پیامبرِ صلیب بر دوش
«من پشت در ایستادهام. در را میکوبم. اگر کسی صدای مرا بشنود و در را باز کند، وارد میشوم و با او شام خواهم خورد و او نیز با من».
اشک قطرهیی درشت، از چشمان هراسان زن، در آستانهی فروچکیدن است. قامت مچالهی او، در گرهی فشردهی جمع آمدهترین اوباش، چون پوپکِی بال شکسته مینماید که به محاصرهی کرکس ها درآمده باشد. فریسیان با ریشهای بافته و انبوه خود ـ که به چهرههای چرمی و زمختشان خشونتی حیوانی میبخشد ـ او را دوره کردهاند. کسی به کسی نگاه نمیکند. گورکن آخرین کپهی خاک را با غیض به بالا پرتاب میکند و بیرون میپرد. گرداگرد گودالِ آماده ـ که به دهان مردهیی ماننده است ـ کوهوارهیی از قلوه سنگهای ریز و درشت، دندان بر دندان میساید. از هوا زهر و خون میچکد. فریادی چون غلتیدن بشکهی تندر بر بام ابرها، فضا را سرد و خشک میشکافد:
زن که تا این هنگام ساکت ایستاده، لبان داغمه بستهاش را میگشاید و فریادی جگرخراش از نهاد خسته برمیآورد. آنان که به تماشا ایستادهاند، گامی به تردید به جلو میگذارند. کودکی در آغوش مادری در بین جمعیت، بیتاب و بهانهگیر، ونگ میزند. پرندهیی بهت آلود از روی شانهی تماشاگران ساکت پرمیکشد و در نگاه سربی آسمان فرو میرود.
ـ نه. دست نگهدارید!
کورسویی لرزان در قلب زن روشن میشود. جرأتی خفیف در خونش میدود.
- این کیست؟ که چنین آمرانه و با شهامت اجرای «حکم خدا!» را مانع میشود؟!
نگاهها، زخمی و ژرفکاو، هر یک کاسهیی لبریزخون؛ خونی غلیظ، به یکباره به پشت میچرخند.
- باز هم تو، عیسی ناصری!
مسیح، آرام پای برخاک میکشد، بادی شوخ دامن و بازیگوش، نرمتابِ گیسوان سیاه و بلندش را اندکی پریش میکند. در سیمایش قاطعیتی آمیخته با مهربانی موج میزند.
ـ این زن بیگناه است. آزادش کنید!
موجی آمیزهی بهت و خشم چهرهی فریسیان و سنگ به دستان کبود چهره را درمی نوردد و رگ برآمدهی گردن آنان را برجسته تر میکند.
- این زن خدا را به خشم آورده، سزای او.
[مسیح، با طمأنینه]:
- فقط آنانی بمانند که خود تا کنون هرگز دست به گناه نیازیدهاند.
همهمهی دهان پرکن ناگهان فرومینشیند. کسی، آهسته به کسی دیگر نگاه میکند و آهنگ نگاه او تکرار میشود. نگاهها یکی یکی، از صورت خونمردهی زن، ابتدا با ناباوری به خط افق و آنگاه به درون تابانده میشوند. فریادی در هر وجدان، نهیبی در هر قلب. مشتها شل میشوند و قلوه ـ سنگها یکی یکی فرومیافتند. کمکم گامها تنک و آنگاه دور میشوند. اندک زمانی بعد، فریسیان نیز رفتهاند. تنها عیسی برجاست.
. عیسی که اهل سنگسار نیست.
این جلوهیی از سیمای تابناک مسیح است؛ پیامبری شگفت با تولدی شگفت انگیزتر، دردامن پاک مادری پیامبرسان چون مریم عذری. او حدود ۶۰۰ سال قبل از اسلام و درزمان حاکمیت هیرودس رومی برسرزمین مقدس، درشهر «بیتاللحم» (فلسطین کنونی) متولد شد. بخش عظیمی از اهمیت ظهور عیسی را باید درنقش آفرینی و مسئولیت پذیری بی بدیل مریم عذرا جستجو کرد.
مریم، زنی برگزیده، پاک و شکیبا
مادر مریم و پدرش، عمران، از چهره های خوشنام بنی اسرائیل بودند. این مادر وقتی باردار بود نذرکرد، پسری را که به دنیا میآورد، به خداوند هدیهکند؛ یعنی وقف دین و کنیسه نماید. اما برخلاف انتظار و توقع، نوزاد، دختر بود، او را «مریم» نامیدند. مریم از نوجوانی تحت سرپرستی ذکریا، از پیامبران نامور بنی اسرائیل قرار گرفت. انجیلها میگویند بعدها مریم نامزد مرد جوانی بنام یوسف شد که درشهر «ناصره» درمنطقه جلیل از مناطق فلسطین نجاری می کرد. به همین دلیل مردم، مردم عیسی را به اعتبار ناپدریاش عیسای ناصری (اهل ناصره) و پیروانش را هم «نصاری» نامیدند.
تولد خارق العادهی مسیح
داستان تولد مسیح در سوره مریم بطور کامل آمده است. ظهورفرشته الهی به صورت یک انسان برمریم، درخلوت عبادت، شروع ماجراست. فرشته به او پیام باردار شدن و تولد عیسی مولودی فرخنده و مبارک را میدهد. از این پس سرگذشت دردناک مریم برای ساختن رویدادی شکوهمند درتاریخ شروع می شود. اوباش تحریک شده و ولگردان هرزه درا و چماق به دست، او را ناپاک و بدکاره مینامیدند و وبسا زخم زبانها میزدند. مانند:
«ای مریم! پدرومادرت اینکاره نبودند ولی تو چرا؟.
