کانال قیمتی چیست؟ معرفی کانال قیمت در تحلیل تکنیکال
اگر رویای شما تبدیل شدن به یک تریدر حرفه ای در بازارهای مالی مخصوصا بازار فارکس است، باید اصول و قوانین ساده ای را دنبال کنید. به عنوان مثال باید به دنبال یادگیری تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال و تحلیل روانشناسی بازار باشید.
همانطور که می دانید تحلیل تکنیکال، هنر خواندن و تفسیر نمودار ها است. به بیانی دیگر تحلیل تکنیکال، هنر مطالعه رفتار گذشته مارکت به منظور پیش بینی آینده حرکت های قیمت است. تحلیل تکنیکال پر است از ابزارهای کوچک، بزرگ، ساده و پیچیده.
یکی از این ابزارهای ساده ولی بسیار کارآمد، کانال قیمت یا Price Channel است. بسیاری از تریدرهای حرفه ای به شما می گویند که تشخیص روند در مارکت، کلید موفقیت شما است. جمله معروفی در بازارهای مالی وجود دارد که می گوید: روند دوست شما است. این بدین معنی است که وقتی شما روندی را پیدا کنید، کافی است پوزیشن تان را در جهت روند باز کرده و شروع به کسب سود کنید.
اجازه دهید با مثالی این موضوع را برای شما شفاف تر کنیم. تصور کنید که شما می خواهید در یک رودخانه شنا کنید. آیا شنا کردن در جهتی که آب می رود آسان تر است یا شنا کردن در جهت مخالف آب؟ ترید کردن در جهت روند و با روند نیز، شما را زودتر به مقصدتان می رساند.
هدف ما از نوشتن این مقاله این است که به شما آموزش دهیم کانال قیمت چیست، اهمیت و مزایای کانال ها در پرایش اکشن، انواع کانال ها، چطور کانال قیمتی را شناسایی کنیم، استراتژی ترید با کانال قیمتی و نتیجه گیری.
کانال قیمت چیست؟
همانطور که پیشتر برای شما توضیح دادیم، کانال قیمت یکی از ابزارهای مهم تحلیل تکنیکال است. در حقیقت می توان گفت که کانال قیمت، شکل دیگری از خط روند است. بعضی اوقات قیمت یک دارایی یا یک کالا، بین دو خط موازی (یکی خط روند اصلی و دیگری خط کانال) محدود می شود، در اینگونه مواقع می توان گفت یک کانال قیمتی ایجاد شده است. به زبان ساده تر، کانال قیمتی محدوده ای درون قیمت است که به صورت بالا و پایین یا عقب و جلو، در یک مسیر مشخص نوسان می کند.
هدف از ترسیم و تشخیص کانال قیمتی، پیدا کردن جهت و مومنتوم قیمت و روند مارکت است. کانال قیمتی انواع مختلفی دارد و یکی از استراتژی های بسیار سودآور در بازارهای مالی است.
اهمیت و مزایای کانال ها در پرایس اکشن
کانال های قیمتی در بازارهای مالی مخصوصا در مارکت فارکس، بسیار با اهمیت هستند. هدف اصلی تمام تریدرهای حرفه ای این است که سودهایشان را بیشتر و ضررهایشان را به حداقل برسانند. معامله گران برای این منظور، به ابزارها یا استراتژی های خاصی نیاز دارند.
یکی از این ابزارهای بسیار قدرتمند، کانال های قیمتی است. کانال های قیمتی معیار سنجش مومنتوم هستند و مسیر و جهت روند را به شما نشان می دهند. به عنوان مثال، اگر کانال قیمتی در یک دوره خاص به سمت بالا حرکت کند، به طور حتم می گوییم که این یک مارکت صعودی است و بالعکس.
از دیگر مزایای کانال های قیمتی این است که به تریدرها سطوح حمایت و مقاومت، نقطه ورود و نقطه خروج را نشان می دهند. ولی اگر فقط قرار باشد به یکی از دلایل اهمیت این کانال ها بپردازیم، باید به استراتژی شکست قیمت یا Breakout اشاره کنیم که کمی جلوتر، کامل به آن خواهیم پرداخت.
