ROI یا نرخ بازگشت سرمایه چیست؟
ROI یا Return of Investment به معنی نرخ بازگشت سرمایه، یک معیار کاربردی برای ارزیابی سوددهی و مقایسه بهرهوری سرمایهگذاریهای مختلف است و به ما کمک میکند تا ضمن جهت دادن به تلاشهایمان، مطمئن شویم که سرمایهمان هدر نرفته است. در یک جمله، این شاخص به ما نشان میدهد که چه درصدی از سرمایه گذاری به سود تبدیل شده است. از اهمیت ROI در تعریف بودجه نباید غافل شد. کسبوکارهایی که ROI را برای هر سرمایهگذاری خود به دست میآورند، قادرند که بودجهشان را بر اساس نیازهای واقعی و ایدههای کاربردیشان تعیین کنند.
نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی – Marketing Return of Investment
محاسبه ROI کار سادهای است اما در بحث بازاریابی، چالشهایی در پیشروی ما است؛ زیرا سرمایهگذاری در بحث بازاریابی با دیگر انواع سرمایهگذاری متفاوت است. در بازاریابی معمولا به دلیل همزمانی اجرای چند کمپین و سخت بودن محاسبه نرخ بازگشت در تبلیغات، محاسبه دقیق بازگشت سرمایه برایمان سختتر میشود. ROI مدت زمانی که یک سرمایهگذاری در حال انجام است را مورد توجه قرار نمیدهد. برای مثال اگر نرخ ROI شرکت الف 50% باشد و شرکت ب 30%، در نگاه اول عملکرد شرکت الف بهتر است اما اگر عمیقتر نگاه کنیم، در صورتیکه نرخ شرکت الف در مدت زمان 4 سال و نرخ شرکت ب در مدت زمانی کمتر از 1 سال اتفاق افتاده باشد، در نتیجه میتوان گفت شرکت ب، نرخ بهتری دارد. به طور کلی برای محاسبه دو ROI متفاوت، نیاز است که مدت زمان صرف شده در هر سرمایهگذاری، لحاظ شود. از دیگر چالشهای موجود میتوان به تاثیر شرایط اقتصادی بر قدرت خرید مشتریان اشاره کرد. برای مثال ممکن است در یک شرایط مشابه، ROI به دست آمده کمتر از ROI در سال گذشته باشد. همچنین محاسبه نرخ بازگشت سرمایه به دستآمده توسط مشتریانی که از طریق بازاریابی دهان به دهان جذب ما شدهاند نیز کار بسیار دشواری است. فاکتورهای مختلفی در هر فروش موثر اند و تعیین اینکه کدام فعالیت اثر بیشتری در نرخ بازگشت سرمایه داشته یا در کدام نقطه فروش رخ داده است، کاری دشوار است، چرا که بررسی رفتار خرید مشتری، موضوع سادهای نیست. علاوه بر این، محاسبه MROI فرآیندی زمانبر است، زیرا در ماههای اول، هدف، تنها نفوذ به بازار است و با گذشت زمان باید به دنبال رشد فروش و در نهایت نرخ بازگشت سرمایه باشیم. به علاوه مثالی از نرخ بازگشت سرمایه مثالی از نرخ بازگشت سرمایه اینکه تقریبا غیرممکن است که بفهمیم کدام کمپین بیشترین سود را برای ما آورده است.
برای محاسبه دقیقتر ROI نیاز است تا از ابتدای شروع پروژه، هزینهها را بررسی و عملکردمان را به صورت دقیق ارزیابی کنیم؛ چرا که تیمها، مراحل و ابزارهای مورد نظر، هر کدام هزینههای جداگانهای را تحمیل میکند. نرخ MROI به روشهای زیر محاسبه میشود:
هزینه بازاریابی/ هزینه بازاریابی – میزان فروش = نرخ بازگشت سرمایه
به جای هزینه بازاریابی میتوان از ارزش طول عمر مشتری یا Customer Lifetime Value استفاده کنیم. CLV سود تولید شده توسط هر مشتری در مدت زمانی است که از ما خرید میکند و با ما در ارتباط است. ارزش طول عمر مشتری اهمیت قابل ملاحظه ای در افزایش MROI دارد. همچنین لازمه افزایش وفاداری مشتری و ایجاد رضایت در او، افزایش ارزش طول عمر مشتری است. CLV نرخی است که به کمک آن میتوانیم عملکردمان را به صورت خلاصهای از خرید مشتریان، ارزیابی و به کمک آن اثر چالشهای پیش روی ROI را کم تر کنیم. باید توجه داشته باشیم که هزینههای صرف شده به یک باره باز نمیگردند اما میتوانیم با افزایش ارزش طول عمر مشتری، انتظار بازگشت سرمایه را داشته باشیم. همچنین جذب مشتری جدید هزینههای بیشتری را تحمیل میکند پس بهتر است برای وفاداری مشتری، دنبال استمرار رابطهمان با مشتریانی باشیم که پیش از این، خرید را از برند ما تجربه کردهاند.
از مزایای استفاده از ROI در بازاریابی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- توجیه هزینههای بازاریابی: بازاریابی معمولا هزینههای قابل توجهی را برای کسبوکارها به همراه دارد و مدیران همواره به منافعی که بازاریابی برای آنها ایجاد میکند توجه میکنند. توجه به نرخ MROI تاثیر چشمگیری روی سوددهی شرکت ما دارد.
- تصمیمگیری برای صرف هزینه: MROI معمولا در مواجهه با برنامهها و کمپینها محاسبه میشود تا به ما نشان بدهد که کدام تلاش ما نرخ بازگشت بیشتری دارد و در نهایت سرمایه بیشتری را به چرخه فعالیت ما باز میگرداند. هرچند که با چالشهایی که در بالاتر به آنها اشاره کردیم، روبهرو است. همچنین به کمک MROI میتوانیم میزان هزینههای آینده را تخمین بزنیم و با توجه به استراتژیها، بودجه را تخصیص بدهیم.
