افق زمانی در سرمایه گذاری و اهمیت آن
مقدمه
از گذشتههای بسیار دور، راهاندازی یک کسبوکار جدید مستلزم طی مراحل مشخص و به هم پیوستهای، شامل پروراندن ایده اولیه، ارزیابی و اصلاح ایده، مطالعات بازار، عرضه محصول اولیه و در نهایت ورود همهجانبه به بازار بوده است که البته بسیاری فرآیندهای جانبی، از استخدام کارکنان مناسب و تیمسازی گرفته، تا جذب سرمایه نیز در این مسیر لازمالاجرا است. یکی از فاکتورهای کلیدی در موفقیت هر کسبوکار، دسترسی به سرمایه کافی جهت هزینههای اولیه راهاندازی کسبوکار و اداره امور پیش از عرضه نهایی محصول و رسیدن به سودآوری است. تأمین سرمایه برای تمامی کسبوکارهای خرد و کلان، اعم از یک مغازه خواروبار فروشی کوچک در یک منطقه حاشیهای شهر گرفته تا یک شرکت بزرگ ساخت تجهیزات پیشرفته با گردش مالی میلیونها دلار، بسیار مهم و کلیدی است و هر گونه غفلت در پیشبینی هزینهها و عدم جذب سرمایه متناسب با هزینهها، میتواند شکست کسبوکار را در پی داشته باشد.
هنگامی که صحبت از تأمین سرمایه برای راهاندازی یک کسبوکار میشود، اغلب افراد به فکر بانکها و دریافت وام میافتند. در کسبوکارهای سنتی، معمولاً ریسک و مخاطرات مربوطه متوجه صاحب ایده یا بنیانگذار آن است و سرمایه اولیه، از سوی خود وی و در صورت عدم وجود منابع مالی شخصی کافی، از طریق دریافت وام تأمین میشود. بانکها صرفاً یک ارزیابی اولیه و فرمالیته از امکانپذیری و سودآوری ایده کسبوکار داشته و با اخذ وثایق و ضمانتهای کافی، عملاً کاری با سرنوشت نهایی آن نخواهند داشت. همین عامل، موجب شده است تا بسیاری از کارآفرینان و فعالان اقتصادی، به دلایل مختلف، نظیر ناتوانی در ارائه ضمانتهای درخواستی و نیز بروکراسی اداری حاکم بر فرآیند دریافت وام، نتوانند از این روش برای تأمین سرمایه خود استفاده نمایند.
بسیاری از دولتها، با هدف هدایت سرمایههای کشور در تولید و اشتغالزایی، اقدام به تعریف پروژههای حمایتی از صاحبان ایده مینمایند؛ برای مثال، ایده طرحهای زودبازده که چند سال پیش در ایران و با حمایت دولت جهت راهاندازی کسبوکارهای کوچک و طرحهای زودبازده اقتصادی انجام گرفت. البته باید توجه داشت که امروزه، فضای کسبوکار تحت تأثیر روند افزایشی نفوذ فناوری و تغییر ماهیت رقابت، کاملاً متحول شده است و ظهور مفاهیم جدیدی، همچون نوآوری، کارآفرینی و استارتآپها، ما را نیازمند راهکارهای نوین در تأمین سرمایه نموده است.
با توجه به نقش کلیدی استارتآپهای فناورانه در رشد و توسعه اقتصادی و حرکت به سوی اقتصاد دانشی و نیز جایگاه تأمین مالی و جذب سرمایهگذار در این کسبوکارهای نوپا، در یک مجموعه از مقالات، سعی خواهد شد تا مروری اجمالی بر روشهای متنوع جذب سرمایه در استارتآپها داشته باشیم. در اولین قسمت از مجموعه مذکور، به تبیین نقش سرمایهگذاری و اهمیت آن در موفقیت استارتآپها پرداخته و روشهای اصلی تأمین مالی را معرفی خواهیم کرد.
اهمیت تأمین مالی برای استارتآپها
استارتآپها معمولاً فعالیت خود را با یک طرح یا ایده نوآورانه اولیه آغاز مینمایند. در مسیر پیادهسازی و اجرایی نمودن ایده که در نهایت به تجاریسازی و عرضه محصول نهایی به بازار ختم خواهد شد، مجموعهای از اقدامات و فعالیتها انجام میگیرد. انگیزه، هیجان ناشی از نوآوریهای معمولاً رادیکال، فعالیتهای تحقیق و توسعهای، کارکنان و مدیران خلاق و از همه مهمتر، دست و پنجه نرم کردن با محدودیتهای مالی فراوان، از ویژگیهای مشترک بسیاری از استارتآپهای مبتنی بر فناوریهای پیشرفته به شمار میآید.
اگرچه امیدواری به آینده روشن، برنامهریزی، الهام گرفتن از دیگر کارآفرینان موفق و البته صرفهجویی در هزینهها، از جمله ملزومات اصلی استارتآپها بهحساب میآیند، با این حال، تأمین منابع مالی مورد نیاز هم از جایگاهی خاص برخوردار است. این امر، بهویژه با هزینههای قابل توجه فرآیند تحقیق و توسعه و ریسک عدم موفقیت در تجاریسازی نوآوری، موجب میشود تا بنیانگذاران و تیمهای استارتآپی، از همان ابتدای راهاندازی شرکت به فکر جذب سرمایههای لازم باشند.
یکی از موانع و چالشهای پیش روی فناوران و کارآفرینان استارتآپی در زمینه جذب سرمایه، افشاء نشدن ایدهها و داراییهای فکری است که موجب شده است، استقبال از سرمایهگذاران تا حدی کمرنگ شود. با این حال، فعالان استارتآپی باید به این نکته توجه داشته باشند که اگرچه در گامهای نخست راهاندازی شرکت و توسعه فناوری، برای تأمین نیازهای مالی میتوان بر سرمایههای خانوادگی و شخصی تکیه نمود، اما این رویه تا پایان فرآیند تجاریسازی نمیتواند ادامه داشته باشد. از سوی دیگر، کسبوکارهای نوپا از ریسک زیادی برخوردار بوده و درصد بسیار زیادی از آنها در تجاریسازی ایدههای خود ناموفق هستند که همین عامل، عدم اعتماد سرمایهگذاران برای ارائه منابع مالی به استارتآپها را در پی دارد.
تا به اینجا، مشخص شد که موفقیت در اکوسیستم نوآوری و تجاریسازی محصول نهایی که همراه با ایجاد ارزش افزوده خواهد بود، برای جذب سرمایه و تأمین مالی نیازمند یک بستر کارآفرینانه و روشمند است. همچنین روشهای سنتی سرمایهگذاری، به دلیل ریسک قابل توجه حوزههای فناورانه، پاسخگوی نیازهای مالی استارتآپها نخواهد بود. پرسش این است، که چه باید کرد؟
ریسک، بازده، میزان سرمایهگذاری و افق زمانی سرمایهگذاری، چهار عامل اصلی و تعیین کننده برای تصمیمگیری پیرامون سرمایهگذاری است که به دلیل عدم وجود تصویری شفاف در هیچ یک از فاکتورهای یاد شده، استارتآپها کاری دشوار برای اقناع سرمایهگذار، در مسیر تأمین مالی خود دارند. برای رفع چالشها و تسهیل فرآیند جذب سرمایه در کسبوکارهای نوآورانه، میبایست دو جنبه کلیدی را در نظر داشت. اول اینکه روشهای سنتی، از کارایی چندانی برخوردار نیستند و میبایست سازوکار نوینی برای تأمین مالی استارتآپها اندیشید. دوم اینکه نسبت به دوره عمر استارتآپها، دقت وافر صورت گیرد. هر استارتآپ، از ابتدای طرح ایده و آغاز به کار، تا زمانی که بتواند محصول یا فناوری خود را به بازار عرضه نموده و خود را به عنوان شرکتی بالغ افق زمانی در سرمایه گذاری و اهمیت آن معرفی نماید، مراحل و دورههای مختلفی را طی مینماید و بدیهی است که در هر دوره، نیازها و اقتضائات متفاوتی خواهد داشت. از منظر سرمایهگذاری نیز دوره عمر استارتآپ میبایست مدنظر قرار گیرد، چرا که جذب سرمایه بیش از نیاز و بدون توجه به ویژگیهای چرخه عمر شرکت، به همان میزان به موفقیت آن ضربه میزند که عدم وجود منابع مالی ممکن است به شکست ایده بیانجامد.
