی های رمز ارز دیجیتال است که در اواخر سال 2017 تاسیس شد. این بازار فضای خوبی برای معامله گران و نوسان گیران است. فضای که کوینکس برای افراد ایجاد کرده است باعث شد علاوه بر معامله گران حرفه ای، نوسان گیران جدید زیادی به آن اضافه شوند. امکان ورود ساده به بازار، تنوع بسیار در خرید و فروش، عدم نیاز به شرایط خاص از مزایای این فضا می باشد.
آموزش مارجین بایننس
از زمان راه اندازی قابلیت ترید با مارجین در صرافی بایننس مدت ها است که می گذرد، شما با استفاده از این پلتفرم قادر خواهید بود تا در معانلات قدرت بیشتری را کسب کنید. تنها اکانت های وریفای شده قادر خواهند بود از این قابلیت استفاده نمایند. وبسایت های بسیاری هستند که نحوه فعال سازی اکانت مارجین ترید بایننس و نحوه انجام این معامله را به شما آموزش خواهند داد.
معنی مارجین
معنی مارجین به زبان ساده به این صورت است که یک صرافی برای یک پوزیشن یا معامله به عنوان وثیقه مقدار پولی را نزد خود نگهداری می کند که به آن مارجین می گویند. نکته مهم این است که مارجین یک هزینه و یا یک قیمت نیست و با توجه به نوع پوزیشن و مقدار معامله متغیر است. در هر معامله مقدار مارجینی که بلوکه می شود بسته به مقدار لوریج دارد.
تفاوت مارجین و لوریج
خب قبل از این که به تفاوت این دو بپردازیم باید به این سوال پاسخ دهیم که معاملات مارجین چیست؟ پاسخ به این سوال این گونه است که در بازار ارزهای دیجیتال برای خرید و فروش یک دارایی از روشی به عنوان مارجین استفاده می شود که در آن به ازاری پولی که بروکرفراهم کرده است، میزان سودی مشخص گرفته می شود و در این معاملات شما می توانید سرمایه ای را که در اختیار دارید توسط قرض گرفتن پول و استفاده از لوریج، افزایش دهید.
لوریج به معنای اهرم می باشد و اعتباری است که بروکر برای ترید کردن در اختیار افراد قرار می دهد. به عنوان مثال شما 1000 دلار می گذارید و بروکر به شما 100 برابر آن را قدرت خرید می دهد و یا به عبارتی دیگر اضافه کردن قدرت به مارجین است.
معاملات مارجین چیست
حال که به دو معنای مارجین و لوریج پی بریدیم تقاوت میان آن ها را این گونه بیان خواهیم کرد، مارجین مقدار پولی است که بروکر به عنوان وثیقه برای معامله ای که انجام می دهیم نگه می دارد و بلوکه می کند که اگر ضرری اتفاق افتاد بتواند از آن استفاده کند ولی لوریج قدرتی است که بروکر به معامله گر می دهد تا بتواند از آن در معاملات خود استفاده کند.
حاشیه سود چیست
حاشیه سود مارجین یک نسبت و یا درصدی مفید است که به ما در رابطه با عملکرد مالی یک شرکت در جنبه های مختلف کمک خواهد کرد.
این نسبتی که از فرمول حاشیه سود به دست می آید هرچه مقدار عدد آن بیشتر باشد سود دهی یک شرکت بیشتر و هر چه کمتر باشد یعنی شرکت عملکرد خوبی در کاهش هزینه نداشته است و سود دهی خوبی هم ندارد.
در زیر سه نوع حاشیه سود را با مثال توضیح خواهیم داد:
حاشیه سود خالص که این نسبت از تقسیم سود خالص بر فروش بدست می آید:
فروش/سود خالص = حاشیه سود خالص
و سود آوری هر واحد از فروش شرکت را نشان می دهد. به عنوان مثال حاشیه سود 30% نشان می دهد که شرکت از هر 1000 تومان فروش به 300 تومان سود ( با در نظر گرفتن تمامی در آمد ها و هزینه ها، اعم از عملیاتی و غیر عملیاتی) کسب کرده است.
حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر فروش بدست می آید:
فروش/سود ناخالص = حاشیه سود ناخالص مارجین
حاشیه سود ناخالص 30% بدین معناست که شرکت پس از کسر هزینه های تولید، 30% از فروش خود سود کسب می کند. به بیان دیگر شرکت کالایی را به قیمت 1000 تومان به فروش می رساند که هزینه تولید آن 700 تومان شده است.
حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی بر فروش بدست می آید:
فروش/سود عملیاتی = حاشیه سود عملیاتی
میزان سود آوری هر واحد از فعالیت های عملیاتی شرکت را نشان می دهد. به عنوان مثال حاشیه سود عملیاتی 30% نشان می دهد که شرکت از هر 1000 تومان فروش، 300 تومان سود (فقط با در نظر گرفتن درآمد ها و هزینه های عملیاتی) کسب کرده است.
فرمول حاشیه سود
نسبت حاشیه سود برابر است با سود تقسیم بر فروش خالص
فروش خالص/سود = حاشیه سود
- در ادامه پیشنهاد می شود از مقاله سل لیمیت و همچنین بای لیمیت در بورس نیز بازدید به عمل آورید.
محاسبه حاشیه سود
محاسبه حاشیه سود برای بدست آوردن عملکرد یک شرکت ضروری می باشد است. بعد از محاسبه حاشیه سود طبق فرمول آن هر چه این عدد به 100% نزدیک تر باشد یعنی عملکرد یک شرکت بهتر است.
سوالات متداول
- یکی از قابلیت های تریدینگ را تعریف کنید.