- امکان مقایسه کارآیی به دست آمده با دیگر رقبا: با کسب اطلاعات در مورد دادههای MROI دیگر رقبا میتوانیم عملکرد خودمان را نسبت به آنها بسنجیم. البته دسترسی به جزئیات MROI دیگر رقبا کار سادهای نیست اما اطلاع از کلیت آن هم به ما برای سنجش عملکردمان کمک میکند.
- ایجاد روحیه پاسخگویی: بازاریابی حرفهای، عمیقتر به مسائل مربوط به فروش، درآمد و هزینهها توجه میکند. چگونگی و چرایی صرف بهینه سرمایههای شرکت، افراد درگیر در پروژه را به افراد مسئول و پاسخگو تبدیل میکند. MROI افراد درگیر در پروژه را مجبور میکند تا قبل از صرف هر هزینهای، علت آن را توجیه کنند.
در نهایت نباید از تاثیر دیجیتال مارکتینگ در افزایش نرخ بازگشت سرمایه غافل شد. کسبوکارهایی که به MROI بهای بیشتری میدهند، نسبت به دیگر رقبای خود اعتماد به نفس بالاتری دارند. با کمک دیجیتال مارکتینگ که به نسبت دیگر روشها، هزینههای کمتر و اثربخشی بالاتری دارد، نرخ MROI بالاتری را تجربه میکنیم. همچنین محاسبه اثربخشی آن در فضای آنلاین و با استفاده از ابزارهای مانیتورینگ راحتتر است. برای مثال دستیابی به تعداد بازدید افراد از یک ویدیو یا تعداد کلیک افراد روی یک لینک، کار سادهای است. اما محاسبه ROI از طریق تبلیغات محیطی مانند بیلبورد یا تلویزیون، نمیتواند اطلاعات دقیقی را در اختیار ما بگذارد. از دیگر چالشهای محاسبه MROI زمانبر بودن این فرآیند است؛ چرا که در ماههای اول، هدف نفوذ به بازار است و با گذشت زمان باید به دنبال رشد فروش و در نهایت نرخ بازگشت سرمایه باشیم. تولید محتوای با کیفیت و جدید، کاهش هزینههای اضافی، بهینه سازی موتورهای جستجو، توجه به صفحه فرود و فرآیندهایی مانند قیف فروش برای افزایش Lead مواردی هستند که توجه به آنها، تاثیرات مثبتی را در افزایش نرخ بازگشت سرمایه کسب و کارها به همراه دارد.
مولفههای مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه
همه افراد هر روز در معرض نوعی ریسک قرار میگیرند، خواه رانندگی و پیادهروی در خیابان ، خواه سرمایهگذاری یا مواردی دیگر. شخصیت، سبک زندگی و سن سرمایهگذار از مهمترین عواملی است که برای مدیریت سرمایهگذاری فردی و اهداف ریسک در نظر گرفته میشود. هر سرمایهگذار مشخصا دارای پروفایل ریسکپذیری متفاوتی است که بر اساس قدرت مقاومت او در برابر تغییر شرایط مشخص میشود. وقتی صحبت سرمایهگذاری به میان میآید باید در نظر داشت که رابطهی تنگاتنگی میان ریسک، خطر و پاداش وجود دارد. به قول معروف «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود». به طور کلی، با افزایش ریسکهای سرمایهگذاری، سرمایه گذاران برای جبران پذیرفتن این ریسکها، انتظار بازده یا پاداش بیشتری را دارند. در ادامه پس از بررسی انواع ریسک های سرمایه گذاری، به بررسی مولفه های مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه می پردازیم.
در مقالات پیشین در ارتباط با “مسیر تبدیل استارتاپ از ایده تا عرضهی اولیه سهام” صحبت نمودیم و به بررسی مراحل سرمایه گذاری استارتاپ ها پرداختیم. در این مقاله با تمرکز بر شاخص های مالی و اقتصادی به نحوه جذب سرمایه گداران و نحوه تصمیم گیری آنها می پردازیم.
در شکل زیر شماتیکی از این رابطه بیان شده است. برای این که بتوانید درک کنید که چه عوامل و فاکتورهایی در یک کسب و کار برای سرمایهگذاران جذاب است، ابتدا باید با ریسکهای سرمایهگذاری آشنا شوید و بدانید که سرمایهگذاران چگونه و از طریق چه راههایی، کسب و کارها را میسنجند.
رابطهی ریسک یا خطر با بازگشت سرمایه یا پاداش (برگرفته از Investopedia)
ریسک در سرمایه گذاری
به طور کلی در اصطلاح مالی، ریسک اختلاف درآمد یا آوردهی واقعی یک کسب و کار نسبت به درآمد یا سود مورد انتظار آن کسب و کار، در گذر زمان رشد استارتاپ است. ریسک یا خطر در واقع احتمال از دست دادن بخش یا تمام سرمایهی اولیهای است که وارد کسب و کار کردهاید.
به صورت کمی، ریسک معمولاً با در نظر گرفتن رفتارها و نتایج تاریخی کسب و کار ارزیابی می شود. در امور مالی، «انحراف معیار» یک معیار متداول مرتبط با ریسک است. انحراف معیار به اندازهگیری نوسانات ارزش داراییها در مقابل میانگین ارزش داراییهای پیشین کسب و کار در یک بازه زمانی مشخص است.
بر اساس طبقه بندی سایت Investopedia و wallstreetmojo ریسکهای مالی به دو بخش کلی سیستماتیک و غیر سیستماتیک بخشبندی شده که دارای زیر بخشهای دیگری از قبیل شکل زیر هستند.