روشهای متنوعی برای جذب سرمایه مورد نیاز یک استارتآپ وجود دارد که از آن میان، میتوان به سرمایه شخصی، استفاده از سرمایههای دوستان و خانواده، فرشتگان کسبوکار، صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر و سرمایهگذاری جمعی اشاره نمود. با در نظر گرفتن اثر دوره عمر بر روش تأمین سرمایه و تغییر و تحولات اخیر اکوسیستمهای نوآوری در زمینه تأمین مالی استارتآپها و کسبوکارهای نوپا، در ادامه سعی خواهد شد تا مروری اجمالی بر روشهای تأمین مالی استارتآپها مبتنی بر دوره عمر آنها داشته باشیم.
فرایند تأمین مالی در استارتآپها
به طور خلاصه، اولین مرحله از تأمین سرمایه مورد نیاز یک استارتآپ، مرحله کشت ایده است که با توجه به بنیه ضعیف استارتآپ در این مرحله، این تأمین سرمایه ایده، آن را قادر خواهد ساخت تا به رشد خود ادامه دهد. عمدتاً منابع مورد نیاز در این مرحله، توسط بنیانگذاران و یا اطرافیان (فاز خودگردانی که تأمین هزینهها بر مبنای سرمایه شخصی، کمکهای خانوادگی، قرض از دوستان و خرده درآمدهای ناچیز خواهد بود) و در برخی موارد از سوی فرشتگان کسبوکار تأمین میشود. البته اخیراً استفاده از روش سرمایهگذاری جمعی نیز بهعنوان یکی از راههای تأمین مالی در دوره اولیه، مورد توجه کارآفرینان قرار گرفته است. سرمايه جذبشده در اين مرحله، براي آن است که استارتآپ ۶ ماه دوام بياورد تا بتواند فرضيات ايده خود را اعتبارسنجي نموده و با چرخش ايده اوليه و تغيير آن به ايده اصلي، به مدل نهايي کسبوکار نزديک شود. باید دقت نمود که استارتآپها در توسعه برنامههای تجاری خود، نمیتوانند بر جذب سرمایه از منابع وامدهنده، نظیر بانکها تکیه نمایند، چراکه داراییهای مشهود قابل توجهی در اختیار نداشته و علاوه بر نداشتن اعتبار کافی، با توجه به فعالیت در حوزه فناوریهای نوظهور، از ریسک بالایی نیز برخوردارند.
با اصلاح و توسعه ایده و بلوغ نسبی استارتآپ، فرآیند توسعه فناوری شتاب بیشتری خواهد گرفت و با توجه به هزینههای قابل توجه، نیاز به بهرهگیری از یک سازوکار مدون برای جذب سرمایه خواهد بود. صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر، به عنوان مجموعههای تخصصی تأمین مالی استارتآپها، میتوانند در این مرحله از دوره عمر استارتآپها ایفای نقش نمایند. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر، علاوه بر تأمین سرمایههای لازم، میتوانند منابعی ارزشمند برای مشاورههای مدیریتی، مالی، بازاریابی و . محسوب شوند که اهمیت این موارد، در برخی موارد از جذب سرمایه نیز بالاتر است.
در نهایت، استارتآپ به مراحل نهایی رشد خود رسیده و برای ایجاد بالاترین ارزش افزوده، وارد مرحله عرضه به بورس، ادغام با شرکتهای بزرگ، یا فروش تجاری میشود. اغلب داستانهای موفقیت استارتآپها و معروفیت آنها، مرتبط با این مرحله است.
روشهای تأمین مالی در استارتآپها
مطابق با آنچه پیشتر ارائه شد، با توجه به اهمیت فراوان تأمین سرمایه مورد نیاز برای مراحل مختلف یک استارتآپ، از رشد ایده تا توسعه کار، نیاز است تا با روشهای مختلف تأمین مالی آشنا شد. در همین راستا، در این بخش روشهای عمده مورد استفاده برای تأمین مالی استارتآپها، از جمله روش خودگردانی، روش « 3F »، فرشتگان کسبوکار، شتابدهندهها، سرمایهگذاران مخاطرهپذیر، بانکها و سرمایهگذاران جمعی، به طور خلاصه معرفی خواهند شد.
1- خودگردانی یا خودکفایانه: این روش، به استفاده از امکانات به بهترین نحو ممکن اشاره دارد. برای مثال، استفاده از دفتر اجارهای کوچکتر، اجاره یک اتاق از یک دفتر کار با هدف کاهش هزینهها و امکان تبادل ایده با دیگر تیمهای کاری مستقر. جالب است بدانید که برخی از غولهای فناوری حال حاضر، کار خود را از پارکینگ شخصی آغاز نمودهاند که از مهمترین آنها، میتوان به اپل، مایکروسافت، گوگل و آمازون اشاره نمود. باید توجه داشت که این روش، بیشتر از آنکه به تأمین مالی بیاندیشد، متمرکز بر صرفهجویی در هزینهها و کاهش آنها در بدو راهاندازی استارتآپ است.
2- تأمین مالی « 3F »: « 3F » مخفف سه کلمه « Family »، « Friends » و « Fools » است و دوستان، خانواده و اطرافیان را به عنوان یک منبع تأمین سرمایه، در دورههای ابتدایی راهاندازی استارتآپ معرفی مینماید. خانواده و دوستان نزدیک، از این جهت که اعتماد کافی به فرد داشته و بدون نیاز به ضمانت و یا طرح کسبوکار پیچیده، حاضر به کمک مالی هستند، میتوانند نقشی مهم در جذب سرمایههای اولیه داشته باشند. نکته کلیدی در این است که در ابتدای امر، فقط یک ایده وجود دارد و نه از پتنتهای ارزشمند و نمونههای اولیه محصول خبری است و نه حتی خود فرد اطمینان کافی از موفقیت ایده خود دارد. پس تنها کسانی که ممکن است ریسک این کار را به جان بخرند و بر روی ایده شما سرمایهگذاری نمایند، خانواده و اطرافیان هستند. سومین منبع تأمین مالی استارتآپها، افرادی هستند که از ریسکپذیری بسیار بالا و بعضاً نامعقول برخوردار بوده و حاضرند بر روی ایده شما بدون بررسیهای عمیق، مبالغی را سرمایهگذاری کنند.
3- فرشتگان کسبوکار « Business Angels »: این اصطلاح، برای نخستین بار به سرمایهگذاران در نمایشهای « Broadway » اطلاق میشد و منظور از آن، سرمایهگذاران و کارآفرینان ثروتمندی هستند که بخشی از ثروت خود را بر روی ایدههای نوآورانه سرمایهگذاری مینمایند. فرشتگان کسبوکار برخلاف اعتقاد عموم، ممکن است میلیونرهای سرشناس نباشند و افرادی حرفهای در حوزههای مختلف را شامل شوند. فرشتگان کسبوکار در مراحل اولیه راهاندازی یک استارتآپ، سرمایهگذاری مینمایند و بدون دخالت در مدیریت آن، در ازای بخشی از سهام مالکیت شرکت، به تأمین مالی آن میپردازند. تفاوت عمده فرشتگان کسبوکار با سرمایهگذاران ریسکپذیر « 3F »، ریسکپذیری معقول و مبتنی بر آگاهی آنها است که با توجه به سابقه درخشان تجاری و تجارب حرفهای خود در حوزه کارآفرینی، میتوانند رشد استارتآپها را تسریع نموده و احتمال شکست آنها را کاهش دهند. از مثالهای موفق در این زمینه، میتوان به گوگل، فیسبوک و « Whats App » اشاره نمود.
