پیش بینی تقاضای بازار چیست؟
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / عرضه و تقاضا در بازار سهام چیست؟تاثیر عرضه و تقاضا بر روی قیمت سهام
عرضه و تقاضا در بازار سهام چیست؟تاثیر عرضه و تقاضا بر روی قیمت سهام
حتی اگر جز فعالان بازار بورس هم نباشید عبارت “عرضه و تقاضا” را شنیده اید در این مطلب قصد داریم به بررسی مفهوم عرضه و تقاضا سهام در بازار بورس بپردازیم که هم عامل تغییر قیمت ها و هم یکی از مفاهیم اصلی در بازار بورس و اقتصاد می باشد.
در واقع قیمت سهام در بازار بورس به صورت لحظه ای در حال تغییر می باشد و قیمت سهام در روزهای مختلف متفاوت است که دلیل تغییرات در قیمت سهام میزان عرضه و تقاضا می باشد.
منطور از عرضه و تقاضا در بازار سهام چیست؟
در تحلیل به روش تکنیکال نمودار قیمت سهام شرکت های بورسی مورد بررسی قرار می گیرد. در ادامه در تحلیل تکنیکال خواهید دید ما نقاطی با عنوان حمایت و مقاومت خواهیم داشت نقاطی که علت وجود آنها همین تغییرات در میزان عرضه و تقاضا در بازار سهام برای خرید و فروش یک سهم است.
تعریف عرضه سهام
“عرضه” به تعداد کل سهامدارانی که خواهان فروش سهام خود با هر قیمتی هستند اطلاق می شود. به عبارت دیگر زمانی که سهامداران تصمیم به فروش سهام خود دارند عرضه اتفاق می افتد و هر یک از این سهامداران میتوانند در دامنه نوسان فروش سهم، قیمت مورد نظر خودشان را برای عرضه سهام خود انتخاب کنند. در واقع عرضه همان فروش و عرضه سهام همان فروش سهام می باشد.
با یک دید کلّی به بازار سرمایه متوجه خواهیم شد که با افزایش قیمت ها تعداد کل سهام های عرضه شده نیز افزایش خواهد یافت.
تقاضای سهام یعنی چه؟
تا این بخش از مطلب با مفهوم عرضه و عرضه سهام آشنا شدید اما در این بخش میخواهیم به تقاضا و معنای تقاضا سهام در بورس را مورد بررسی قرار دهیم.
“تقاضا” به کل خریداران بالقوه سهام که مایل به خرید سهام با هر قیمتی هستند اطلاق می شود. خریداران سهام در بازار، تقاضا ایجاد می کنند.
در واقع تقاضا همان خرید و تقاضای سهام همان خرید سهام می باشد. در تقاضای سهام برخلاف عرضه سهام، با افزایش قیمت، افراد کمتری مایل به خرید سهام خواهند بود.
تغییرات قیمت بر اساس عرضه و تقاضا در بازار سهام
زمانی که تعداد عرضه کنندگان یا همان فروشندگان سهام از تعداد خریداران سهام بیشتر باشد سهم با کاهش قیمت رو به رو خواهد شد و در مقابل زمانی که تعداد عرضه کنندگان یا همان فروشندگان سهام از تعداد خریداران سهام کمتر باشد با افزایش قیمت رو به رو خواهیم بود.
یعنی با افزایش تقاضا قیمت سهم افزایش و با بالا رفتن عرضه قیمت سهم کاهش می یابد. پس به طور کلی میزان عرضه و تقاضا در بازار سهام ، عامل تعیین کننده قیمت هاست.
نقطه تعادل در عرضه و تقاضای سهام
زمانی که عرضه و تقاضا در بازار سهام برابر باشد بازار به تعادل رسیده است به بیان دیگر “تعادل بازار” نقطه ای است که در آن عرضه و تقاضا برابر باشند. در این نقطه خریداران سهم خودشان را در قیمت موردنظر خریداری می کنند و عرضه کنندگان سهم ها را در قیمت موردنظرشان به فروش می رسانند.
البته این نقطه تعادل یا همان تعادل بازار، با کاهش و افزایش عرضه و تقاضا در بازار سهام جابه جا می شود. یعنی هرچه عرضه بیشتر باشد نقطه تعادلی در قیمت های کمتری خواهد بود (توجه داشته باشید که عرضه باعث کاهش قیمت می شود) و اگر تقاضا افزایش یابد نقطه تعادل در قیمت های بالاتری رقم می خورد.
حمایت ها و مقاومت ها چگونه بر اثر عرضه و تقاضا در بازار سهام شکل می گیرند؟
زمانی که تقاضای سهم افزایش می یابد (یعنی جایی که تقاضا بیشتر از عرضه است) قیمت سهم رشد کرده و سهم از روند کاهشی خود به روند صعودی تغییر می یابد. به این نقطه که شروع روند صعودی سهم است نقطه حمایتی می گویند.
در مقابل نقطه حمایتی، نقطه مقاومتی قرار دارد و زمانی رخ می دهد که عرضه بیش از تقاضا (در قیمت مورد نظر) باشد.
تعریف صف های خرید و فروش در بازار سرمایه
زمانی که سهمی با تعداد زیادی خریدار یا فروشنده روبرو باشد صف ایجاد خواهد شد. در واقع عرضه و تقاضا در بازار سهام هم بر روی کاهش و افزایش قیمت تاثیر می گذارد و هم صف های خرید و فروش را ایجاد می کند.
منظور از تشکیل صف خرید در بورس چیست؟
زمانی که تقاضا برای یک سهم افزایش پیدا کند و عرضه کننده ای در قیمت فوق حاضر به عرضه سهم خود نباشد صف خرید ایجاد می شود. صف های خرید نشانه شانس سهم است.
تعریف صف فروش در بازار بورس
در مقابل صف خرید مفهومی به نام صف فروش قرار دارد که به افزایش عرضه کنندگان اشاره می کند. اگر عرضه کنندگان یک سهم بیشتر از متقاضیان آن باشد صف فروش شکل می گیرد که نشانه بی رقبتی و عدم تمایل افراد به خرید سهام شرکت است.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
روند های بازار ۱: شناخت روند های بازار
یکی از چیزهایی که یک استراتژیست کسب و کار باید بتونه به کار بگیره، تحلیل روند های بازار هست. هر کسی در قامت یک مشاور ، تحلیلگر بازار ، سرمایه گذار، کارآفرین یا هر کسی که مدعی مدیریت سرمایه و بیزینس هست، باید بتونه روند های آینده بازار تخصصی خودش رو بشناسه و یا تا حد قابل اتکایی، روند های عمومی بازار رو پیش بینی کنه.