شماتیکی از ریسکهای مالی یک کسب و کار
در ادامه به شکل خلاصه به تعریف انواع ریسکها پرداخته میشود:
- ریسک بازار: به ریسکی گفته میشود که ممکن است یک سرمایهگذاری به دلیل تغییرات و تحولات اقتصادی در برابرش قرار گرفته و ممکن است ارزش و سرمایهی خود را از دست دهد. اصلیترین بخشهای ریسک بازار به قسم زیر است:
- ریسک سهامی
- ریسک نرخ بهره/ سود
- ریسک ارز
شماتیکی از تاثیر ریسک افقی بر سرمایه
- ریسک طول عمر: هر وقت هر سرمایهگذاری بیش از زمان پیشبینی شدهی سرمایهگذاران به طول میانجامد، دچار این قبیل ریسکها میشود که عموما وارد سرزمینی ناشناخته شده که عموما نمیتوان درکی از خطرات پیش رو داشت.
- ریسک سرمایهگذاری خارجی: به ریسکی گفته میشود که به دلیل سرمایهگذاری در کشورهای خارج از کشور به وقوع می پیوندد، در واقع سرمایهگذاران با عواملی چون پایین آمدن شاخص اقتصادی GDP آن کشور، بالا رفتن تورم، ناآرامیهای مدنی و … مواجه میشوند.
حال که با خطرات و ریسکهای یک سرمایهگذاری آشنا شدید، جدا از اینکه خودتان میتوانید از روشهای مدیریت و شناخت ریسک برای پایین آوردن و مطمئن کردن کسب و کار خود اقدام کنید، دید بهتری از روش تصمیمگیری سرمایهگذارها بر یک کسب و کار دارید. در ادامه به شاخصهای پر اهمیت یک کسب و کار برای سرمایهگذاران پرداخته میشود، تا بتوان دید بهتری برای سنجش یک کسب و کار پیدا کرد و با ریسکهای آن آشنا شد.
شاخصههای مالی سنجش کسب و کارها
عموما سرمایهگذاران برای شناسایی ریسک کسب و کار از روشهای مختلف ارزیابی شرکتها مانند روش نسبتها یا نرخ بازگشت سرمایه و … استفاده میکنند. عموما قبل از پذیرش سرمایهگذار خارجی، هر بنیانگذاری خود به نوعی در حال سرمایهگذاری بر روی کسب و کارش است، پس بهتر است که با برخی از این شاخصهای مالی آشنا شوید تا بتوانید پیشبینی درستی به سرمایهگذار از کسب و کارتان ارائه دهید.
از برخی شاخصهای اقتصادی مانند IRR و NPV می توان برای تعیین میزان مطلوبیت یک پروژه و ارزش افزوده ایجاد شده توسط آن شرکت استفاده کرد. در حالی که یکی از این شاخصها به صورت درصدی استفاده میشود، دیگری به صورت رقم واحد پولی (دلار، ریال و …) بیان میشود.
ارزش فعلی (PV) و ارزش فعلی خالص (NPV)
ارزش فعلی (PV) آن ارزشی است که است که خالص جریانات نقدی ورودی در حال حاضر برای شرکت دارند. خالص ارزش فعلی (NPV) همان ارزش فعلی است که میزان کل سرمایهگذاری انجام شده در پروژه از آن کم میشود. به بیانی دیگر در فرمولهای زیر آورده شده است:
شاخص سود آوری (PI)
شاخص دیگری که از PV و NPV میتوان استخراج کرد، شاخص سود آوری (PI) میباشد که به شکل درصد بیان شده و به قرار فرمول زیر است:
به طور مثال اگر در ابتدا یک سرمایهگذاری ۱۰۰ واحدی روی طرح انجام شده باشد و سپس در سال اول ۵۰ واحد درآمد و در سال دوم ۵۰ واحد هزینه و ۱۵۰ واحد درآمد در شرکت وجود داشته باشد (آورده شده در شکل ۱-۴)، با در نظر گرفتن نرخ بهره/ تنزیل ۱۰% شاخصها به صورت زیر محاسبه میشود.
جریانات درآمد – هزینهی شرکت (برگرفته از آموزههای مهندس پورمددکار)
درواقع ارزش خالص فعلی گویای آن است که اگر روی این طرح ۱۰۰ واحد پولی سرمایه گذاری شود با توجه به نرخ بهره / تنزیل ۱۰% (عموما در حالت واقعی نرخ سود بانکی برابر با نرخ تنزیل در نظر گرفته میشود) نه تنها بعد از دو سال ۱۰۰ واحد پولی به سرمایهگذار بازگشت داده میشود بلکه ۲۰ واحد پولی اضافی هم به آن داده میشود، به معنای دیگر نه تنها اصل ارزش سرمایه نگه داشته میشود، بلکه ۲۰ واحد پولی سود نیز به آن پول اضافه خواهد شد. اگر نرخ تنزیل بالاتر گرفته میشد امکان منفی شدن این شاخص هم وجود دارد.
بعد از مشخص شدن سوددهی طرح باید میزان سوددهی به صورت نسبی و بدون واحد مشخص شود تا دید آیا آن طرح با توجه به سودده بودن برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر، برای رسیدن به این مهم از شاخصهایی به نام نرخ بازده داخلی یا نرخ بازگشت سرمایه استفاده میکنند.
نرخ بازده داخلی (IRR) و نرخ بازگشت سرمایه (ROR/ROI)
نرخ بازده داخلی (IRR = Internal Rate of Return) نرخی است که سود و زیان یک پروژه را مشخص میکند. تحلیلگران اقتصادی معمولا از این فاکتور در کنار ارزش خالص فعلی (NPV) استفاده میکنند. این مسئله به این دلیل است که هردو روش، مشابهاند ولی متغیرهای متفاوتی دارند.