این چنین بودکه بارعظیم زادن یک وجود تاریخی جدید، بردوش مریم عذرا قرارمیگیرد و او با طاقتی شگفت، پیروزمندانه آن را به ثمر میرساند.
وقتی این داستان را میخوانیم، بیاختیار از خود سوال میکنیم، چه عمدی در کار بوده که خدا تولد مسیح را با این مکانیزم شگفت و بحث برانگیز، به انجام برساند؛ آنهم با برگزیدن یک زن یعنی مریم. آیا بهتر نبود شیوهیی معقول و شرع پسند! در پیش میگرفت؛ شیوهیی که جای اما و اگر و سوءاستفاده برای آخوندهای زمان و حد زنان متشرع باقی نگذارد؟
با کمی درنگ و رفتن به عمق، باید گفت برحسب اتفاق، جان کلام نیز اینجاست گویی خدا عمد داشته، به این وسیله با تمامیت نکبت و ریشهی جاهلیت و ارتجاع دربیفتد. تحت قوانین ارتجاعی آن زمان، زن، وجودی گناهکار به شمار میآمد و با کوچکترین بهانه خونش مباح میشد. میهن اسیرمان را در زیر نعلین خونین عمامه به سران تازیانه به دست نگاه کنید تا دریابید ۶۰۰ سال قبل از ظهور اسلام، زنان آن روزگار از دست فریسیان چه میکشیدهاند. راستی چه شباهت شگفتی! وجود دارد بین زمانهی ما و شرایطی که مسیح در آن برانگیخته شد؛ آیا این تصادفی است؟
تولد مسیح، پدیدهیی رو در روی نگرش آخوندها
آری، نفس تولد عیسی بار ضد ارتجاعی دارد. او درشرایطی قدم به عرصهی حیات گذاشت که آخوندهای یهودی (همانها که سنگسار توسط آنها ترویج و اجرا می شده) با دکانهای ارتجاعی خود، مردم جامعه و اندیشهی انسانی را به انحراف کشانده، و برای زن شخصیت و احترامی قائل نبودند. جل الخالق! عجایب کار خدا را میبینید؟ کسی را به جان آخوندهای یهودی انداخته که از دید آنها اولین اتهامش این است که اصلا پدر ندارد و معلوم نیست چطور به دنیا آمده، حال ادعای پیامبری هم دارد! اینجاست که باید دوباره آن جملهی طلایی خضرِ پیامبر را ـ در پاسخ به سوالات مکرر حضرت موسی ـ از قول قرآن شنید، و در آن تعمق کرد: «أَلَمْ أَقُل لَّکَ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِی صَبْراً» (کهف- ۷۲ و ۷۵). آیا به تو نگفتم نمیتوانی صبر کنی؟ (نگفتم صبر کن تا به کنه حقیقت پی ببری).
ماحصل این که، تولد مسیح درست درنقطه مقابل ایدئولوژی آخوندها و فریسیان دین فروش قرار دارد. پیام این تولد این است که کسی یارای مقابله با آخوندها را دارد که خودش کاملا از تفکرات آلودهی آنها بری باشد؛ و مسیح به درستی آن کس بود.
در قرآن میخوانیم حضرت مسیح -در حالی که نوزادی بیش نیست ـ در گهواره، خود را به عنوان بندهی خدا، صاحب کتاب و پیامبر معرفی میکند «صلیب طلایی در مقابل صلیب مرگ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِی الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیاً / وَجَعَلَنِی مُبَارَکاً أَینَ مَا کُنتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاة وَالزَّکَاة مَا دُمْتُ حَیاً» و بلافاصله انگشت میگذارد روی نیکی و احترام نسبت به مادر بزگوارش؛ زیرا این مریم است ـ که پس از به دنیا آوردن مسیح ـ در معرض اتهام و ژاژخایی آخوند مآبانهی اوباش قرار گرفته «وَبَرّاً بِوَالِدَتِی» و میگوید خدا مرا جبار شقی قرار نداده «وَلَمْ یجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیا» (مریم- آیات ۳۲-۳۰)
این کنایه و اشارتی گویاست به دیدگاه زن ستیزانه و ضدانسانی آخوندهای شقی و پلید؛ آنانی که «پشه را صافی میکنند ولی شتر را با بارش فرو میبلعند»؛ همانها که چپاول و رباخواری و… را حلال میشمارند اما برای زنان حکم سنگسار صادر میکنند». خدایی که مسیح میپرستد و به پرستش او فرامیخواند، «جبار» و «شقی»، دیکتاتور و خونریز نیست بلکه او و خدایش، در برابر جباریت و شقاوت دینی قرار دارند.
مخاطب اصلی مسیح، ارتجاع سفاک و زن ستیز دینی
بنابر آنچه گفته شد، مخاطب اصلی مسیح، آخوندها و فریسیان ریاکار ودین فروش بودند. عیسی از همان روز نخست اعلام کردکه دین جدید نیاورده بلکه تأیید کننده دین موسی است. آمده تا تحریفات ارتجاعی علیه آن آئین را افشا کند. «وَمُصَدِّقاً لِّمَا بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاة وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیکُمْ وَجِئْتُکُم بِآیة مِّن رَّبِّکُمْ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَطِیعُونِ» (آلعمران- ۵۰ ) جنگ مسیح، علیه ارتجاع مذهبی جنگی سخت بود. او آنها را درتمامی مظاهر دین فروشی میکوبید و افشا میکرد. نمونهاش داستانی که در ابتدای این نوشتار نقل کردیم که چطور مسیح مانع سنگسار یک زن نگونبخت شد.