ο روند های بازار یعنی :
تغییراتی که در طول زمان اتفاق می افتند و بخشی از بازار را دستخوش دگرگونی میکند. معمولا افراد عادی پس از دور شدن از روند، آن را می بینند و می فهمند.اقتصاد دان ها کارشان اینست که روند ها را پیش بینی کنند. استراتژیست های کسب و کار و بازاریابی خیلی علاقمند به فهمیدن روند های در حال ظهور و یا روند های جاری هستند. روند های زیر برای کسب و کار ها خیلی مهم هستند:
- تغییر در تقاضا؛
- فراگیر شدن یک تقاضای خاص؛
- بوجود آمدن یک نیاز جدید جدید، و در نتیجه آماده شدن فضا برای سلوشن های جدید؛
- متداول شدن یک سلیقه، مد شدن یا لایف استایل با عادت های مصرفی متفاوت؛
- و چیزهای دیگری از این دست…
مثلا تمایل زیاد جوانان به رشته بدنسازی و افزایش مصرف مکمل های بدنسازی و غذاهای پر پروتئین، مثالی از فراگیر شدن یک لایف استایل و عادت های مصرفی خاص اون هست. این استقبال کم کم و در طول زمان در بازار اتفاق افتاد. همچنین گران شدن قطعات یدکی پیکان که به طرز محسوسی بیشتر از روند افزایشی قیمت های پراید و پژو و سمند بود، در زمانی که سالها از توقف تولید آن میگذرد هم یک روند است که شاید در سالهای قبل برای بسیاری از بیزینس من ها و بیزینس وومن ها قابل پیش بینی نبود.
اگر مفهوم روند برای شما روشن نیست پیشنهاد میکنم حتما تفاوت روند و رویداد را در سایت مفید متمم مطالعه کنید.
بیایید حالا یک تقسیم بندی داشته باشیم:
روندهای بازار و روال افت و خیز در جریان عرضه و تقاضا ، میتوانند پاسخ به دو چیز باشند:
– نیازهای طبیعی یا هیجانی جامعه مشتریان
= تاثیر تغییرات اقتصاد کلان ، تغییرات اجتماعی یا رویداد های سیاسی بر رفتار آدم ها.
≡ اما عامل سومی هم هست: گاهی این بازار هست که رفتار مصرفی مردم را شکل میدهد. گاهی سر منشاء تغییرات تقاضا در بین مردم ، همون محصولی هست که در بازار عرضه شده است. (محصول اعم از کالا و خدمات)
اگر سوالتون این باشه که بازار چطوری رفتار مردم رو شکل میده؟ قاعدتاً باید به تبلیغات، بازارسازی ها، پروموشن ها ، نمایشگاه ها ، رسانه ها ، جو سازی ها ، پر کردن شلف ها برای ایجاد وفور یک کالا ، و هر فعالیت دیگری اشاره کرد که در آنها تولید کنندگان و عرضه کنندگان سعی دارند تصمیم خرید مردم را عوض کنند یا آنها رو نسبت به کالا یا خدمات خاصی ترغیب یا مردد کنند.
گاهی یک جور جنس در بازار نایاب میشود و برخی شرکت ها اقدام به ارائه کالای جایگزین میکنند و تقاضا را به سمت آن میبرند. مثل مصرف سویا که هرچند باب میل ایرانیان نبود اما بیشتر بخاطر جایگزین سالم گوشت قرمز، یا بعنوان جایگزین اقتصادی آن، مورد استقبال بخشی از مشتریان قرار گرفت.
سوال: چه مثال های دیگری به ذهن شما میرسه که بازار (یعنی عرضه کننده ها) منشا تغییر تقاضا شده باشند؟(کامنت بذارید!)
ο شرکت های پیشرو ، مقلد یا متاخر
سهم بیزینس ما در روند های بازار چیست؟
اگر بخواهیم شرکت ها رو نسبت به اینکه جلوتر از بازار یا پشت سر بازار حرکت میکنند، بشناسیم؛ شرکت های پیشرو ، مقلد یا متاخر را خواهیم داشت (این مطلب رفرنس خاصی ندارد و من سعی کرده ام این واقعیت را که حتما در تکست های علمی تر با واژه های تخصصی تر بیان شده است ، از دید خودم و با کلمات خودم بیان کنم).
شرکتهای پیشرو، خیلی زودتر از اینکه بازار تغییری واضحی در تقاضا را نشان بدهد، کالاها یا خدمات موجود خودشون را با نسل جدیدی از کالا یا خدمات عوض میکنند و در واقع پاسخ های جدیدی به همان نیاز های قبلی میدهند. یا نیاز های آینده را پیش بینی میکنند و اقدام به جایگزینی محصول میکنند. گاهی برخی شرکت های پیشرو سعی می کنند اصلا یک نیاز جدید را در بازار، جدی تر و ضروری تر کنند.
مثلا بطری های آب معدنی در زمانی در بازار جا افتاد که هنوز آب شرب مناسب در لوله های آب شهری وجود داشت. بنابراین مثال ها و نکته ها باید ازین به بعد در تحلیل بازار توجه کنیم که یک کالا یا یک خدمات ممکن است در بازار متقاضی زیادی پیدا کنه که نه بخاطر افزایش تقاضای ذاتی که بخاطر افزایش عرضه آن محصول و فعالیت های تبلیغاتی و بازار سازی برای آن محصول بوده باشه.
شرکت های مقلد یا موج سوار آنهایی هستند که وقتی تغییری در بازار مشاهده شد پرتفولیوی محصولاتشان را مطابق محصولی که خرید آن در بازار تثبیت شده ، تغییر میدهند.
شرکت های متاخر هم آنهایی هستند که پیش بینی تقاضای بازار چیست؟ خیلی کند تر هستند و معمولا بسیار طول میکشه تا با روند های بازار تطبیق پیدا کنند. اونها پشت سر بازار حرکت میکنند و معمولا دیرتر از همه متوجه میشوند باید تغییر استراتژی بدهند. در تغییرات و روند های تقاضا، آنها اولین شرکت های در معرض انقراض هستند. درست مثل سوپرمارکت های فراوان سطح شهر، و البته این مورد فقط به low level ها مربوط نیست. بلکه چنانچه من دیده ام اغلب وندور های شرکت های دولتی هم آنقدر محافظه کارانه با شرایط برخورد کرده اند که حالا که سیاست های انقباضی، بسیاری از پروژه های دولتی را تعطیل یا نیمه تعطیل کرده است، دیگر آن فعالیت سابق را ندارند و خب چون انطباق و علم لازم را هم با بازار آزاد ندارند ، نمی توانند وارد آن بشوند!