با کمک ارزش خالص فعلی، میتوانید به یک نرخ تنزیل مشخص برای شرکت خود دست پیدا کنید و سپس ارزش فعلی سرمایهگذاری را محاسبه کنید. اما در نرخ بازده داخلی، باید بازگشت واقعی جریانهای نقدی پروژه را محاسبه و سپس این نرخ بازگشت را با نرخ مانع شرکت (Hurdle Rate) مقایسه کنید. اگر نرخ بازده داخلی بیشتر باشد، سرمایهگذاری شما، یک سرمایهگذاری ارزشمند خواهد بود. ضرورتا IRR نرخی است که در آن NPV مربوط به یک سرمایهگذاری، برابر صفر است. فرمول IRR به قرار فرمول زیر است:
که در رابطه بالا:
- Ct = سود خالص برای دوره زمانی مورد نظر
- t = تعداد دوره زمانی
- r = نرخ بهره در دوره زمانی مورد نظر
- I = میزان سرمایهگذاری
در مثال ذکر شده در بخش قبلی میزان IRR به قرار زیر است:
هر سرمایهگذاری با توجه به زمینهی طرح و ریسکهای مورد انتظار، شاخصی به نام حداقل نرخ جذب کننده (MARR = Minimum Acceptable Rate of Return) برای خود تعریف میکند که اگر شاخص IRR بیشتر از آن باشد حتما بر روی طرح سرمایهگذاری میکند و اگر کمتر باشد ریسک سرمایهگذاری را نمیپذیرد.
نرخ بازده (RoR = Rate of Return/ Return on Investment) را می توان برای هر سرمایهگذاری، از وسیله نقلیه و املاک و مستغلات گرفته تا اوراق قرضه، سهام و هنرهای زیبا اعمال کرد. RoR با هر دارایی کار می کند به شرط آنکه دارایی در یک زمان خریداری شود و در دوره ای در آینده جریان نقدی ایجاد کند. سرمایه گذاریها، تا حدی بر اساس نرخ بازده گذشته ارزیابی مثالی از نرخ بازگشت سرمایه میشوند، که میتواند در مقایسه با داراییهای همان نوع برای تعیین جذاب ترین سرمایه گذاریها ارزیابی شود. بسیاری از سرمایه گذاران دوست دارند قبل از انتخاب سرمایه گذاری ، نرخ بازده مورد نیاز را انتخاب کنند. این نرخ از فرمول زیر به دست میآید:
نقطهی سر به سر (Break Even Point)
در مقالات پیشین در ارتباط با دره مرگ و روش های تامین مالی آن صحبت نمودیم. چنان چه علاقه مند به این مقاله هستید میتوانید از طریق کلیک بر روی عبارت “راهکارهای تامین مالی در درهی مرگ استارتاپها” اقدام نمایید.
تجزیه و تحلیل نقطهی سر به سر در اقتصاد، کسب و کار و حسابداری هزینه به نقطهای اشاره دارد که در آن هزینه کل با درآمد کل برابر میشود. برای تعیین تعداد واحدها یا ارزش و میزان درآمد مورد نیاز برای تأمین کل هزینه ها (هزینه های ثابت و متغیر) از تحلیل نقطه سر به سر استفاده می شود.
به طور خلاصه:
- در نقطه سر به سر، شرکت هیچ ضرر و زیانی نمی کند.
- نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که میانگین درآمد = میانگین هزینهی کل (AR = ATC)
- نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که درآمد کل = هزینه کل (TC = TR)
طبق تعریف به دیاگرام زیر خواهیم رسید:
دیاگرامی از نقطهی سر به سر تعدادی و ارزشی
تعریف فرمولی نقطهی سر به سر
(هزینه متغیر در واحد محصول – قیمت فروش در واحد محصول) / هزینههای ثابت = نقطه سر به سر تعدادی
- هزینههای ثابت (Fixed Costs) به هزینههایی گفته میشود که با تغییر میزان محصول و تولید تغییری نمیکنند. (عموما در طی سال در نظر گرفته میشود، مانند، حقوق، اجاره، تجهیزات ساختی و …)
- قیمت فروش در واحد محصول (Price) به قیمت هر کدام از محصولات به صورت واحدی گفته میشود.
- هزینه متغیر در واحد محصول (Variable Costs) به هزینههایی گفته میشود که برای تولید یک واحد از محصول به صورت مستقیم نیاز است.
قابل ذکر است که قیمت فروش واحد محصول منهای هزینه متغیر واحد محصول، حاشیه سود هر واحد است. به عنوان مثال، اگر قیمت فروش کتاب 100 هزار تومان و هزینههای متغیر آن 5 هزار تومان برای ساخت کتاب باشد، 95 هزار تومان حاشیه سود در واحد محصول است و به جبران هزینههای ثابت کمک میکند.
اصولا نقطهی سر به سر در اولین مراحل تصمیمگیری برای سرمایهگذاری بر استارتاپها صورت میگیرد، زیرا دلایل زیادی وجود دارد تا به آن نقطه نرسید یا به عنوان استراتژی خود مشخص کنید که چه قدر از آن ارزش را میخواهید صرف چه هزینههایی کنید. به همین دلیل در اولین مرحله این شاخص تحلیل میشود تا در صورت منطقی بودن به مراحل بعدی رجوع شود. به طور مثال در مرحلهی بعدی با رسم جریان درآمد – هزینه در دو حالت عادی و تجمعی، زمان رسیدن به نقطه سر به سر تجمعی و عادی را محاسبه میکنند، تا با تحلیل آن دو نمودار، به میزان ریسکهای احتمالی موجود در روند رشد کسب و کار بپردازند.