4- شتابدهندهها « Accelerator »: یک شتابدهنده استارتآپی ، مجموعهای متشکل از متخصصین حوزه کارآفرینی همراه با منابع مالی است که پس از ارزیابی ایدههای مختلف و انتخاب ایدههای دارای پتانسیل تجاریسازی، اقدام به حمایت و پشتیبانی از آنها مینماید. آنها در ازای سرمایهگذاری اولیه خود بر روی یک شرکت نوپا ، درصدی از مالکیت آن را در اختیار گرفته و در مقابل، طیف وسیعی از آموزشها، اعم از مدیریتی، مالی، بازاریابی و . را به صاحبان ایده ارائه مینمایند. شتابدهنده « Y Combinator »، اولین شرکت شتابدهنده است که در سال ۲۰۰۵ میلادی فعالیت خود را آغاز نموده و متقاضیان را در دو دوره زمانی سه ماهه در هر سال پذیرش مینماید. عملکرد نسبتاً متفاوت این شرکت در مقایسه با مراکز رشد سنتی که به صورت مستمر خدمات خود را به کاربران ارائه میدادند، موجب شد تا این ساختار جدید، تحت نام «شتابدهنده استارتآپی»، به عنوان یک مفهوم جدید در اکوسیستم نوآوری پای به عرصه وجود بگذارد. امروزه شتابدهندهها در بازههای کوتاهمدت 3 تا 6 ماهه، اقدام به پذیرش و حمایت از صاحبان ایده مینمایند تا علاوه بر دسترسی به آموزشهای ضروری برای موفقیت در تجاریسازی ایده، ارزیابی واقعبینانهای از آن به دست آورند. در صورت پتانسیلهای توسعه محصول، امکان ارتباط با سرمایهگذاران مهیا خواهد شد که میتواند فرآیند تجاریسازی را در مراحل آتی پیش برد.
5- سرمایهگذاران مخاطره پذیر « Venture Capital »: صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر، در مقایسه با فرشتگان کسبوکار تا حدی از ریسکپذیری کمتری برخوردار هستند؛ با این حال، دو مشخصه بسیار کلیدی موجب میشود که به عنوان یکی از مهمترین روشهای تأمین مالی استارتآپها نام گیرند. اول اینکه منابع در اختیار « VC »ها در مقایسه با فرشتگان کسبوکار بسیار بیشتر بوده و در نتیجه مبالغ بیشتری را بر روی طرحهای فناورانه سرمایهگذاری خواهند کرد. علاوه بر این، سرمایهگذاران مخاطرهپذیر در ازای سرمایهگذاری قابل توجه خود، عنان مدیریتی استارتآپ را نیز در دست گرفته و مجموعهای از خدمات مالی، حسابداری، منابع انسانی، بازاریابی و فروش را در اختیار بنیانگذاران خواهند گذاشت. با توجه به نرخ 90 درصدی شکست شرکتهای استارتآپی، پشتیبانی مدیریتی از آنها، میتواند از میزان سرمایه جذب شده نیز مهمتر باشد.
6- بانکها: همانگونه که در سطور پیشین ذکر شد، در ادبیات کارآفرینی چندان توصیهای به تأمین سرمایه استارتآپها از طریق بانکها نمیشود. بانکها در سود و زیان پروژه توسعه ایده شریک نشده و در ازای وام پرداختی، وثیقههای سنگین اخذ خواهند کرد.
7- سرمایهگذاریهای جمعی « Crowdfunding »: سرمایهگذاری جمعی، به معنای جمعآوری مقادیر کم سرمایه از تعداد زیادی از افراد با هدف تأمین مالی یک کسبوکار پرمخاطره است. این روش که به تازگی مورد توجه استارتآپها و شرکتهای فناور برای جذب سرمایه و تأمین مالی پروژههای توسعه فناوری قرار گرفته است، راهی آسان برای ارتباط میان سرمایهگذاران و کارآفرینان از طریق شبکههای اجتماعی و وبسایتهای سرمایهگذاری جمعی است. مزیت دیگر این روش، در این است که مشارکت در پروژههای نوآورانه و دستیابی به حاشیه سود چند برابری، منحصر به سرمایهگذاران بزرگ نیست و هر فردی با مبالغ محدود نیز میتواند در این امر دخیل شود.
۷ دیدگاهی که به رشد سرمایهگذاران تازهوارد در بازار کریپتو کمک میکند
احتمالا برای شما هم اتفاق افتاده که با اولین توصیه دیگران، تمام پول خود را در بازار ارز دیجیتال سرمایهگذاری کردهاید و پس از آن که سرمایه شما نابود شد، متوجه اشتباه خود شدید. اما متاسفانه دیگر خیلی دیر است. در این مطلب ۷ توصیه برای شما داریم که میتوانند به تغییر دیدگاه شما به عنوان سرمایهگذار کریپتو کمک میکند. این توصیهها میتواند شما را از سایر سرمایهگذاران متمایز کند. این موارد، فهرستی از دیدگاه های مفید برای سرمایه گذاری در رمزارز است. اگر میخواهید با این موضوع بیشتر آشنا شوید؛ تا پایان این مقاله با میهن بلاکچین همراه باشید.
کاربران عزیز میهن بلاکچین، این مطلب به هیچ عنوان توصیه سرمایهگذاری نیست و صرفا ترجمه دیدگاههای نویسنده مقاله است.
فکر کردن مانند یک مخالف
منبع: toptal.com
وقتی مانند یک مخالف فکر میکنید، به دنبال سرمایهگذاری در چیزی هستید که محبوب نیست، به این معنی که اکثر مردم با آن مخالف هستند؛ یا حداقل علاقهای به سرمایهگذاری روی آن دارایی ندارند. اما اگر بتوانید راهی برای دیدن پتانسیل موجود در یک دارایی نامحبوب پیدا کنید، میتوانید سرمایهگذاریهای ارزشمندی انجام دهید.
به عنوان مثال، در ارزهای دیجیتال، برخی از کوینها یا توکنها وجود دارند که ممکن است محبوبیت نداشته باشند، زیرا مردم آنها را درک نمیکنند یا هنوز اطلاعات کافی در مورد آنها ندارند. آنها هنوز هم ارزشمند هستند و پتانسیل زیادی برای رشد دارند، بنابراین اگر زودتر روی آنها سرمایهگذاری کنید، سرمایه گذاری شما ممکن است سود فوقالعادهای به همراه داشته باشد.
سرمایهگذاری با دید بلندمدت
یکی از رویکردهای مفید سرمایهگذاری در ارز دیجیتال سرمایهگذاری با نگاه بلندمدت است. اشتباه نکنید. گرفتار شدن در نوسانات روزانه بازارهای رمزارز آسان است. اغلب ما به این موضوع فکر میکنیم که اگر کمی صبورتر میبودیم یا در زمان نامناسبی اقدام به فروش نمیکردیم، میتوانستیم سود غیرقابل باوری کسب کنیم.