انواع کانال ها
سه نوع کانال قیمتی وجود دارد که شناخت آنها به شما کمک های شایانی خواهد کرد: کانال صعودی، کانال نزولی و کانال افقی. برخی تریدرها به کانال صعودی، کانال بالارونده و به کانال نزولی، کانال پایین رونده نیز می گویند.
کانال صعودی
کانال صعودی یکی از انواع الگوهای درون چارت ها است که در میان دو خط روند، بالا و پایین قیمت شکل می گیرد و نقش سطوح مقاوت و حمایت را بازی می کند. این دو خط صعودی، یکی به عنوان خط حمایت (خط پایینی یا اولین خطی که حکم خط روند دارد) و دیگری به عنوان خط مقاومت (منظور خط بالایی یا خط کانال) عمل می کند.
هر زمان قیمت درون یک کانال در حال به وجود آوردن قله ها و دره هایی بالاتر از یکدیگر بود، یک کانال صعودی ایجاد شده است. اولین خطی که باید رسم کنید در حقیقت همان خط روند است که دره هایی که بالاتر از همدیگر هستند را به هم متصل می کند. سپس یک خط موازی که به خط کانال نیز معروف است را درست روبروی خط روند بکشید. حال، شما یک کانال صعودی رسم کرده اید.
کانال نزولی
کانال نزولی یکی دیگر از انواع الگوهای درون چارت ها است که در میان دو خط روند، بالا و پایین قیمت، شکل می گیرد و نقش سطوح مقاومت و حمایت را بازی می کند. هر زمان قیمت درون یک کانال در حال به وجود آوردن دره ها و قله هایی پایین تر از یکدیگر بود، یک کانال نزولی ایجاد شده است.
برای رسم یک کانال نزولی، ابتدا باید یک خط روند نزولی با اتصال دو قله (که قله دوم باید پایین تر از قله اول باشد) به همدیگر بکشید. این خط اول، در واقع همان خط روند است که حکم یک خط مقاومت را دارد. سپس خط دیگری که به خط کانال معروف است را به موازات خط روند رسم کنید.
این خط دوم در حقیقت از رسم کردن کف هایی پایین تر از کف قبلی، به دست می آید که نقش خط حمایت را بازی می کند. حال، شما یک کانال نزولی رسم کرده اید. این دو خط موازی، یکی نقش خط مقاومت (منظور خط بالا) و دیگری نقش خط حمایت (منظور خط پایین) را بازی می کنند.
کانال افقی
نوع سوم استراتژی دو قله دو دره در RSI کانال ها، کانال افقی است که در بازارهای مالی به نامهای خنثی، بدون روند یا کانال روند افقی نیز معروف است. کانال افقی یکی دیگر از انواع الگوهای درون چارت ها است که در میان دو خط روند، یکی بالا و دیگری پایین قیمت، شکل می گیرد و نقش سطوح مقاومت و حمایت را بازی می کند. بر خلاف کانال های صعودی و نزولی، شما در کانال افقی هیچ قله یا دره ای را بالاتر یا پایین تر از همدیگر نخواهید دید. درست مثل کانال های صعودی و نزولی، کانال افقی هم از کشیدن دو خط روند از قله ها و دره ها، به وجود می آید. تنها تفاوت کانال افقی با دو کانال دیگر این است که این قله ها و دره ها، با هم مساوی و تقریبا در یک خط هستند.
چطور کانال های قیمتی را شناسایی کنیم؟
تحلیلگران تکنیکال یا به قولی چارتیست ها در بازارهای مالی، همیشه به دنبال شناسایی و پیدا کردن الگوهایی برای کسب سود در مارکت هستند. شما هم به عنوان یک تریدر، باید سعی کنید تا با تمرین و تکرار که مادر هر مهارتی می باشد، در پیدا کردن و شناسایی این الگوهای سودآور، استاد شوید.
این مسئله درباره کانال های قیمتی هم صادق است. شما می توانید کانال های قیمتی را درون چارت ها، درباره هر دارایی، درون هر مارکتی و در هر تایم فریمی پیدا کنید. به عنوان یک قانون کلی، هروقت یک دارایی در استراتژی دو قله دو دره در RSI یک بازه زمانی خاص، در یک محدوده خاصی بین دو باند یا دو خط موازی در حال ترید شدن بود (به شرط دارا بودن ظواهر کانال) به احتمال زیاد شما با یک کانال قیمتی مواجه شده اید.