تیم سرمایه گذاری صندوق پژوهش و فناوری گیلان جهت توانمندسازی استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا، فایل excel مورد نیاز جهت تحلیل مولفه های مالی را آماده نموده است. چنان چه تمایل به دریافت این فایل نمونه دارید، می توانید درخواست خود را با موضوع “دریافت فایل excel تحلیل مولفه های مالی” به آدرس پست الکترونیک صندوق گیلان ([email protected]) ارسال نموده یا در زیر همین پست آدرس پست الکترونیک خود را یادداشت بفرمایید.
مدیر کسب و کار الکترونیکی
نرخ بازگشت سرمایه (Return on Investment) یک سنجش عملکرد به شمار میآید که برای ارزشیابی بهرهوری یک سرمایهگذاری و یا مقایسه بهرهوری تعدادی از سرمایهگذاریهای متفاوت به کار میرود. این معیار، میزان بازگشت یک سرمایه را نسبت به هزینه سرمایه میسنجد. برای محاسبه آن، سود و یا بازگشت سرمایه به هزینه سرمایهگذاری سرمایه تقسیم میشود. نتیجه این معادله به صورت درصدی و یا نسبت ارائه میشود.
فرمول بازگشت سرمایه به این صورت است:
هزینه سرمایه\ (هزینه سرمایه-سود حاصل از سرمایه)
در فرمول بالا. سود سرمایه به درآمد دریافتی که از فروش سهام سرمایهگذاری به دست میآید بر میگردد. از آنجایی که نرخ بازگشت سرمایه به صورت درصدی محاسبه میشود به راحتی میتواند با بازگشت سایر سرمایهگذاریها مقایسه گردد که به افراد این امکان را میدهد تا انواع گوناگونی از سرمایهگذاری را بتوانند محاسبه و مقایسه کنند.
تجزیه و تحلیل نرخ بازگشت سرمایه
نرخ بازگشت سرمایه به سبب تطبیقپذیری و سادگیاش بسیار معروف است. اساسا از این معیار میتوان به عنوان یک ارزیابی اولیه از سود سرمایهگذاری استفاده کرد. محاسبه آن کار سختی نیست، به راحتی تجزیه و تحلیل میشود و کاربرد بسیار زیادی نیز دارد. به این جملات توجه کنید:
- اگر نرخ بازگشت سرمایه مثبت نباشد و یا فرصتهای دیگری با نرخ بازگشت سرمایه بهتری وجود داشته باشد! این سیگنالها به سرمایهگذار کمک میکند تا بهترین گزینهها را انتخاب نماید.
به عنوان مثال تصور کنید جوی ۱۰۰۰ دلار در سال ۲۰۱۰ در شرکت آ سرمایهگذاری کرده است و سهام خود را با مجموع ۱۲۰۰ دلار طی یک سال فروخته است. برای محاسبه بازگشت سرمایه، او باید سود خود را (۲۰۰=۱۰۰۰- ۱۲۰۰) تقسیم بر هزینه کل سرمایهگذاری (۱۰۰۰) کند در این حالت نرخ بازگشت سرمایه او ۲۰۰ تقسیم بر ۱۰۰۰ شده و ۲۰ درصد میشود.
با این اطلاعات بدست آمده او میتواند سرمایهگذاری اش در این شرکت را با پروژههای دیگر مقایسه نماید. تصور کنید جوی علاوه بر شرکت آ، ۲۰۰۰ دلار نیز در سال ۲۰۱۱ در شرکت ب سرمایهگذاری کرده است و مجموع سهام خود را در سال ۲۰۱۴، ۲۸۰۰ دلار فروخته است. بازگشت سرمایه جوی در این شرکت نسبت ۸۰۰ به ۲۰۰۰ یا حدود ۴۰ درصد است.
محدودیتهای نرخ بازگشت سرمایههمین مثال جوی برخی محدودیتهای نرخ بازگشت سرمایه را به خصوص در مقایسه سرمایهگذاریها نشان میدهد. اگرچه نرخ بازگشت سرمایه در سرمایهگذاری دوم جوی دوبرابر اولی بود زمان بین خرید جوی و فروش آن در سرمایهگذاری اول یک سال بود اما در سرمایه گذاری دوم این نرخ برای سه سال محاسبه شد.
جوی باید در تعیین نرخ بازگشت سرمایه، میزان زمان سرمایهگذاری را نیز در نظر بگیرد. اگرچه نرخ مجموع سرمایهگذاری او ۴۰ درصد بود، اما برای محاسبه میانگین این عدد در سال باید این ۴۰ درصد را تقسیم بر ۳ کند تا بتوان گفت: او در میانگین سالانه ۱۳.۳۳% بازگشت سرمایه داشته است. وقتی که این بازگشت سرمایه را در مقیاس سالیانه بررسی میکنیم میبینیم با این که به نظر میرسد جویی در سرمایهگذاری دوم سود بیشتری داشته است، اما سرمایهگذاری اول او کارآمدتر و سوددهتر بوده است.
نرخ بازگشت سرمایه میتواند همراه با نرخ بازده استفاده شود و در چهارچوب زمانی یک پروژه به آن توجه گردد. همچنین میتوان از معیار ارزش خالص فعلی که تفاوت در ارزش مالی را در طول زمان به خاطر تورم بررسی میکند استفاده کرد. کاربرد معیار ارزش خالص فعلی در زمان محاسبه را نرخ بازده واقعی مینامند.