جنگ با ارتجاع سفاک دینی [آنگونه که در روزگار غریب خودمان شاهد آن هستیم و با پوست و گوشت و استخوان آن را لمس میکنیم] جنگی سخت است؛ به فداکاری زیادی و سقف شکنی نوینی در طاقت انسانی نیاز دارد، از این رو مسیح در بسیاری از موارد سخنانی با این مضمون دارد:
«گمان نکنید که آمده ام تا صلح به زمین بیاورم. نیامدهام که صلح بیاورم بلکه شمشیر را». «دشمنان شخص، اعضای خانواده او خواهند بود، هر که پدر و مادر خود را بیشتر از من دوست داشته باشد، لایق من نیست. هر که صلیب خود را برندارد و بدنبال من نیاید لایق من نیست. هر کس فقط در فکر زندگی خود باشد آن را از دست خواهد داد، ولی کسی که به خاطر من زندگی خود را از دست بدهد زندگی او در امان است.»
مسیح، مبشر عشق، عطوفت و عدالت
رویاروی شقاوت دین فروشان که ما نمونه های فراوان آن را روزمره در جامعهی آخوند زدهی خودمان حس میکنیم، مسیح مبشر عشق و عطوفت بود. از این رو به محرومان میگفت: «ای تمامی زحمتکشان و گرانباران، نزد من بیائید و من به شما آرامش خواهم داد.»
قبل از مسیح آنچه به نام دین در جامعه تبلیغ شده بود، جز وحوشت و سنگدلی نبود. دست و پا بریدن، چشم درآوردن، سنگسار و شقه کردن ـ در پوش اجرای احکام و حدود دینی ـ سبب شده بود تا آخوندها و فریسیان بر گردهی مردم حکومت کنند. ستمدیدگان در وجود مسیح پیامبری را میدیدند که به رحمت، عدالت و رهایی فرامیخواند و این دجالان دین فروش را خوش نمیآمد به همین دلیل او را تکفیر و خونش را مباح نمودند. آنان از حاکم رومی فلسطین خواستند که مسیح را اعدام نماید. به رغم عدم تمایل حاکم رومی به این کار؛ و با آنکه او، انتخاب بین اعدام عیسی و باراباس (یک جنایتکار حرفهای) را به عهده خود مردم گذاشت اما تحریک و سمپاشی آخوندهای یهودی علیه حضرت مسیح تا بدان پایه رسید که باراباس جنایتکار بخشوده شد و مسیح مبشر عطوفت و رحمدلی به مرگ محکوم گردید. صحنهی اجرای حکم نیز بسیار مشابهی اجرای احکام، در حکومت آخوندی است؛ مرگی توأم با شلاق و شکنجه و آزار فراوان. مسیحیان معتقدندکه عیسی را سرانجام به صلیب کشیده به شهادت رساندند اما نظر قرآن این است که آنها عیسی را به قتل نرساندند، او به سوی خدای خود عروج کرد.
آنچه مسلم است، مسیح زنده است؛ زنده در تمامی خروشها و فریادهای آزادیخواهی و عدالتجویی. در سالروز میلاد او به صورت خاص، و در آستانهی هر سال نو مسیحی، بصورت عام، آرزو میکنیم ایران زمین نیز با الهام از پیام مسیح، از چنگال ارتجاع هار و فاشیسم شقاوت پیشهی دینی رها شود، و صلح و برابری در دولت عشق، جای آن را بگیرد. تا آن زمان نیز ما بیگمان «صلیب خویش بر دوش» با افتخار گام به راهی خواهیم گذاشت که مسیح و دیگر مبشران نجاتبخش گذاشتهاند. باشد از این جملهی زیباو ژرف مسیح، ره توشه گیریم که گفت:
محكوميت پذيرش عضويت رژيم صهيونيستي در صليب سرخ
خبرگزاري فارس: در پي پذيرش عضويت رژيم صهيونيستي در سازمان صليب سرخ، فرمانده كميته جستجوي مفقودين ستاد كل نيروهاي مسلح اين اقدام را محكوم و آن را نشانه فشار و سلطه دولت آمريكا و لابي صهيونيست بر كميته بين المللي صليب سرخ دانست.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي بنياد حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس، ميرفيصل باقرزاده با بيان اين مطلب يادآور شد: در شرايطي كه رژيم صهيونيستي تمامي قوانين و موازين بين المللي و انساندوستانه را در فلسطين اشغالي زيرپا مي گذارد، اينگونه ژستها كاملاً مسخره و به منزله اشك تمساح تلقي ميشود. وي اضافه كرد: چگونه ممكن است رژيمي كه همه روزه دهها انسان بيگناه را به خاك و خون مي كشاند، در يك سازمان انساندوستانه فعاليت انساندوستانهاي داشته باشد. اين پرسشي است كه بايد مسئوليت كميته بين المللي صليب سرخ به افكار عمومي جهان بدان پاسخگو باشند. انتهاي پيام/
سخنگوی کمیته بینالمللی صلیب سرخ :عربستان نمیتواند شرط تعیین کند
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از مشرق، آماری درباره تعداد زخمیان و کشتهشدگان در دست نداریم، اما صلیب طلایی در مقابل صلیب مرگ آنچه میدانیم این است که بیمارستانهای یمن مملو از زخمیهاست و هر ساعت، دهها مجروح را برای مداوا به بیمارستانها میبرند.