استراتژی کانال
به مهمترین قسمت این مقاله رسیدیم. حال که با مفهوم کانال قیمت، اهمیت و مزایای کانال ها و انواع کانال های قیمتی آشنا شدید، نوبت آن است تا بتوانید آموخته هایتان را تبدیل به ثروت کنید. هدف اول و آخر هر معامله گری در بازارهای مالی، کسب سود است. ما هم اینجا در دنیای ترید، در کنار شما هستیم تا با آموزش استراتژی پرکاربرد ترید با کانال قیمتی یا استراتژی کانال، شما را به آرزوها و اهداف مالی تان برسانیم.
در حقیقت دو نوع استراتژی اصلی و مهم درباره کانال های قیمت و روش ترید کردن آنها، وجود دارد. یکی استراتژی بازگشت قیمت و دیگری استراتژی شکست قیمت.
استراتژی بازگشت قیمت
منظور از استراتژی بازگشت قیمت، ترید کردن کانال ها در جاهایی است که قیمت بازگشت می کند. یکی از موارد بسیار مهم برای هر تریدری، آشنایی با پرایس اکشن یا همان رفتار قیمت است. شما هم به عنوان یک استراتژی دو قله دو دره در RSI استراتژی دو قله دو دره در RSI معامله گر در بازارهای مالی، باید رفتار قیمت را دنبال کنید تا بتوانید الگوهای خاصی که منجر به سودآوری می شوند را، تشخیص دهید. استراتژی بازگشت قیمت به این شکل است:
- یک کانال قیمت پیدا کنید.
- وسط این کانال را با یک خط، به دو قسمت تقسیم کنید. (اختیاری است)
- اگر این کانال صعودی بود، بر اساس شعار روند دوست شماست، در کف یا همان نقطه بازگشت قیمت، خرید کنید. (نقطه ورود)
- بر اساس استراتژی تان، نقطه خروج را در خط وسط یا باند روبرو بگذارید.
- حتما از ابزارهای دیگر مثل RSI یا الگوهای شمعی برای تایید نقطه ورود، استفاده کنید.
- حد ضررتان را پشت خط روند یا باند پایینی (همان سطح حمایت) در روندهای صعودی بگذارید.
- ریسک به ریوارد و مدیریت ریسک را منظور کنید.
چنانچه کانال شما نزولی باشد از آنجایی که باید فقط در جهت روند ترید کنید، به محض اینکه قیمت به باند بالایی یا سطح مقاومت برخورد کرد، ورود کنید و نقطه خروجتان را در میانه کانال یا باند مقابل، بگذارید.
اگر هم یک کانال افقی پیدا کردید، استراتژی کلی شما خرید در کف کانال و فروش در سقف کانال می باشد.
استراتژی شکست قیمت
از آنجایی که استراتژی شکست قیمت معمولا در جاهایی اتفاق می افتد که قیمت یک دارایی یا کالایی برای مدت زیادی در یک محدوده خاص گیر می کند، می توانید مادامی که قیمت در آن محدوده است در استراتژی دو قله دو دره در RSI صورت داشتن شرایط کانال قیمت، از استراتژی کانال استفاده کنید. به محض اینکه قیمت از کانال بیرون آمد، با در نظر گرفتن قوانین طلایی شکست، آن را به شکل زیر ترید کنید.
- یک کانال قیمت پیدا کنید.
- منتظر شکست قیمت از یک طرف کانال باشید.
- به محض مطمئن شدن از قوانین طلایی شکست، یک پوزیشن باز کنید.
نتیجه گیری
بسیاری از تریدرهای حرفه ای بازار بر این باورند که کلید موفقیت در بازارهای مالی مخصوصا بازار فارکس، تشخیص روند است. در حقیقت زمانی که شما موفق به کشف روند می شوید، معاملات پرسودی را تجربه خواهید کرد. ولی یکی از شروط لازم برای این مهم، انجام دادن این کار به روش صحیح است.
ما در این مقاله سودمند به شما یکی از روش های بسیار متداول ترید کردن را آموزش دادیم. اگر یک تریدر نوآموز هستید، به شما پیشنهاد می کنیم که حتما این تمرین را در فضای دمو انجام دهید تا حسابی در آن حرفه ای شوید.
۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای بازگشتی که هر تریدر باید بداند!
در این مقاله ، ما در مورد پنج الگوی بازگشتی بسیار قدرتمند و قابل اطمینان در بازار های بورس بحث و کنکاش خواهیم کرد. به طور کلی ، الگوهای بازگشتی پتانسیل بسیار بالایی در ارائهی نسبت ریسک به ریوارد (risk-reward) مطلوب دارند. لذا خواهیم آموخت که چطور از طریق شناسایی این الگوها معاملات پر بازده ای را تجربه کنیم.
الگوهای بازگشتی در واقع تغییر جهت از بازارهای افزایشی به بازارهای نزولی و بالعکس را نشان می دهند. ما می توانیم جهت پیش بینی حرکات آینده از این الگوها استفاده کنیم و همچنین در مواقع لازم معاملات را به شکل باز یا بسته قرار دهیم.
الگوهای بازگشتی سر و شانه استراتژی دو قله دو دره در RSI چیست؟ (Head & Shoulders)
الگوهای Head & Shoulders جزو الگوهای بازگشتی بسیار منحصر به فرد می باشند. آن ها یک ساختار نموداری هستند که توسط سه قله ی قیمتی ایجاد می شوند. دو قله در قسمت پهلو یا کناره ها که اغلب دارای ارتفاع یکسانی هستند، و قله ی دیگر در وسط و بالاترین نقطه قرار دارد.
آن ها قدرتمندترین الگوهای بازگشتی در بازار بورس محسوب می شوند. این الگوها دقیقاً از نام خود تبعیت می کنند به این صورت که دارای یک سر (Head) در وسط، و دو شانه (Shoulders) در کناره های خود می باشند. در روند های صعودی ، قیمت، یک قله را تشکیل می دهد که درواقع همان شانه سمت چپ می باشد.بعد از آنکه اصلاحات فنی انجام شد ، قیمت یک قله ی بالاتری را به عنوان Head یا سر شکل می دهد.
در آخر نیز ، قیمت یک سطح بیشینه ی کاهشی(lower high) ایجاد می کند که شانه راست مجموعه می باشد. خطی که هر سه دره را به هم متصل می کند ، خط گردن یا Neckline نامیده می شود. تأیید این الگو پس از آنکه Neckline شکسته شد، صورت می گیرد. لحظه ای که Neckline شکسته می شود درواقع یک سیگنال بازگشتی نیز تولید می شود و دقیقاً لحظه ای است که شما باید به دنبال پوزیشن یا موقعیت خرید یا فروش باشید.
به مثال زیر توجه کنید :
الگوهای بازگشتی bearish، سر و شانه های معکوس
الگوهای بازگشتی دو قله ودره چیست؟ (Double Top & Bottom)
الگوهای دو قله و دو دره هر دو جزو الگوهای بازگشتی هستند.الگوهای دو قله در اغلب اوقات پس از یک روند صعودی قابل توجه و مفید رخ می دهند. در روند های صعودی ، قیمت، همیشه قله های افزایشی و یا کمینه های افزایشی (higher low) را ایجاد می کند.
این الگوهای اصطلاحاً دوقلو توسط دو قله با ارتفاع یکسان تشکیل می شوند. موقعیت دو قله با ارتفاع یکسان، پس از آنکه یک روند صعودی رخ داد، نشان دهنده ی این است که خریداران در وضعیت از دست دادن قدرت خرید خود هستند.
پایین ترین و آخرین سطح بین دو قله trigger line نامیده می شود. این الگوهای بازگشتی تنها زمانی تکمیل می شود که خط تریگر(trigger line) بریک اوت (breakout) شود. زمانی که این اتفاق می افتد، درواقع سیگنالی برای ما خواهد بود تا به تغییرات قیمت جهت رسیدن به موقعیت فروش توجه داشته باشیم.
دو دره (double bottom) دقیقاً برعکس الگوی دو قله عمل می کنند و معمولاً پس از روندهای نزولی مورد توجه قرار می گیرند. در روندهای نزولی ، قیمت دره های کاهشی (lower bottoms) و ارتفاع های کاهشی (lower heights) را ایجاد می کند.