یکی از قابلیت های تریندینگ که در وبسایت باینس اضافه شده است این است که شرایطی را برای کاربران خود فراهم کرده است تا کاربران بتوانند با استفاده از پولی که به عنوان وثیقه قرار می دهند، دارایی خود را افزایش بدهند و حاشیه سود و ضرر خود از ترید را نیز گسترش دهند.
کوینکس یکی از صرافی های رمز ارز دیجیتال است که در اواخر سال 2017 تاسیس شد. این بازار فضای خوبی برای معامله گران و نوسان گیران است. فضای که کوینکس برای افراد ایجاد کرده است باعث شد علاوه بر معامله گران حرفه ای، نوسان گیران جدید زیادی به آن اضافه شوند. امکان ورود ساده به بازار، تنوع بسیار در خرید و فروش ، عدم نیاز به شرایط خاص از مزایای این فضا می باشد.
لوریج به معنای اهرم می باشد و اعتباری است که بروکر برای ترید کردن در اختیار افراد قرار می دهد. به عنوان مثال شما 1000 دلار می گذارید و بروکر به شما 100 برابر آن را قدرت خرید می دهد و یا به عبارتی دیگر اضافه کردن قدرت است.
کاهش ارزش دارایی ها
زمانی ارزش یک دارایی کاهش می یابد که مبلغ دفتری دارایی از مبلغ بازیافتنی آن بیشتر باشد.مبلغ بازیافتنی عبارت است از خالص ارزش فروش یا ارزش اقتصادی یک دارایی هرکدام که بیشتر است. واحد تجاری باید در پایان هر دوره گزارشگری در صورت وجود هرگونه نشانه ای دال بر امکان کاهش ارزش یک دارایی، مبلغ بازیافتنی دارایی را برآورد کند. در ذیل برخی نشانه های امکان وقوع زیان کاهش ارزش توصیف شده است:
منابع اطلاعاتی برون سازمانی :
- الف. ارزش بازار دارایی طی یک دوره، به میزان قابل ملاحظه ای بیش از آنچه که در اثر گذشت زمان یا کاربرد عادی دارایی انتظار می رفت، کاهش یافته باشد.
- ب. تغییرات قابل ملاحظه با آثار نامساعد بر واحد تجاری در محیط فناوری، بازار ، اقتصادی یا قانونی حوزه فعالیت واحد تجاری یا در بازار اختصاصی دارایی طی دوره رخ داده باشد یا انتظار رود در آینده نزدیک رخ دهد.
- ج. نرخ های سود یا سایر نرخ های بازده سرمایه گذاری بازار طی دوره افزایش یافته باشد و این افزایش احتمالا بر نرخ تنزیل مورد استفاده در محاسبه ارزش اقتصادی دارایی تاثیر گذاشته و مبلغ بازیافتنی دارایی را به میزان قابل ملاحظه ای کاهش داده باشد.
- د.مبلغ دفتری خالص دارایی های واحد تجاری، بیشتر از ارزش بازار آن باشد.
منابع اطلاعاتی درون سازمانی:
- الف. شواهدی حاکی از نابابی یا خسارت فیزیکی دارایی وجود داشته باشد.
- ب. تغییرات قابل ملاحظه ای با آثار نامساعد بر واحد تجاری در میزان یا چگونگی استفاده از دارایی طی دوره رخ داده باشد یا انتظار رود در آینده نزدیک رخ دهد. این تغییرات شامل بلا استفاده شدن دارایی، برنامه های توقف یا تجدید ساختار عملیاتی که دارایی به آن تعلق دارد یا برنامه های واگذاری دارایی پیش از تاریخ مورد انتظار قبلی و ارزیابی مجدد عمر مفید یک دارایی نامشهود از نامعین به معین می باشد.
- ج. شواهدی از گزارشگری داخلی وجود داشته باشد که نشان دهد عملکرد اقتصادی دارایی از حد مورد انتظار پایین تر است و یا پایین تر خواهد بود.
در صورت وجود حتی یکی از این شواهد، واحد تجاری ملزم است مبلغ بازیافتنی دارایی را برآورد کند. استاندارد حسابداری شماره 32 مبلغ بازیافتنی را به عنوان خالص ارزش فروش یا ارزش اقتصادی یک دارایی، هرکدام که بیشتر باشد، تعریف می کند. “خالص ارزش فروش” به مبلغ وجه نقد یا معادل آن که از طریق فروش یک دارایی یا واحد مولد وجه نقد در شرایط عادی و پس از کسر کلیه مخارج فروش حاصل می شود، اطلاق می گردد. ارزش فعلی خالص جریان های نقدی آتی مورد انتظار ناشی از کاربرد مستمر دارایی، از جمله جریانهای نقدی ناشی از واگذاری نهایی آن، “ارزش اقتصادی” نامیده می شود. تعیین توامان خالص ارزش فروش و ارزش اقتصادی یک دارایی در همه موارد ضرورت ندارد. در صورتی که یکی از این مبالغ از مبلغ دفتری آن دارایی بیشتر باشد، ارزش دارایی کاهش نمی یابد و نیازی به برآورد مبلغ دیگر نیست.
با عنایت به این موضوع که پیش از این در ارتباط با اندازه گیری خالص ارزش فروش بحث شده است در ادامه به محاسبه ارزش اقتصادی می پردازیم. برای محاسبه ارزش اقتصادی یک دارایی باید عوامل زیر در نظر گرفته شود:
- الف. برآورد جریان های نقدی آتی ناشی از دارایی
- ب. تغییرات مورد انتظار ، در مبلغ یا زمان بندی جریان های نقدی آتی یاد شده
- ج. ارزش زمانی پول بر اساس نرخ بازده بدون ریسک جاری بازار
- د. صرف ریسک مربوط به ابهام ذاتی دارایی
- ه. سایر عوامل ، نظیر قابلیت نقد شوندگی دارایی که فعالان بازار در تعدیل جریان های نقدی آتی مورد انتظار دارایی در نظر می گیرند.