آمار قربانیان حمله عربستان سعودی و ائتلاف عربی به رهبری این کشور به مردم یمن، لحظه به لحظه بیشتر میشود. نهادهای بشردوستانه بینالمللی نظیر صلیب سرخ و هلال احمر به خاطر سنگاندازیهای عربستان، در روند کمکرسانی به مردم یمن دچار مشکل شدهاند. هلال احمر یمن تا کنون سه داوطلب را بر اثر شلیک مستقیم گلوله از دست داده و درخواست آتشبس 24 ساعته نیز تا کنون به جایی نرسیده است.
- هر ساعت، دهها مجروح را به بیمارستانهای یمن میبرند
- بیمارستانها با کمبود امکانات پزشکی مواجه هستند
- طبق قوانین بینالمللی، همه حق برخورداری از کمکهای پزشکی را دارند
- از ائتلاف مجوز ارسال یک محموله پزشکی به یمن را گرفتهایم
- خطوط هوایی معدودی امکان یا اجازه پرواز به یمن را دارند
- درگیریهای شدید در یمن به معنای لغو ارسال کمک به این کشور نیست
مصاحبه با سیتارا جابین
ملک سلمان نیمهشب 6 فروردین به وقت ریاض، دستور حمله به یمن را صادر کرد
ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی نیمه شب پنجشنبه 6 فروردین، دستور حمله به حوثیهای یمن را صادر کرد و از آن روز تا کنون، ائتلافی شامل این کشور و 10 کشور از جمله برخی کشورهای خلیج فارس، عملیات موسوم به "طوفان کوبنده" صلیب طلایی در مقابل صلیب مرگ را علیه یمن آغاز و آسمان این کشور را منطقه ممنوعه اعلام کردهاند. اکنون و با گذشت بیش از 10 روز از این حمله نظامی به خاک یمن، آمار تلفات غیرنظامیان در این کشور لحظه به لحظه بالاتر میرود. سازمانهایی نظیر صلیب سرخ و هلال احمر نیز از مشکلات فراوان در مسیر امدادرسانی به قربانیان یمنی خبر میدهند. "سیتارا جابین" سخنگوی خاورمیانهای کمیته بینالمللی صلیب سرخ روز دوشنبه (17 فروردین) تأکید کرد: "ما مجوز لازم را برای ارسال یک فروند هواپیمای حامل دارو و تجهیزات پزشکی به یمن دریافت کردهایم، اما این هواپیما برای نشستن در فرودگاه صنعا مشکل دارد و شرایط برای فرود هواپیماها در این فرودگاه روز به روز دشوارتر می شود."
خبرنگار بینالملل مشرق در همین خصوص با خانم جابین مصاحبه کرده است. متن مصاحبه مشرق با سخنگوی کمیته صلیب سرخ به شرح زیر است.
سؤال:: عربستان بیش از 10 روز است که به یمن حمله میکند. آیا هلال احمر و صلیب سرخ آماری در زمینه تعداد تلفات در این درگیری دارید؟ همچنین آیا سازمان شما تا کنون توانسته کمکی به مردم یمن بکند؟
ما آماری درباره تعداد زخمیان و کشتهشدگان در دست نداریم، اما آنچه میدانیم این است که بیمارستانهای یمن مملو از زخمیهاست و هر ساعت، دهها مجروح را برای مداوا به بیمارستانها میبرند. وضعیت در سرتاسر یمن بسیار بحرانی است، اما بدترین وضعیت را در عدن شاهد هستیم.
تیمهای ما و سایر گروههای انساندوستانه چندین روز است که محمولههای بشردوستانه را به بیمارستانهای یمنی میرسانند. با این حال، و بهرغم کمکهای پزشکی به مناطق مختلف در یمن از جمله صعده، صنعا و عدن، هنوز هم بیمارستانها پر از مجروح است و با کمبود دارو و امکانات پزشکی مواجه هستند. برای آنکه بتوانند جوابگوی حجم بالای مجروحین باشند، باید هنوز هم کمکهای بشردوستانه و پزشکی به آنها برسانیم.
سؤال:: عربستان سعودی اعلام کرده که تنها در صورتی اجازه رسیدن کمکهای انساندوستانه به یمن را میدهد که این کمکها به دست حوثیها نرسد. آیا این کشور میتواند برای صلیب طلایی در مقابل صلیب مرگ گروههای بشردوستانه چنین شروطی بگذارد؟
تا جایی که به هلال احمر مربوط است، ما تحت قوانین بشردوستانه کار میکنیم و طبق این قوانین، همه کس اجازه بهرهبرداری از کمکهای پزشکی را دارد. به همین خاطر هم هرگونه کمک پزشکی که به یمن برسد، میان افرادی که به آن نیاز دارند توزیع خواهد شد. این کمکها بر اساس نیاز بیمارستانها توزیع میشود و هرکس به بیمارستانها مراجعه کند، میتواند از این کمکها بهرهمند شود. طبق قوانین بینالمللی هیچکس نمیتواند جلوی رسیدن کمکهای بشردوستانه به یک عده خاص را بگیرد. هیچ کشوری، به خصوص عربستان، نمیتواند برای ما شرط تعیین کند.