روند های بازار رو گاهی وقت ها شرکت های پیشرو شکل میدهند و حتی اگر منشاء آن نباشند، بازیگران اصلی آن میشوند. مثلا از وقتی که ورق برگشته است و دیگر بازار کشش کافی برای همه کسب و کار ها را ندارد، برخی کسب و کار های پیشرو سراغ سرمایه گذاری برای بازاریابی رفته اند و دارند بازاریابی ، نیروی انسانی ، ساختار هزینه ای و گردش مالی کسب و کارشان را متحول می کنند. این کار ساده نیست ، تخصصی پیش بینی تقاضای بازار چیست؟ است، زمانبر است و افق دید طولانی تری می خواهد. بنابراین همه کسب و کارها به آن تمایل ندارند. (هرچند بعنوان یک درد دل مشاورانه! باید بگم “حرفش را زیاد می زنند”). |
شرکت های محافظه کار و متاخر، هنوز به دخل شبانه یا ارتباطات و روابط عمومی شان چسبیده اند یا در حد فروش های کوتاه مدت به بازاریابی نگاه می کنند. بنابراین آنها در معرض نابود شدن قرار دارند. چون تقاضا بخاطر شرایط اقتصادی و سیاسی به شدت کاهش یافته و دیگر سهم قبلی بازار -که قبلا به سادگی بدست می آمد- وجود ندارد.
خب قصدمان این بود که روند های بازار رو تا حدی بشناسیم. حالا که این اتفاق افتاد، بیایید با یک پدیده مهم که تاکنون در ایران با آن زیاد روبرو شده ایم و در آینده هم خواهیم شد، آشنا شویم: تب بازار!
عرضه و تقاضا چیست؟
امروزه همه چیز با شیب بیشتری نسبت به قبل در حال رشد و تغییر است. بازار ارزهای دیجیتال که با سرعت چشمگیری نسبت به بازارهای سنتی پیشرفت کرده است و جداول و آمار ارقام که کاربران را نگران کرده بسیار عادی است. نکته امیدوار کننده این است که اکثر تعاریف موجود در این بازار از مفاهیم موجود در بازار سنتی سرچشمه میگیرد. بازار ارزهای دیجیتال ممکن است کمی گیج کننده باشد اما با شناخت فنون کاربردی و آموزش، علاوه بر کمتر شدن خطر در معاملات، شناخت رفتار بازار با ریسک کمتر، مطمئن و مصممتر نسبت به معاملاتی که در پیش دارید تصمیم گیری کنید. در ادامه قصد داریم شما را با مفهوم عرضه و تقاضا آشنا کنیم.
تقاضا چیست؟
تقاضا (Demand) میزان درخواست مصرف کننده یا خریدار می باشد. به عبارتی هر مقدار از کالا یا خدمت که مصرف کننده در ازای قیمتی مشخص حاضر به خرید آن باشد را میزان تقاضا میگویند. از دیدگاه تحلیلگران رابطه تقاضا، رابطه بین میزان قیمت و مقدار تقاضا می باشد.
عرضه چیست؟
مقدار محصول یا خدمتی که تولیدکننده یا فروشنده در ازای قیمتی مشخص وارد بازار میکند عرضه میگویند. رابطه عرضه، رابطه بین میزان قیمت و مقدار عرضه است.
قانون تقاضا
با افزایش قیمت کالا زمان مورد نیاز برای تامین هزینه خرید آن کالا بیشتر می شود از طرفی برای برخی مردم ارزش کالا و خدمات درقبال قیمت آن ناچیز است پس میتوان پیش بینی کرد با افزایش قیمت میزان خرید کاهش می یابد به این قاعده، قانون تقاضا می گویند.
قانون عرضه
با افزایش قیمت کالا میزان عرضه افزایش می یابد زیرا افراد علاقه دارند که محصولات خود را با قیمت بیشتری بفروشند. این قاعده را قانون عرضه می گویند.
نکته: قانون عرضه و تقاضا همیشه یکسان نیست؛ گاهی با افزایش قیمت ها، فروشندگان کالای کمتری میفروشند یا با کاهش قیمت ها، خریداران اجناس کمتری میخرند، دلیل این اتفاق طمع فروشنده یا خریدار است.
چرا قیمت یک کالا با ارزش واقعی آن یکسان نیست؟
بعضی اوقات فروشندگان پس از بالا رفتن قیمت و امید به افزایش بیشتر قیمت ها از فروش محصولاتشان جلوگیری میکنند و از طرفی خریداران هنگام کاهش قیمت دیگر خرید نمی کنند و به امیدکاهش قیمت بیشتری هستند. طبق تجربه در بازار ارزهای دیجیتال به منظور جلوگیری از ضررهای احتمالی این رفتار را هرگز پیشنهاد نمیکنیم.
در هر بازاری کالا و قیمت با دو مولفه 1) قیمت کالا و 2) ارزش کالا معرفی می شود. این دو مولفه لزوما ارزش برابری ندارند. برخی از کالاها نسبت به بهایی که پرداخت میکنید ارزش کمتری دارند و بعضی مواقع ارزش یک کالا بیشتر از بهایی است که برای آن پرداخت کرده اید. این مغایرت داشتن قیمت کالا با ارزش واقعی آن به دلیل عرضه و تقاضاست با ترند شدن یک رمز ارز یا محصول قیمت آن افزایش میابد به عنوان مثال ترند شدن زمین های متاورس سبب افزایش تعداد فروش و افزایش قیمت زمین های متاورسی شد.
تاثیر عرضه و تقاضا در بازار ارزهای دیجیتال
هر ارز دیجیتال یک تیم پشتیبانی دارد وظیفه اصلی این تیم توسعه و افزایش ارزش رمز ارز است. این امری طبیعی است که خریدار علاقه دارد ارزی را خریداری کند که روز به روز ارزش آن افزایش یابد. فنی که تیم توسعه دهنده برای افزایش ارزش رمز ارز اجرا می کنند توکن سوزی است به عنوان مثال تیم بیت کوین هر 4 سال یک بار عملیات هاوینگ را اجرا می کند، هنگام انجام هاوینگ درصد پاداش و استخراج ماینرها کاهش میابد. این تیم سعی دارد با استفاده از قانون عرضه، میزان عرضه را کاهش دهد تا نسبت تقاضا افزایش یابد. به عبارتی با کاهش بیت کوین در بازار قیمت آن افزایش می باید.
همیارکریپتو در دوره آموزشی ارز دیجیتال در مشهد به صورت حضوری و آنلاین صفر تا صد مفاهیم دنیای کریپتو را به علاقه مندان این حوزه آموزش می دهد.
مدیریت عرضه و تقاضا (Supply and Demand)
برقرار کردن رابطه تعادل بین میزان نیاز مشتری و میزان تولید فروشنده مدیریت عرضه و تقاضا نام دارد، که مهم ترین ابزار کنترل بازار است.
یک بستنی فروش را در نظر بگیرید در فصل تابستان فروش بسیار خوبی دارد اما در فصل زمستان فروش کم می شود. برای برقراری رابطه تعادل و مدیریت عرضه و تقاضا می تواند در فصل تابستان بستنی را با قیمت بالاتر و در زمستان بستنی را ارزان تر بفروشد با این کار می تواند در تابستان اندوخته ای جمع کند برای زمستان و در زمستان با قیمت پایین تر مردم را ترغیب کند که بستنی بخرند. این عمل مدیریت عرضه و تقاضا به بیان ساده است.