موارد “ب”، “د” و “ه” را می توان برای تعدیل جریان های نقدی آتی یا تعدیل نرخ تنزیل در نظر گرفت. نتایج حاصل از هر روشی که واحد تجاری به منظور انعکاس تغییرات مورد انتظار در مبلغ یا زمان بندی جریان های نقدی آتی بکار گیرد، باید نشان دهنده ارزش فعلی مورد انتظار جریان های نقدی آتی ، یعنی میانگین موزون تمامی نتایج ممکن باشد.
به شکل خلاصه می توان گفت برآورد ارزش اقتصادی یک دارایی شامل مراحل زیر است:
- الف. برآورد جریان های نقدی ورودی و خروجی آتی ناشی از کاربرد مستمر دارایی و واگذاری نهایی آن ،
- ب. به کارگیری نرخ تنزیل مناسب برای جریان های نقدی آتی مزبور.
برای مثال فرض کنید شرکت ایران تعداد 1000 سهم شرکت پتروشیمی مبین را به بهای هر سهم 400 ریال را طی سال 1395 خریداری و به عنوان سرمایه گذاری بلند مدت طبقه بندی نموده است. درپایان سال 1395 قیمت بازار هر سهم شرکت پتروشیمی مبین 300 ریال است. بر این اساس شرکت ایران باید ضرورت شناسایی کاهش ارزش را بررسی و طبعا “ارزش اقتصادی” را محاسبه کند.
شرکت ایران در نظر دارد برای 3 سال آینده این سهام را نگهداری و بعد از آن به فروش برساند. با در نظر گرفتن سناریوهای مختلفی که در ارتباط با چشم انداز اقتصاد جهان، کشور و صنعت مربوطه و همچنین وضعیت شرکت پتروشیمی مبین وجود داشته (شامل سیاست تقسیم سود)، جریان های نقدی مورد انتظار آتی به شرح زیر است:
در سال 1396،1397،1398 شرکت پتروشیمی مبین به ترتیب 50 ریال ، 70 ریال و 65 ریال سود نقدی تقسیم می کند و در نهایت شرکت ایران سهام آن را به ازای هر سهم 365 ریال به فروش می رساند. در ضمن نرخ بازده بدون ریسک جاری بازار 15 درصد بوده و صرف ریسک مربوط به شرکت پتروشیمی مبین 5 درصد برآورد شده است.
با در نظر گرفتن اطلاعات فوق ، نرخ تنزیل مناسب 20 درصد (15 درصد+ 5 درصد) خواهد بود. جریان های نقدی ورودی برای سال 1396 معادل 50 ریال ، سال 1397 معادل 70 ریال و سال 1398 معادل 430 ریال (65 ریال + 365 ریال) پیش بینی شده که با نرخ 20 درصد تنزیل شوند.
42= ارزش فعلی جریان های نقدی سال 1396
49= ارزش فعلی جریان های نقدی سال 1397
249= ارزش فعلی جریان های نقدی سال 1398
340 ارزش اقتصادی
با عنایت به این موضوع که خالص ارزش فروش 300 ریال است، مبلغ بازیافتنی 340 ریال (یعنی اکثر خالص ارزش فروش و ارزش اقتصادی) خواهد بود. بنابراین باید برای هر سهم 60 ریال ذخیره کاهش ارزش در نظر گرفت:
زیان کاهش ارزش سرمایه گذاری بلند مدت |(60*1000) 60.000
. ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاری بلندمدت 60.000
مطابق با استاندارد حسابداری شماره 32 در صورتی که مبلغ بازیافتنی یک دارایی از مبلغ دفتری آن کمتر باشد، مبلغ دفتری دارایی باید تا مبلغ بازیافتنی آن کاهش یابد. این تفاوت به عنوان زیان کاهش ارزش شناسایی می شود.
زیان کاهش ارزش باید بلافاصله در سود و زیان شناسایی گردد، مگر اینکه طبق استاندارد حسابداری دیگری ، دارایی به مبلغ تجدید ارزیابی ارائه شده باشد. با هرگونه زیان کاهش ارزش یک دارایی تجدید ارزیابی شده، باید طبق استاندارد یاد شده به عنوان کاهش ناشی از تجدید ارزیابی برخورد شود.
زیان کاهش ارزش شناسایی شده در دوره های قبل برای یک دارایی تنها در صورتی برگشت داده می شود که مبلغ بازیافتنی دارایی، از زمان شناسایی آخرین زیان کاهش ارزش، افزایش یافته باشد. در این صورت ، مبلغ دفتری دارایی باید تا مبلغ بازیافتنی آن افزایش یابد. این افزایش معرف برگشت زیان کاهش ارزش است.
مارجین چیست ❤️ آموزش تمامی مفاهیم Margin به زبان ساده
در ادامه مقالات آموزش فارکس قصد داریم به اصطلاحات معامله مارجین در متاتریدر بپردازیم. به عنوان مثال به این سوال که مارجین چیست پاسخ خواهیم داد و اصطلاحات بیشتری را بررسی خواهیم کرد. حال که در دنیای معاملات مارجین شیرجه زده اید ، بد نیست یک زبان بکلی جدید را یاد گرفته تا بفهمید اوضاع حقیقتاً از چه قرار است.
همچون هر حوزه تخصصی دیگر ، معاملات فارکس نیز واژگان و اصطلاحات خاص خود را دارد. در این مقاله مختصری از رایج ترین اصطلاحاتی که ممکن است در نرم افزار معاملاتی (متاتریدر 4 و 5) خود مشاهده کنید ارائه می شود.
