بهترین روش مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال
بهترین روش مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال. بازار کریپتوکارنسی پر از اتفاقات جالب برای کاربرانی هستش که سنجیده و آگاهانه قدم در این دنیای نوظهور و ناشناخته گذاشتن. سرمایه گذاری و معامله ارزهای دیجیتال میتونه تجارتی پرسود باشه به شرطی که معامله گر عادات معاملاتی خوبی داشته باشه و اونها رو به سنت معاملاتی خودش تبدیل کنه.
یکی از این عادات داشتن برنامه ی مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال هست. مدیریت سرمایه در واقع یکی از موثرترین عاداتی هستش که معامله گران موفق به خوبی بلدند و اجرا می کنن. ارزهای دیجیتال از سرمایه های ارزشمندی به حساب میاد که باید با به کارگیری استراتژی مدیریت سرمایه موثر از اون ها محافظت کرد. همچنین داشتن یک استراتژی مناسب در مدیریت سرمایه به معامله گر در مسیر موفقیت در بازارهای مالی کمک شایانی میکنه و نداشتن اون باعث از دست رفتن سرمایه میشه.
در این مقاله قصد داریم شما رو با بهترین روش مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال آشنا کنیم. اما قبل از پرداختن به این مهم درباره ی اهمیت سرمایه عوامل ضروری برای سود در بازار گذاری در بازار ارزهای دیجیتال و مفهوم مدیریت سرمایه گذاری صحبت خواهد شد با ما همراه باشید:
چرا سرمایه گذاری در بازار ارزهای دیجیتال مهم است؟
سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال به دلایل بسیار زیادی اهمیت ویژه ای در بین سرمایه گذاران مختلف برخورداره که در ادامه به چند مورد از مهمترین این دلایل می پردازیم:
1. سادگی و آسان بودن سرمایه گذاری و ترید ارزهای دیجیتال
ترید و سرمایه گذاری ارز دیجیتال کار بسیار راحتی هستش به طوری که داشتن یک گوشی هوشمند و یک کیف پول دیجیتال برای شروع سرمایه گذاری کافی هستش. البته برای موفقیت در این حوزه کسب اطلاعات و تحقیق و مطالعه در مورد نکات مهم سرمایه گذاری و مدیریت سرمایه گذاری، پیش نیاز بسیار ضروریه. این یک اصل کلی در سرمایه گذاری های مختلفه و سرمایه گذاری در هر بازار مالی بدون داشتن اطلاعات کافی چیزی جز اتلاف وقت و از دست دادن سرمایه نخواهد داشت.
2. شفاف بودن هر چیز در سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال
در سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال هر چیزی شفاف هستش به طوری که این شفافیت در هیچ یک از بازارهای مالی دیگه وجود نداره. تمام معاملات انجام شده در سراسر دنیا قابل مشاهده برای هر کاربری هست. یعنی کاربر کافیه به پتلفرم های معاملاتی و صرافی های آنلاین مراجعه کنه و معاملات انجام شده رو مورد بررسی قرار بده. البته این مورد برای ایرانیان که در تحریم هستن با محدودیت همراهه.
3. روشن بودن آینده ی سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال
برخی از تحلیلگران اقتصادی معتقدن که کریپتوکارنسی پول آینده هستش و با گذشت زمان تعداد بیشتری از مردم شروع به استفاده از ارزهای دیجیتال خواهند کرد. بنابراین آینده سرمایه گذاری عوامل ضروری برای سود در بازار ارزهای دیجیتال بسیار روشن به نظر میرسه. روند رشد ارزهای مختلف از جمله بیت کوین در چند سال اخیر گواه درستی بر این گفته هستش.
امروزه منابع اطلاعاتی در مورد رمزارزها گسترده شده به طوری که با یک جستجوی ساده در گوگل میشه حجم بسیار زیادی اطلاعات در این مورد بدست اورد. همچنین برخی از سازمان ها و مراکز برای مشتریانشون امکان پرداخت هزینه ها رو به صورت ارز دیجیتال امکانپذیر کردن و کشورهای بسیاری هم بیت کوین رو به عنوان پول رسمی پذیرفتن. این موارد نشانه های روشنی از آینده کریپتوکارنسی هستش.
هدف از تمام سرمایه گذاری ها از جمله ارز دیجیتال رسیدن به سود هستش. برای رسیدن به این هدف لازمه که با قانون سود در بازار ارزهای دیجیتال آشنایی داشت. در ادامه مقاله ی بهترین روش مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال، این قانون رو بررسی خواهیم کرد:
قانون سود در بازار ارزهای دیجیتال چیست؟
برای رسیدن به سود و در واقع مدیریت سود در بازار رمزارزها، باید به سه پارامتر توجه داشت: مدیریت سرمایه، مدیریت روانشناسی و تحلیل شرایط بازار. با رعایت این قانون و توجه به نکات مدیریتی اون، راه رسیدن به سود در این بازار پرهیجان هستش.
تحلیل شرایط بازار پارامتر موثر قانون سود در بازار به حساب میاد. تحلیل در بازار به سرمایه گذاران این امکان رو میده تا زمان دقیق سرمایه گذاری رو تشخیص بدن. تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال از مهمترین تحلیل های بازار مالی به شمار میرن.
مدیریت روانشناسی بازار ارز دیجیتال یکی از پارامترهای قانون سود هستش و در واقع شامل رفتارهایی میشه که به معامله گر کمک میکنه تا احساسات خودشو در بازار ارز دیجیتال کنترل کنه. روانشناسی بازار به این شکل تعریف میشه: حرکت در بازار بر اساس واکنش ها و شرایط احساسی افرادی که در اون فعال هستن. این احساسات شامل احساساتی هست که در زمان معامله بروز میکنه و شامل احساس ترس و طمع و همچنین احساسات دیگری مانند امید، خشم، هیجان، اضطراب و ریسک پذیری میشه. معامله گر از مدیریت روانشناسی بازار برای رسیدن به موفقیت در معاملات بازار و رسیدن به سود بیشتر بهره میبره.
مهمترین پارامتر قانون سود، مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال هستش. مدیریت سرمایه در واقع یک استراتژی کاملا شخصی هست و بسته به هدف سرمایه گذاری از فردی به فرد دیگه متفاوته. در واقع مواردی از قبیل سن، میزان سرمایه و زمان تعیین شده نقش مهمی در رسیدن به مدیریت سرمایه داره. اما مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال چیست؟ در ادامه ی مقاله ی بهترین روش مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال پاسخ این سوال داده شده:
مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال چیست؟
مدیریت سرمایه، عبارتند از یک استراتژی مالی که نحوه ی سرمایهگذاری روی دارایی های رمزارزی مختلف رو مشخص میکنه. مدیریت سرمایه، زمان ورود معامله عوامل ضروری برای سود در بازار گر به معامله، مقدار حجم خرید و نقطه خروج از معامله رو مشخص میکنه. با مدیریت سرمایه میتوان در میان فشار و تلاطم بازارهای مالی، به نرمی پیش رفت. مدیریت سرمایه به این معناست که چگونه معامله و سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال انجام بدیم تا کمترین ریسک رو برای ما داشته باشه و بتونیم بیشترین بازدهی رو در زمانی معقول از سرمایه ی خودمون کسب کنیم. در واقع مدیریت سرمایه، میزان ریسکی که باید برای انجام یک معامله به خصوص پذیرفته بشه و میزان ضرر مربوطه رو مشخص میکنه. با این تعاریف متوجه میشیم که مدیریت سرمایه از پارامترهای مهم برای رسیدن به سود در این بازار هستش. روش مدیریت سرمایه برای هر فرد متفاوته. برای اینکه بتونین بهترین روش مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال رو داشته باشین لازمه مراحل مدیریت سرمایه رو درست طی کنین، این مراحل شامل:
مراحل مدیریت سرمایه
• تعیین کردن اهداف
اهداف، همان آرزوهای ذهنی ما هستن. به هر هدفی که رسیدین، خوشحال باشین اما قانع نشین و به حرکتتون ادامه بدین. بهترین کار اینه که اهداف روی کاغذ نوشته بشن چرا که اهداف مکتوب شده اثربخشی بسیار بالاتری در این مسیر دارن و شما رو نسبت به خودتون و نگرشی که دارین، مسئول میکنن. جهت بهتر شدن مدیریت سرمایه لازمه معیاری برای اندازه گیری میزان پیشرفت خود داشته باشین.