ما بارها این را به صراحت گفتهایم و اکنون هم میگوییم که رویکرد ما درباره یمن همان رویکردی است که درباره بقیه کشورها در گذشته اتخاذ کردهایم. هر کمکی که به یمن ارسال شود، به دست افرادی خواهد رسید که بیشترین نیاز را به آن دارند. ما بر اساس نژاد یا دین یا کشور، هیچ تبعیضی میان افراد قائل نخواهیم شد.
مصاحبه با سیتارا جابین
اکثر قربانیان حمله ائتلاف عربی به یمن، از غیرنظامیان هستند
سؤال:: در خبرها آمده بود که سازمان شما اجازه رفتن به یمن و ارزیابی موقعیت و سپس ارسال کمکهای بشردوستانه به این کشور را دریافت کرده است. چه کمکهایی به یمن ارسال خواهد شد و مردم این کشور به چه نوع امکاناتی بیش از همه نیاز دارند؟
ما از ائتلاف مجوز گرفتهایم تا یک محموله پزشکی هوایی بشردوستانه را به یمن بفرستیم. در حال حاضر، مردم این کشور بیش از هر چیز دیگری نیاز به کمکهای پزشکی دارند و تلاش ما هم برطرف کردن همین نیازها است. مشکلی که داریم این است که تعداد خطوط هوایی که اجازه داشته باشند، بتوانند یا بخواهند وارد آسمان یمن شوند، در حال حاضر بسیار اندک هستند.
ما اکنون به دنبال هواپیمایی هستیم که بتواند محمولهمان را وارد یمن کند. امکانات پزشکی که جمعآوری کردهایم در اردن و سوئیس قرار دارند. یک تیم جراحی هم در جیبوتی مستقر داریم و میخواهیم اینها را به یمن بفرستیم. البته این در صورتی است که وضعیت کنونی تغییر کند، چون در حال حاضر، نیروهای امدادرسان ما در یمن زمینگیر شدهاند.
سؤال:: آیا برای ارسال این محموله هوایی، آتشبس موقت هم اعلام میشود یا داوطلبین شما باید خطر وارد شدن به مناطق جنگی را به جان بخرند؟
ما در هر صورت، این محموله را خواهیم فرستاد. البته تقاضای آتشبس 24 ساعته کردهایم، هم از نیروهای یمنی و هم از ائتلاف عربی، اما این درخواست ما هنوز پاسخی دریافت نکرده است. وضعیت منطقهای در یمن الآن بسیار وخیم است. درگیریهای شدید به خصوص در عدن وجود دارد و حملات هوایی هم هنوز ادامه دارد، اما این به آن صلیب طلایی در مقابل صلیب مرگ معنا نیست که ما ارسال کمک به یمن را متوقف میکنیم. به محض آنکه هواپیمایی برای ارسال کمکها پیدا کنیم، محموله خود را به احتمال زیاد از اردن، راهی صنعا میکنیم. سپس این محموله را از صنعا در میان بیمارستانهای محلی توزیع میکنیم.
مصاحبه با سیتارا جابین
بیشتر حملات عربستان علیه مناطق مسکونی یمن صورت میگیرد
سؤال:: برخی گروههای حقوق بشری گفتهاند که عربستان در حمله به یمن از سلاحهای ممنوعه و غیرمتعارف استفاده میکند. آیا در صورتی که داوطلبین سازمان شما در یمن به مواردی برخورد کنند که این مسئله را ثابت کند، آیا هلال احمر یا صلیب سرخ این اقدام عربستان را گزارش میدهند یا خیر؟
گروههای ما در حال حاضر امکان جابهجایی در شهر را ندارند. به منطقه اعزام شدهاند و در یمن حضور دارند، اما برای آنها مقدور نیست که به نقاط دیگر بروند. اگر وضعیت به همین شکل ادامه داشته باشد، نمیتوانیم گزارشی از وضعیت در یمن تهیه کنیم. هلال احمر یمن طی یک هفته، سه داوطلب خود را از دست داده است و هر سه آنها در حالی که با مجروحین، عقبنشینی میکردهاند، مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شدهاند. بنابراین ما تا کنون نتوانستهایم اطلاعات لازم برای تهیه یک گزارش را به دست بیاوریم. وقتی این اطلاعات را به دست بیاوریم، آنها را با مقامات مربوط در میان میگذاریم و درباره انتشار آنها مشورت میکنیم. جزئیات این مشورتها نیز علنی نیستند.
انتهای پیام/
اروین رومل که بود؟/مرگ انتخابی «روباه صحرا»
به راحتی میتوان گفت که معروفترین ژنرال آلمانی جنگ جهانی دوم اروین رومل بود.نبوغ ذاتی رومل در فرماندهی و مدیریت جنگ به همراه خصایص انسانی او در رفتار با اسرا و نیرو های تحت امرش باعث شد که همه طرفهای دگیر در جنگ حتی دشمنانش از او با احترام یاد کنند. رومل استراتژیک نظامی اش به قدری ماهرانه بود به عنوان بهترین ژنرال در جهان شناخته شد. اروین جوناس رومل در 15 نوامبر 1891 در " هاندهایم " وتمبرگدیده به جهان گشود.پدر بزرگ و پدر رومل هر دو معلم مدرسه بودند و مادر رومل دختر یک خانواده صاحب منصب بود. پدر رومل در ابتدا یک افسر توپخانه بود که بعدها ، معلمی را برگزیده بود.