مارجین چیست (Margin)؟
مارجین، مقدار پولی است که باید در پلتفرم معاملاتی خود سپرده گذاری کنید تا قادر به سفارش گذاری و حفظ پوزیشن خود در بازار فارکس باشید. از مارجین به عنوان وثیقه ای استفاده می شود تا کارگزار اطمینان حاصل کند که شما می توانید ضرر احتمالی ناشی از پوزیشن های خود را پوشش دهید. ضرر و زیان شما در معاملات فارکس نمی تواند بیش از مقدار مارجین حساب شما باشد. به عنوان مثال اگر شما 1000 دلار حساب معاملاتی خود را شارژ کرده باشید و هیچ معامله ای نیز انجام نداده باشید مارجین شما 1000 دلار است.
نیاز مارجین چیست (Margin Requirement)
نیاز مارجین، مقدار مارجین مورد نیاز برای بازکردن معامله است که به صورت درصدی (٪) از اندازه “واقعی معامله” ای که می خواهید باز کنید بیان می شود. مثلا گفته می شود نایز مارجینی 1% ، 2% ، 3% یا 10% است به این معنی که شما باید مثلا 1% از کل حجم معامله واقعی را به عنوان مارجین در حساب خود داشته باشید.
مارجین مورد نیاز (Required Margin)
برای فهم کاملتر مارجین چیست باید با Required Margin هم آشنا شوید. مارجین مورد نیاز، پولی است که هنگام باز کردن معامله کنار گذاشته شده و “قفل” می شود. در واقع این همان چیزی است که به اختصار به آن مارجین می گوییم. به عنوان مثال ، اگر یک پوزیشن 10،000 دلاری (مینی لات) ، با نیاز مارجین 2٪ (یا لورج 50: 1) باز کنید ، در طول این معامله مبلغ 200 دلار “قفل” می شود. تا زمانی که این معامله باز باشد نمی توان از این 200 دلار برای باز کردن موقعیت های دیگر استفاده کرد. با بسته شدن معامله ، این 200 دلار مارجین “آزاد” می شود.
سایر نام ها:
- مارجین ورود
- مارجین اولیه
- مارجین انتری اولیه
- مارجین مورد نیاز نگهداری (MMR)
مارجین استفاده شده (Used Margin)
مارجین استفاده شده حداقل مبلغی است که باید در یک حساب مارجین حفظ شود. این مقدار کل مارجینی است که در حال حاضر استفاده می شود تا معاملات باز حفظ شوند.
سایر نام ها:
- مارجین استفاده شده
- مارجین مورد نیاز نگهداری (MMR)
- “مارجین کل”
نحوه محاسبه:
مارجین استفاده شده مارجین مورد نیاز برای کلیه موقعیت های باز است.
مارجین استفاده شده = جمع تک تک مارجین مورد نیاز هر معامله باز
فرمول محاسبه مارجین (برای هر معامله)
اگر ارز پایه همان ارز حساب شما باشد:
مارجین مورد نیاز = ارزش واقعی معامله x نیاز مارجین
اگر ارز پایه متفاوت با ارز حساب شما باشد:
مارجین مورد نیاز = ارزش واقعی معامله x نیاز مارجین x نرخ تبدیل ارز بین ارز پایه و ارز حساب
مارجین آزاد (Free Margin)
مارجین آزاد پولی است که به دلیل وجود معامله باز “قفل” نمی شود و می تواند برای باز کردن معامله های جدید استفاده شود. وقتی این مقدار در صفر یا کمتر باشد ، هشدار مارجین فعال می شود و موقعیت های اضافی نمی توان باز کرد. به عبارت دیگری این مارجینی است که در حال حاضی می توانید برای باز کردن معاملات جدید از آن استفاده کنید.
سایر نام ها:
- مارجین آزاد
- مارجین موجود
- مارجین قابل استفاده
- مارجین قابل استفاده برای نگهداری
- “موجود برای معامله”
نحوه محاسبه:
مارجین آزاد = موجودی واقعی – مارجین استفاده شده
سطح مارجین چیست ؟ (Margin Level)
سطح مارجین یا مارجین لول نسبت بین موجودی واقعی حساب و مارجین استفاده شده است و به صورت درصد بیان می شود. به عنوان مثال ، اگر اکوتی حساب شما 5000 دلار و مارجین استفاده شده 1000 دلار است، مارجین لول 500 درصد است. برای یادگیری بهتر سطح مارجین چیست از فرمول زیر استفاده کنید.
سایر نام ها:
نحوه محاسبه:
سطح مارجین = (مانده حساب / مارجین استفاده شده) * 100%
مارجین کال چیست (Margin Call)
مارجین کال هنگامی رخ می دهد که شما سطح مارجین کال را رد کرده اید اما همچنان بالاتر از سطح استاپ اوت هستید.
مارجین کال یک هشدار است ، و به شما می گوید حال حساب شما چندان خوب نیست و نزدیک است که موقعیت های باز شما با قیمت بازار بسته شوند.
شما همچنان مجاز به باز نگه داشتن معامله های فعلی خود هستید اما نمی توانید پوزیشن جدید باز کنید. در حقیقت این هشداری است برای افزایش مارجین حساب یا به عبارتی شارژ حساب. در این کار بسیار دقت کنید زیرا در اکثر مواقع منجر به نجات حساب نمی شود. تریدری که نمی داند مارجین چیست و یا آن را به درستی رعایت نمی کند ، بیشتر احتمال دارد با مارجین کال مواجه شود.
سطح مارجین کال چیست؟ (Margin Call Level)
سطح مارجین کال، سطح مشخص درصدی است که اگر سطح مارجین شما برابر یا کمتر از آن باشد ، دیگر نمی توانید معامله جدیدی باز کنید. بروکر شما سطح مارجین کال را تعیین می کند. در بروکرهای مختلف این درصد متفاوت است ولی به طور معمول در بروکرهایی که با ایرانی ها کار می کنند حدود 50% است.