• اولویت بندی
داشتن مدیریت زمان لازمه ی موفقیته. چگونگی مدیریت مسئولیت های روزانه، کیفیت و چگونگی موفقیت هر فرد رو در تمام زمینه ها مشخص میکنه. برای مدیریت سرمایه لازمه هزینه ها رو اولویت بندی کرد. چه درآمد زیاد باشه و چه کم، در هر صورت باید اولویت های هزینه های خود رو مشخص کرد. نوشتن اولویت های هزینه تا حد زیادی جلوی خرج های غیر ضروری رو در طی ماه می گیره. این امر میتونه به عنوان مهمترین اصل از اصول مدیریت سرمایه باشه.
• کنترل کردن سرمایه
با یادداشت کردن همهی خرج و مخارج، هیچوقت بیش از بودجه خرج نمیشه. کاری کنین پول به صورت خودکار بابت پس انداز از حقوق شما کم بشه. اگه پولی در دست نباشه، خرج هم نمیشه. این روش خوبی برای مدیریت سرمایه و پس انداز در هر ماه هستش.
• خرج نکردن تمام درآمد
مدیریت سرمایه رو میتوان با کنار گذاشتن میزان حتی خیلی کمی از درآمد شروع کرد. مهم اینه که پیوسته مقداری هرچند کم رو پسانداز کنین.
بهتره از وام های با بهره سنگین اجتناب کرد و کمتر سراغ وام های کوتاه مدت رفت تا دچار بدهی ها و هزینه های کمرشکن نشد. پولی که صرف سود وام میشه، پولیه که میتونه پس انداز بشه.
• حفظ سرمایه ی اولیه
سرمایه اولیه ما باید حفظ و سود حاصل به اون اضافه بشه. این اصل یکی از اصول مهم سرمایه گذاریست که باید در همه حال در نظر داشته باشیم.
• سرمایه گذاری روی خود
دانش مالی صحیح و کافی، برای پیشرفت ضروری ست. از هر منبع و فردی برای افزایش سواد مالی خودتون استفاده کنین. بهتره روش های مدیریت سرمایه به خوبی مطالعه بشن. آگاهی نسبت به قدمی که برداشته خواهد شد در واقع ضمانتی برای موفقیت هستش. همچنین لازمه هوش مالی خودتونو تقویت کنین.
روشهای مختلفی برای مدیریت سرمایه وجود داره که در ادامه به بررسی بهترین روش مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال میپردازیم با ما همراه باشین.
بهترین روش مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال
مدیریت سرمایه دانش نگه داری پول هستش و به مجموعه مهارت هایی گفته میشه که با ریسک منطقی و حداقلی میشه به اهداف مالی رسید. در بازارهای مالی جهت موفق شدن، هرکسی باید استراتژی بهینه شده خودشو با توجه به میزان سرمایه، خواسته ها و عواطف شخصی داشته باشه. اهمیت انتخاب ریسک و مدیریت سرمایه از شناسایی نقاط ورود و خروج بیشتر هست. مدیریت سرمایه ای صحیح هستش که معامله گر رو در بازار نگه میداره. بنابراین استراتژی فقط در تحلیل خلاصه نمیشه و تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال همه چی نیست بلکه با کنار هم قرار گرفتن تمام این موارد موفقیت در بازار ارز دیجیتال تجربه خواهد شد. طبق آمارها بیشتر از 80 درصد معامله گران دلیل ضررده بودنشون استفاده نکردن صحیح از مدیریت سرمایه هستش.
هدف از مدیریت سرمایه در اولین مرحله حفظ پوله، بسیار مهمه قبل اینکه ما به فکر سودآوری باشیم بدنبال راهی برای از دست ندادن و حفظ سرمایه مون باشیم. از اونجایی که بازارهای جهانی بخصوص بازار کریپتوکارنسی بازاری مبتنی بر نوسانات و احتمالات هستش هیچکس از ضرر دیدن در امان نیست و اینجاست که ما مشخص خواهیم کرد جز آن دسته (تقریبا 2 درصدی) باشیم که در بازار خواهیم ماند یا اینکه از بازار خارج میشیم.
اهمیت مدیریت سرمایه در جلوگیری از ورود ما به باتلاق ضرر مشخص میشه. در واقع مدیریت سرمایه علم جلوگیری از ورود به باتلاق ضررهاست. چرا که هرچه بیشتر ضرر کنیم جبران کردن اون سخت تر و شاید غیرممکن میشه. پس بایستی هدف اول ما در انجام معاملات حفظ سرمایه باشه بعد سودآوری.
برای مدیریت سرمایه در ترید و هولد روش های متفاوتی وجود داره که باید با توجه به اهداف و خصوصیات فردی، بهترین روش مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال انتخاب بشه. در ادامه یک روش سه مرحله ای برای انتخاب بهترین روش مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال ارائه میدیم:
تعیین میزان ریسک پذیری
ریسکپذیری، میزان سرمایهایست که آمادگی دارین اونو از دست بدین ولی معاملات آینده شما تحت تأثیر اون قرار نگیره اگر پول زیادی رو در معرض خطر قرار بدین، یک معامله اشتباه میتونه ضرری غیر قابل جبران رو به سرمایه شما وارد کنه. به عنوان یک معاملهگر، لازمه فقط اون بخش از پول خودتونو در معرض خطر قرار بدین که آمادگی از دست دادنشو دارین. در حوزه علم اقتصاد، ریسک پذیری به این صورت توصیف میشه: میزان تغییر پذیری در بازده یک سرمایه گذاری که سرمایه گذار، آمادگی تحمل اونو داره.
• به برنامه معاملاتی خود پایبند باشید
به برنامه ی خود پایبند باشین این استراتژی بسیار حائز اهمیت هستش. توصیه میکنیم استراتژی خودتونو روی کاغذ بنویسین و حتما به اون پایبند بمونین. یادداشت هایی که روی کاغذ نوشتین نباید تغییر کنن و باید به اون مانند یک آیین مذهبی پایبند عوامل ضروری برای سود در بازار باشین. باید نقاط خروج رو به وضوح در یادداشت های خود مشخص کنین. به علاوه، باید تمام سطوحی رو که میخواین در اونها وارد معامله بشین، مشخص کنین و حجم معامله رو برای هر یک از اونها تعیین کنین.
• آستانه تحمل درد را مشخص کنید
بعد از این که سطوح ریسک خودتونو تعیین و برای هر یک از معاملات خود، طرح مناسب تهیه کردین، آخرین چیز، تعیین آستانه تحمل درد شماست. آستانه تحمل درد، جاییست که شما بعد از تحمل ضررهای پی در پی، معامله کردن رو متوقف میکنین. جنگیدن با بازار، کار عاقلانه ای نیست و باعث میشه دوباره و دوباره ضرر کنین.
در این مطلب با عنوان بهترین روش مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال، درمورد اینکه چرا باید در ارزهای دیجیتال سرمایه گذاری بشه و اینکه قانون سود چیه که توجه به اون باعث سودآوری و موفقیت در این حوزه میشه صحبت کردیم. در ادامه یکی از پارامترهای خیلی مهم این قانون یعنی مدیریت سرمایه رو تعریف کردیم و مراحل مدیریت سرمایه رو برای رسیدن به بهترین روش مدیریت سرمایه قدم به قدم بیان کردیم.
در آخر بهترین روش مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال رو مورد بررسی قرار دادیم. گفتیم که از اونجایی که اهداف و خصوصیات فردی هر شخصی متفاوته بنابراین برای هر فرد نمیشه یه نسخه ی واحد پیچید و با توجه به تمام نکات گفته شده باید بهترین روش مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال انتخاب بشه. در پایان توصیه می کنیم برای داشتن اطلاعات بیشتر مقاله سرمایه گذاری فعال و غیر فعال رو هم مطالعه کنید. موفق و پرسود باشید.