پیشرفتهای نرخ سرمایهاخیرا سرمایهگذاران و تجار به ایجاد ورژن جدیدی از معیار بازگشت سرمایه روی آوردهاند که به آن بازگشت اجتماعی سرمایه گفته میشود. این معیار ابتدا در سالهای اولیه پس از سال ۲۰۰۰ به وجود آمد و هدف آن بررسی اثرات گسترده استفاده از ارزش مالی اضافی در سرمایهگذاری است. (به عنوان مثال معیارهای اجتماعی و محیطی که در حال حاضر در حسابهای مالی قراردادی منعکس نمیشود.)
مدیر کسب و کار الکترونیکی
مدیر کسب و کار الکترونیکی ، کسب و کار الکترونیکی ، مدیر کسب و کار اینترنتی ، کسب و کار اینترنتی
نرخ بازگشت سرمایه
نرخ بازگشت سرمایه یا بازدهی سرمایهگذاری که به اختصار به آن Return On Investment) ROI) میگویند نسبتی است که میزان سود حاصل از یک سرمایهگذاری را به صورت درصدی از هزینهی اولیه محاسبه میکند.
نرخ بازگشت سرمایه یا ROI چیست؟
برای اینکه دقیقاً بفهمید که برنامه های بازاریابی شما تا چه حد موفق بوده است، میبایست مقدار بازگشت سرمایه (که به انگلیسیReturn on Investment یا به اختصار ROI خوانده میشود) در تبلیغات خود را اندازه بگیرید.، ROI به معنی میزان سود به دست آمده نسبت به پول سرمایهگذاری شده است.
فراموش نکنید که این سود میتواند به صورت های دیگری مانند ارزش برند (Brand Value) نیز وجود داشته باشد. اما در محاسبه نرخ بازگشت سرمایه تنها ملاک ما درآمد مالی کسب و کارمان خواهد بود.
چرا ROI مهم است؟ هر هزار تومانی که یک کسب و کار کوچک خرج تبلیغات خود میکند، باید تبدیل به سود شود و در غیر این صورت، بقای این کسب و کار در خطر خواهد بود. بنابراین، چنین کسب و کاری باید بتواند در سریعترین حالت ممکن، میزان موفقیّت تبلیغات خود را اندازه بگیرند. که یعنی لازم است با یکی از دادههای آماری مهم به اسم نرخ بازگشت سرمایه و طریقه محاسبه آن آشنا باشد.
با ذکر یک مثال به موضوع نگاه کنیم: شرکت شما در زمینه فروش و تعمیر قطعات سختافزار فعالیّت دارد و میانگین سود خالص کسب و کارتان بابت هر مشتری، ۵۰ هزار تومان است. اما در حال حاضر مشتریان زیادی ندارید. بنابراین برای اینکه بتوانید مشتری جذب کنید، یک تبلیغ ۲۵۰ هزار تومانی در روزنامه چاپ میکنید. با این حساب، اگر بخواهید سر به سر هزینهها را رد کنید، به چند مشتری نیاز دارید؟ پنج تا. اما مشخصاً همینکه بتوانید هزینه و سود را سر به سر کنید، کافی نیست. چون به معنی آن است که بازگشت سرمایه شما ۰% بوده است. پس برای اینکه بازگشت سرمایه داشته باشید، باید بیشتر از پنج مشتری بدست آورید.
فرمول نرخ بازگشت سرمایه (ROI)
نرخ بازگشت سرمایه، با کم کردنِ هزینه ها از درآمد کل و تقسیم آن بر میزان سرمایه گذاری (بودجه) محاسبه میشود. برای به دست آورد میزان درصدی نرخ بازگشت سرمایه نیز میتوانید عدد به دست آمده از فرمول پایین را در ۱۰۰ ضرب کنید.
مثالی برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI)
همانطور که میبینید، فرمول محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه بسیار ساده و در عین حال گسترده است. منظورم این است که درآمد و هزینهها دقیقا مشخص نشدهاند. سرمایه گذاری و درآمد کل برای هر چیزی و در نظر هر کسی میتوانند متفاوت باشند. برای مثال، شاید مدیری به جای درآمد و هزینه در این معادله، فروش خالص و هزینهی کالاهای فروختهشده را جایگزین کند، در حالیکه سرمایهگذار دید جهانیتری به این معادله دارد و از کل فروش و همهی هزینههایی استفاده میکند که در فرایند تولید یا فروشِ محصول پرداخت شدهاند، از جمله هزینههای عملیاتی و غیرعملیاتی.
به این روش، محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه میتواند بسیار تطبیقپذیر باشد، اما بسته به اینکه کاربر چه چیزی را میخواهد ارزیابی کند یا نشان دهد، ممکن است گمراهکننده هم بشود. باید بدانید که هیچ معادلهی واحدی برای محاسبهی نرخ بازگشت سرمایهوجود ندارد. در عوض، به این ایدهی اولیه توجه میکنیم که سودها درصدی از درآمد هستند. برای درک درستِ این نسبت، باید بفهمید که چه درآمدها و هزینههایی در این معادله استفاده میشوند.
پس در مثالی که بالاتر آوردیم، اگر شما بتوانید با تبلیغ خود ۶ کار تعمیر بگیرید و ۳۰۰ هزار تومان سود کنید، فرمول شما این شکلی خواهد بود:
(۳۰۰ – ۲۵۰) / ۲۵۰ = ۰٫۲
درست است. با گرفتن مثالی از نرخ بازگشت سرمایه شش کار،شما سود کردهاید و بازگشت سرمایه شما معادل ۲۰% بوده است. اما اگر فقط ۴ کار بگیرید:
(۲۰۰ – ۲۵۰) / ۲۵۰ = – ۰٫۲
این یعنی تبلیغ شما (از لحاظ مالی مستقیم و جدا از برندسازی و…) بازگشت سرمایه نداشته و به ضررتان تمام شده است.