به عنوان مثال ، اگر سطح مارجین کال 50٪ باشد ، این بدان معناست که اگر سطح مارجین شما به 50٪ برسد ، هیچ پوزیشن (معامله) جدیدی نمی توانید باز کنید. در این لحظه ، حساب شما اصطلاحا تحت مارجین کال است.
شاید بیشتر معامله گران فکر کنند که این بدان معناست که ممکن است معامله (ها) ی آنها بسته شود ، چنین چیزی درست نیست. سطح مارجین کال فقط یک هشدار است.
سایر نام ها:
- حداقل مارجین مورد نیاز
- حداقل نیاز مارجین
نحوه محاسبه:
سطح مارجین کال = درصدی خاص از مارجین لول که توسط بروکر تعین می شود
لوریج چیست ؟ (Leverage)
در مقالات قبلی به صورت مفصل تری در مورد اینکه لوریج در فارکس چیست صحبت کردیم. به ابزاری که توانایی معامله مقادیر بیشتر با مبلغ سپرده بسیار کمتر در حساب را می دهد، لوریج گویند. همانطور که در درسهای قبلی توضیح دادیم، لوریج یا اهرم معاملاتی به نوعی اعتباری است که از طرف بروکر به شما داده می شود تا بتوانید معاملات با حجم بالاتر نسبت به موجودی خود انجام دهید. به عنوان مثال زمانی که شما از لوریج 1:100 استفاده می کنید به این معنی است که می توانید معاملاتی تا 100 برابر مارجین حساب خود باز کنید.
رابطه مارجین مورد نیاز و لوریج، رابطه عکس است. هر چقدر مقدار لوریج استفاده مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان شده بیشتر باشد، مقدار مارجین مورد نیاز کمتر خواهد بود.
P / L تثبیت نشده (Unrealized P/L)
P / L تحقق نیافته، سود یا زیان (Profit / Loss) فعلی حساب است که حاصل جمع سود یا زیان در جریان معاملات باز شماست. مثال: اگر شما دو معامله باز داشته باشید که در لحظه یکی از آنها 120 دلار در سود و دیگری 50 دلار در ضرر باشد، P/L تثبیت نشده شما برابر با +70 دلار خواهد بود.
هزینه فرصت از دست رفته؛ بهایی که برای انتخابها و تصمیمهای خود میپردازیم
اگر تا کنون اقدام به سرمایهگذاری در بورس کرده باشید، با شرایطی روبهرو شدهاید که میان انتخاب و خرید چند سهم مردد هستید. هر کدام را که بررسی میکنید، به نحوی مطلوب به نظر میرسند و این امر موجب میشود که انتخاب یکی از میان آنها دشوار باشد. در نهایت با توجه به آنکه منابع شما محدود است، ناچار باید از سایر سهام چشمپوشی کنید. اما فرصتهایی که از آنها صرفنظر کردهاید هریک ارزشی مختص به خود دارند. شما این فرصتها را کنار گذاشتهاید تا به خواسته مطلوب خود برسید. این ارزش در اقتصاد هزینه فرصت از دست رفته نام دارد. اما منظور از هزینه فرصت از دست رفته یا Opportunity Cost دقیقا چیست؟ در ادامه به صورت مفصل در این خصوص صحبت خواهیم کرد.
هزینه فرصت از دست رفته چیست؟
انسان همواره باید هزینه انتخابهایی را که انجام میدهد بپردازد. در علم اقتصاد نیز یکی از اصول اولیه این است که هزینه ناشی از انتخاب هر گزینه ممکن را بپردازیم. بشر نیازهای نامحدودی دارد ولی منابع موجود محدودند. به همین دلیل انتخاب بهترین منابع امر مهمی است. در این میان باید به هزینه فرصت دقت کنیم. به زبان بسیار ساده، اگر پول خود را برای خرید پالتو خرج کنیم، دیگر نمیتوانیم با همان مبلغ کفش بخریم. یا اگر بخواهیم از میان چند نفر شریکی برای خود انتخاب کنیم، قطعا با گزینش یک نفر، فرصت شراکت با گزینههای دیگر را از دست میدهیم. همزمان با انتخاب هر یک از فرصتهای پیشرو، با مفهومی به نام هزینه فرصت از دست رفته مواجه میشویم.
به زبان ساده میتوان گفت، این هزینه زمانی ایجاد میشود که به دلیل انتخاب یک گزینه از میان چند گزینه، فرصتی برای انتخاب گزینههای دیگر باقی نمیماند.
عباراتی نظیر هزینه جانشینی، هزینه جایگزین، هزینه بدیل، هزینه اقتصادی، هزینه سایهای، هزینه متقابل و قیمت سایهای نیز به مفهوم هزینه فرصت اطلاق میشوند. انتخاب یک گزینه از میان چندین گزینه برای فرد انتخابکننده هزینهبر خواهد بود. هزینه فرصت این فرد برابر است با هزینه بهترین انتخابی که میتواند از میان سایر گزینههای نادیدهگرفتهشده انتخاب کند. کمبود زمان و سرمایه موجب میشود که تنها بتوان چند فرصت محدود را انتخاب و از باقی گزینهها صرفنظر کرد.
زندگی روزمره ما به گونهای است که مدام در شرایط مختلف در حال تبادل و انتخاب هستیم. به همین دلیل مهم است که بهترین گزینهها را انتخاب کنیم تا نتایج مطلوبی به دست آوریم. به عبارت دیگر، اگر بخواهیم بگوییم منظور از هزینه فرصت چیست، باید گفت ارزش بهترین جانشین برای انتخابی که انجام دادهایم، هزینه فرصت نامیده میشود. هنگام تصمیمگیری فاکتورهای مختلفی را مدنظر قرار میدهیم. اما در بیشتر مواقع به این فکر نمیکنیم که با پولمان چه کارهای دیگری میتوانیم انجام دهیم. به این ترتیب به فرصتهای ممکن پشت میکنیم و بدون در نظر گرفتن آن، تصمیمگیری میکنیم.