انواع بازار و مشتریهای آن
بازار واژهای است که امروزه در بسیاری مجالس از آن سخن به میان میآید, بدون آن که در نظر گرفته شود که در حقیقت بازار چیست و چه تاثیری در تصمیمات مهم اقتصادی و اجتماعی و غیره میگذارد, برای مثال بسیار شنیده می شود که بازار تلفن همراه رو به رشد است, بازار فلان اتومبیل کساد است و یا بازار بورس ارزش سهام شرکت یا کارخانهای پایین آمده است, اما واقعیت ین است که حتی عادت به کار بردن این کلمات و جملات نیز نیاز به اطلاعاتی در این خصوص دارد.هر چند واژه بازار نمایانگر مفهوم و معنای خود است, اما عالمان علم اقتصاد، بازار را مکان فیزیکی که خریداران و فروشندگان برای مبادله کالا و خدمات دور هم جمع میشوند, میدانند. به عبارت بهتر به معنای کل خریداران (مشتریان اعم از حقیقی و حقوقی) و فروشندگان (شرکتها و کارگاههای تولیدی) کالای خود را مبادله میکنند. بنابراین بازار اتومبیل شامل فروشندگان اتومبیل (خودروسازان) و خریداران (مشتریان و مصرف کنندگان) است.گاه بازار صورتی بالقوه و گاه بالفعل به خود میگیرد که در صورت بالقوه بودن نیز بازار تابع شرایط محیط است. در وضعیت اقتصادی شکوفا و در حال رشد بازار بالقوه کاملاً متفاوت از بازار بالقوه در شرایط رکود اقتصادی است, اما در رابطه با شرکتها در صورتی که گفته شود بازار بالقوه است به معنای حد نهایی تقاضا برای محصول است. این امر زمانی حاصل می شود که فعالیتهای بازاریابی شرکت نسبت به رقبا افزایش یابد و به بالاترین حد خود برسد. در این صورت مدیریت بازرگانی شرکتها نیروی خود را روی بهترین مناطق سرمایهگذاری کرده, بودجه مربوطه را به نحو مطلوب و بهینه میان این مناطق تقسیم میکنند. که لازمه این امر تشخیص بازار بالقوه مناطق و میزان تقاضا برای کل صنعت در این مکان برآورد میشود در کشورهای پیشرفته, برای هر صنعت, سازمانهایی وجود دارند که سهم هر شرکت را برای هر صنعت برآورد میکند و شرکتها باید طبق آن سهم حرکت کرده و بازار خود را نسبت به رقبا حفظ کنند یا حداقل همراه آنها باشند. البته موقعیت کالا در بازار و پایگاهی که کالا در ذهن مشتریان در مقایسه با رقبا دارد, نیز در این امر تاثیر گذار است.هر کالایی ممکن است از جهت یک یا چند صفت در بازار مشهور شود. به عنوان مثال زمانی که یک اتومبیل در ذهن مصرف کنندگان به عنوان یک خودرو محکم در نظر گرفته شود, این صفت موقعیت آن کالا را در بازار مشخص میکند.بازارها هر چند به دو صورت بازار کالا, نوع کالایی که در بازار به فروش میرسد و بازار عوامل تولید, بر حسب تولیدکنندگان نیز میتوانند تقسیم بندی شوند, اما به طور کلی بازارها به شکل بازار رقابت کامل, رقابت ناقص, رقابت انحصاری, بازار بینالمللی و بازارهای چند ملیتی تقسیم بندی میشوند.
بازار عوامل ضروری برای سود در بازار رقابت کامل
در این گونه بازار تعداد زیادی از فروشندگان, کالاهای مشابهی را به تعداد زیادی از خریداران عرضه میکنند. از نظر اقتصادی هر گاه مبادلهای انجام می شود, یک نوع بازار ایجاد شده است. در بازار آنچه که بسیار دارای اهمیت است و پایه و اساسی برای ایجاد بازار است وجود عرضه و تقاضا است. عرضه و تقاضا تعیین کننده قیمت کالا به شمار می روند. هر چند که قیمت کالاها از نظر مشتریان بسیار مهم است و از دید آنها پوشیده نیست و بر حسب میزان و تعادل قیمتها کالاها از سوی مشتریان خریداری میشوند. اگر مصرف کننده قادر به پرداخت هزینه کالا نباشد در حقیقت تقاضای او در بازار نادیده گرفته می شود و به عبارت دیگر تقاضایی برای اکتساب کالا نمیتواند داشته باشد. بنابراین مصرف کنندگان تقاضای خود را بر حسب قیمت تغییر میدهند. تولیدکنندگان نیز برای این که روند تولیداتشان مقرون به صرفه باشد باید عوامل تولید در دسترس خود را طوری با یکدیگر ترکیب کنند که بیشترین میزان تولید را با حداقل هزینه به دست آورند تا با فروش تولیدات خود سود قابل توجهی به دست آورده و بازار را در دست گیرند. در این بازار عواملی موثرند که از آن جمله همگن بودن کالاهاست. به این معنا که کالاهای واحدهای تولیدی در یک صنعت خاص در بازار کاملاً مشابه هستند به طوری که خرید از هر واحد تولیدی برای مصرف کنندگان بی تفاوت است. از آنجا که کالاهای تولیدی مشابه هستند, هیچ خریداری حاضر به خرید کالا با قیمت بالا نسبت به سایر واحدهای تولیدی نیست.
- تعداد زیاد تولیدکننده
- تعداد فروشندگان و یا تولیدکنندگان بسیار زیاد است که مقدار فروش هر کدام از آنها نسبت به کل میزان فروش بازار ناچیز است لذا فروشندگان به تنهایی قدرت در تعیین و یا تغییر جهت بازار ندارند.
- تعداد زیاد مصرف کننده
- در بازار رقابت کامل تعداد خریداران و مشتریان زیاد است, اما خرید آنها در مقایسه با خرید در بازار ناچیز است و لذا مصرف کنندگان و مشتریان نیز به تنهایی تاثیری در تعیین و یا تغییر قیمت کالا در بازار ندارند.
البته این عوامل در بازار رقابت کامل بسیار اهمیت دارند. برای کاملتر شدن این عوامل میتوان از سیال بودن عوامل و صنایع تولیدی در بازار, شفافیت بازار و حداکثر سود مطلوبیت در بازار را نیز نام برد.
بازار انحصاری
بازارهای انحصاری نیز دارای شرایطی خاص هستند و این بازار برای کالاهایی همگن تنها یک فروشنده وجود دارد، قیمتی برای فروش کالا تعیین شده است که ورود برای سایر واحدهای تولیدی به بازار سود آور نیست و یا واحد تولیدی موجود عرضه و فروش مواد اولیه اساس برای تولید کالا را کنترل میکند. گاه نیز با روش تولید و تکنولوژی لازم برای تولید، کالا را در انحصار خود درمیآورد. همچنین گاهی از طرف دولت اجازه تولید انحصاری کالا را داشته یا به وسیله مقررات بازرگانی به وسیله دولت از واحد تولیدی حمایت میشود. البته قیمت کالا در بازار انحصاری برای انحصارگر به دلیل وجود یک عرضه کننده ثابت نیست. در این بازار واحد تولیدی انحصارگر در رابطه با قیمت کالا و رابطه میزان تولید کالا دو نوع تصمیمگیری اتخاذ میکند. اول آنکه میتواند قیمت کالای تولید شده را تعیین کند و تعیین مقدار فروش براساس این قیمت را برای حداکثر سود به عهده تابع تقاضای بازار بگذارد. دوم آنکه میتواند مقدار فروش را تعیین کند و اجازه دهد تابع تقاضای بازار قیمتی را تعیین کند که به ازای آن سود تولید کننده به حداکثر برسد. انحصارگر که صاحب بازار انحصاری است زمانی بازار را در حالت تعادل میداند که حداکثر سود را در کوتاه مدت به دست آورد. کسب حداکثر سود متوسط انحصارگر زمانی عملی میشود که بتواند میزان تولید را انتخاب کند که به ازای آن تابع درآمد نهایی مساوی با قیمت حداکثر سود است.
بازار رقابت انحصاری
در بازار رقابت انحصاری کالای فروشندگان بیشمار به جای اینکه با هم مشابه باشند از نظر کیفیت و یا بسته بندی با یکدیگر متفاوت است. در این بازار هدف جلب و جذب مشتری است. فروشندگان که همان واحدهای تولیدی هستند باید قیمتهایی را تعیین کنند که بتوانند مشتریان بیشتری را جلب و جذب کنند، زیرا در غیر این صورت مشتریان به کالاهایی با کیفیت مشابه و یا پایینتر، اما ارزان قیمتتر مراجعه میکنند. در این زمان است که رقبا بازار را به دست میآورند. در این بازار نقش تبلیغات و آگهیها نمایان میشود و واحدهای تولیدی برای ایجاد تمایز و تفاوت میان کالاها و خدمات خود و سایر تولیدکنندگان به آگهیهای تجاری متوسل میشوند. هرچند این سازمان و شرکتها هزینههایی برای جلب مشتریان متحمل میشوند، اما پس از مدت زمان کوتاهی با سودآوری بالا این هزینه جبران میشود که به این ترتیب تعادل در بازار رقابت انحصاری به وجود میآید.
بازار چند قطبی
این بازار در اغلب جوامع صنعتی، یعنی چند عرضه کننده در مقابل تعداد کثیری تقاضا کننده یا مشتری قرار گرفتهاند. البته در بخش تولید چند فروشنده، تقاضای انبوه خریداران را به نحوی برآورده میکنند که اتخاذ سیاست هر یک از آنها در وضع بازار و وجود دیگر فروشندگان موثر باشد، در چنین حالتی بازار چند قطبی ایجاد میشود. تولیدکنندگان در این نوع بازار میتوانند تاثیر زیادی بر قیمت بازار گذارند، اما نمیتوانند به طور مستقل قیمت کالا را تعیین کنند. باید عکسالعمل رقبا را در نظر گیرند، زیرا الگوی واکنش رقبا در این حالت میتواند اشکال زیادی به خود گیرد. به عنوان مثال حالتی از بازار چندقطبی میتواند وجود داشته باشد که در بنگاههای اقتصادی تصمیم به توافق با یکدیگر بگیرند که وضعیتی شبیه انحصار ایجاد میشود. در این حالت مقدار تولید، فروش و قیمت کالا مشابه وضعیت انحصاری تعیین میشود.