با همین فرمول ساده میتوان ارزیابی خوبی از نتیجۀ روشهای بازاریابی مختلف داشت و آنها را برای یافتن بهترین راهکارهای تبلیغاتی با هم مقایسه کرد.
خب، شما در یک روزنامه تبلیغ دادید و توانستید ۱۰۰ هزار تومان درآمد داشته باشید. اما بد نیست قبل از آنکه به طور جدیتر بر روی تبلیغات در روزنامه تمرکز کنید، یک روش دیگر را هم امتحان کنید: مثلاً تبلیغات گوگل را. شما ۴۰۰ هزار تومان بر روی تبلیغات گوگل سرمایهگذاری کردید و در نهایت توانستید ۱۲ مشتری پیدا کنید. پس:
(۶۰۰ – ۴۰۰) / ۴۰۰ = ۰٫۵۰
.این یعنی، میزان بازگشت سرمایه تبلیغ گوگل برای شما ۵۰% بوده است و تبلیغات گوگل دو برابر موثرتر از تبلیغات روزنامهای عمل کرده است
سختیهای اندازهگیری دقیق نرخ بازگشت سرمایه (ROI)
البته، اندازهگیری نرخ بازگشت سرمایه هم پیچیدگیهای خودش را دارد که باعث میشود هیچوقت نتوانیم دقیقاً ROI بازاریابی خود را مشخص کنیم. در ادامه به چند مورد از آنها اشاره خواهیم کرد:
- وقتی یک مشتری از طریق تبلیغ شما جذب میشود، ممکن است خدمات شما را به دوست خود معرفی کند (که یعنیبازاریابی دهان به دهان). اما لحاظ کردن سود حاصل از این مشتری در نرخ بازگشت سرمایه، کار را کمی دشوار میکند.
- تاثیر برخی روشهای تبلیغاتی را نمیتوان به راحتی اندازهگیری کرد. یعنی هدف برخی از تبلیغات شما اصلاً این نیست که مشتری مستقیماً تماس بگیرد و در نتیجه، باید راهی دیگر برای اندازهگیری آنها پیدا کنید.
- اگر بخواهیم سختگیرانه به موضوع نگاه کنیم، لازم است هزینه وقت صرف شده توسط کارمندان را نیز در محاسبه خود لحاظ کنیم.
- و اما مهمترین مساله در اندازهگیری میزان بازگشت سرمایه این است که در بسیاری موارد، این فقط یک شیوه بازاریابی نیست که مخاطب را جذب میکند. بلکه مجموعهای از شیوههای بازاریابی مختلف است.
به طور کلی هر نرخ بازگشت سرمایهی مثبتی را میتوان بازگشت خوبی قلمداد کرد. مثبت بودن این نسبت، یعنی کل هزینهی سرمایهگذاری به علاوهی مقداری سود، بازگشته است. نرخ بازگشت سرمایهی منفی یعنی درآمد آنقدر نبوده که کل هزینهها را پوشش دهد. ناگفته پیداست که نرخ بازگشت سرمایه هر قدر بالاتر باشد، بهتر است.
محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه فوقالعاده متنوع است و میتواند برای سرمایهگذاریهای مختلفی استفاده شود. مدیران آن را برای ارزیابی بازگشت سرمایههایی که سرمایهگذاری کردهاند استفاده میکنند. سرمایهگذاران میتوانند برای ارزیابی عملکرد سهامشان از آن استفاده کنند و افراد حقیقی هم میتوانند برای ارزیابی نرخ بازگشت داراییهایی همچون خانه از آن بهره ببرند.
نکتهای که باید به خاطر داشته باشید این است که این نسبت، ارزش زمانیِ پول را در نظر نمیگیرد.
نرخ بازگشت سرمایه چیست و چگونه محاسبه میشود؟
نرخ بازگشت سرمایه که با ROI شناخته میشود، برای بررسی عملکرد واحد تجاری و به عنوان معیاری برای سنجش میزان موفقیت آن به کار میرود. با ما همراه باشید تا نحوه محاسبه ROI و کاربردهای آن را برای شما شرح دهیم.
به گزارش پول نیوز، نرخ بازگشت سرمایه که با ROI شناخته میشود، برای بررسی عملکرد واحد تجاری و به عنوان معیاری برای سنجش میزان موفقیت آن به کار میرود. با ما همراه باشید تا نحوه محاسبه ROI و کاربردهای آن را برای شما شرح دهیم.
منظور از نرخ بازگشت سرمایه چیست؟
نسبت سود به هزینه یا سرمایه را نرخ بازگشت سرمایه مینامیم. محاسبه ROI یعنی بررسی این که نسبت سود حاصل شده به هزینه پرداختی چقدر است. خروجی بهتر در ازای سرمایهگذاری، نیاز به استفاده از روشهایی دارد که بازده بالاتری را در عین هزینه کمتر برای سرمایهگذار ایجاد کند. به این مثالی از نرخ بازگشت سرمایه ترتیب میتوانیم به بازگشت سرمایه خود بیشتر امیدوار باشیم.
البته این نرخ صرفا در سرمایهگذاری مالی کاربرد ندارد. ROI در کمپینهای تبلیغاتی آنلاین کسب و کارهای مختلف نیز به کار میرود.
سرمایهگذاران از ROI برای مقایسه عملکرد سرمایهگذاریهای مختلف نیز استفاده میکنند. برای مثال میتوان نرخ بازگشت سرمایه سرمایهگذاری در حوزه طلا و یا ارز را با سرمایهگذاری دیگر که در بورس اوراق بهادار انجام شده است، مقایسه کرد. به عبارت دیگر صرف نظر از نوع سرمایهگذاری، برای محاسبه ROI فقط هزینه و سود سرمایهگذاری اهمیت دارد.