در الگوهای بازگشتی دو دره ، قیمت، دو دره در یک سطح ایجاد می کند و فروشندگان موفق به ایجاد دره های کاهشی (lower bottom) نمی شوند. این حالت نشان می دهد که فروشندگان قدرت خود را از دست داده اند و فرصتی پیش می آید تا یک روند معکوس یا بازگشتی به وجود آید.
این الگوها زمانی تکمیل می شوند که خط تریگر (trigger line) ،که بین دو دره قرار دارد، توسط قیمت شکسته شود.
وقتی این موقعیت ایجاد می شود ما باید به دنبال وضعیت خرید باشیم.
مثال ها :
الگوهای کازیمودو چیست؟ (Quasimodo Pattern)
Quasimodo قطعاً یکی از بهترین و قدرتمندترین الگوهای بازگشتی جهت شناسایی روندهای معکوس هستند.
به طور نسبی ، الگوی Quasimodo یک متد و روش منظمی را در بین تریدرهایی که از طریق تحلیل تکنیکال فعالیت می کنند، ایحاد کرده است.مانند الگوهای بازگشتی قبلی که در مورد آن صحبت کردیم ، Quasimodo اگر بعد از یک روند صعودی یا نزولی رخ دهد ، قطعاً فرصت های خوبی را برای شما مهیا می کنند.
ساختار الگوی Quasimodo چندان پیچیده نیست. روند صعودی یا uptrend ، سبب ایجاد قله های افزایشی(higher peak) و کمینه های افزایشی (higher low) می شود. سپس ، از آخرین پیک، قیمت کاهش پیدا کرد و یک شکل کمینه ی کاهشی (lower low) را ایجاد کرد. کمینه ی کاهشی نشان می دهد که روند از حالت صعودی به حالت نزولی تغییر پیدا کرده است.
معمولاً سطح ورود، آخرین پیک قیمت خواهد بود. روند نزولی قیمت یک کمینه کاهشی(lower low) و پیک های کاهشی (lower peaks) ایجاد می کند. سپس ،از آخرین دره، قیمت یک بیشینه ی افزایشی (higher high) جدید را ایجاد می کند. این بیشینه ی افزایشی که بعد از تعداد زیادی بیشینه ی کاهشی رخ می دهد نشان می دهد که مومنتوم قیمتی از نزولی به صعودی تغییر کرده است.
مثال ها:
الگوهای کندل استیک پوششی چیست؟ (engulfing candlestick)
این الگوها توسط دو کندل تشکیل می شوند. الگوهای بازگشتی صعودی پس از یک روند نزولی نمایان می شوند، شروع آن با یک کندل نزولی می باشد که توسط یک کندل بزرگ صعودی دنبال می شود که کندل نزولی را پوشش می دهد. کندل صعودی پوشاننده (bullish engulfing candle) باید بالاتر از کندل های بیشینه ی قبلی بسته یا close شود. این حالت نشان می دهد که خریداران آماده ی فعالیت شدند و ما باید به دنبال ایجاد یک تنظیم قیمت جهت شکل دادن موقعیت خرید باشیم.
یک الگوی کندل پوشاننده نزولی (bearish engulfing candle) پس از روندهای بالا رونده و صعودی ایجاد می شوند. اولین کندل در این ساختار کندل صعودی می باشد و کندل دوم یک کندل نزولی است که کندل صعودی را پوشش داده است. کندل نزولی پوشاننده باید در زیر کندل های کمینه قبلی بسته شود.
زمانی که این حالت رخ می دهد ، ما باید به دنبال تنظیم قیمت جهت فراهم کردن موقعیت فروش باشیم.
مثال ها
کندل پوشاننده ی صعودی
کندل پوشاننده نزولی
الگوهای کندل استیک چیست؟ (pin bar)
ساختار یک پین بار (pin bar) صعودی با یک دم بلند در قسمت پایین شروع می شود ، که به آن wick یا”فتیله” می گویند. دم باید حداقل ۲/۳ از کل اندازه کندل باشد که به معنی سایه کاهشی (lower shadow) نیز هست.
سپس ، یک بدنه کوچک که ناحیه ای بین قیمت باز و بسته قرار دارد و در بعضی از آنها نیز یک دم کوچک در بالای آن وجود دارد. وقتی پس از یک روند نزولی این نوع ساختار شکل می گیرد ، نشان دهنده ی آن است که به زودی یک روند بازگشتی رخ می دهد. در نتیجه ، ما باید به دنبال تنظیم قیمت جهت ایجاد موقعیت خرید باشیم.