تاثیر عرضه و تقاضا در تعیین قیمت ارزهای دیجیتال
تاثیر عرضه و تقاضا در تعیین قیمت ارزهای دیجیتال به 3 بخش تقسیم میشود:
تاثیر عرضه و تقاضا در کوتاه مدت
ارز دوج کوین را به یاد دارید؟ در یک مقطع زمانی ایلان ماسک از آن حمایت کرد قیمت آن افزایش یافت و افراد زیادی دوج کوین خریدند. برخی اتفاقات در بازارهای ارز دیجیتال باعث می شود که مردم نسبت به یک ارز در کوتاه مدت خوش بین باشند و عموم مردم به سمت خرید آن هجوم ببرند.
با افزایش تقاضا، فروشندگان تمایلی برای فروش ارزهایشان ندارند.اگر فروشنده ارز خود را نفروشد خریدار مجبور است قیمت بالاتری پیشنهاد دهد. با افزایش قیمت، بعضی از فروشندگان، رمزارزشان را میفروشند و برخی نمیفروشند. این قاعده تا جایی اتفاق میافتد که برای فروشنده قیمت بالاتری وجود نداشته باشد، این روند افزایش قیمت در بازار ارز دیجیتال می باشد. برعکس این قاعده هم وجود دارد زمانی که فروشنده قصد دارد رمز ارز را بفروشد و خریداران تمایلی به خرید ندارند فروشنده مجبور میشود قیمت را کاهش دهد تا خریدار تمایل به خرید داشته باشد.
تاثیر عرضه و تقاضا در بازار در میان مدت
پیش تر در مورد هاوینگ بیت کوین صحبت کردیم با این کار ماینینگ بیت کوین کندتر می شود. این اتفاق نوساناتی در قیمت بیت کوین ایجاد می کند. این پدیده یک تاثیر میان مدت در عرضه و تقاضا می باشد.
تاثیر عرضه و تقاضا در بازار در بلند مدت
همانطور که می دانید بیت کوین قابل استخراج حدود 23 میلیون است پس از ماین کردن آخرین بیت کوین استخراج بیت کوین به طور کامل از بین خواهد رفت. از آن پس تعدادی محدود از این رمز ارز وجود خواهد داشت که بین مردم ردوبدل خواهد شد.
تصور کنید استخراج بیت کوین قطع شود. اگر تقاضا افزایش نداشته باشد، باز هم عرضه کوین جدید صفر میشود این پدیده، تاثیر عرضه و تقاضا را در بلند مدت نشان میدهد.
سطوح عرضه و تقاضا چیست؟
سطح عرضه و تقاضا بسیار نزدیک به سطوح حمایت پیش بینی تقاضای بازار چیست؟ پیش بینی تقاضای بازار چیست؟ و مقاومت است.
سطح (Level) یا ناحیه (Zone)
تفاوت سطح با ناحیه در مساحتی است که هر یک در بر میگیرند. سطح عرضه/تقاضا مساحت کمتری اشغال می کند اما ناحیه عرضه/تقاضا مساحت بیشتری را در بر میگیرد. تفاوت دیگر روش ترسیم نواحی عرضه و تقاضا است، نواحی حمایت/مقاومت و عرضه/تقاضا از منشأ یکسانی هستند. برخی براین باورند که نواحی عرضه و تقاضا را می توان به عنوان مناطق حمایت و مقاومت تصور کرد.
سطح عرضه
ناحیهای در نمودار است که با دو مورد زیر می توان آن را شناسایی کرد.
- کندل صعودی قوی که به این سطح میرسد یا در مقابل کندل قوی نزولی که از این سطح اتفاق می افتد.
- خوشهای از اجتماع چند کندل کوچک
سطوح تقاضا
نقطهی مقابل ناحیهی عرضه، ناحیه تقاضا است که باید یکی از دو شرط زیر برای تایید مهیا باشد:
- کندل نزولی قوی که به این سطح میرسد یا در مقابل کندل قوی صعودی که از این سطح اتفاق میافتد.
- خوشهای از اجتماع چند کندل کوچک
جمع بندی
در این مقاله دریافتیم مبنای تغییر قیمت ها، عرضه و تقاضا است. هرچقدر کالای شما نایاب تر باشد، پتانسیل افزایش قیمت برای آن بیشتر است. هرچقدر تقاضا برای کالای شما بیشتر باشد، دست فروشنده برای افزایش قیمت بازتر است. شناخت قواعد و چهارچوب عرضه و تقاضا کمک می کند در هنگام معامله، درک بهتری از انتخاب هایتان داشته باشید.
عرضه و تقاضا مانند روش های تحلیلی دیگر، معایب خود را دارد. چون بازارهای مالی مدام در حال تغییر است هیچ استراتژی یا ابزار بی نقصی برای معامله وجود ندارد. در طول مسیر نگرش تریدر به معامله است که تغییر می کند. عرضه و تقاضا، عنصری تعیین کننده در بازار است و شناخت و پیروی از قواعد آن، راه موفقیت در بازار کریپتو کارنسی است.
اگر به دنیای رمز ارزها علاقه دارید و قصد سرمایه گذاری در این بازار را دارید تیم همیار کریپتو توصیه می کند با دانش و آگاهی وارد این حوزه شوید. همیارکریپتو در دوره های آموزشی ارز دیجیتال صفر تاصد مفاهیم دنیای کریپتو را به علاقه مندان آموزش می دهد. ما در تلاشیم که با آگاه کردن افراد فعال در این حوزه از طریق آموزش و انتقال تجربیات خطرات این راه کاهش دهیم.
بازار هدف چیست؟افزودن دیدگاه
بازار هدف جایی از بازار یا گروهی از مشتریان است که شرکت قصد دارد فعالیت های بازار یابی خود را متناسب با آن انجام دهد. داشتن تعریف درستی از بازار هدف اولین قدم در طراحی استراتژی های بازاریابی است.
تعیین اهداف شرکت معمولا بر اساس شرایط بازار هدف ، تعیین جایگاه در بازار و ترکیب عناصر بازاریابی صورت می گیرد. شرکت ها باید بازار هدف خود را به دقت انتخاب کنند. در غیر این صورت یا سود لازم را کسب نخواهند کرد و یا باید هزینه های گزاف بی دلیلی را پرداخت کنند که قابل مقایسه با سودی دریافتی نخواهد بود.تفکر بازار هدف نقطه مقابل بازاریابی و تولید انبوه است که برای کالایی یکسان را برای تمامی بازارهای مجود در نظر میگرفت. انتخاب بازار هدف باید بر مبنای دو وفاکتور جذابیت و همخوانی نیازها ی آن بخش با توانمندی های ، اهداف و منابع شرکت باشد.