مثال هایی از هزینه فرصت از دست رفته
توضیح هزینه فرصت با مثال به درک مفهوم آن کمک میکند. فرض کنید چند فرصت برای سرمایهگذاری دارید. اگر گزینه انتخابی شما، بازدهی ۱۰ درصدی داشته باشد و بیشترین بازده در میان فرصتهای مذکور، ۱۵ درصد باشد، از اختلاف این دو عدد میتوانید هزینه فرصت از دست رفته خود را محاسبه کنید. در این مثال این میزان برابر است با پنج درصد. یعنی اگر گزینه دیگر را انتخاب میکردید، پنج درصد بیشتر بازده به دست میآوردید. این همان هزینهای است که بابت انتخاب خود پرداختهاید.
یا به عنوان مثالی دیگر، بارها پیش میآید که میان خرید دو یا چند کالا با امکانات یکسان مردد میشوید. فرض کنید کالای شماره یک به قیمت یک میلیون تومان با کالای شماره دو به قیمت ۷۰۰ هزار تومان به لحاظ امکانات با هم برابرند. اگر کالای شماره دو را انتخاب کنید، ۳۰۰ هزار تومان سود میکنید. اما با انتخاب کالای شماره یک، هزینه فرصت از دست رفته برای شما برابر است با ۳۰۰ هزار تومان.
همچنین اگر شخصی ۱۰ هزار تومان پول داشته باشد، میتواند یک کتاب بخرد یا یک خودکار. اگر کتاب بخرد هزینه فرصت او خودکار است و اگر خودکار را بخرد هزینه فرصتش همان کتابی است که از خرید آن چشمپوشی کرده است. اگر بیش از دو انتخاب داشته باشد، هزینه فرصت برابر خواهد بود با بهترین انتخابی که از میان انتخابهای باقیمانده میتواند انجام بدهد.
در مواردی پیش میآید که تنها یک گزینه وجود دارد. یعنی نمیتوان دست به انتخاب زد و فرد تنها میتواند تنها همان یک گزینه را مدنظر قرار دهد. به این ترتیب هزینه فرصت برابر با صفر خواهد بود که به آن اصلاحاً هزینه فرصت صفر میگویند.
حتی زمانی که شما موقع تماشای تلویزیون یک برنامه ورزشی را مشاهده میکنید، هزینه فرصت از دست رفته، سریال تلویزیونی موردعلاقهتان است که از شبکه دیگری در همان ساعت پخش میشود و شما به جای تماشای آن، تماشای فوتبال را برگزیدهاید.
از این مثالها مشخص است که هزینه فرصت از طریق جمع عایدیهای ممکن به دست نمیآید. بلکه باید ارزش بهترین انتخاب را از انتخاب خود کسر کنید تا متوجه شوید که به ازای انتخاب خود چه هزینهای را پرداخت میکنید.
هزینه فرصت یک معیار برای تصمیمگیری میان چند گزینه به شمار میرود. به کمک این فاکتور میتوان سود و زیان را به شکلی موثرتر در انتخابها دخیل کرد. زمانی که درآمد حاصل از گزینههای موجود با هم برابر باشد، دیگر چیزی به نام هزینه فرصت وجود نخواهد داشت.
هزینه فرصت از دست رفته بر تصمیمهای فردی افراد هم اثر میگذارد. اما این تمام قضیه نیست و گاهی این مسئله میتواند به وضوح بر جامعه نیز اثر بگذارد. به عنوان مثال، اشارهای به حادثه ۱۱ سپتامبر میکنیم. پس از این حادثه به منظور افزایش امنیت سفرهای هوایی، خدماتی ارائه شد که هر یک به اندازهای هزینهبر بودند. با اینهمه هزینه فرصت مربوط به افزایش زمان انتظار در فرودگاهها بیشترین هزینهها را به خود اختصاص داد. در نظر بگیرید که پس از این حادثه، به دلیل افزایش نظارتهای امنیتی، فرایند بازرسی مسافران طولانیتر شد. برای آنکه هزینه فرصت بهتر به چشم بیاید، برای زمان ارزشی در نظر گرفته میشود. اقتصاددانان ارزش زمان را برای هر مسافر، به میزان ۲۰ دلار بر ساعت تخمین میزنند. در نهایت مبلغی که به دست میآید از سایر هزینههایی که برای افزایش امنیت پرداخت شده است، بیشتر است. به مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان بیان دیگر هزینه فرصت از دست رفته برای اتلاف زمان در مقایسه با اقدامات امنیتی درنظرگرفتهشده به همان میزان هزینهبر خواهد بود.
جامعه به منظور استفاده از برخی از فرصتها، از فرصتهای دیگر چشمپوشی میکند. به چنین فرصتهایی که از سوی جامعه نادیده گرفته شده است، هزینه فرصت اجتماع میگویند.
فرمول محاسبه هزینه فرصت از دست رفته
به توجه به مثالهایی که تا الان زدیم، میتوان فرمول محاسبه هزینه فرصت از دست رفته را به راحتی به دست آورد. این فرمول ساده است و چندان شبیه فرمولهای پیچیده محاسبات مالی نیست:
فرمول محاسبه هزینه فرصت از دست رفته
هزینه فرصت = هزینه بازگشت بهترین گزینههای نادیدهگرفته شده – هزینه بازگشت گزینه انتخابشده
آموزش محاسبه هزینه فرصت به صورت گامبهگام
به منظور آنکه بهتر دریابیم کاربرد هزینه فرصت از دست رفته چیست و چگونه میتوان به صورت عملی آن را مورد استفاده قرار داد، به صورت خلاصه و در سه مرحله استفاده از این فاکتور را در ادامه بیان میکنیم. فرض کنید قصد راهاندازی یک کسبوکار را دارید. با این پیشفرض هر یک از گامهای زیر را دنبال کنید.