بازار بینالمللی
در پنجاه سال گذشته، گسترش مبادلات کالا آن هم تا این اندازه که فاصله و مسافت فرهنگها را به چند گام تبدیل کرده، به ذهن هیچ انسانی خطور نمیکرد. هر چند امروز همه این کم و بیش در همه جای دنیا اتفاق افتاده است. شعار خودکفایی، جای خود را به شعارهایی نظیر تلاش برای یافتن جایگاهی مناسب در بازار بینالمللی داده است. با توجه به این مسائل سازمان باید به صورت و شکلی از درک کامل محیط بازار بینالمللی برسند. این بازار در دو دهه اخیر تغییرات شگرفی داشته است که موجبات ایجاد فرصتها و موانع بسیاری شده است. حجم مبادلات بینالمللی در صنایع اتومبیل سازی، الکترونیک و غیره رشد چشمگیری داشته است. شرکتهای چند ملیتی علاوه بر گسترش فعالیتهای بازار یابی خود، امکانات تولید خود رد کشورهای مختلف را افزایش دادهاند که این گونه شرایط موجب ایجاد اقتصاد صنعتی در کشورهای جهان شده است و جهان را به سوی صنعتی شدن میکشاند. برخی کشورها صادرکنندگان عمده کالاهای صنعتی و سرمایه هستند. آنها مبادلات بسیاری با هم انجام میدهند و واردکنندگان مواد خام و کالاهای نیمه ساخته به شمار میآیند. همچنین این کشورها یا واردکنندگان بازار خوبی برای کالاهای صنعتی با ارزش افزوده کم و انواع گوناگون کالاهای مصرفیاند. هر چند بسیاری از کشورهای دنیا در تلاش هستند که از رقبا پیشی گیرند و بازار صادرات را به دست آورند.
بازارهای چندملیتی
شرکتهای غول آسای چند ملیتی دست به ابداع یک سیستم کل زدهاند. هر گاه که منع قانونی و فرهنگی برای فعالیت آنها وجود نداشته، آنها اهمیت مرزهای ملی را به حداقل رساندهاند و استراتژیهای خود را بیشتر بر حسب جنبههای اقتصادی جهان ایجاد کردهاند. این شرکتها تا حدود زیادی غیر سیاسی هستند و بیشتر به منافع سهامداران خود در هر نقطه که باشند علاقهمندند، تا منافع یک کشور خاص، چنانچه شرکتی به فروش مواد دارویی اشتغال دارد سودآورترین روش کار این است که استراتژی خود را بیشتر بر اساس بازارهای بینالمللی طراحی کند تا بازار خاص یک کشور، هرچند آنچه که گفته شد تنها مثالی برای روشن شدن مطلب بود.این سیستم موجب شناخت بازارهایی میشود که به صورت بالقوه میتواند محصولات شرکت را جذب کرده یا شرکت خود را با ویژگیهای آن بازار تطبیق دهد. در این بازارها ممکن است تنها احتیاج به سرمایهگذاری در تسهیلات تولیدی باشد. اگر بازار بالقوه مناسب سرمایهگذاری باشد این کار باید انجام شود. عوامل سیاسی و اجتماعی چنانچه به سودآوری قضیه تاثیر داشته باشند باید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین بازار از بخشهای ناهمگن از مصرف کنندگان تشکیل میشود. هدف از اینکه بازارها دسته بندی میشوند نیز شناسایی گروههای هم نیاز و هم پسند یا هم سلیقه در میان مشتریان است. در همه حال مشتریان حرف اول را میزنند و بازار بر اساس نظرات آنها تشکیل، تغییر و تداوم مییابد.
مکانیسم بنیادین بازار
در اقتصاد مبتنی بر بازار، تصمیمگیری در باره اختصاص منابع، توسط تعداد بیشماری تولیدکننده و مصرف کننده مستقل انجام میشود. در این میان تغییر سلیقه مصرف کنندگان از جمله این مکانیسمهاست که پیدایش تغییر در سلیقه مصرف کنندگان موجب میشود تااز طریق مکانیسم قیمتها، تخصیص منابع تولید نیز با این تغییر هماهنگ شود. در این میان شناخت بازار کالا به افراد کمک میکند تا به این امر واقف شوند که چه چیزی تولید کنند و دیگر سخن این که قیمت در بازار به منزله صدور علایم انجام وظیفه میکند. قیمتها با صدور علایمی سبب میشوند تا مقدار مصرف و تولید این کالا در برابر تغییرات قیمت واکنش نشان دهند. بنابراین قیمتها در بازار به تولیدکنندگان نشان میدهند تا چه کالا و خدماتی تولید کنند و به مصرف کنندگان تعیین میکنند خرید چه کالایی و استفاده از چه خدماتی برای آنها مقرون به صرفه است.
مکانیزمهای بازارهای بینالمللی
مکانیزمهای بازارهای بینالمللی با بازارهای داخلی متفاوت است. در آنها مسائلی همچون: موازنه پرداختهای بینالمللی، ارز خارجی، تعرفه و سود گمرکی کالاهای وارداتی، شیوههای بسیار گوناگون امور اعتبارات، شیوههای مختلف انتقال حق مالکیت کالاها از چه طریق تجارت متقابل و شیوههای گوناگون حمل و نقل مطرح است.
بازار خودرو کشور
با توجه به هزینههای سنگین واردات خودرو و قطعات یدکی آنها به نظر میرسد که این آزادسازی بتواند به تمام نیازهای منطقی کشور پاسخ دهد. لذا بازنگری در قسمت خودرو برای بهینه سازی آن ضروری است و صنعت خودروسازی در کشور نزدیک به نیم قرن سابقه فعالیت دارد. با این وجود صنعت خودرو کشور در چند سال اخیر توسعه درخور توجهی داشته و بخش اعظم نیازهای بازار داخلی را تامین و در بازارهای منطقه برای صدور حضور یافته است این پیشرفتها برای اقتصاد ایران درخور توجه است
عوامل ضروری برای سود در بازار
آزمون تستی بخش 1 اقتصاد دهم انسانی و معارف | فصل اول: اقتصاد چیست؟
تیم مدیریت گاما
آزمون آنلاین اقتصاد دهم انسانی | بخش پنجم | فصل 1: اقتصاد بین الملل
تیم مدیریت گاما
آزمون مجازی بخش دوم اقتصاد دهم انسانی | نهادهای پولی و مالی
تیم مدیریت گاما
سوالات امتحان نوبت دوم اقتصاد دهم رشته ادبیات و علوم انسانی - خرداد 96
نمونه سوال و جواب اقتصاد دهم رشته ادبیات و علوم انسانی | بخش 1: آشنایی با اقتصاد…
مریم یابنده جهرمی
امتحان ترم اول اقتصاد دهم رشته انسانی دبیرستان امام رضا واحد 1 | دی 98
مجموعه سؤالات تستی تألیفی و کنکوری بخش 2 اقتصاد پایه دهم | فصل دوم: بانک
آیسان میر فاتحی
آزمون نوبت اول اقتصاد دهم دبیرستان شهید مصطفی خمینی | دی 1397
نورالدین حسین پور
مجموعه سوال طبقه بندی شده اقتصاد دهم رشته ادبیات و علوم انسانی
علی رضا رضازاده
آزمون نوبت دوم اقتصاد دهم دبیرستان نبوت | خرداد 1397
آزمون نوبت دوم اقتصاد دهم دبیرستان دخترانه غیرانتفاعی عترت سپاهان | خرداد 1395
بهترین سرمایه گذاری در ایران کدام است ؟
در این مقاله شما را با یکی از بهترین سرمایه گذاری ها آشنا می کنیم که در موارد مشابه برای یک سرمایه گذار میتواند بهترین سرمایه گذاری با راه اندازی یک کسب و کار و همچنین کارآفرینی در کنار آن باشد .
در این مقاله به تعریف مفهوم سرمایه گذاری و اهمیت آن می پردازیم. شما را عوامل ضروری برای سود در بازار با مزایای سرمایه گذاری در صنعت غذا و بهترین روش های کارآفرینی و سرمایه گذاری در ایران آشنا می کنیم.
همچنین تمرکز خود را به معرفی اخذ نمایندگی هننی دونات معطوف خواهیم کرد که شما را قادر می سازد که با بهترین سرمایه گذاری با هزینه نسبتا مناسب، به سود قابل توجهی دست یابید.