جذابیت شامل عواملی چون:
- تعداد مشتریان حاضر در بازار
- میزان رشد تقاضا
- رقبای حاضر در بازار و ضریب نفوذ تازه وارد ها
- میزان وفاداری مشتریان موجود به برند
- سهم بازار قابل دسترسی با توجه به بودجه و هزینه های تبلیغاتی رقبای حاضر در بازار
- میزن تقاضای باقوه و پیش بینی فروش شرکت
- دریافت حاشیه شود مورد نظر در صورت فعالیت در آن قسمت از بازار
تحقیقات بازار و تجزیه و تحلیل اطلاعات به ما در بررسی رفتار و تمایلات خریدارن ، میزان وفاداری آنها ، میزان رشد تقاضا و . یاری میرساند .
لازم به ذکر است که لزوما بازارهای هدف گسترده به دلیلی حضور رقبای زیاد همیشه نمیتواند سودآور ترین انتخاب باشد . ممکن است این سود از با حجمی کمتر ولی طولانی تر در بازاری مطئن تر از نظر رقابای فعال کمتر بدست آید . حضور در بازار هایی با رقبای فعال زید و ضریب بالای حضور تازه وارد زمانی عقلانی باشد که شرکت دارای مزیت های رقابتی پایدار مانند خق ثبت اخراع داشته و بتواند از آن محافظت کند .
برای اطمینان از تناسب بخش مورد نظر با اهداف و توانمندی های شرکت پاسخ به سوالات زیر میتواند مفید باشد.
- آیا شرکت میتوانند در پیش بینی تقاضای بازار چیست؟ مقایسه با رقبا و در بخش مورد نظر ارزش افزوده ای برای مشتریان ایجاد کند؟
- حضور در این بخش میتواند اثر مثبتی بر سابقه فعالیت حرفه ای شرکت داشته باشد. ( مانند حضور در بازارهای سیاه یا کالاهای قاچاق که برای سابقه حرفهای شرکت میتواند عامل منفی باشد )
- آیا شرکت به کانالهای توزیع مورد نیاز در خصوص ارائه کالا و خدمات به مشتریان توانایی و امکانات کافی را دارد؟
- آیا حضور در این بخش از بازار منافع شرکت را در برابر سرمایه گذاری مورد نیاز فرعهم میکند؟
- توجه شرکت به حضور دربازراهایی که از جذابیت کافی برخوردار است و با اهداف و توانایی هاس او همخوانی دارد میتواند سود شرکت و حضور طولانی مدت وی در بازار را موجب شود.
بازار کل
شرکتی باید کل بازار های بالقوه موجود را بررسی کند تا بتواند قسمتهایی از آن را که در مقایسه با رقبا توانایی پاسخگویی به نحو سود آور تری را دارد انتخاب و در آن فعالیت کند .این شناسایی شامل بررسی کل بازارهای موجود مانند بازار مصرف کننده، صنعتی ، واسطه ای ، دولتی و بازار بین المللی است. بعد از بررسی بازار از آنجا که شرکت ها به این امر وافق هستند که توانایی پاسخگویی و تامین رضایت مشتریان بازار کل امری غیر ممکن است ، برای انجام فعالیت های خود،قسمت هایی از بازار را انتخاب و در آن به فعالیت می پردازند. این انتخاب شامل تقسیم بازار ، هدف گیری در بازار و جایگاه یابی در بازار است.
تقسیم بازار (Segmentation )
تقسیم بازار، تقسیم بازار هدف به بخشهای گوناگون و همگن به منظور تمرکز تلاشهای بازاریابی بر روی یک یا چند بخش کلیدی است .تقسیم یا بخش بندی بازار هسته اصلی استراتژی های بازاریابی است . استراتژی های بازاریابی دو بخش است : 1- گزینش بازار هدف 2- تدوین برنامه بازاریابی موثر؛
برای موفقیت در بازار هدف ، تقسیم بندی آن موجب می شود که بازار نا متجانس به خرده بازهایی با خصوصیات یکدست تقسیم بندی شود. انسانها خواسته و احتیاجات متفاوتی دارند؛تقسیم بازار به ما کمک می کند که مشتریان را درباره احتیاجات و واکنش های نسبتا یکسان در برابر فعالیت های بازاریابی به گروه هایی همگن تقسیم کنیم . تقسیم بازار آن قسمت از بازار که شرکت بهتر و موتر میتواند به نیازهای موجود پاسخ دهد را شناسایی و گزینش می کند.
برای بخش بندی یا تقسیم بازار ار متغیر های گوناگونی استفاده میشود ار هر یک خود از ریز متغییر هایی تشکیل شده اند . این متغییر ها مانند یک ابزار به ما در شناخت ویژگیهای بازار و دسته بندی باراز های همگن و یکسان کمک میکند .
- متغییر های دموگرافیک یا جمعیت شناختی/ اجتماعی اقتصادی ( سن ، جنس ، در آمد، تحصیلات ، بعد خانوار ، مرد گرایی ، زن گرایی و. )
- متغیر های سایکو گرافیک یا روانشناختی ( مانند سبک زندگی ، شخصیت ، علایق و . )
- جعوگرافیک یا جغرافیایی ( قاره ، کشور ، شهر ، منطقه شهرداری و . )
در بخش بندی بازار گاهی از متغیر های دیگری نیز مانند بخش بندی رفتاری (وفاداری به آداب و رسوم یا مارک خاص، نرخ مصرف ، اوقات خرید یا بخش بندی کالایی (میزان استفاده از محصول یا خدمت ) نیز با توجه به حساسیت دقت بخش بندی بازار استفاده می شود.
یک قسمت از بازار از مصرف کنندگانی تشکیل می شود که نسبت به مجموعه ای از محرک های بازاریابی از خود پاسخ مشابهی نشان می دهند. تولید یک کالا که انتخاب اول خریداران هر یک از قسمت های بازار باشد، کار بسیار دشوار و بعضا غیر ممکن است .بنابراین عاقلانه این است که شرکتهای کلیه تلاشها ی خود را بر نیاز های برجسته و شاخص یک قسمت بازار متمرکز کنند. بنابراین برای ارزیابی جذابیت قسمتی از بازار در مقام یک فرصت بازاریابی باید خصوصیات جغرافیایی ، جمعیت شناختی ، رفتاری و دیگر ویژگی های هر قسمت از بازار را مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. مزيت اصلي تقسيم بازارها آن است كه به بازاريابان اجازه ميدهد تا محصولات را بهتر با نيازهاي انواع مختلف مشتريان انطباق دهند. توسعه آميخته بازاريابي مناسب براي بازار هدف، منجر به كسب مزيت رقابتي براي شركت ميگردد. اين مزيت ماحصل متناسب سازي طراحي محصول، تلاشهاي تبليغاتي، قيمتگذاري و توزيع با ارجحيتهاي مشتريان ميباشد.