نرخ بازگشت سرمایه چه کاربردی دارد؟
نرخ ROI کاربردهای بسیاری دارد که یکی از آنها اطلاع از خروجی و سود کسب شده از سرمایهگذاری در برابر هزینههای انجامشده است. نرخ بازگشت سرمایه بالاتر نشان میدهد که سرمایهگذار عملکرد خوبی داشته و سود خوبی از سرمایهگذاری خود به دست آورده است.
از دیگر کاربردهای آن زمانی است که قصد دارید محصول جدیدی را به بازار ارائه کنید. بعد از ارائه محصول جدید به بازار باید میزان سودآوری آن محصول را محاسبه کنید. قطعا محصولی که بازدهی خوبی نداشته باشد، ارزش اتلاف وقت و سرمایه را ندارد. این جا است که به کمک ROI میزان سوددهی محصول را به صورت تقریبی به دست میآوریم.
نرخ بازگشت سرمایه، از تفریق هزینهها از درآمد کل و تقسیم حاصل آن بر هزینه کل محاسبه میشود. فرمول محاسبه بسیار ساده و در عین حال کاربردی است. کاربردی از آن جهت که هزینهی کل و درآمد کل برای هر کالا یا خدمتی میتواند متفاوت باشد. بنابراین گستره زیادی را شامل شده و محدودیتی ندارد. برای مثال مدیر یک واحد تجاری میتواند به جای گزینههای درآمد و هزینه در این معادله، فروش خالص و هزینهی کالای فروخته را قرار دهد و نتیجه متناسب با موقعیت خود را دریافت کند.
پس محاسبه نرخ بازگشت سرمایه بسیار انعطافپذیر است و به موضوع مورد ارزیابی کاربر وابسته است. میتوان گفت که محاسبه این نسبت میتواند گاهی گمراهکننده نیز باشد. هیچ معادله واحدی برای محاسبه و به دست آوردن نرخ بازگشت سرمایه موجود نیست. از آن جایی که سودها درصدی از درآمد هستند، برای درک نرخ ROI باید بدانید که چه نوعی از درآمد و هزینه در این معادله به کار برده میشوند.
نرخ بازگشت سرمایه مثبت را میتوان نشانه مناسبی برای سرمایهگذاری در نظر گرفت. مثبت بودن عدد به دست آمده از فرمول ROI نشان میدهد که تمام هزینه صرف شده برای سرمایهگذاری، با مقداری سود به سرمایهگذار بازگشته است. نرخ بازگشت سرمایه هر چه بالاتر باشد، نتیجه بهتری را به دنبال خواهد داشت.
در طرف مقابل نرخ بازگشت سرمایه منفی نشان میدهد که درآمد حاصل از سرمایهگذاری به اندازهای نیست که قادر به پوشش دادن کل هزینهها باشد.
البته نرخ بازگشت سرمایه را میتوان از راههای مختلفی مثل: افزایش سود، کاهش مخارج، بهبود کارایی و. بهبود بخشید.
مزایا و معایب ROI
تعیین شاخص کلیدی ROI مزیتها و معایب مخصوص به خود را دارد. از مزیتهای نسبت بازگشت سرمایه میتوانیم به موارد زیر اشاره داشته باشیم:
_ با این نسبت میتوان مقدار و کیفیت خروجی و سودی را که در ازای هزینه سرمایهگذاری انجام میشود محاسبه کرد.
_ با محاسبه نرخ ROI و سنجش عملکرد، میتوان هزینهها را صرفهجویی و در ازای آن بهترین نتیجهها را کسب کرد.
_ با محاسبه نسبت ROI، پتانسیل و ظرفیت پروژه سرمایهگذاری را به دست آورده و نسبت به زمان بازگشت سرمایه، پروژه را انتخاب میکنیم.
اما ROI در کنار مزیتهای خاص خود، معایبی نیز دارد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
_ مهمترین مشکل این نسبت، توجه نکردن به ارزش زمانی پول است. ارزش زمانی پول مفهوم مهمی در دنیای سرمایهگذاری است که عدم توجه به آن اشتباه در نتیجه را به دنبال خواهد داشت. این مسئله در خرید و فروشهای کوتاهمدت اهمیت زیادی پیدا نمیکند اما در محاسبه داراییهای ثابتی مانند ساختمان یا زمین که هر سال ارزش آن تغییر میکند، اهمیت بسیاری پیدا میکند.
_ اشتباهی کوچک در محاسبه نرخ ROI میتواند باعث نتيجهای اشتباه و گمراهی در سرمایهگذاری شود.
_ در کمپینهای تبلیغاتی محاسبه دقیق سود حاصل از برخی کمپینها و تعیین میزان اثرگذاری بعضی از روشهای تبلیغاتی بسیار مشکل است.
سخن آخر
محاسبه ROI یکی از پرطرفدارترین نسبتها در انتخاب و تعيين بازخورد یک سرمایهگذاری است. از رایجترین نسبتهایی که در سرمایهگذاریها کاربرد دارد و در عین کاربردی بودن فرمولی بسیار ساده دارد. البته اندازهگیری آن پیچیدگیهایی دارد که باعث میشود در اکثر موارد ROI دقیق و یکتایی برای بازاریابی به دست نیاید.
علاوه بر این که نسبت بازگشت سرمایه ارزش زمانی پول را در نظر نمیگیرد، سرمایهگذاران میتوانند با این نرخ تشخیص دهند که کدام سرمایهگذاری برايشان بازگشت سرمایه بهتری دارد. سهامداران نیز میتوانند برای ارزیابی عملکرد سهامشان از آن استفاده کنند. به علاوه تمام افراد میتوانند برای ارزیابی نرخ بازگشت سرمایهگذاری خود در داراییهای مختلف مانند خانه، زمین و. از این نسبت بهره ببرند.
دیدگاه شما