پس از تاسیس امپراطوری آلمان در سال 1871 داشتن شغل نظامی به عنوان یک افسر ارتش برای جوانان آلمانی بسیار دلخواه و ایده آل بود. به این ترتیب رومل بنا بر توصیه پدرش به ارتش پیوست. او در سال 1910 به عنوان دانشجوی دانشکده افسری وارد هنگ 124 پیاده وتمبرگ شد. طی جنگ جهانی اول رومل با درجه ستوانیدر جبهه خای فرانسه، رومانی ، و ایتالیا جنگید و به دلیل شجاعتهایی که از خود نشان داد مفتخر به دریافت یک صلیب آهنین درجه 1 و یک صلیب آهنین درجه 2شد. درک عمیق او از نفرات تحت فرمانش به همراه شجاعت منحصر به فرد و استعداد ذاتیدر فرماندهی ، موجب درخشش رومل در جنگ و خصوصا در جبهه ایتالیا گردید. لیاقت ها و شجاعت های رومل در صحنه های نبرد ، آینده درخشانی را برای او نوید میداد .
در ارتش آنروز آلمان داشتن یک سمت دز ستاد فرماندهی کل یک راه معمول برای پیشرفت محسوب میشد ولی رومل از رفتن به ای راه صرف نظر کرد و همواره سعی کرد یک افسر عملیاتی باقی بماند.همانند بسیاری از فرماندهان بزرگ ، رومل نیز علاقه فراوانی به تدریس داشت و بنا بر صلیب طلایی در مقابل صلیب مرگ این درآ کادمیهای علوم نظامی به تدریس پرداخت.
رومل تجارب عملیاتی جنگ جهانی اول را همراه تغکر نظامی آکادمیک در هم آمیخت و کتابی تحت نام Infanterie geriftan "" حملات نیروهای پیاده "" را به رشته تحریر در آورد که در سال 1937 منتشر و از شهرت به سزایی بر خوردار است. در سال 1938 پس از الحاق اتریش به آلمان رومل که در آن زمان به درجه سرهنگی نا یل شده بود به ریاست دانشکده افسری "واینر نوستات" در نزدیکی وین برگزیده شد. هنگامی که جنگ جهانی دوم آغاز شد رومل که از افسران مورد علاقه هیتلر بود ، به فرماندهی نیروهای محافظ هیتلر منصوب شد با اینکه این سمت یکی از مهمترین سمت های آن روز ارتش آلمان محسوب میشد ولی رومل که همواره دوست داشت یک افسر عملیاتی باقی بماند از شغل جدید خود راضی نبود.
سر انجام در ماه فوریه سال 1940 یک فرصت طلایی نصیب رومل شد.به رومل پیشنهائ شد تا فرماندهی لشگر هفتم زرهی را بپذیرد و او که منتظر چنین فرصتی بود بیدرنگ آنرا پذیرفت .رومل تا آنروز فرماندهی هیچ واحد زرهی را نپذیرفته بود ولی سریعا به تواناییهای تهاجمی و امکانات چشمگیر قوای مکانیزه و زرهی پی برد.
رومل که ذهنی خلاق داشتفهمید که بهترین راه برای در هم کوبیدن قوای خسته دشمن در میدانهای عملیاتی وسیع ، استفاده از نیروهای زرهی میباشد. رومل میتوانست نزدیک شدن دشمن را حس کند و حملات دشمن را به درستی پیش بینی کرده و خنثی نماید ، از این رو به روباه صحرا مشهور شد.
فرماندهی بینظیر رومل در تهاجم به سوی سواحل کانال انگلیس در ما مه 1940 ، جسارت و قوه ابتکار بی نظیر او را بر همگان آشکار کرد. طی این عملیات که به ضربه داس شهرت داشت، ارتش آلمان توانست خطوط دفاعی متفقین را در هم بکوبد و آنها را تا سواحل کانال انگلیس به عقب براند و رومل مفتخر به دریافت دو صلیب آهنین درجه1 و درجه 2 دیگر شد.
در 14 ماه مه 1940 ،4 روز پس از حمله به هلند لشکر 7 زرهی به فرماندهی رومل از مرز بلژیک عبور کرد و به منطقه جنگلی آردن رسید. آردن بیشترین حجم جنگل را در اروپای مرکزی داراست. فرماندهان متفقین معتقد بودند که عبور از این جنگلها غیر ممکن است از این رو خطوط دفاعی مستحکمی را برای دفاع آماده صلیب طلایی در مقابل صلیب مرگ نکرده بودند . لشکر 7 زرهی بر اولین سد دفاعی نیروهای بلژیکی غلبه کرد و به پیش روی خود به سمت غرب ادامه داد. نیرو های تحت امر رومل جلوتر از دیگر خطوط آلمانها در حال پیشروی بودند زیرا رومل معتقد بود که تهاجم به دشمن تا نابودی کامل آنها باید ادامه داشته باشد. بدین ترتیب نیرو های تحت فرمان رومل اولین نیروی زرهی بودند که به کانال انگلیس رسیدند. پس از این حملات سریع و گاز انبری ارتباط خطوط مقدم و پشت جبهه ی فرانسه قطع شد و در نتیجه فرانسه که یکی از قویترین آنروز اروپا و جهان را دارا بود تسلیم شد. پس از این حملات موفقیت آمیز رومل مفتخر به دریافت صلیب شوالیه گردید.