فرآيند تقسيم بازارها در دو مرحله انجام ميگيرد. در مرحله اول، متغيرهاي تقسيم انتخاب شده و بازار بر طبق اين ابعاد تقسيم ميگردد. بدين ترتيب، گروههايي از مشتريان شناسايي ميشوند كه به آميختههاي بازاريابي مجزايي نياز دارند. دومين مرحله به تقسيم بازار به خرده بازارها از بخشهاي حاصله معطوف ميشود. خرده بازارهاي هر بخش منطبق با ويژگيهاي متمايز جمعيت شناختي و رفتاري آن ميباشد.
ارزیابی بخشهای بازار
پس از تكميل فرآيند تقسيم بازر، هر بخش بر طبق جذابيتش براي شركت مورد ارزيابي و بررسی قرار ميگيرد. بر اساس عوامل جغرافیایی، جمعیت شناختی ، عوامل رفتاری و روان شناختی با طبقه بندی مشتریان از نظر جنس ،سن،سطح درآمدو تحصیلات میتوان به بررسی نیاز مصرف کنندگان پرداخت. لازم به ذکر است که برای تخمین اندازه فعلی بازار باید با شناخت شرکتهای رقیب در بازار و برآورد فروش کالا، از کافی بودن حجم بازار اطمینان حاصل کرده و رشد بازار در آینده را نیز مورد نظر قرار داد. اندازه و رشد قسمت ، جذابیت ساختاری قسمت و منابع و اهداف شرکت عواملی است که شرکت هنگام ارزیابی قیمت های مختلف بازار باید مورد توجه قرار دهد.
انتخاب بازار هدف (Targeting )
پس از تكميل فرآيند تقسيم و ارزیابی بخش های بازر، بازارهاي هدف شركت بر مبناي اين ارزيابي انتخاب ميشود از اين مرحله به عنوان انتخاب بازار هدف ياد ميشود.به بیان دیگر شرکت با توجه به منابع و مهارت های محدود خود به یک قسمت یا قسمتهای اندک ولی مخصوص بازار وارد شود.
ميشوند. این بازار از آن رو بازار هدف گفته میشود که شرکت با توجه به تواناییها و محدودت ها به این نتجیه می رسد که باید در آن قسمت به فعالیت برای فروش محصولات و تامین نیاز مشتریان بپردازد.
تصميمگيري براي تمركز بر يك بخش به عنوان بازار هدف تحت عنوان استراتژي متمركز يا يك بخشي شناخته ميشود. تصميم براي تعقيب بيش از يك بازار هدف با آميختههاي بازاريابي متناظر براي هر كدام به استراتژي تفكيك يا چند بخشي معرف است. و نيز گاهي از آن به عنوان بازاريابي تمايزي ياد ميشود. سومين گزينه آنست كه كل بازار بالقوه به عنوان يك مجموعه در نظر گرفته شود - يك بازار هدف وسيع. از اين رو به عنوان بازاريابي غير تمايزي(يكسان) يا انبوه ياد ميشود.
جایگاه یابی در بازار هدف (Positioning )
جایگاهیابی تلاشی است برای متمایز ساختن سازمان از سایر رقبا تا از سوی مشتریان نسبت به سـایر رقبا ترجیح داده شود. جایگاه یک کالا مکانی است که کالا در مقایسه با کالاهای رقیب در اذهان مصرف کننده اشغال می کند.جایگاهیابی تلاشی است برای داشتن یک جایگاه روشن یا منحصر به فرد در یک بازار هدف ددر ذهن مصرف کنندگان هدف نسبت به کالاهای مشابه رقبای حاضر در بازار . همچنین جایگاهیابی یک ابزار رقابتی است که مفاهیمی فراتر از ایجاد وجهه برای یک سازمان را در بر می گیرد. ایجاد وجهه به دنبال پرورش و توسعه تصویری مطلوب از سازمان در ذهن مشتری است. جایگاهیابی، فرایند ایجاد و حفظ یک تصویر و جایگاه متمایز در بازار برای ســازمان است تا مصرف کنندگان- بازارهدف- آنچه را که سازمان در مقابله با سایر رقبا در تلاش برای انجام آن است را درک کنند. ریس و تراوت(1986) این موضوع را مورد توجه قرار داده اند. آنها بیان کرده اند: « در جنگل ارتباطاتی که هم اکنون وجود دارد، تنها امیدی که بتوان شانسی برای انتخاب شدن از سوی مشتریان به دست آورد، تمرکز بر روی اهداف کوچک، اقدام به بخش بندی بازار و در یک کلمه جایگاهیابی است. ذهن به عنوان یک مانع دفاعی در برابر حجم انبوه تبلیغات امروز، بسیاری از اطلاعاتی که به آن ارائه می شود را غربال و رد میکند. به طور خلاصه، ذهن تنها آنچه که با دانش یا تجربیات قبلی او منطبق باشند را میپذیرد. مبالغ بسیاری برای تغییر اذهان مصرف کنندگان در استفاده از تبلیغات صرف میشود. هنگامی که یک ذهن ساخته شد، تغییر دادن آن تقریباً غیر ممکن است و مطمئناً نمی توان این کار را با استفاده از یک نیروی ضعیف مانند تبلیغات انجام داد.
در یک بازار رقابتی، جایگاه، انعکاس دهنده این نکته است که مصرف کنندگان چگونه عملکرد سازمان یا محصول را بر مبنای ویژگیهای خاصی نسبت به رقبای آن ادراک می کنند. جایگاهیــابی نقشی کلیدی در استراتژی بازاریابی ایفا میکند، چــرا که جایگاهیابی با تجزیه و تحلیل بــازار، بخــشهای مختلف بازار و تحلیل رقبا سرو کـار دارد. به طـــور خلاصه واژه جایگاهیابی بانک به این اشاره دارد که یک بشرکت، چگونه در یک بخش بازار دیده میشود، ارزشـها و اعتبارات آن چه چیــزهایی هستــند و تصویر کلی از آن شرکت در میان مشتـــریان چگونه است.
راهکار موفق در دستیابی به یک جایگاه مناسب در بازار رقابتی، ارائه ارزش به مشتریان فعلی و بالقوه بر مبنای نیازها و خواستهای آنان است. اوربان و استار(1991) اعتقاد دارند، اگر قصد داشته باشیم تصمیمات جایگاهیابی صحیحی اتخاذ کنیم، باید از موارد زیر آگاهی داشته باشیم:
1. مشتریان چه ابعادی را برای ارزیابی بازاریابی رقابتی مورد استفاده قرار میدهند؟
2. هر یک از این ابعاد در فرایند تصمیمگیری چه میزان اهمیت دارند ؟
3. مشتریان چگونه ما و رقبا را بر مبنای این ابعاد مقایسه می کنند؟
4. مصرف کنندگان چگونه بر مبنای اطلاعات، انتخاب خویش را انجام میدهند؟
هنگام تعیین جایگاه کالا ، شرکا ابتدا باید مزایای رقابتی ممکن که قرار است این جایگاه بر مبنای آن ایجاد شود را شناسایی کند . برای بدست آوردن مزیت رقابتی ، شرکت باید برای قسمت های برگزیده خود فایده بیشتری را ارائه کند.