سرمایه گذاری چیست؟
سرمایه گذاری به معنای تخصیص دادن منابع مالی به یک دارایی و یا کسب و کار است که انتظار می رود سودآوری بالایی داشته باشد.
بسیاری از افراد هنگامی که صحبت از سرمایه گذاری مطرح میشود به خرید مسکن، زمین، خودرو، طلا، و یا ارز فکر میکنند. زیرا بصورت معمول پیش بینی می گردد که قیمت هر کدام از این دارایی ها با گذشت زمان افزایش یابد و منجر به حفظ ارزش سرمایه شخص گردد و منبع درآمد اضافی برای وی ایجاد کند.
برخی به اشتباه تصور می کنند که بازده در بازار سرمایه تضمین شده است، در صورتی که همواره احتمال خطا و عدم موفقیت وجود دارد. بنابراین، نیاز است که افراد توانایی پذیرش ریسک را داشته باشند و پیش از هرگونه تصمیم گیری تمام جوانب کار را به دقت بسنجند. همچنین در صورت نیاز به مشورت با کارشناسان خبره بپردازند. در غیر اینصورت، ممکن است میزان سرمایه اولیه آنها کاهش چشمگیری یابد و متضرر گردند.
چرا مدیریت مالی اهمیت دارد؟
از آن جهت که اکثر ما انسان ها دغدغه تامین آسایش و رفاه برای عزیزانمان را داریم، خواهان افزایش میزان دارایی های نقدی و غیر نقدی خود هستیم تا وضعیت مالی خود را بهبود بخشیم. به این منظور، اهداف مالی کوتاه مدت و بلند مدت برای خود تعیین می کنیم و جهت دستیابی به آنها تمام تلاش خویش را بکار می گیریم.
اولین قدم جهت دستیابی به اهداف مالی، تدوین یک برنامه دقیق و هدفمند است. سپس نیاز به استراتژی های سرمایه گذاری کارآمد است، زیرا آنها نقش کلیدی در مدیریت دارایی ها دارند. بدیهی است که با گام بر داشتن در مسیر صحیح شانس موفقیت و آرامش خاطر شما بیشتر می گردد.
ویژگی های یک سرمایه گذاری خوب چیست؟
1- سرمایه گذاری که به شما کمک می کند به اهداف مالی خود برسید.
بی شک برای کسب سود و دستیابی به اهداف مالی خود، باید سرمایه گذاری مطمئن و هدفمندی را در نظر بگیرید که زمینه ساز موفقیتتان در آینده باشد و تحقق اهداف کوتاه مدت شما را، نظیر خرید خودرو، لوازم منزل و … امکان پذیر سازد. به بیان دیگر، ضمن حفظ ارزش سرمایه اولیه به میزان ثروتتان بیفزاید، منبع درآمد اضافی برایتان ایجاد کند، قدرت خرید شما را افزایش دهد، و امنیت مالی برایتان به ارمغان بیاورد.
فارغ از این که برای چه نیاز و یا آرمانی تلاش می کنید، داشتن یک چشم انداز واضح و روشن از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا به شما کمک کند تا از چالش ها و مشکلات پیش رو به راحتی عبور و آن ها را به یک فرصت تبدیل نمایید.
2-سرمایه گذاری که بتواند از پول شما در برابر تورم محافظت کند.
تورم یعنی قیمت ها به شکل فزاینده و نامنظمی در یک بازه زمانی مشخص افزایش یابند که سبب کاهش قدرت خرید مردم و عدم توازن میان عرضه و تقاضا می گردد. این وضعیت برای بسیاری از اقشار جامعه مشکلات عدیده ای ایجاد می کند.
اگرچه رکود اقتصادی و تورم اجتناب ناپذیراست، اما می توان اقداماتی را برای کاهش اثرات آنها در نظر گرفت که به حفظ سرمایه و یا افزایش دارایی منتهی می گردد. به عنوان مثال، سرمایه گذاری در املاک و مستغلات یکی از بهترین اقدامات درشرایط تورم محسوب می شود، زیرا بطور معمول قیمت مسکن در گذر زمان افزایش می یابد. خرید سهام یک گزینه دیگر است که در وضعیت بد اقتصادی ممکن است دستخوش تغییرات کمتری شود. همچنین سرمایه گذاری در بازار طلا نیز می تواند در بلند مدت سودآور باشد.
۳-سرمایه گذاری که سبب کاهش دغدغه های مالی شما در دوران بازنشستگی گردد.
سرمایه گذاری برای دوران بازنشستگی فرآیندی بلندمدت است که نیاز به برنامه ریزی دقیق در ایام جوانی دارد. شما باید زمان مورد نظر برای آغاز بازنشستگی، میزان هزینه ها، و نحوه صرف اوقات فراغت خود را مشخص نمایید. سپس به سرمایه گذاری بپردازید که بازگشت مناسبی در طولانی مدت خواهد داشت که آرامش خاطر و امنیت مالی را برای شما رقم می زند تا بتوانید از گذران زندگی در کنار خانواده در سنین سالمندی حداکثر لذت را ببرید.
بهترین فرصت های سرمایه گذاری در ایران چیست؟
سرمایه گذاری در املاک و مستغلات
اگر قصد سرمایه گذاری در بازار مسکن را دارید، بایستی در نظر داشته باشید که در بسیاری از مواقع بازدهی ناشی از نگهداری طولانی مدت دارایی است. همچنین غالبا به مبلغ سرمایه زیادی نیاز است.
اما اگر بتوانید میزان دانش و تجربه خود را افزایش دهید و پول خود را صرف خرید املاک خوب نماید به مرور زمان میزان درآمد شما رشد قابل ملاحظه ای می یابد.
خرید و فروش سهام یکی از پر ریسک ترین و در عین حال سودآورترین انواع سرمایه گذاری ها است. این روش مزایایی نظیر دسترسی آسان، قابلیت نقد شوندگی سریع، تنوع بازار، و … را دارد. با وجودی که بصورت عمومی بازار سهام در بلندمدت عملکرد خوبی دارد، هیچ تضمینی برای کسب درآمد و یا بازگشت سرمایه وجود ندارد. به عنوان مثال، چند سال قبل در ایران بسیاری از سرمایه گذاران ضرر مالی زیادی متحمل شدند.
پیش از ورود به این بازار نیاز است که فرد دانش خود را ارتقا بخشد و یک برنامه مدیریت ریسک جامع داشته باشد. سپس خود را آماده نماید تا در زمان مقتضی بهترین تصمیمات را اتخاذ نماید. همچنین می تواند از کمک مشاوران، کارگزاری ها و یا صندوق های سرمایه گذاری بهره ببرد و بخشی از سود خود را بابت کارمزد به آنها پرداخت کند.
طلا به عنوان یک فلز گرانبها شناخته می شود و به دلیل ظاهر زیبا و مقاومت بالا در مقابل عوامل خارجی از دیرباز طرفداران زیادی دارد. در این بازار می توان با صرف هزینه اندک و یا حتی بدون دانش فعالیت خود را شروع کرد و به سود بالایی دست یافت. طلا با حجم کم و ارزش زیاد می تواند به عنوان یک پشتوانه مالی قوی محسوب گردد و در مواقع ضروری استفاده شود. در حقیقت طلا قدرت نقدشوندگی بالایی دارد و هر لحظه امکان تبدیل کردن آن به وجه نقد وجود دارد.
مزایای طلا سبب گردیده است که توجه زیادی به آن معطوف گردد، بنابراین اگر فردی سرمایه خود را به خرید طلا اختصاص داده است باید در حفظ و نگهداری آن کوشا باشد.
سرمایه گذاری در این صنعت می تواند بصورت خرید طلای سفید، طلای زرد زینتی، طلاهای آب شده، شمش طلا، سکه طلا، و … باشد.
ارزش طلا متاثر از بازار داخلی و اقتصاد جهانی بوده و عوامل متعددی بر قیمت آن اثر میگذارند.
یکی از راههای رشد سرمایه، سرمایه گذاری در ارزهای خارجی نظیر دلار، یورو، دینار و … است که هر کدام از آنها دارای ارزش مختلفی می باشند. بصورت کلی پول کشورهایی که دارای رشد اقتصادی بالایی هستند منبع خوبی برای سرمایهگذاری است و افراد عموما می توانند در لحظه و بصورت فیزیکی آنها را به فروش برسانند.
لازم به ذکر است که این بازار دارای ریسک و نوسان است و عواملی نظیر روابط اقتصادی، سیاست های بانک مرکزی، رکود اقتصادی، تورم، و … برروی ارزش آن تاثیر می گذارد و ممکن است منجر به سقوط و یا صعود قیمت ارزها گردد.