اما آنچه که از دستاوردهای کوتاهمدت مهمتر است، کسب موفقیت در بلندمدت با سرمایهگذاری در ارز دیجیتال است. هنگامی که یک افق زمانی بلندمدت برای سرمایهگذاری خود در نظر می گیرید، فشار روانی از شما دور میشود. در سرمایهگذاری بلندمدت شما این فرصت را خواهید داشت که روی مهمترین چیزها مثل برنامه، اهداف و سبد سرمایهگذاری خود متمرکز بمانید.
مو را از ماست بیرون بکشید
شما هم حتما عبارت “Read between the lines” را شنیدهاید. این یک عبارت رایج است که برای درک معنای واقعی جملات و نگاه کردن به فراتر از آنچه گفته میشود اشاره دارد. استفاده از این عبارت در هر موقعیتی (در کنار دوستان، خانواده، محل کار یا مدرسه) مفید است. اما این موضوع زمانی اهمیت بیشتر مییابد که بدانید، همین تکنیک میتواند به شما در تصمیمگیری بهتر برای سرمایهگذاری کمک کند.
در واقع، درک این موضوع برای هر کسی که میخواهد یک سبد سرمایهگذاری مستحکم بسازد بسیار مهم است. با وجود همه سر و صدایی که در مورد رمزارزها وجود دارد، تشخیص اینکه کدام ارزها ارزش سرمایهگذاری دارند؛ میتواند دشوار باشد. اگر نمیدانید به دنبال چه هستید و هنوز هیچ تحقیقی در این مورد انجام ندادهاید؛ ممکن است به راحتی در دام تبلیغات بیافتید.
طمع نکنید
اگر فرصتی خیلی خوب به نظر میرسد، احتمالا غیرواقعی است. شما هرگز نباید روی چیزی سرمایهگذاری کنید، فقط به این دلیل که سود زیادی را وعده میدهد. سرمایهگذاری روی یک دارایی افق زمانی در سرمایه گذاری و اهمیت آن تنها زمانی منطقی است که با اهداف بلندمدت شما منطبق باشد.
در سرمایهگذاریهای خود به جای احساساتی بودن، منطقی باشید. این بدان معناست که بر اساس ترس یا هیجان (یا طمع) تصمیمات لحظهای نگیرید. هنگام تصمیمگیری برای سرمایهگذاری، مطمئن شوید که آنها با اهداف و ارزشهای مالی بلندمدت شما همخوانی دارند. در غیر این صورت با سرمایهگذاری احساسی، سرمايه خود را از دست خواهید داد.
هنگام مواجهه با فرصتها صبور باشید و از تصمیمگیریهای آنی خودداری کنید. این موضوع به کنترل احساسات شما افق زمانی در سرمایه گذاری و اهمیت آن کمک میکند و در عین حال مطمئن میشوید که هر فرصت سرمایهگذاری که پیش روی شماست؛ موقعیتی است که به شما در رسیدن به اهداف بلندمدت کمک خواهد کرد.
به غریزه خود اعتماد کنید
منبع: time.com
اگر یک ارز دیجیتال خاص به نظر شما مناسب نیست، روی آن سرمایهگذاری نکنید. چنانچه در مورد چگونگی کارکرد چیزی مطمئن نیستید، تا زمان دریافت پاسخ منطقی سؤال کنید. اگر کسی چیزی در مورد ارزهای دیجیتال به شما بگوید که درست به نظر نمیرسد (مثلا سرمایهگذاری در بازی Stepn مانند برندهشدن در قرعهکشی است) احتمالا درست نیست، بنابراین مراقب و هوشیار باشید.
ارزهای دیجیتال هنوز جدید و دائما در حال پیشرفت هستند. اما با تکیه بر غریزه، پرسیدن سوال و داشتن تردید نسبت به آنچه دیگران به شما میگویند، میتوانید با اطمینان در این دنیای جدید هیجانانگیز قدم بردارید.
درس گرفتن از گذشته
تاریخ ارزهای دیجیتال پر از فراز و نشیب است. برخی از ارزهای دیجیتال کاملا از بین رفتهاند، در حالی که برخی از آنها بیش از هر زمان دیگری محبوب شدهاند. تنها راه درس گرفتن از این تاریخ، توجه و درس گرفتن از اشتباهات در زمان وقوع آنهاست تا از تکرار آنها جلوگیری کنیم.
چیزی که میتوانیم از تاریخ بیاموزیم این است که قرار گرفتن در بین سرمایهگذاران اولیه، مزایای خود را دارد، اما خالی از عیب نیست. اگر میخواهید در ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کنید، مطمئن شوید که برای سوار شدن در یک ترن هوایی آماده هستید.
روی بازگشت سرمایه خود حساب نکنید
قبل از خرید هر ارز دیجیتال، خود را به جای یک فرد بازنده قرار دهید. شخصی را تصور کنید که توسط یکی از دوستانش متقاعد شده که باید روی یک ارز دیجیتال خاص سرمایهگذاری کند. اگر این فرد تمام سرمایه خود را از دست بدهد؛ جای تعجب وجود ندارد. حال تصور کنید آن شخص شما هستید. چه احساسی خواهید داشت اگر تمام پول خود را از دست بدهید؟ حتما عصبانی خواهید شد. نکته این است که اگر نمیدانید در حال انجام چه کاری هستید، روی چیزی سرمایهگذاری نکنید.
جمعبندی
سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال با ریسک زیاد همراه است. اما رعایت برخی از نکات، میتواند شما را از سایر سرمایهگذاران متمایز کند. در این مقاله ۷ دیدگاه برای سرمایهگذاری بهتر در ارزهای دیجیتال بیان شد. ممکن است شما نیز به عنوان یک سرمایهگذار تجربه مفیدی در این زمینه در اختیار داشته باشید. در این صورت میتوانید دیدگاه و تجربیات خود را با ما در میان بگذارید.
ترید یا سرمایه گذاری؟ تفاوت معامله گر و سرمایه گذار در ارز دیجیتال چیست؟
معامله گر و سرمایه گذار دو طرف دنیای بازارهای مالی از جمله بورس، فارکس و ارزهای دیجیتال هستند. این دو هر یک استراتژیهای متفاوتی را دنبال میکنند. معامله گری یا همان ترید تفاوتهایی با سرمایه گذاری دارد. اما واقعاً فرق تریدر و سرمایه گذار در چیست؟ اصلاً ترید سود بیشتری دارد یا سرمایه گذاری؟ در این مقاله از صرافی آنلاین رمزینکس در تلاش برای پاسخ به این پرسشها هستیم.
فرق تریدر و سرمایه گذار
در ادامه به برررسی تفاوت معامله گر (تریدر) با سرمایه گذار از جنبههای مختلف میپردازیم.
فرق معامله گر و سرمایه گذار بر اساس رویکرد
اولین تفاوت معامله گر و سرمایه گذار در رویکردی است که افراد فعال در این دو روش برای کسب درآمد از بازار سهام و سایر بازارهای مالی استفاده میکنند. معامله گران از تحلیل فنی برای تصمیم گیری در خرید و فروش خود استفاده میکنند، در حالی که سرمایه گذاران از تحلیل بنیادی استفاده میکنند.
سرمایه گذار در تحلیل بنیادی به تحلیل مالی شرکت، تحلیل صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند و وضعیت کلی اقتصاد کلان در کشور توجه میکند.
این تحلیل شامل مطالعه سلامت مالی یک صنعت خاص و شرکت مدنظر و چشم انداز رشد آن در آینده است، در حالی که معامله گر در تحلیل فنی از نمودارها به جای گزارشهای سالانه و نمودارها و الگوها استفاده میکند.
در تحلیل تکنیکال از قیمت بازار سهام برای پیش بینی الگوهای آینده قیمت و تحلیل الگوهای تاریخی استفاده میشود و به تحلیل عوامل موثر بر قیمت بازار مقید نیست. متخصصان در این روش روند قیمت، حجم و میانگین متحرک در طی یک دوره زمانی مشخص را بررسی میکنند.