ساختار یک Pin bar نزولی دقیقاً برعکس مورد قبل است ، این قسمت با دم بلند در بالا ،و در برخی موارد یک بدنه و دم کوچک در پایین است. زمانی که الگوی نزولی Pin Bar بعد از یک روند صعودی رخ می دهد ، ما باید شروع به جستجوی تنظیمات قیمت جهت ایجاد موقعیت فروش کنیم.
مثال ها
پین بار نزولی و پین بار صعودی
الگوی دو قله و دو دره
الگوی دوقله و دودره بسیار شبیه به یکدگیر می باشند برای همین تصمیم گرفتیم این دو را کنار هم شرح دهیم .
الگوی دوقله و دودره زیرمجموعه الگوهای بازشگتی می باشند به این معنی که روند پیش رو را عوض خواهند کرد .
الگوی دودره : ( double bottom )
تشخیص : الگوی دودره از دو دره تشکیل شده است . دو دره در یک سطح قرار دارند .
به خطی که بر روی دودره کشیده شده است خط گردن یا neckline می گوییم .
اعتبار الگو : اگر بر روی اندیکاتور MACD واگرایی یا divergence مشاهده شود ؛ آن الگو معتبر خواهد بود .
کارکرد : الگوی دودره روند نزولی را به روند صعودی تبدیل می کند و نمودار حداقل به اندازه حدفاصل خط گردن تا کف دره صعود خواهد داشت .
خرید و فروش با الگوی دودره : شما می توانید در کف دره اقدام به خرید کنید و بعد از صعود نمودار به اندازه عمق دره اقدام به فروش سهام خود کنید .
الگوی دوقله : ( double top )
تشخیص : الگوی دوقله از دو قله تشکیل شده است . دو قله در یک سطح قرار دارند .
به خطی که بر کف دوقله کشیده شده است خط گردن یا neckline می گوییم .
اعتبار الگو : اگر بر روی اندیکاتور MACD واگرایی یا divergence مشاهده شود ؛ آن الگو معتبر خواهد بود .
کارکرد : الگوی دوقله روند صعودی را به روند نزولی تبدیل می کند و نمودار حداقل به اندازه حدفاصل خط گردن تا قله نزول خواهد داشت .
خرید و فروش با الگوی دوقله : شما می توانید در خط گردن اقدام به خرید کنید و بعد از صعود نمودار به قله اقدام به فروش سهام خود کنید .
در تصویر فوق میزان صعود و نزول به اندازه عمق الگو به آسانی قابل مشاهده است .
الگوی سه قله و سه دره :
توجه داشته باشید که اگر تعداد قله ها و یا دره ها سه تا شود الگوی سه قله و سه دره تشکیل خواهد شد .
دو قله و دو دره Double Top و Double Bottom
Double Top یک الگوی بازگشتی است که پس از یک حرکت گسترده به سمت بالا به وجود می آید. “Top” قله هایی هستند که وقتی قیمت به سطح خاصی می رسد که نمی تواند شکسته شود، شکل می گیرد. پس از رسیدن به این سطح، قیمت کم کم از آن دور می شود، اما بعد از آن دوباره برای آزمایش سطح باز می گردد.
در نمودار بالا می توانید ببینید که دو قله یا “Double Top” پس از حرکت قوی به بالا تشکیل شده اند. توجه کنید که چطور قله دوم قادر به شکستن سطح بالای قله اول نیست. این یک نشانه قوی است که نشان می دهد که روند صعودی می خواهد اتفاق بیافتد؛ زیرا به ما می گوید که فشار خرید تقریبا در حال اتمام است.
با Double Top، ما می توانیم سفارش ورود خود را در زیر خط گردن قرار دهیم، زیرا واگرایی روند صعودی را پیش بینی می کنیم. با نگاهی به نمودار، می توانید ببینید که قیمت خط گردن را می شکند و حرکت خوبی را انجام می دهد.
به یاد داشته باشید که Double Top تشکیل یک روند صعودی واگرا است، بنابراین شما می خواهید پس از یک روند صعودی قوی دنبال آن باشید. شما همچنین متوجه خواهید شد که نزول تقریبا ارتفاع یکسانی با جایی که Double Top تشکیل شده، دارد.