اگرچه در سایر کشورها خودرو به عنوان یک کالای مصرفی محسوب می شود، در ایران سرمایه گذاری در این بازار بسیار مورد توجه قرار گرفته است. عموما برای ورود به بازار خودرو به تخصص زیادی نیاز نیست و مدل های متداول خودرو به آسانی معامله می گردند. بنابراین، یک سرمایه گذاری مطمئن و با حاشیه سود معقول است.
نوسان قیمت وسایل نقلیه تحت تاثیرعواملی نظیر میزان عرضه و تقاضا، هزینه های نگهداری، هزینه های تعمیرات، بیمه، قیمت مواد اولیه، مالیات، تکنولوژی ساخت و … می باشد.
خودرو ممکن است دچار استهلاک، تصادف و یا حتی سرقت گردد و به همین دلیل تخصیص سرمایه خود به آن دارای ریسک است. همچنین محل نگهداری خودرو همواره یکی از دغدغه های سرمایه گذاران است.
یکی از روش های سرمایه گذاری که در سال های اخیر رواج یافته است، سرمایه گذاری در کسب و کارهاست که یک فرصت منحصر به فردی را برای پیشرفت شخصی و اقتصادی فراهم می آورد. در این روش فرد برای استفاده از سود حاصل از یک مدل تجاری توسعه یافته و آزمایش شده متعهد می گردد که مبلغی را پرداخت نماید. همکاری شخص ممکن است پس از به اتمام رسیدن مدت زمان قرارداد به پایان برسد. شرکت ها معمولا به دلایل مختلفی نظیر توسعه، ایجاد محصول جدید، بازاریابی، و … تمایل به جذب سرمایه گذار و واگذاری بخشی از سهام خود را دارند.
در این روش ممکن است برخی از سرمایه گذاران هیچ نقشی در اداره و مدیریت تجارت نداشته باشند، فقط پول خود را در اختیار صاحبان صنایع قرار دهند و سپس منتظر بازده حاصل از آن فعالیت بمانند. همچنین در برخی از مواقع این امکان برای سرمایه گذاران مهیا است که دانش و تجربه خود را برای رشد بیزینس بکار گیرند و به همکاری با آن تیم بپردازند.
این نوع سرمایه گذاری به صورت بالقوه پرسود و تضمین شده است، اما انتخاب بهترین کسب و کار ممکن است بسیار چالش برانگیز باشد. بنابراین، پیش از هر اقدامی باید زیرساخت، سیستم، نحوه مدیریت و … کسب و کار به دقت بررسی گردد و در تصمیم گیری تعجیل نشود.
کجا پول خود را سرمایه گذاری کنم؟
هنگامی که صحبت از سرمایه گذاری می شود افراد با گزینه های متعددی مواجه می شوند، اما اکثر آنها به دنبال بازاری کم ریسک، پر سود و مطمئن هستند. در صورتی که شفافیت مالی و ضمانت بازگشت وجه وجود داشته باشد، افراد احساس امنیت می کنند و حتی ممکن است سایرین را نیز به آن سرمایه گذاری تشویق نمایند.
در همین راستا سرمایه گذاری در کسب و کار های امن و موفق توصیه اکید می گردد. زیرا این امکان را برای سرمایه گذاران فراهم می آورد که در صورت تمایل خودشان در مدیریت آن بیزینس نقش فعالی ایفا نمایند و با کمک گرفتن از دانش، تجربه و ایده های ارزشمند خود سبب گسترش فعالیت و کسب سود شوند.
چرا سرمایه گذاری در صنعت غذا ارزشمند است؟
سرمایه گذاری در رستوران، فست فود و یا کافی شاپ یکی از بهترین روش های کسب درآمد است که فرد می تواند بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم در اداره آن بیزینس دخیل باشد.
با مطرح شدن ایده های جدید مانند فرانچایز به صنعت غذا، سرمایه گذاران می توانند با بهره گیری از یک سیستم موفق شاهد رشد، سوددهی، بازگشت سرمایه و درآمدزایی مناسب باشند. سرمایه گذاری در این صنعت و اخذ نمایندگی یک برند معتبر و شناخته شده می تواند چالش هایی که مدیر یک رستوران، فست فود و یا کافی شاپ تازه تاسیس ممکن است با آنها مواجه شود را به میزان قابل توجهی کاهش دهد و با حمایت و پشتیبانی هایی که توسط فرانچایز دهنده ارائه می گردد، حاشیه امن بالایی را برای سوددهی آن کسب و کار فراهم سازد.
در همین راستا، سرمایه گذاری در کافی شاپ های زنجیره ای هننی دونات را به شما پیشنهاد می دهیم که می تواند زمینه ساز رشد و موفقیت روزافزون شما گردد. هننی دونات به عنوان تنها فرانچایز ایران در فیلد کافی شاپ، قادر است تا با ارائه مشاوره، سیستم سازی، پشتیبانی، و … به رشد کسب و کار شما کمک شایانی نماید.
کارشناسان خبره ما در دفتر مرکزی برند هننی دونات آماده ارائه مشاوره های تخصصی به آن دسته از سرمایه گذارانی هستند که قصد پیوستن به یک سیستم فرانچایز ایرانی موفق را دارند.
آیا سرمایه گذاری در صنعت کافی شاپ پرسود است؟
اگر قصد دارید یک کافی شاپ را از صفر بازگشایی نمایید، باید برای مواردی نظیر تعیین موقعیت مکانی، دستمزد کارکنان، آیتم های موجود در منو، تجهیزات، آموزش و غیره برنامه ریزی دقیقی انجام نمایید. اگرچه ممکن است مدیریت تمام امور به تنهایی بسیار دشوار به نظر برسد، از طریق تجربه، دانش و مهارت، کسب موفقیت امکان پذیر است. در حقیقت اگر کسب و کار خود را بر پایه ای مستحکم بنا کنید قادر خواهید بود که به سود مناسبی دست یابید، تجارت خود را گسترش دهید، نسبت به رقبای خود مزیت رقابتی پیدا کنید و ریسک مالی خود را کاهش دهید.
مجموعه کافی شاپ های زنجیره ای هننی دونات به شما یاری می رساند که تحقق اهداف تجاری خود را به طور کامل میسر نمایید و در کوتاه مدت بیزینس خود را شکوفا کنید.
افزایش سهم بازار با چند استراتژی هوشمندانه
افزایش سهم بازار، به معنای افزایش تعداد مشتریان و بهدنبال آن افزایش سود است. بنابراین بسیاری از شرکتها برای رسیدن به سود و درآمد بیشتر، از استراتژیهای مختلفی برای رسیدن به این مقصود استفاده میکنند. در این مطلب، چند راهکار را برای افزایش سهم بازار عنوان میکنیم.
حتما بخوانید:
هر سازمان یا شرکتی که میخواهد در بازار به موفقیت دست پیدا کند، باید بهطور پیوسته برای افزایش سهم خود از بازار تلاش کند. اما حقیقت این است که بیشتر شرکتها، از برنامهریزیها و پروژههای سالانهی خود فاصله میگیرند و به اهداف موردنظرشان نمیرسند. زمانی که در انتهای سال مالی، درآمد شرکت، محاسبه و میزان موفقیت آن ارزیابی میشود، معمولا انتظارات برآورده نمیشوند و اهداف درنظر گرفتهشده تبدیل به واقعیت نمیشوند. حتی اگر انتظارات برآورده شده باشند، مقیاس موفقیت واقعی، رشد درصد سهم بازار نیست، بلکه این مقیاس باید با سایر رقیبان شما که در صنعت یکسانی فعالیت میکنند، درنظر گرفته شود. درواقع نباید سهم خود را از بازار بهتنهایی درنظر بگیرید و باید آن را با رقبا مقایسه کنید.
چه زمانی برای گسترش کسبوکار مناسب است؟
هرگز این اشتباه را مرتکب نشوید: پیش از زمان مناسب، برای رشد کسبوکارتان اقدام نکنید. صبر کنید تا شرکت شما پشتوانهای قوی از موفقیتهای قبلی در بازار به دست آورد و شما نیز مدارک و شواهد فراوانی برای اثبات موفقیت مدل کسبوکارتان در دست داشته باشید. درنظر گرفتن این نکته به همراه تحقیقات اولیه در بازار، به شما خواهد گفت که آیا تقاضای کافی برای توجیه گسترش کسبوکار وجود دارد یا خیر. نتایج این بررسی، زمان صحیح را برای اجرای پروژههای گسترش کسبوکار، برای شما مشخص خواهد کرد.
کار کردن روی استراتژیهای توسعه به شما کمک میکند تا میزان پیشرفت خود را بسنجید. همچنین، این استراتژیها، هزینهها، روشها، اهداف و برنامههای عملی موردنظر را برای شما مشخص میکنند. شما هم باید برنامهی کسبوکار یا همان بیزینس پلن خود را از نظر ساختاری مطابق با این استراتژی تجدید کنید.