تریدر از استراتژی معاملاتی متفاوتی مانند کپی تریدینگ و مارجین تریدینگ استفاده می کند که در مقاله «هر آنچه که باید در مورد ترید ارز دیجیتال بدانید! ترید چیست و چگونه است؟» به طور مفصل در خصوص ترید و معامله گری صحبت شده است.
تریدر به حوزه فعالیت شرکت یا چشمانداز رشد شرکت علاقهای ندارد.
این یکی از تفاوتهای اساسی بین ترید و سرمایه گذاری است. در معاملات تحلیل فنی بیشتری استفاده میشود، در حالی که در سرمایه گذاری توجه به شرایط بازار و تحلیل بنیادی ضرورت بیشتری دارد.
معامله شامل شناسایی روند بازار و سپس خرید سریع یا فروش سهام برای کسب سود کوتاهمدت است. از طرف دیگر، سرمایه گذاری بر روی سهام یک شرکت تنها پس از تحلیل و بررسی دقیق آن شرکت انجام میشود.
سرمایه گذاران ترجیح میدهند سهام شرکتهایی را خریداری کنند که از نظر بنیادی شرایط خوبی دارند و سهام خود را برای مدت طولانی نگه میدارند. با رشد آن شرکت ارزش سهام آنها نیز افزایش پیدا میکند. سرمایه گذار بازار سهام هیچ توجهی به نوسانات کوتاهمدت بازار ندارد.
تفاوت تریدر و سرمایه گذار بر اساس افق زمانی
فرق تریدر و سرمایه گذار را میتوان براساس افق زمانی نیز بررسی کرد. اجازه دهید این تفاوت را با یک مثال نشان دهیم. فرض کنید با پولی که دارید خانهای را در موقعیتی مناسب خریداری میکنید. طی دو هفته قیمت ملک شما افزایش مییابد و شما آن را با سود مناسبی میفروشید.
این کار معامله نامیده میشود. اما اگر بدانید، مثلاً، در چند سال آینده بزرگراهی در نزدیکی ملکی ساخته خواهد شد و امروز اقدام به خرید آن ملک کنید و انتظار داشته باشید که در آینده ارزش پیدا کند به این کار سرمایه گذاری گفته میشود.
معامله در اصل به معنای نگه داشتن سهام برای مدت کوتاه و کسب سود از طریق فروش آن به محض بالا رفتن قیمت است. مدت زمانی که معامله گران برای خرید و فروش یک دارایی در نظر میگیرند میتواند از یک روز تا چند هفته و شاید چند ماه باشد.
بسیاری از معامله گران ممکن است صبح سهامی را بخرند و در پایان روز آن را بفروشند! نوسان بازار اهمیت و تأثیر بسزایی در تصمیماتی که یک معامله گر میگیرد دارد. در سوی دیگر، سرمایه گذاری با چشم انداز بلند مدت انجام میشود.
سرمایه گذاران سهام مورد نظر خود را بر اساس ویژگیهای بنیادی امیدوارکننده انتخاب میکنند و آن را برای مدت زمان طولانیتر، از چند سال تا چند دهه، و حتی بیشتر نگه میدارد.
فرق براساس خطرات موجود در ترید و سرمایه گذاری
چه معامله کنید و چه سرمایه گذاری کنید، سرمایه شما در گرو رفتار بازار است و از این رو یک رابطه جانشینی بین بازدهی و خطر در فعالیتهایتان وجود دارد که باید از آن آگاه باشید. با این حال خطر موجود در معامله گری بیشتر از خطرات موجود در سرمایه گذاری است.
دلیل ساده پر خطر بودن معامله این است که در معامله فرد باید بسیار سریع و بر اساس اطلاعات محدود تصمیمگیری کند؛ این تصمیمها ممکن است خوب و یا به طرز وحشتناکی اشتباه از آب در بیایند.
معامله گر بر اساس امیدبخش بودن چشم انداز رشد یک شرکت تصمیم نمیگیرد. او ممکن است تحت تأثیر عومال خارجی یک دارایی بخرد که مجبور شود با پایین آمدن قیمتها آن را بفروشد و ضرر کند.
ناگفته پیداست که در معاملات قیمت ممکن است به سرعت بین سطوح بالا و پایین در نوسان باشد. در سوی دیگر، سرمایه گذاری به عنوان یک عادت به زمان بیشتری برای به بار نشستن نیاز دارد و در بلند مدت نتیجه میدهد.
هر چه زمان نگه داشتن یک دارایی کمتر باشد خطرات توام با آن نیز کمتر و بازده آن نسبتاً کمتر خواهد بود، با این حال، اگر دارایی خود را برای مدت طولانیتر نگهداری کنید میتوانید به لطف عواملی مانند سود مرکب و سود سهام بازده بیشتری به دست آورید.
اگر سهمیکه در آن سرمایه گذاری کردهاید از نظر بنیادی قوی باشد نوسانات روزانه هیچ تاثیری بر سرمایه گذاریتان نخواهد داشت.
فرق تریدر و سرمایه گذار بر اساس نگرشها
تفاوت نهایی در شخصیت یا نگرش ثروت آفرینی سرمایه گذار و معامله گر نهفته است. در جدول زیر میتوانید تفاوتهای اصلی را مشاهده کنید:
معامله گر (خرید و فروش) | سرمایه گذار (خرید و نگه داشتن) |
شخصیت ناشکیبای معامله گر (خرگوش) | رویکرد آرام اما با ثبات سرمایه گذار (لاک پشت) |
معامله گر در خلال چند دقیقه، روز، هفته، یا ماه تصمیم میگیرد | تصمیمهای سرمایه گذار بر اساس نتایج بلندمدت گرفته شده در نتیجه ممکن است سالها تا دههها زمان نیاز داشته باشد |
زمانبندی کردن بازار؛ احتمال ضرر کردن در نتیجه از دست دادن زمان مناسب برای ورود و خروج از بازار | عدم توجه به زمانهای کوتاهمدت و آشفته نشدن به دلیل نوسانهای کوتاهمدت بازار |
انتخاب و خرید سهام یا دارایی بر اساس تحلیل فنی؛ معامله گری بر اساس شتاب بازار | انتخاب و خرید سهام بر اساس تحلیل بنیادی شرکت؛ سرمایه گذاری بر روی ارزش |
نیاز به دادهها و اطلاعات در زمان واقعی برای تصمیم گیری در مورد خرید و فروش و همیشه گوش به زنگ بودن | رویکرد خونسردتر؛ صرفاً نیاز به اطلاعات بنیادی شرکتها |
عدم توجه به فعالیت اقتصادی شرکت و صرفاً توجه به قیمت و حجم معاملاتی دارایی | اتخاذ تمام تصمیمها بر اساس اعتقاد به رشد شرکت در بلندمدت |
احتمال خرید دارایی یا سهام به توصیه دوستان، سایر معامله گران، رسانهها و سایر منابع بیرونی | سرمایه گذاری تنها در صورت انطباق اهداف سرمایه گذاری فرد با اهداف شرکت. انجام تحقیق شخصی و تصمیمگیری نهایی در صورت اعتقاد یافتن به پتانسیل رشد شرکت |
کدام یک برای سرمایه گذار خرده فروش بهتر است؟
اگر به تفاوت و فرق بین تریدر و سرمایه گذاری نگاه کنید متوجه خواهید شد که روش معامله گری بیشتر مناسب سرمایه گذاران خرده فروشی است که میخواهند بیشتر با سهام و داراییها سر و کار داشته باشند.