Double Bottom
Double Bottom نیز تشکیل یک روند صعودی واگرا است، اما این بار ما به دنبال آن هستیم که خرید کنیم و نه فروش. این تشکل ها پس از گسترش روند نزولی، هنگامی که دو دره یا “Bottom” تشکیل شده اند، رخ می دهد. شما می توانید روی نمودار بالا ببینید که بعد از روند نزولی قبلی ، قیمت دو دره را تشکیل داد زیرا قادر به رفتن به زیر سطح خاصی نیست.
توجه کنيد که چطور دره دوم قادر نبود به طور قابل ملاحظه اي دره اول را بشکند. این نشان دهنده ی این است که فشار فروش رو به اتمام است و این واگرایی در حال وقوع است. قیمت خط گردن را شکست و حرکت خوب رو به بالایی انجام داد.
ببینید چطور قیمت تقریبا با همان ارتفاع یکسان با تشکیل bottom بالا آمده؟ به یاد داشته باشید، درست مثل double top ، double bottoms روند معکوسی را تشکیل می دهند. شما می خواهید پس از یک روند نزولی قوی، دنبال آن ها بگردید.
9 قانون برای معامله واگرایی ها
معامله گران از واگرایی استفاده می کنند تا تعیین کنند آیا روند در حال ضعیف شدن است یا خیر ، به عبارتی آیا برگشت روند قریب الوقوع است یا روند فعلی ادامه دارد.
قبل از اینکه بحث را باز کنیم و دنبال واگرایی های احتمالی بگردیم ، در زیر 9 قانون کاربردی برای معامله واگرایی ها ارائه می شود.
این قوانین را یاد بگیرید ، بخاطر بسپارید (یا هر چند بار شده به سایت ما برگردید تا آنها را مرور کنید) ، آنها را بکار بندید تا بتوانید تصمیم گیری بهتری در زمینه معاملات ، داشته باشید.
می توانید هم آنها را نادیده بگیرید و ورشکست شوید.
1. اطمینان حاصل کنید که عینک شما تمیز است!
برای بوجود آمدن واگرایی ، قیمت باید حتما یکی از موارد زیر را تشکیل داده باشد:
- سقف بالاتر از از سقف قبلی
- کف پایین تر از کف قبلی
- سقف دوقلو
- کف دوقلو
حتی اگر یکی از این چهار سناریو قیمتی اتفاق نیفتاده است ، به خود زحمت نداده و به اندیکاتور نگاه نکنید.
در این صورت ، بدانید شما یک واگرایی را معامله نمی کنید ، دوستان.
شما فقط چیزهایی را در تخیلات خود تصور می کنید. فوراً به بینایی سنجی مراجعه کرده و عینک جدیدی برای خود تهیه کنید.
2. روی سقف ها و کف های متوالی خطوط را بکشید
بسیار خوب ، حال که تکانی خورده اید (منظور تکان قیمتی) ، به ادامه بحث برویم. به یاد داشته باشید ، شما فقط یکی از چهار مورد زیر را مشاهده خواهید کرد: سقف بالاتر ، سقف فلت ، کف پایین تر یا کف فلت.
حالا از آن سقف یا کف به سقف یا کف قبلی یک خط رو به عقب بکشید. خط باید روی کف ها یا سقف های متوالی مهم (ماژور) قرار داشته باشد.
اگر بین دو سقف و یا کف اصلی ، برجستگی یا فرو رفتگی کوچکی مشاهده کردید ، مهم نیست ، کار خود را انجام داده و آن را نادیده بگیرید.
3. فقط سقف ها و کف ها را وصل کنید
اگر دیدید دو قله تشکیل شده اند ، سقف ها را وصل کنید.
اگر دو دره ایجاد شده اند ، کف ها را به هم متصل کنید.
4. چشم شما به قیمت باشد
پس شما دو سقف یا دو کف را با یک خط روند به هم متصل می کنید. حال به اندیکاتور تکنیکال مورد نظر خود نگاه کرده و آن را با نمودار قیمت مقایسه کنید.
از هر اندیکاتوری که استفاده می کنید ، به یاد داشته باشید که شما در حال مقایسه سقف ها یا کف های آن هستید.