به دلیل حملات سریع و برق آسای لشکر 7 زرهی و نیز ارتباط مخابراتی اندک آنها با ستاد فرماندهی مرکزی، آنها به "" ارواح"" مشهور شده بودند. کمتر از یک سال بعد در فوریه 1941 رومل به فرماندهی نیروهی آلمانی اعزامی به آفریقا منصوب شد تا به نیرو های ایتالیایی شکست خورده در لیبی کمک کند. این نیرو ها به سپاهیان افریقا معروف شدند. صحرا های شمال آفریقا صحنه ی بزرگترین پیروزیهای رومل و سنگین ترین شکستهای دشمنان تا دندان مسلح او گردید.در جبهه ی آفریقای شمالی ، رومل از چنان شهرت هراس انگیزی برخوردار شد که نیرو های انگلیسی سعی میکردند تا حد امکان با او درگیر نشوند. اما تهاجم به مصر تمامی منابع و امکانات رومل را کاهش داده بود و نیرو و امکانات جدیدی هم در راه نبود. از طرف دیگر انگلیسی ها که خطوط دفاعی مستحکمی را در مقابل رومل ایجاد کرده بودند به کمک عواملی همچون برتری نفرات و تجهیزات ،آتش سنگین توپخانه و پشتیبانی وسیع هوایی توانستند حملات رومل را دفع کنند.در نبرد ""العالمین"" رومل 470 تانک عملیاتی داشتدر حالیکه انگلیسی ها با بیش از 700 تانک عملیاتی وارد عمل شده بودند. با این حال نیروهای تحت امر رومل توانستند ضربات سنگینی به نیروهای مدافع وارد کنند. در حالیکه انگلیسی ها از پشتیبانی وسیع هوایی برخوردار بودند ، نیرو های آلمانی از هیچ گونه پشتیبانی هوایی برخوردار نبودند .بمبارانهای وسیع و بیوقفه نیروی هوایی بریتانیا خسارات سنگینی به نیروهای آلمانی وارد ساخته بود و روحیه سربازان آلمانی به شدت تضعیف شده بود . سرانجام رد اواخر ماه اکتبر سال 1942 رومل پس از وارد کردن خسارات سنگین به نیروهای انگلیسی و در حالیکه بسیاری از نفرات و تجهیزاتش را از دست داده بود در نبرد العالمین شکست خورد و مجبور به عقب نشینی شد.
در سال 1943 نیروهای آمریکایی و انگلیسی به طور غیر منتظره ای در مراکش پیاده شدندو جنگ در شمال آفریقا وارد مرحله جدیدی شد. در همین ایام رومل پر افتخار ترین نشان ارتش هیتلر را دریافت کرد. رومل مفتخر به دریافت صلیب شوالیه مزین به شمشیر و الماس گردید.
در ماه مارس سال1943 رومل مامور شد تا در برابر حمله احتمالی متفقین از سواحل کانال انگلیس و منطقه نرماندی دفاع کند.
استاد مهره چینی جنگ شروع به ساخت موانع و استحکامات دفاعی بیشماری نمود که بسیاری از آنها ابتکاری و غیرمعمول بود. با این وجود پیشنهاد رومل این بود که میباست با کمک استحکامات دفاعی بیشمار پیشروی دشمن را متوقف کرد و با مهیا کردن نیروهای قوی در پشت استحکامات به دشمن یورش برد و آنها را به دریا باز گرداند.رومل حتی از صلیب طلایی در مقابل صلیب مرگ فرماندهی کل خواسته بود تا نیروهای ذخیره بیشتری را در پشت خطوط دفاعی مهیا کند رومل پیش بینی میکرد که با عقب زدن دشمن و بازگرداندن آنها به دریا ، سرنوشت تهاجم در اولین روز نبرد مشخص خواهد شد.با وجود توصیه های فراوان رومل و مطرح کردن طرح دفاعی مورد نظرش ، هیچ کس به توصیه های او گوش نکرد. چند ماه پس از حمله موفقیت آمیز متفقین به نرماندی ارزش طرحهای رومل بر همگان آشکار شد.
در اوایل پاییز 1943 رومل متقاعد شدکه پیروزی در جنگ دیگر ممکن نیست و هیتلر نمی خواهد این واقعیت را بپذیرد و با قدرتهای غربی مصالحه کند. در تابستان 1944 برخی از دوستان رومل که عضو نهضت پنهانی بر اندازی حکومت هیتلر بودند خود را به رومل نزدیک کرده و به او پیشنهاد همکاری کردند. آنها به او گفتند که این وظیفه اوست که رهبری آلمان را بعد از عزل هیتلر بر عهده بگیرد و آلمان را از وضعیت نابسامان آن روز نجات دهد . رومل پیشنهاد آنها را رد نکرد ولی افرادی که این پیشنهاد را به رومل کرده بودندهرگز نقشه ترور هیتلر را برای رومل آشکار نکردند. آنها میدانستند که رومله رگز کشتار برای پایان سیاسی را نخواهد پذیرفت. رومل با کشتار به شدت مخالف بود وحتی حکمهای اعدام اسرا را که به وسیله هیتلر صادر میشد نادیده صلیب طلایی در مقابل صلیب مرگ صلیب طلایی در مقابل صلیب مرگ میگرفت.
وقتی که حمله به نرماندی آغاز شد، رومل در موقعیتهای مختلفی سعی کرد تا به هیتلر نشان دهد که روند جنگ از کنترا او و دیگر امرای ارتش خارج شده و لازمست که هیتلر با قدرتهای غربی سازش کند. در جولای 1944 فرماندهی متفقین که در آفریقا ضربات سختی از رومل دریافت کرده بود ، تصمیم گرفت تا رومل را از سر راه بردارد. فرماندهان متفقین به خوبی میدانستند که اگر رومل فرماندهی آلمانها را در نرماندی به عهده گیرد ، تسخیر نرماندی غیر ممکن یا بسیار پر تلفات خواهد بود.بنابر ابن به نبروهای سرویس ویژه ارتش انگلیس دستور داده شد تا رومل را دستگیر کنند یا اینکه او را از سر راه بردارند در متن دستور تاکید شده بود که کشتن بر دستگیری ارجحیت دارد.