سرمایه گذاری بر روی سهام مزایای بی شماری دارد. برای این کار سرمایه گذار صرفاً باید سهام شرکتی را انتخاب کند که طرحهای اساسی قوی ارائه بکند، دائماً در حال نوآوری و انطباق با نیاز مشتری باشد و تیم مدیریتی خوبی از آن پشتیبانی کند.
سرمایه گذار پس از مطمئن شدن از انتخاب درست دیگر نیازی به انجام هیچ کاری ندارد. لازم به ذکر است که هیچ کدام از دو روش ثروتاندوزی مورد بحث در این مقاله فرمول تضمینی برای کسب درآمد در بازار سهام و بازارهای مالی دیگر ندارند.
رویکرد سرمایه گذاری موفقیت در مدت زمان طولانیتر را تضمین میکند. این روش همچنین به سرمایه گذار آرامش روانی میدهد؛ چیزی معامله گران به ندرت از آن بهرهمند میشوند.
پس یک شرکت را به صورت بنیادی تحلیل کنید، بر روی آن سرمایه گذاری کنید، از سر و صدا و آشوب بازار کنارهگیری کنید و منتظر بمانید تا در بلندمدت از منافع بلند مدت سرمایه گذاری خود بهرهمند شوید.
مزایا و معایب سرمایه گذاری
ساخت یک سبد سرمایه گذاری ارز دیجیتال می تواند مزایا و معایب زیادی داشته باشد. سرمایه گذاری رویکرد سنتی کسب درآمد در بازارهای مالی بوده افق زمانی در سرمایه گذاری و اهمیت آن و مبتنی بر مفهوم ایجاد ثروت از طریق «به کار انداختن پول» است. اجرای رویکرد مدیریت سرمایه بر اساس اصول سرمایه گذاری مزایای متعددی را برای فرد فراهم میکند از جمله:
- مسئولیت کوتاه مدت محدود: ریسکی که به نوسانات دورهای بازار یا یک محصول مربوط میشود بسیار کاهش مییابد. شیوههای سرمایه گذاری افراد فعال در بازار را قادر میسازد تا با این تفکر که ارزش بازار به سطوح بالاتر باز میگردد شرایط سخت بازارها را پشت سر بگذارند.
- افزایش سرمایه غیرمنتظره: پرداخت سود سهام پیش بینی نشده و تقسیم سهام از جنبههای مثبت سرمایه گذاری در سهام است که ممکن است با گذشت زمان ارزش آن را بسیار افزایش دهد.
- سود مرکب: به ارزش زمانی پول اشاره میکند که منجر به رشد یک یک دارایی در یک دوره طولانی میشود. درآمدهای مرتبط با نرخ بهره و سرمایه گذاری کردن مجدد آن از جوانب بسیار مهم این روش سرمایه گذاری است.
- کارمزدهای معاملاتی و هزینههای مالیاتی: به دلیل تعداد محدود معاملات، هزینههای مربوط به سرمایه گذاری نیز کاهش مییابد. همچنین، برخی از حسابهای سرمایه گذاری واجد شرایط تخفیف مالیاتی سود تحقق یافته هستند.
با این حال، سرمایه گذاری اشکالات مختلفی نیز دارد:
- در دسترس بودن سرمایه: پول سرمایه گذاری شده معمولاً تا زمان تسویه شدن پوزیشن معاملاتی به راحتی در دسترس نیستند.
- نرخهای بازده کمتر: اگرچه متنوع سازی سبد سهام و مدیریت پورتفولیو در کاهش ریسک سرمایه گذاری موثر است اما این اقدامات ممکن است باعث کاهش بازده سرمایه گذاری (ROI) نیز شوند. برای مثال، چاپ سال ۲۰۱۴ تحلیل کمی رفتار سرمایه گذاران موسسه دالبار (QAIB) دالبر نشان داد که نرخ بازدهی سرمایه گذاری یک شخصی معمولی در بازه زمانی ۱۰ ساله منتهی به سال ۲۰۱۳ تنها ۲/۶ درصد بود.
- زمانبندی بازار: اگرچه خطرات مربوط به نوسانات کوتاه مدت محدود است اما شرایط بازار در سررسید یکی از جنبههای اصلی تحقق سود است. اگر در زمان تسویه پوزیشن معاملاتی ارزش سرمایه گذاری کاهش یابد، سود محقق شده متحمل ضرر خواهد شد.
مزایا و معایب معامله گری یا ترید
ترید و معامله گری مزایا و معایب خود را دارد. در مقابل سرمایه گذاری، روشهای معاملات (ترید) مبتنی بر ایجاد درآمد در کوتاه مدت است.
معامله گر اغلب نوسانهای دورهای در ارزش ابزارهای مالی را به عنوان راه مناسبی برای دستیابی به سود تلقی میکنند. معامله گران نوسانی، معامله گران روزانه و اسکالپرها همه روشهای مشابه معامله کوتاهمدت دارند.
معامله فعال مزایای مختلفی را به معامله گران میدهد از جمله:
- نقدینگی: معامله گران پوزیشنهای معاملاتی را به سرعت باز و بسته میکنند. این امر باعث میشود تا حساب معاملاتیشان دارای نقدینگی باشد.
- قرار گرفتن در معرض خطر سیستمیک: داشتن فلسفه معاملاتی فعال باعث کاهش خطرات مرتبط با سقوط بازار، ورشکستگی و فروش چشمگیر میشود. معامله گران میتوانند به در موقعیتهای نامساعد به سرعت از بازار خارج شوند و از تحت تاثیر قرار گرفتن حساب معاملاتیشان در نتیجه اتفاقات غیرقابل پیش بینی بازار جلوگیری کنند.
- بازده دورهای بیشتر: دورههای افزایش سودآوری در این روش وجود دارد. یک سری معاملات مثبت ممکن است سود مازادی ایجاد کند که از آن میتوان برای رشد حساب معاملاتی استفاده کرد.
- کاهش ریسک سرمایه: از طریق استفاده از لورج (اهرم)، میتوان از مقادیر کمتری از سرمایه برای دستیابی به سود قابل قبول استفاده کرد.
با این حال، در بازار دیجیتال فعلی اجرای رویکردی صرفاً مبتنی بر معامله فعال ممکن است با اشکالات مختلفی همراه باشد از جمله:
- شکاف فنی: سیستمهای اطلاعاتی و فناوریهای اینترنتی دائماً در حال پیشرفت هستند و معامله گران فعال باید بخشی از سرمایه خود را به تهیه تجهیزات معمول و به روزرسانی زیرساختها اختصاص دهند.
- قرار گرفتن در معرض نوسانهای کوتاه مدت: نوسانها ممکن است در هر زمانی و تقریباً در هر بازاری رخ دهند. نوسانهای دورهای قیمت ممکن است منجر به از بین رفتن سریع حساب معاملاتی شود.
- هزینهها و کارمزدها: فعالیتهای مکرر معاملاتی، کارمزدها و هزینههای قابل توجهی را برای معامله گر ایجاد میکند.
- پیامدهای مالیاتی: سود حاصل از عملیات معاملاتی اغلب به منزله سود کوتاه مدت است و مشمول بدهی مالیاتی بیشتر است.
از کجا ارز دیجیتال بخریم؟
صرافی ارز دیجیتال رمزینکس با پشتیبانی کردن از بهترین ارزهای دیجیتال و کارمزد معاملاتی مناسب به ارائه خدمات به کاربران می پردازد. با طی کردن چند مرحله ساده از جمله ثبت و نام و احراز هویت می توانید به طور مستقیم یا با وارد شدن به بازار معاملاتی همتا به همتا به خرید و فروش ارز دیجیتال بپردازید.
بعد از ثبت نام و احراز هویت هم می توانید با مراجعه به وب سایت صرافی افق زمانی در سرمایه گذاری و اهمیت آن رمزینکس و هم با دانلود و نصب برنامه و اپلیکیشن رمزینکس در گوشی های هوشمند خود به خرید و فروش ارز دیجیتال مشغول شوید.