گام نخست: محاسبه هزینههای فرصت
- مهمترین قدم در این مرحله آن است که تمام گزینههای ممکن را مدنظر قرار دهیم. بازده گزینهها را باید محاسبه کنیم و در این میان مواردی را که سود کمتری دارند کنار میگذاریم.
- سپس باید بازده بالقوه هر یک از گزینهها را محاسبه کنیم. یعنی با محاسبه درصد بازگشت سرمایهگذاری، میتوانیم در این خصوص بهتر تصمیم بگیریم.
- در نهایت گزینه برتر را انتخاب میکنیم. در پارهای از موارد گزینههای مناسب، مزایای بلندمدت دارند و نمیتوان تنها بر اساس سود بالقوه آنها را برگزید.
- سپس میتوان هزینه فرصت را محاسبه کرد.
گام دوم: ارزیابی تصمیمهای تجاری
- در این مرحله باید ارزیابیهای لازم را به منظور یافتن ساختار سرمایه کسبوکار خود انجام دهید. ساختار سرمایه از ترکیب بدهی و سرمایه شرکت ایجاد میشود که از آن به منظور تامین مالی و توسعه شرکت استفاده میشود. بدهی ممکن است از طریق اوراق قرضه یا وامهای موسسات مالی باشد. سرمایه هم ممکن است به شکل سهام یا سود انباشته باشد.
- سپس لازم است به ارزیابی منابع غیرمالی بپردازید. درست است که هزینه فرصت از دست رفته معمولا در تصمیمگیریهای مالی کاربرد دارد اما میتوان از نتایج به دست آمده، برای مدیریت مواردی نظیر محاسبه ساعتهای کاری و تصمیمگیری در خصوص تعداد واحدهای تولیدی استفاده کرد.
- سپس لازم است با انجام محاسبات، دریابید که کارآفرینیتان چقدر هزینه میبرد. یعنی زمانی که میخواهید کسبوکاری را راهاندازی کنید، حتی اگر به دنبال کار دیگری هم باشید تمام زمانتان به آن اختصاص پیدا میکند. این انتخابها دقیقا به هزینه فرصت از دست رفته اشاره دارد که باید پیش از تصمیمگیری به آن توجه کنید.
گام سوم: تصمیمهای شخصی
- تصمیمهای شخصی در این میان اهمیت دارند. مثلا باید مشخص کنید که آیا میخواهید خدمتکار استخدام کنید یا خیر. به این فکر کنید که اگر مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان در خانه کار کنید درآمدتان چقدر خواهد بود و اگر خدمتکار استخدام کنید چقدر باید بابت حقوق به او بپردازید. با محاسبه هزینه فرصت میتوانید در خصوص استخدام یا عدم استخدام خدمتکار تصمیمگیری کنید.
- اگر دانشجو هستید، هزینههای واقعی را محاسبه کنید. مثلا حضور در دانشگاه دولتی شهریه کمتری دارد. اما در عوض به دلیل دانشجو بودن دیگر نمیتوانید کار کنید و درآمدی داشته باشید. حال اگر دانشجو نباشید، میتوانید سالانه حقوقی دریافت کنید. هزینه فرصت در این مثال، مبلغی است که برای شهریه پرداخت میشود به اضافهی درآمدی که به دلیل دانشجو بودن از آن صرفنظر کردهاید.
- در نهایت این که، هزینه فرصت را در زندگی روزانه خود مدنظر قرار دهید. گزینههایی را که آنها را نادیده میگیرید، با دقت بیشتری بررسی کنید چرا که میتواند در بازده فردی شما تاثیرگذار باشد.
تفاوت هزینه برگشتناپذیر و هزینه فرصت از دست رفته چیست؟
تفاوت میان این دو مفهوم به تفاوت میان مبلغی که در گذشته خرج شده است و بازدهی احتمالی در آینده که به دلیل سرمایهگذاری در فرصتی دیگر از آن محروم هستیم، اشاره دارد. زمانی که ۱۰۰۰ سهم را به قیمت ۱۰۰ هزار تومان خریداری میکنیم، هزینه برگشتناپذیر برابر خواهد بود با ۱۰۰ میلیون تومان. یعنی این میزان پول در گذشته به منظور سرمایهگذاری پرداخت شده است و برگشتناپذیر است. چنانچه بخواهیم آن را بازگردانیم، باید سهام را در قیمت خرید یا قیمتی بالاتر از آن بفروشیم. در غیر این صورت متضرر خواهیم شد. اما هزینه فرصت نشان میدهد که باید ۱۰۰ میلیون تومان را در کجا سرمایهگذاری میکردیم تا بازدهی بالاتری به دست میآوردیم. اگر در شرایط دیگری سرمایهگذاری میکردیم، میزان بازگشت سرمایه نیز متفاوت بود.
تفاوت میان هزینه فرصت و ریسک چیست؟
زمانی که از ریسک حرف میزنیم، در واقع تفاوت میان میزان سود واقعی و سود برنامهریزیشده را مدنظر قرار میدهیم. همین تفاوت میتواند منجر به از دست رفتن تمام یا بخشی از سرمایه شود. اما هزینه فرصت از دست رفته امکانی را بررسی میکند که در آن بازدهی فرصت انتخابشده از بازدهی فرصت نادیده گرفته شده کمتر باشد. در واقع میتوان چنین گفت که ریسک به بررسی عملکرد کنونی سرمایهگذاری با عملکردی که در همان سرمایهگذاری قابل انتظار است، میپردازد. اما هزینه فرصت، عملکرد کنونی یک سرمایهگذاری را با عملکرد کنونی یک سرمایهگذاری دیگر مقایسه میکند.