سرانجام در 17 جولای1944 خودروی حامل رومل توسط دو فروند جنگنده نیروهای انگلیس موردحمله قرار گرفت در نتیجه این حمله خودروی رومل به خارج جاده منحرف و واژگون گردید. فردای همان روز نیرو های انگلیسی صلیب طلایی در مقابل صلیب مرگ دقیقا از همان نقطه ای که رومل پیش بینی کرده بود حمله کردند. پس از سه ساعت حمله پیاپی بمب افکن های انگلیسی حملات زمینی آغاز شد. مواضع و خطوط دفاعی که رومل طراحی کرده بود کارایی خود را نشان دادند ونیروهای مهاجم را متوقف کردند. نیروهای آلمانی مدافع هم با کمک استحکامات پدافندی رومل آسیب کمی دیدند و توانستند به تهاجم دشمن پاسخ داده و حمله مهاجمین را دفع کنند. بدین ترتیب آخرین پیروزی رومل در آخرین نبرد او نیز رقم خورد. رومل که به علت شکستگی شدید جمجمه در بیمارستان نیروی هوایی بستری شده بود بطور شگفت آوری زنده ماند و به خانه اش منتقل شد صلیب طلایی در مقابل صلیب مرگ تا دوران نقاهت را سپری کند.
در این زمان یعنی در 20 جولای سوء قصد به جان هیتلر ناکام ماند و گشتاپو (پلیس مخفی آلمان ) ، عملیات گسترده ای را برای دستگیری عوامل توطئه و همدستان آنها آغاز کرد. در پی بازجویی های به عمل آمده و به خصوص شهردار شهر اولم مشخص شد که عوامل نهضت بر اندازی رومل را به عنوان نامزد اصلی رهبری آلمان پس از هیتلر انتخاب کرده بودند. بدیت ترتیب ارتباط رومل با دست اندرکاران توطئه آشکار شد.
هیتلر که نمی خواست سردار شکست ناپذیر مردم آلمان، به عنوان دشمن او جلوی میز محاکمه ی دادگاه حزب نازی ظاهر شده و سپس اعدام شود ، دو ژنرال را به خانه رومل فرستاد تا به او پیشنهاد کنند که خود را مسموم سازد و در عوض نام و شرافتش لکه دار نشود و خانواده اش در امان بمانند. چهاردهم اکتبر سال 1944 رومل با سمی که مامور مخصوص هیتلر برایش آورده بود ، خود را مسموم کرد و بدین سان به زندگی اش خاتمه داد. پس از مرگ رومل علت مرگ او حمله قلبی اعلام شد و با کمال احترام و طی مراسم ویژه ای به خاک سپرده شد. کمتر از یک سال بعد آخرین خطوط دفاعی آلمان سقوط کرد و آلمان توسط متفقین اشغال شد.
«از دلاورترین مردان، بدون اسلحه کاری ساخته نیست، اسلحه بدون مهارت به هیچ دردی نمی*خورد و در جنگ متحرک از اسلحه و مهمات کاری بر نمی*آید، مگر وسیله نقلیه و سوخت کافی برای جابه جایی آنها وجود داشته باشد
مدیر کل صلیب سرخ: توافق برای صادرات غلات نجات بخش است
رابرت ماردینی مدیرکل کمیته بینالمللی صلیب سرخ با استقبال از توافق صادرات غلات که روسیه و اوکراین در ترکیه به امضاء رساندند، آن را نجات بخش خواند.
به گزارش مجله خبری نگار/از الجزیره، ماردینی با اشاره به افزایش قیمت مواد غذایی در جهان گفت: توافقی که به کشتیهای حامل غلات اجازه میدهد تا بنادر دریای سیاه را ترک کنند، برای تامین مواد غذایی مردم سرتاسر جهان حیاتی است.
به گفته مدیرکل صلیب سرخ، طی شش ماه گذشته قیمت مواد غذایی در سودان ۱۸۷ درصد، در سوریه ۸۶ درصد، در یمن ۶۰ درصد و در اتیوپی ۵۴ درصد افزایش یافته است.
ماردینی با اشاره به تاثیرات درگیریهای صورت گرفته بر اقتصاد کشورهای آسیب پذیر گفت: هیچ جا به اندازه جوامعی که تحت تأثیر درگیریهای مسلحانه و شوکهای اقلیمی قرار گرفتهاند، عواقب آن سختتر احساس نمیشود.
توافقنامه صادرات غلات از اوکراین روز جمعه توسط نمایندگان اوکراین، روسیه، ترکیه و سازمان ملل متحد در استانبول امضاء شد. براساس این توافقنامه، کنترل بندرهای «اودسا»، «چرنومورسک» و «یوژنی» که محل صادرات غلات خواهند بود در اختیار طرف اوکراینی است.
علاوه براین، هیچ کشتی دیگری به جز کشتیهای حامل محصولات غذایی و کود اجازه حضور در این بنادر را نخواهد داشت.
روسیه و اوکراین تقریباً تأمین یک سوم گندم جهان را در اختیار دارند، درحالی که روسیه صادرکننده اصلی کود شیمیایی و اوکراین صادرکننده بزرگ ذرت و روغن آفتابگردان در جهان هستند.
دیدگاه شما