برای رصد قیمت لحظه ای انواع ارزهای دیجیتال به صفحه قیمت لحظه ای ارز دیجیتال مراجعه کنید. برای اطلاعات بیشتر در خصوص قوانین و مقررات خرید و فروش ارزهای دیجیتال در رمزینکس می توانید به صفحه سوالات متداول درباره رمزینکس مراجعه کنید.
سخن آخر
تریدر و سرمایه گذار بدون شک با یکدیگر تفاوت دارند اما اینکه کدام بهتر است برای هر کسی میتواند متفاوت باشد. مهم این است که هر دوی ترید و سرمایه گذاری میتواند به نوبه خود سودآور باشد. بهتر است روحیات خود را بسنجید و ببینید که با کدام روش بیشتر هماهنگی دارید. به کار گرفتن هر دو با رعایت مدیریت سرمایه توصیه میشود. فراموش نکنید که بزرگترین سرمایه داران فعلی از طریق سرمایه گذرای به موفقیت رسیده اند.
بیانیه سیاست سرمایه گذاری
بیانیه سیاست سرمایه گذاری یک فرد پیوند بین آن شخص، مدیر سرمایه گذاری و پرتفولیو می باشد. مهمترین وظیفه یک امانتدار تولید و نگهداری بیانیه سیاست سرمایه گذاری است. این بیانیه یک سند نوشته شده بسیار مهم است که می بایستی به وضوح اهداف، قیود مربوطه و افق زمانی را مشخص کند.
IPS یک شالوده مدیریتی سرمایه گذاری می باشد، و به عنوان یک فرآیند تصمیم گیری ساخت یافته برای تمام تصمیمات سرمایه گذاری عمل می کند، و به تعادل و توازن بازده و ریسک کمک می کند، و باعث افزایش احتمال موفقیت در دستیابی به اهداف بلند مدت سرمایه گذاری می شود.
یک IPS مناسب، مدیریت سرمایه گذاری را در یک سرمایه گذاری بلند مدت و با یک درک خوب، نسبت به آنهایی که توسط خودرأیی یا وحشت در واکنش به نوسانات بازار در کوتاه مدت تجدید نظر می شوند، حمایت می کند. فقدان نوشتن سیاست ها، تصمیم گیری رویدادهای منفرد را کاهش داده و اغلب منجر به تعقیب فرصت های کوتاه مدتی می شود که ممکن است رسیدن به اهداف بلند مدت را کاهش دهد. تکرار و حضور سیاست سرمایه گذار تمام طرفداران و احزاب را به حفظ تمرکز خود بر ماهیت بلند مدت روند سرمایه گذاری، به خصوص در زمان آشفتگی، یا فراوانی ترغیب می کند.
IPS یک برنامه بلند مدت را بوجود می آورد و مبنایی برای تصمیم گیری سیاست های سرمایه گذاری در طول زمان می باشد. نوشتن سیاست سرمایه گذاری به شناسایی واضح و مختصر اهداف و محدودیت های مربوطه کمک می کند. به محض انجام آن، ما می توانیم دستورالعمل های سرمایه گذاری که مناسب به شمار می آوریم را با توجه به استراتژی ها و واقعیت بازار پایه گذاری کنیم.
مشتریان هنگامی که متوجه می شوند که در پایه گذاری سیاست سرمایه گذاریشان مسئول هستند شگفت زده خواهند شد. پس از پایه گذاری، نقش مشاوران دنبال کردن سیاست می باشد. با پایه گذاری سیاست، ما نباید انتظاری برای تغییر آن داشته باشیم تا زمانی که یک تغییر اساسی در شرایط شخصی یا مالی ایجاد می شود. سیاست سرمایه گذاری معمولاً نسبت به تغییرات بازار واکنشی نشان نمی دهد و برای جلوگیری از نوشتن احتمالی باید بلند مدت باشد.
بیانیه سیاست سرمایه گذاری هم چنین ارتباط مؤثری بین مشتریان و مشاوران ایجاد می کند، و در روشن شدن مسائل مهم و نگران کننده مربوط به هر دو طرف کمک خواهد کرد. تضاد علایق و سوء تفاهم های کلی زمانی که IPS نوشته می شود، حداقل شده و هم مشتریان و هم مدیران سرمایه گذاری به پایبندی به آن موافق اند.
داشتن یک IPS حرفه ای و آماده در ارائه ساخت یافته و عملی سرمایه گذاری کمک می کند، و تداوم مدیران جاری و آنهایی که در آینده مورد نیاز خواهند بود را فراهم می سازد. نرخ بازگشت اهداف بیشتر با میزان تحمل ریسک شما سازگارند، اما دیگر عوامل نیز دخیل اند. این محدودیت ها شامل: افق های زمانی، نیازهای درآمد/ نقدینگی، ملاحظات مالیاتی، احتیاجات حقوقی و مورد نیاز، و مزیت ها یا شرایط منحصر بفرد می باشد.
این اهداف و محدودیت ها، که در انتظارات بازار سرمایه گذاری مطرح می شود (بازده مورد انتظار، نوسانات بازگشت، و همبستگی بازگشت)، استراتژی های سرمایه گذاری مناسب را دیکته خواهدکرد، که شامل انتخاب و تخصیص دارایی، شیوه ای که سرمایه گذار پی می گیرد، و روش مناسب نشان دادن و ارزیابی کارایی می باشد.
مبانی (اساس) بیشتر IPS
یک بیانیه سیاست سرمایه گذاری پنج مؤلفه اصلی دارد:
1. اطلاعات صورت حساب و خلاصه ای از شرایط سرمایه گذار.
2. اهداف سرمایه گذاری، افق زمانی و روش های برخورد با ریسک.
3. موانع، محدودیت ها و کلاس بندی های مجاز دارایی.
4. اهداف و حوزه های تخصیص سرمایه.
5. انتخاب، نظارت، گزارش دادن و کنترل کردن رویه ها.
در جهت خدمت کردن به عنوان راهنمای تصمیم گیری سرمایه گذاری، بیانیه سیاست سرمایه گذاریتان به صورت زیر خلاصه خواهد شد:
- اهداف و مقاصد مالی، و چهار چوب زمانی برای رسیدن به آنها.
- اولویت ها و محدودیت های شخصی، و هر نوع موضوع مالیاتی، حقوقی و تنظیمی.
- نرخ بازگشت اهداف.
- تمایلات (ترغیب) و توانایی تقبل ریسک سرمایه گذاری.
- نیازهای توزیع درآمد مداوم از پرتفولیوی سرمایه گذاری، و دیگر نگرانی های نقدینگی ناشی از عقب نشینی از پرتفولیو.
- راهنمایی های شخصی برای تخصیص دارایی ها. این فرآیند تعیین می کند که کدام یک از طبقه بندی های کلی دارایی استفاده می شود، و چگونه مبالغ سرمایه گذاری شده می تواند بین این طبقه بندی های دارایی تقسیم شود.
دارایی های شخصی (مالیات غیر واجد شرایط) ممکن است به طور جداگانه از دارایی های بازنشستگی واجد شرایط تخصیص یابد، یا ممکن است با آنها ترکیب شوند.
- چهار چوب زمانی برای دستیابی به اهداف تخصیص سرمایه، و زمانی که ایجاد توازن مورد نیاز است.
- آیا تکنیک هایی همانند متوسط هزینه دلار (Dollar Cost Averaging) در دستیابی به محدوده تخصیص در طول زمان استفاده خواهد شد؟
- آیا تکنیک های بهینه سازی پرتفولیو در افزایش کارایی سرمایه گذاری بوسیله کنترل ریسک و بازگشت، استفاده خواهد شد یا خیر؟
- محک هایی که برای ارزیابی کارایی سرمایه گذاری استفاده می شود، و چگونگی بکار گیری آنها.