برخی از اندیکاتور ها مانند MACD یا Stochastic دارای خطوط مضاعف روی هم هستند مثل هورمون های خشم جوانان. نگران کاری که این بچه ها می کنند نباشید.
5. خطوط را کاملا مطابق با دره ها و قله های خود ترسیم کنید
اگر خطی می کشید که دو سقف روی نمودار قیمتی را به هم وصل می کند ، باید یک خط را نیز بکشید که آن دو سقف را روی اندیکاتور به هم وصل کند. ایضا برای کف ها نیز چنین است.
اگر خطی می کشید که دو کف روی نمودار قیمتی را به هم وصل می کند ، باید خطی نیز بکشید که آن دو کف را روی اندیکاتور به هم وصل کند!
6. نوسانات قیمت و اندیکاتور را بصورت عمودی در یکراستا حفظ کنید
سقف ها و کف هایی که شما در اندیکاتور شناسایی می کنید باید آنهایی باشند که به طور کامل بصورت عمودی همراستا با کف ها و سقف های نمودار قیمتی هستند.
درست مثل وقتی که می خواهید به باشگاه بروید و باید انتخاب کنید چه بپوشید ، شما باید چیزی بپوشید که به آنجا بخورد!
هم راستایی عمودی نوسانات کف و سقف روی نمودار قیمتی را با نوسانات کف و سقف روی اندیکاتور استراتژی دو قله دو دره در RSI استراتژی دو قله دو دره در RSI بررسی کرده و حفظ کنید.
7. تمایلات و شیب ها را رصد کنید
واگرایی فقط در صورتی وجود دارد که شیب خط اتصال کف و سقف های اندیکاتور با شیب خط اتصال کف و سقف های قیمتی متفاوت باشد.
شیب یا باید: صعودی (افزایشی) یا نزولی (کاهشی) یا تخت (فلت) باشد.
8. اگر کشتی حرکت کرده است ، کشتی بعدی را سوار شوید.
اگر واگرایی را شناسایی کردید اما قیمت پیش از این برگشته است و مدتی در یک جهت حرکت کرده است ، واگرایی را باید منقضی در نظر گرفت.
بله ، این بار قایق شما را جا گذاشت! حال تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که منتظر بمانید تا یک قله / دره دیگری شکل بگیرد و جستجو برای واگرایی را از ابتدا شروع کنید.
9. یک گام به عقب بازگردید
معمولا سیگنال های واگرایی در بازه های بلند مدت تر صحیح تر می باشند. بعبارتی در اینگونه موارد سیگنال های کاذب یا جعلی کمتری دریافت می کنید.
گرچه این به معنای انجام معاملات کمتر است اما اگر ساختار معاملاتی خود را به درستی پی ریزی کنید ، در اینصورت پتانسیل سود آوری شما می تواند بسیار زیاد باشد.
واگرایی ها در بازه های زمانی کوتاه مدت گرچه بمراتب بیشتر رخ می دهند اما چندان مورد اعتماد نیستند.
توصیه ما اینست که فقط در نمودارهای 1 ساعته به بالا به دنبال واگرایی باشید.
برخی معامله گران از نمودارهای 15 دقیقه یا حتی کمتر استفاده می کنند. در چنین بازه های زمانی ، نویز (موارد کاذب) زیادی وجود دارد ، بنابراین بهتر است از این موارد چشم پوشی کنیم.
خب.. اینم خدمت شما!
9 قانونی که باید رعایت کنید ، اگر می خواهید معامله با استفاده از واگرایی ها را به طور جدی دنبال کنید.
به ما اعتماد کنید ، نباید این قوانین را نادیده بگیرید. در غیر اینصورت حساب معاملاتی شما بارها و بارها آسیب های جدی خواهد دید.
این قوانین را رعایت کنید ، تا شانس رسیدن به یک آرایش واگرایی منجر به معامله سودآور را به طور چشمگیری برای خود افزایش دهید.
حالا بروید نمودارها را به دقت بررسی کنید و ببینید آیا می توانید واگرایی هایی که در گذشته اتفاق افتاده اند را شناسایی کنید؟! این می تواند یک روش عالی برای بهبود مهارت واگرایی شناسی شما باشد!
دیدگاه شما