محققــان درتحقیقات خود بر اهمیت استراتــژی جایگاهیابی به عنوان ابزاری برای متمایز کردن و ایجاد مزیت رقابتی تأکید کردهاند. جایگاهی یابی جزء عناصر اصلی موفقیت بازاریابی بنگاه است.
وظیقه جایگاه یابی خود شامل 3 مرحله است:
- شناسایی مزایای رقابتی
- انتخاب مزایای رقابتی
- برقراری ارتباطات موثر برای انتقال جایگاه انتخابی در بازار
جایگاه یابی با متفاوت کردن کالاهای شرکت از هر آنچه رقبا عرضه میکنند ، آغاز میشود . این تمایز و ایجاد فایده از طرف بنگاه میتواند در محصولات و وجود فیزیکی خود کالا ، خدمات همراه کالا، رفتار پرسنل و کارکــنان یا تصویر ذهنی کالا و یا نحوه عرضه کالا و بسیاری از موارد دیگر باشد . البته لازم به ذکر است که هر تمایزی ارزشمند نیست بلکه این تفاوتها باید از نظر مصرف کنندگان ارزشمند باشند . به طور کلی تمایزی ارزشمند است که مهم ،برجسته و برتر باشد ، کمیاب باشد ، غیر قابل تقلید باشد و بتوان آن را مدیریت کرد و از انعطاف پذیری لازم برخوردار باشد. در ضمن ارزان و سود آور باشد. پس از آنکه شرکت جایگاه مطلوب خود را انتخاب کرد باید برای ارائه و ارتباط آن جایگاه به مصرف کنندگان هدف اقدامات جدی به عمل آورد .برنامه بازاریابی شرکت نیز باید به طور کامل از خط مشی انتخاب شده و جایگاه یابی شرکت حمایت کنند.
تیم مدیریت، مشاوره، برندسازی و فروش سیدی
این مسئله با سیاست مربوط به سازمان، تطابق دارد. بنابراین این فرایندی مدیریتی از یک سازمان است که در مورد انتقال یک گستره از ورودی ها به داخل محصولات یا سرویس های مورد نیاز، مورد بررسی قرار می گیرد .
اصول تولید دارای خصوصیت های زیر است:
1. تولید یک فعالیتی سازمانی است بنابراین، هر سیستم تولید، دارای یک هدف است .
2. این سیستم انواع ورودی های مختلف را به خروجی های مفید تبدیل می کند .
3. این سیستم به صورت ایزوله نسبت به سایر سیستم های سازمان، کار نمی کند .
4. یک بازخورد در مورد فعالیت ها وجود دارد که آنها برای کنترل و بهبود کارایی سیستم، ضروری است .
هدف اصلی از فلسفه اصول تولید :
در رویکرد سازمانی همواره هدف به سمت بهبود ( بهبود مستمر ) متمرکز میباشد ، این امر در بخش تولید هم با چشم انداز محصول نـاب نام گداری میشود .
در یک رویکرد تولید هر فعالیتی که ارزش افزوده برای محصول در بر نداشته باشد به عنوان چرخه معیوب شناسایی میشود و باید از روند تاثیر گذاری خارج شود !
بخش های اصلی در مبانی تولید :
تقسیم بندی بازار اقتصادی :
استراتژی کششی و فشاری ( رانشی چیست ) ؟
در علوم مدیریت و بازار یابی با متدی بنام ( PULLING & PUSHING IDEOLOGY ) روبرو میشویم که با یک نوع پیش بینی تقاضای بازار چیست؟ رویکرد مشخص تلاش دارد در تامین خوراک بازار و جذب مشتری ، در کسب بیشتر سهم بازار نقش افرینی کند .
این نوع سبک مدیریتی در تولید و بازار یابی یک فرایند طولی است که الزاما یک سیکل بسته ای از اقدامات را در بر خواهد گرفت .
1- استراتژی فشاری دهه ۱۹۷۰ عرصه شکوفایی تولید مبتنی بر استراتژی فشاری بود .
در آن دوران شرکت ها تمرکز اولیه شان بر ایجاد ظرفیـت و حـداکثر کـردن تـوان تولید بود .
تنوع محصول هیچ جا ، نزدیک به چالش امروزی نبود و همیشه همه آن چیزهایی که تولید می شدند مبنـای پیش بینی آینده بودند .
استراتژی فشاری
درچرخه تولید با استراتژی فشاری، کالاها با کمک یک فرایند از نقطه منبع، به عنوان مثال سایت تولید تا خرده فروشی، یا سایت توزیع، تحت فشار برای عرضه کالا قرار می گیرند. سطح تولید مطابق با الگوهای سفارش قبلی توسط تولید کننده تنظیم می شود.
این سیستم مبتنی بر بررسی تقاضای مشتری است و تلاش می کند تا بسیاری از محصولات را تا حد ممکن به بازار عرضه کنند. در نتیجه، تولید وقت گیر می شود زیرا تولید کننده و خرده فروش تلاش می کنند تا به تغییرات در بازار پاسخ دهند.
پیش بینی نقش مهمی در سیستم فشاری دارد.
2- استراتژی کششی
چرخه تولید با رویکرد کششی، مبتنی بر تنوع و تعدد تقاضا بازار است.
این استراتژی تولید اگرچه مبتنی بر تعریف کلی همواره از سیستم ساخت بر اساس سفارش پیروی میکند . ولی در مواقعی با عدم پیروی از این تعریف مبتنی بر تدارک، تولید و توزیع، به جای پیش بینی تقاضا عمل میکند .
با توجه به این مدل، موجودی به صورت محدود نگهداری و مصرف می شود. در این سیستم، تقاضا واقعی است و شرکت به خواسته های مشتری پاسخ می دهد. این به شرکت در تولید میزان دقیق محصولات مورد نیاز مشتریان کمک می کند.
تفاوت دو استراتژی کششی و فشاری
1- در سیستم فشاری، پیاده سازی از پیش بینی سفارش مشتری شروع می شود، در حالی که در سیستم کششی، پیاده سازی به عنوان یک نتیجه از سفارش مشتری آغاز می شود .
2- در سیستم فشاری، عدم قطعیت در تقاضا وجود دارد، در حالی که در سیستم کششی، تقاضا دقیق است.