برندهی واقعی در بازار کسی است که به سهم بازار سایر رقبا دست پیدا کند. اگر افزایش سهم بازار با نفوذ در بازار همراه نباشد، تأثیرگذار نخواهد بود.
اما برای افزایش سهم بازار همراه با نفوذ چه باید کرد؟ در ادامهی این مطلب، چند قانون اصلی را برای افزایش سهم بازار و جذب کردن مشتریان سایر رقبا، معرفی میکنیم.
۱. ایجاد سهم بازار
بیشتر شرکتهایی که موقعیت خود را در بازار بررسی میکنند، به این نتیجه میرسند که پایینتر از سطح بهینهی سهم بازار عمل میکنند. آنها معمولا خود را در فرایند تولید بهطور کامل بهینه نکردهاند. به همین دلیل است که برای دستیابی به اقتصاد توزیعی و اقتصاد تبلیغاتی، به اندازهی کافی بزرگ نیستند. آنها غالبا قادر نیستند تا به منظور افزایش سود، استعدادهای قویتری را جذب کنند و به سهم بیشتری از بازار دست یابند.
استراتژیهای افزیش سهم بازار، باید چند نکته را موردتوجه قرار دهند، به عنوان مثال:
- بازار اولیه، پایدار، در حال نزول یا در حال رشد است؟
- محصول تولیدشده نسبت به رقبا متمایز یا همگن است؟
- منابع شرکت نسبت به منابع سایر رقبا، کمتر یا بیشتر است؟
- رقیبان شرکت انگشتشمارند یا تعداد زیادی رقیب وجود دارد؟ تأثیرگذاری هر کدام چقدر است؟
نوآوری در محصول
این مورد، یکی از مؤثرترین استراتژیهای افزایش سهم بازار برای محصول است. از سوی دیگر، محدودیت محصول میتواند برای رشد در یک بازار نوظهور، مناسب باشد. با این حال ممکن است که تغییری در بازارهای فعلی و موجود ایجاد نکند. شرکتهایی مثل زنیت، زیراکس، پولاراید، کنترل دیتا و شرکتهایی از این دست، به این دلیل به موفقیت فوقالعادهای دست پیدا کردند که برای تولید محصولی بهتر و خلاقانهتر، تمام توجه و تمرکز خود را به کار بردند.
نوآوری غالبا یک استراتژی پرخطر و گران است که به بررسی دقیق نیاز بازار، زمانبندی دقیق و سرمایهگذاری وسیع نیاز دارد.
تقسیمبندی بازار
این استراتژی هم میتواند در افزایش سهم بازار مورداستفاده قرار گیرد. بسیاری از شرکتهای دنیا، فقط بازار انبوه را هدف میگیرند و به شعبهها و حاشیهی بازار توجه ندارند. این اشتباه بزرگی است که نمونهی آن را در بعضی از خودروسازان آمریکایی دیدهایم. این شرکتها برای سالهای متمادی، بر تولید اتومبیلهای بزرگ تمرکز کرده بودند و ادعا میکردند که بازار ماشینهای کوچک، به اندازهی کافی سودبخش نیست. در آغاز، این خلاء توسط شرکت فولکسواگن پر شد و بعدها شرکتهای ژاپنی و اروپایی این بازار فراموششده را به دست گرفتند و به سودهای کلانی رسیدند.
نوآوری در توزیع
این استراتژی میتواند به شرکت در پوشش جامع بازار کمک کند. برای اینکه این مورد را بهخوبی متوجه شوید این دو مثال را درنظر بگیرید. شرکت ساعتسازی تایمکس، محصولات خود را در اوتلتها و فروشگاههای غیرمعمول میفروشد، مثلا در فروشگاههای پوشاک یا داروخانهها. این فروشندهها، فروش محصولاتی ارزانتر از دیگر برندها را رد کردهاند، درنتیجه موقعیت فوقالعادهای برای معرفی و رشد شرکت تایمکس ایجاد شده است. یا مثلا شرکت اوان (Avon) که یک شرکت تولیدکنندهی محصولات آرایشی و بهداشتی است به جای مبارزه برای پیدا کردن جایگاه ثابت در فروشگاههای زنجیرهای خردهفروشی، به فروش در بخشهای مغفولمانده و فراموششدهی عوامل ضروری برای سود در بازار فروشگاهها مثلا آستانهی درب ورودی، روی آورده است.
نوآوری در تبلیغات
این مورد یکی دیگر از استراتژیهای افزیش سهم بازار است که شرکتهای بزرگ همواره آن را موردتوجه قرار میدهند و با انتخاب و اجرای تبلیغات و شعارهای خلاقانه، توجه مشتریان را جلب میکنند. برندسازی و ترویج خلاقانه و هوشمندانه، بهسختی توسط رقبا قابل تکرار است. البته درنظر داشه باشید که بسیاری از شرکتها تأکید بیشتری بر تبلیغات نوآورانه دارند، درحالی که بیشتر تلاش یک شرکت باید در بخش تولید یا نوآوری در توزیع باشد. تبلیغات جذاب و پرسروصدا درصورتی که با بهبود ارزش مشتری و بهینهسازی تولید همراه نباشد، مانند طبلی توخالی خواهد بود.
۲. حفظ سهم بازار
بسیاری از شرکتها، درحالی که موقعیت خود را در بازار ارزیابی میکنند، به این نتیجه میرسند که در سطح قابلقبول و بهینهای فعالیت میکنند. از طرف دیگر، ریسک یا هزینههای افزایش سهم بازار ممکن است این دستاوردها را با مشکل مواجه کند. کاهش سهم بازار فعلی و موجود، ممکن است به کاهش سود منجر شود. این شرکتها باید بیش از هر چیز بر حفظ سهم بازاری که در اختیار دارند، تمرکز عوامل ضروری برای سود در بازار کنند.
اما این شرکتها، اغلب به این نتیجه میرسند که حفظ سهم بازار به اندازهی افزایش آن، چالشبرانگیز و سخت است. آنها با روشهایی مثل معرفی محصولات جدید، حضور در بخشهای جدید بازار، تلاش برای ایجاد فرمهای جدید توزیع و اجرای تبلیغات نو، داشتن رقبای شکستخورده یا در شرف شکست، برای به دست آوردن سهم بازار پایدار شرکتهای دیگر تلاش میکنند.
کاهش قیمتها، یکی از رایجترین و آزاردهندهترین شیوههای حمله به سهم بازار دیگر شرکتهاست. در چنین شرایطی شرکتی که سهم بازار بیشتری دارد بر سر دوراهی قرار میگیرد. یا باید قیمتها را کاهش دهد و سهم خود را از بازار حفظ کند یا بخشی از سهم بازار خود را تسلیم کند و قیمتهایش را ثابت نگه دارد. اگر شرکت، راه دوم یعنی ثابت نگه داشتن قیمتها را انتخاب کند، بخشی از سهم بازار خود را از دست میدهد. اگر این مقدار سهم از دسترفته از میزان موردانتظار شرکت بسیار بیشتر باشد، هزینههای بازسازی را دوبرابر میکند و درواقع ضرر آن از سودی که با حفظ قیمت نصیب شرکت میشود، بسیار بیشتر خواهد شد.
نوآوری در محصول
این روش، بهترین روش دفاعی برای حفظ سهم بازار است؛ همین استراتژی برای شرکتهای رقیبِ در شرف شکست هم میتواند به همین اندازه مفید باشد تا سهم بازار شرکت دیگر را به دست بگیرند. یک شرکت پیشرو، نباید در چنین شرایطی، نگران استراتژیهای دوگانه باشد. بلکه باید از آنها به نفع خود و برای پیشبینی عملکرد رقیب استفاده کند. شرکت میتواند با تولید محصولات جدید، کانالهای توزیع، خدمات مشتری و فرایندهای کاهش قیمت، سهم بازار را حفظ کند و از تسلیم آن به رقیب جلوگیری نماید.
غنیسازی بازار
اینجا درست همانجایی است که شرکتهای پیشتاز در بازار، خلاءهای موجود را پر میکنند تا رقبا نتوانند از آنها به نفع خود بهرهبرداری کنند. این ماهیت استراتژی چند برندی است که شرکتی چون پروکتر اند گمبل (Procter & Gamble) از آن بهره میبرد. این شرکت، برندهای متعددی در زمینههای مختلف دارد بهنحوی که پاسخگوی بسیاری از نیازهای بازار است.