مثلا در نظر بگیرید که یک سرمایهگذاری هم ریسک و هم بازده بالایی دارد. اما ریسک سرمایهگذاری در گزینه دیگر کمتر و بازده آن نیز متناسب با همین امر کمتر است. اگر سرمایهگذاری با ریسک بالا را انتخاب کنیم، ممکن است موفق شویم یا شکست بخوریم. اما اگر شکست بخوریم، هزینه فرصت انتخاب گزینه دیگر، کاملا به چشم میآید.
بیشتر بخوانید
ارتباط میان هزینه فرصت و منحنی امکانات
زمانی که یک گزینه را انتخاب میکنیم، هزینه فرصت برابر است با ارزشمندترین جایگزینی که برای انتخابمان وجود دارد. در منحنی امکانات تولید که شیب آن به سمت پایین متمایل است، تنها در صورتی اقتصاد به تولید کالای دوم روی میآورد که از میزان تولید کالای اول کاسته باشد. به منظور محاسبه هزینه فرصتی که از کاهش تولید کالای اول و افزایش تولید کالای دوم حاصل میشود، باید به این مسئله دقت کنیم که اگر تمام مبلغ را به تولید کالای دوم اختصاص دهیم و تولید کالای اول را به صورت کامل قطع کنیم، از میزان تولید کالای اول چه میزان کم میشود.
برای آنکه این مسئله کمی سادهتر به نظر برسد، در نظر بگیرید که هزینه تولید ۱۰۰ کتاب با هزینه تولید ۱۰۰ فیلم برابر است. مشخص است که به ازای هر کتاب، یک فیلم تولید میشود و برعکس. پس اگر بخواهیم یک فیلم اضافهتر تولید کنیم، باید از تولید یک کتاب صرفنظر کنیم. عکس این قضیه نیز به همین ترتیب قابل انجام است.
آیا هزینه فرصت را میتوان یک هزینه واقعی در نظر گرفت؟
بسیاری از افراد معتقدند که هزینه فرصت، هزینهای واقعی نیست. چرا که در اظهارنامه مالی شرکتها نمیتوان به شکل مستقیم آن را مشاهده کرد. اما اگر بخواهیم از دیدگاه علم اقتصاد به این موضوع نگاه کنیم، باید بگوییم که هزینه فرصت از دست رفته یک هزینه واقعی است. البته به دلیل آنکه این فاکتور یک مفهوم انتزاعی است، مدیران و سرمایهگذاران شرکت از آن چشمپوشی میکنند. با اینهمه در بلندمدت این هزینهها اثر خود را بر دستاوردهای نهایی شرکت و افراد به وضوح نشان میدهد.
هزینه آشکار چیست؟
این اصطلاح به هزینههایی اطلاق میشود که به شکل مستقیم در پی انجام یک فعالیت ایجاد میشوند. در اظهارنامه درآمدی شرکتها میتوان این هزینهها را مشاهده کرد. هزینههای معین در اظهارنامه بیانگر جریان نقدینگی خارجشده هستند.
به عنوان مثال زمانی که مبلغی را برای خرید یک قطعه زمین یا تجهیزات پرداخت میکنیم، این مبلغ در دسته هزینههای آشکار قرار میگیرد. هزینههای عملیاتی، دستمزدها، مواد اولیه، اجارهبها و مواردی از این دست نیز به عنوان هزینههای آشکار در نظر گرفته میشوند.
به عنوان یک مثال دیگر، در نظر بگیرید که فردی محیط کار خود را به منظور خرید تجهیزات ترک کند. او مبلغ ۵۰۰ هزار تومان برای خرید وسایل پرداخت میکند. پس هزینه آشکار ترک محیط کار برابر است با هزینهای که برای تهیه وسایل پرداخت کرده است. همچنین هزینههایی که برای تعمیرات و نگهداری تجهیزات پرداخت میشود هم جزو هزینههای آشکار هستند.
هزینه ضمنی چیست؟
این اصطلاح، هزینه فرصت استفاده از منابعی را بیان میکند که به شرکت تعلق دارند و میشود از آنها در کاربردهای دیگری استفاده کرد. هزینههای ضمنی معمولا پنهان و نامشخص هستند. این هزینهها به داراییهای نامشهود اشاره دارند. چرا که به سادگی و از طریق گزارش نمیتوان آنها را تشخیص داد.
به عنوان مثال هزینههای استهلاک کالا، مواد اولیه و تجهیزات موردنیاز به منظور انجام امور و فعالیتهای یک شرکت در دسته هزینههای ضمنی قرار میگیرند. مثال قبل را در نظر بگیرید. اگر فردی که به منظور تهیه وسایل محیط کار خود را ترک میکند، ساعتی ۱۰۰ هزار تومان حقوق بگیرد؛ هزینه ضمنی برای او برابر است با ۱۰۰ هزار تومان. چرا که اگر یک ساعت در شرکت میماند و محیط کار خود را ترک نمیکرد، میتوانست این مبلغ را به دست آورد. یا اگر وسیلهای خراب شود، هزینه ضمنی آن برابر است با میزان زمان تولیدی دستگاه در هنگام سالم بودنش.
جمعبندی
زمانی که چند گزینه پیش رو داریم و باید یکی را انتخاب کنیم، به ناچار باید سایر گزینهها را نادیده بگیریم اما ممکن است بازدهی فرصتهایی که آنها را کنار گذاشتهایم از فرصتی که آن را برگزیدهایم بهتر باشد. این مسئله به پیدایش مفهومی به نام هزینه فرصت از دست رفته میانجامد. به بیانی سادهتر، این هزینهها به سودی اشاره دارد که فرد میتوانسته آن را کسب کند ولی از آن چشمپوشی کرده است تا گزینه دیگری را انتخاب کند. هزینه فرصت از دست رفته در اقتصاد به دو صورت هزینههای آشکار و پنهان (ضمنی) بروز پیدا میکند.
دیدگاه شما