3- پیش بینی تقاضای بازار چیست؟ سیستم فشاری یک فرایند احتمالی است در حالیکه سیستم کششی یک فرآیند واکنش پذیر است.
3- استراتژی کششی + فشاری
اغلب صنایع در یک زنجیره تولید از هر دو سیستم کشش و فشار برای دستیابی به نتیجه مطلوب بهره میبرند ، حد وسط بین مراحل سیستم های فشاری و کششی به عنوان مرز کشش شناخته می شود.
اصطلاحات “فشار و کشیدن” در لجستیک و مدیریت تولید گنجانده شده است، اما این اصطلاحات به طور گسترده در زمینه بازاریابی رایج میباشد .
تولید در سیستم فشار بستگی به پیش بینی تقاضا دارد و تولید در سیستم کشش بستگی به تقاضای مصرف دارد ، این تعامل در پیاده سازی مبانی تولید محقق میشود !
ديدگاه فرآيندي به زنجيره تأمين و تولید و عرضه
انتخاب استراتژی :
یکی از اساسیترین موضوعاتی که هر سازمان یا کسب و کار و مدیر آن باید بدان توجه نماید، شناخت صحیح سازمان و ویژگیهای آن میباشد.
این موضوع باعث شناخت نقاط بهبود و عارضهیابی مستمر خواهد شد.
انتخاب استراتژی :
یکی از ویژگیهای اساسی که سازانها باید بدان توجه داشته باشند ، سفارشمحور و یا تولید محور بودن محصول است.
شرکتهایی که تولیدمحور میباشند ( B to C ) معمولا و با تولید و عرضه به بازار سعی در گرفتن بازار از رقبا دارند از این رو باید استراتژی فشاری را در سازمان پیاده کنند .
برعکس، پیش بینی تقاضای بازار چیست؟ سازمانهایی که سفارشمحور میباشند ( B to B ) معمولا باید استراتژی کششی را در تولید و بازار یابی اتخاذ نمایند .
ویژگی استراتژی فشاری :
در ستراتژی فشاری تصمیمات تولید و توزیع براساس پیشبینی های بلندمدت انجام میشود و تولیدکننده پیشبینی خود از تقاضا را براساس سفارش خرده فروشان انجام میدهد.
در این نوع استراتژی معمولا باید سطح موجودی بالایی را نگهداری نمود.
هرچه صرفهجویی ناشی از مقیاس (سرشکن شدن هزینه توزیع روی محصول) بیشتر باشد ارزش تجمیع تقاضا بالاتر رفته و اهمیت مدیریت زنجیره براساس پیشبینی بلندمدت بیشتر میگردد.
- به دنبال حداقلسازی هزینه است.
- براساس پیشبینی تقاضا، تولید انجام میشود.
- نوسان قابل توجهی در تقاضای محصول وجود ندارد.
- زمان تحویل بالا مشکلی به وجود نمی آورد. (جامعه بزرگ مشتریان)
- معمولا باید موجودی اطمینانی از محصول نهایی در انبار وجود داشته باشد تا نوسانات احتمالی تقاضا را پاسخ دهد.
ویژگی استراتژی کششی :
در استراتژی کششی تولید و توزیع براساس تقاضای واقعی و نه پیشبینی تقاضا انجام میگردد.
اگر این سیاست درست اجرا گردد نیازی به نگهداری حجم بالای محصول نهایی در انبار نمیباشد. کششی بودن یک سیستم بسیار به زمان تحویل محصول وابسته است. هرچه زمان تحویل بالاتر برود باید از کششی بودن فاصله بیشتری گرفت.
- براساس سفارش تولید انجام میشود.
- نیاز به تعامل سطح بالا با تامین کننده خود دارد.
- نیازمند زمان تحویل کوتاهی است. (رضایت مشتری)
- نیازی به نگهداری حجم بالای موجوی محصول نهایی نیست.
- نسبت عدم قطعیت به کل تقاضا قابل توجه است. (نوسان تقاضا بالاست)
- به دنبال حداکثرسازی سطح خدمت میباشد. (جامعه خاص و محدود مشتریان)
- مکانیز جریان اطلاعات سریع و هماهنگی سیستمهای اطلاعاتی کمک شایانی به کاهش زمان تحویل میکند.
تعیین استراتژی مناسب
تـحـلـیـل نـمــودار
- عدم قطعیت بالاتر در تقاضا منجر به تمایل به استفاده از استراتژی کششی
- عدم قطعیت پایین تر در تقاضا منجر به پیش بینی تقاضای دقیق تر و استراتژی فشاری
- بالابودن اهمیت صرفه جویی در مقیاس و کاهش هزینه ها منجر به اهمیت تجمیع تقاضا و سهولت بیشتر در پیش بینی تقاضا و در نتیجه مطلوبیت استراتژی فشاری
- پایین بودن اهمیت صرفه جویی در مقیاس منجر به این می شود که تجمیع تقاضا صورت نگرفته و در نتیجه مطلوبیت استراتژی کششی
تـحـلـیـل نـمــودار
عدم اهمیت صرفه جویی در مقیاس تولید یا مونتاژ و یا توزیع کالا و همچنین عدم قطعیت بالای تقاضای مشتریان الزام برای اتخاذ استراتژی کششی
- اهمیت بیشتر صرفه جویی در مقیاس (هزینه های حمل بالا و انبارش ) و همچنین عدم قطعیت بالای تقاضای مشتریان (رنگها و طرحهای مختلف سلیقه ای و … ) استراتژی کششی+ فشاری.
استراتژی تولید کششی و استراتژی حمل فشاری (کاهش هزینه های حمل با ارسال چندین سفارش با هم): این دقیقا علت عدم نگهداری موجودی در فروشگاههای فروش مبلمان است. مثال دیگر: صنعت اتومبیل، انواع اتومبیل با آپشن های زیاد از نظر قدرت موتور، رنگ، تعداد در و … و اهیمت بالای تولید انبوه قطعات و صرفه جویی در مقیاس تولید
اهمیت زیاد صرفه جویی در مقیاس خصوصا در حمل کالا و انبارش و همچنین عدم قطعیت پایین تقاضای مشتریان الزام برای بهره مندی از استراتژی فشاری
– اهمیت کمتر صرفه جویی در مقیاس (خصوصا کتابهای حجیم) و همچنین عدم قطعیت پایین تقاضای مشتریان: استراتژی فشاری-کششی
نتیجه تحلیلی نمودار استراتژی کششی و فشاری
- پایین بودن نسبی عدم قطعیت تقاضا در بخش فشاری زنجیره، اهیمت زیاد صرفه جویی در مقیاس تولید و توزیع و انبارش .
در این مقطع ساختار زنجیره پیچیده و زمان تحویل بالا است و تمرکز بر کاهش خدمات و کاهش هزینه میباشد .
دیدگاه شما