استراتژی مقابله
این روش، از سایر روشها جذابیت کمتری دارد. در این روش، شرکتی که سهم بیشتری از بازار را در اختیار دارد برای دفاع از موقعیت خود، راهکارهای مختلفی را به کار میگیرد، از جمله کاهش قیمتها تا جنگهای تبلیغاتی که رقیب جدید را سر جای خود بنشاند. برخی از این راهکارها ممکن است در دستهی آزار و اذیت قرار بگیرند. مثلا فرض کنید شرکت بزرگتر، تأمینکنندگان و دلالان را وادار میکند تا رقیبان جدید بازار را نادیده بگیرند. روش مقابله، گاهی اوقات جواب میدهد اما ریسک فراوانی دارد و نسبت به فرایندهای خلاقانه، مشارکت کمتری در رفاه و امنیت اجتماعی دارد.
۳. تقلیل سهم بازار
بسیاری از شرکتها بعد از بررسی ریسکها و سودآوری سهم بازار فعلی خود، اغلب به این نتیجه میرسند که بیش از حد معمول، خود را وارد بازار کردهاند. این سهم زیاد از بازار، شرکت را در موقعیت حساس و پرفشاری قرار میدهد که نیازمند دقت و تلاش فراوان است. علاوهبر این، سهم بیشتر از بازار، شامل مشتریان حاشیهای بیشتر است. همین عوامل باعث میشوند تا شرکت، تصمیم به کاهش حضور خود در بازار بگیرد.
کاهش سهم بازار، تلاش برای کاهش دائمی یا موقتی سطح تقاضای مشتری است. این روش ممکن است در تمام بازار یا بخشی از آن مورداستفاده قرار بگیرد تا جریان عادی حرکات بازاریابی را معکوس کند. به عنوان مثال کاهش تبلیغات، افزایش قیمتها، قطع کردن سرویسها و خدمات خاص و مواردی از این دست، برای کاهش سهم بازار انجام میشود. گاهی این مورد ممکن است در مقیاس بسیاری بزرگتری صورت بگیرد مثلا کاهش یا حذف بعضی از امکانات ویژهی محصولات یا کاهش کیفیت آنها. در دوران کمبود طولانیمدت، گاهی این اقدامات ضروری میشوند.
بسیاری از شرکتهایی که سهم عمدهای در بازار دارند، با استفاده از روشهای مختلف، حضور خود را در بازار کاهش دادهاند و به سطحی رساندهاند که کمتر از قبل، دارای ریسک و خطر است. مثلا شرکت P&G، سهم خود از بازار شامپو را در طی سالیان اخیر از ۵۰ درصد به ۲۰ درصد رسانده است. این کار موجب شگفتی بسیاری از رقبا شده است. در این دوران، شرکت P&G، اصلاح برندهای قدیمی خود مثل هد اند شولدرز (Head & Shoulders) و Prell را به تأخیر انداخت و تلاش کرد تا فقط یک برند جدید را معرفی کند. برندی که دو بار از مرحلهی بازار تست خارج شده بود و هرگز برای به دست آوردن سهم بازار و تبلیغ و بازاریابی تلاش نکرده بود. پاسخ منفعل این شرکت به کاهش سهم بازار، کاملا برنامهریزی شده است و برای اجتناب از سختیها و دشواریهای رقابت با برخی از برندها، صورت گرفته است.
در دنیا، شرکتهای بسیار بزرگی از این استراتژی استفاده کردهاند و از این عملکرد نتیجهی مثبتی گرفتهاند.
۴. کاهش ریسک
شرکتهایی که به این نتیجه میرسند که سهم آنها از بازار در مرحلهی خطرناکی قرار دارد، ممکن است که به جای کاهش سهم خود از بازار، استراتژیهای دیگری را برای کاهش خطر اتخاذ کنند. سهم بازار مطلوب، متأثر از هر دو عامل است؛ هم ریسک و هم سودآوری. هر موفقیتی که شرکت در زمینهی کاهش ریسک مربوط به سهمی بالا به دست میآورد، درست مشابه بهینهسازی سهم است.
شرکتها میتوانند از روشهای کاهش ریسک که در ادامه عنوان میکنیم، استفاده کنند تا ناامنیهای موجود را که سهمشان را از بازار تهدید میکند، کمتر کنند.
روابط عمومی
بسیاری از شرکتهای بزرگ، مبالغ هنگفتی را برای راهاندازی بخش روابط عمومی و تبلیغ برای بهبود خدمات برند خود هزینه میکنند و این روش، روزبهروز بیشتر رواج پیدا میکند. این شرکتها امیدوارند که روابط عمومی بتواند تلاشهای رقیبان وگروههای مختلف را برای ایجاد مشکل در یک برند، خنثی کند.
برخی از شرکتها از تبلیغات و روابط عمومی برای آگاه کردن دیگران نسبت به موقعیت خود در برخی از مسائلِ بحثبرانگیز استفاده میکنند.
آرامش در رقابت
شرکتی که سهم بالایی در بازار دارد، ممکن است با ایجاد روابط بهتر و صمیمانهتر با رقبا، خطرات تهدیدکنندهی سهم خود را کاهش دهد. روشهای مختلفی برای انجام این کار وجود دارد. شرکتها ممکن است از طریق پیدا کردن تأمینکنندهی مواد خام یا فروش کلی این مواد اولیه، به شرکتهای دیگر کمک کنند. یا ممکن است که برای تبلیغاتی هزینه کنند که نه تنها برای کسبوکار خودشان بلکه برای تمام صنعتی که در آن فعالیت میکنند سودمند باشد. این شرکتها ممکن است عکسالعمل شدید را نسبت به تغییر استراتژی رقبای خود، متوقف کنند یا حتی تولید خود را به تأخیر بیندازند.
تقریبا در هر زمینهای، چنین رقبایی وجود دارند. مثلا شرکتهای فورد و جنرال موتورز به این نتیجه رسیدهاند که بهتر است روابط دوستانهی خود را با شرکتهایی مثل آمریکن موتورز و کرایسلر حفظ کنند. این روابط دوستانه به نفع هر دو طرف خواهد بود. رقابت آرام، به رقبای کوچکتر و ضعیفتر این امکان را میدهد که در بازار سهمی داشته باشند و با ارائهی محصولات جدید و متنوع و خدمات عالی به مشتری، موجب رونق صنعت و کسبوکار شوند و به مشتریان، فرصت و حق انتخاب بیشتری بدهند.
ایجاد تنوع
ورود موفق به بازارهایی که با بازار کلیدی تفاوت دارند، به جریان ثابتی از سود منجر میشود که ادامهدار است. علاوهبر این، ترس از رقابت در بازاری پابرجا، شرکتها را وادار میکند تا در محصولات و خدمات خود تنوع ایجاد کنند. مثلا ژیلت یکی از بهترین نمونههایی است که از این روش استفاده کرده است. این شرکت با وجود داشتن سهم بالایی از بازار، تنوع محصولات خود را بهطور گستردهای افزایش داده است؛ از محصولات مرتبط با اصلاح گرفته تا خودکار، دئودورانت، شامپو و سایر محصولات متنوع.
تنوع استراتژیهای به کاررفته توسط شرکتهایی با سهم بازار بیشتر، منافع اجتماعی مثبتی بهدنبال دارد. ورود این شرکتها به صنایع جدید، رقابت سالمی ایجاد میکند که موجب ارتقاء کلی صنعت میشود.
پاسخگویی اجتماعی
پاسخگویی به نیازهای اجتماع یکی از سازندهترین روشها برای کاهش ریسک بازار در شرکتی با سهم بازار عمده است. بسیاری از شرکتها توانستهاند از طریق تلاشهای مداوم در جهت پاسخگویی به نیازهای جامعه، اطمینان مشتریان را جلب کنند. اطمینان مشتری، نتیجهی کمپینهای پایدار و هوشمندانهی روابط عمومی نیست، بلکه از رضایت مشتری و عموم مردم در جریان تعامل با شرکت، به دست میآید.
سخن نهایی
افزایش سهم بازار، نوعی استراتژی تهاجمی است که شرکتها برای تقویت حضور خود در صنعت، از آن استفاده میکنند. تأمین کردن مشتریان بیشتر، منجر به درآمد بیشتر برای شرکت میشود و به همین ترتیب، درآمد سایر رقبا را کاهش میدهد. افزیش سهم بازار، کاری بسیار چالشبرانگیز است، اما شرکتها باید برای آن برنامههای ویژهای داشته باشند.
از آنجا که شرکتهای کوچک منابع محدودی دارند، میتوانند از استراتژیهای ایجاد سهم بازار مثل تقویت جایگاه فعلی خود یا حفظ حاشیهی رقابت استفاده کنند. همچنین میتوانند برای جلب و حفظ مشتریان وفادار تلاش کنند. اما پیش از هر چیز، شرکت در ابتدا باید بتواند به جایگاه قابلقبولی برسد و بعد از آن برای افزایش سهم بازار یا حفظ آن، تصمیمات لازم را اتخاذ کند.
دیدگاه شما