- فراوانی و انواع روش های ارزیابی و گزارش دهی پرتفولیو.
- دستورالعمل های انتخاب امنیت جهت کنترل اینکه چه مقدار از نوع خاص و چه انواعی از سرمایه گذاری مجاز هستند.
مزایای استفاده از IPS
استفاده از یک بیانیه سیاست سرمایه گذاری مناسب و ترکیبی مزایای زیر را به همراه خواهد داشت:
- یک IPS، سرمایه گذار و مشاوران سرمایه گذاری را وادار به نظم بیشتر و اصولی تر در تصمیم گیری هایشان می کند، که می تواند باعث بهبود نشست های اهداف سرمایه گذاری شود.
- اهداف و انتظارات برای همه احزاب نگران، واضح می باشد.
- اجتناب از سوء تفاهمات با احتمال بیشتر.
- رویه های مصوب در پیشرفت مشخص هستند، بنابراین هرکس نگران آن چیزی است که انتظارش را دارد.
- IPS رکوردی از تصمیمات را ثبت می کند و اینکه آیا خدمات به سرمایه گذار مطابق با الزمات سرمایه گذاری می باشد یا خیر را می سنجد.
- بیانیه سیاست سرمایه گذاری ارتباط با مشاوران، ذی نفعان، و امانت داران جاری و آینده را به منظور چگونگی پیشنهاد سرمایه گذار در خصوص انجام وظایفش، ایجاد می کند.
چه کسانی به IPS نیاز دارند؟
هر سرمایه گذاری به بیانیه سیاست سرمایه گذاری احتیاج دارد، و در شرایط مشخصی قانون حکم به نوشتن آن کرده است.
قانون چه زمانی نوشتن آن را لازم می داند؟ به طور کلی، داشتن یک بیانیه سیاست سرمایه گذاری هر زمانی که یک فرد یا گروه از مردم تصمیم به سرمایه گذاری برای سود دارند، لازم می باشد، چه این تصمیم گیری یک علاقه شخصی فرد باشد یا نباشد.
این مطلب توسط آقای سید یاسر شریعت و با استفاده از منابع زیر تألیف شده است.
پولمان را چطور سرمایه گذاری کنیم؟
تورم و پیامدهای آن موجب شده تا مردم در تکاپوی حفظ پول خود باشند. عدم اطمینان و آینده نامعلوم باعث شده تا در روزگاری که تورم در آن معنا نداشت هم افراد به فکر حفظ سرمایه خود باشند. مثال هفت سال فراوانی و هفت سال قحطی را به یاد دارید؟
این که چطور باید سرمایه خود را ایمن کنیم، همواره سوال مهمی بوده است. اما اصلا سرمایهگذاری چیست؟ چرا و چطور سرمایه گذاری کنیم؟ پس انداز کنیم بهتر است یا سرمایه گذاری؟ روشهای سرمایهگذاری کدام است؟ در چه زمینهای سرمایه گذاری کنیم، بهتر است؟ چطور با ریسک کم سرمایهگذاری کنیم؟
در این مقاله قصد داریم تعریف کوتاه از سرمایهگذاری داشته باشیم. همچنین تفاوت پسانداز و سرمایهگذاری را توضیح خواهیم دهیم. در ادامه انواع سرمایهگذاری را برحسب دارایی و ابزارهای آن معرفی میکنیم تا به این سوال که چطور سرمایهگذاری کنیم پاسخ دهیم.
مفهوم سرمایهگذاری
سرمایهگذاری به معنای خرید و نگهداری اقلام دارایی و یا اوراق بهادار است. به وسیله سرمایهگذاری میتوان ارزش دارایی ها را حفظ و حتی بیشتر کرد. در واقع سرمایهگذاری به تعویق انداختن مصرف کنونی، در جهت به دست آوردن امکان مصرف بیشتر در آینده است.
فرصت های زیادی برای سرمایهگذاری وجود دارد. مبلغ سرمایهگذاری،روحیه ریسکپذیری و افق زمانی سرمایهگذاری افراد باهم متفاوت است. اما تنوع فرصت های سرمایهگذاری باعث میشود همه افراد بتوانند زمینه مناسب برای سرمایهگذاری خود را پیدا کنند. با توجه به تنوع داراییها، شما میتوانید حتی با مبالغ ناچیز اقدام به سرمایهگذاری کنید.
تفاوت پسانداز و سرمایهگذاری
پیش از پاسخ به این سوال که چرا باید سرمایه گذاری کنیم، بهتر است تفاوت پسانداز و سرمایهگذاری را بدانیم. فرض کنید شما 10 میلیون تومان پول دارید و میخواهید آن را برای روز مبادا کنار بگذارید. در این حالت یا پول را به حساب جاری خود واریز میکنید، یا به شکل قدیمی آن را زیر بالش پنهان میکنید!
هدف شما از این کار این است که اگر روزی اتفاق غیر منتظرهای برایتان پیش آمد، کاسه چه کنم دست نگیرید و بتوانید خیلی سریع 10 میلیون تومان پول نقد در دست داشته باشید. این همان مفهوم پسانداز است. یعنی شما بهجای اینکه پول خود را خرج کنید، از آن چشمپوشی کردهاید تا در موقع نیاز به سراغ آن بروید. اما اگر بخواهید کاری کنید که به جای 10 میلیون تومان امروز، دو سال دیگر 15 میلیون تومان داشته باشید (مبلغ پولتان حفظ و به آن اضافه شده باشد)، یعنی قصد سرمایهگذاری دارید. در واقع شما پول امروز خود را نادیده میگیرید تا در آینده بیشتر از آن استفاده کنید.
در ادامه به این سوال که چطور سرمایهگذاری کنیم پاسخ خواهیم داد.
پسانداز مثل این است که شما بذری را در محفظهای بگذارید و آن را زیر خاک پنهان کنید تا هربار که باغچهتان آفت زده شد به سراغش بروید. اما سرمایهگذاری، کاشتن بذر و انتظار به ثمر رسیدن آن است.
چرا سرمایه گذاری کنیم ؟
تورم همواره برای پسانداز شما دام پهن کردهاست. کمتر کسی پیدا میشود که بتواند ادعا کند صرفا با کنار گذاشتن پول توانسته به رویای ایدهآل خود رسیده باشد. پسانداز پوشالی است که نمیتواند به تنهایی شما را از گزند تورم در امان نگهدارد. اینجاست که سرمایهگذاری اهمیت پیدا میکند.
چطور سرمایهگذاری کنیم ؟
تا به اینجا توضیح دادیم که سرمایهگذاری چیست و چرا اهمیت دارد. اما چطور سرمایهگذاری کنیم ؟
برای پاسخ به این سوال، شما باید سه مولفه سرمایهگذاری را بشناسید:
- محیط سرمایهگذاری
- روشهای سرمایهگذاری
- سرمایهگذاران
محیط سرمایهگذاری
محیط سرمایهگذاری شامل سه مولفه مهم است:
1- ابزارهای مالی
2- بازارهای مالی
3- نهادهای مالی
ابزارهای مالی
منظور از ابزارهای مالی انواع داراییهای قابل معامله است. از وجه نقد تا انواع اوراق بهادار که مورد معامله قرار میگیرند، ابزارمالی نامیده میشوند.
ابزارهای مالی شامل دارایی های زیر هستند:
- پول نقد
- ملک
- سند رسمی (قانونی)
- اوراق بهادار
- اوراق قرضه
اما منظور از اوراق بهادار چیست؟ اوراق بهادار نوعی از داراییهای مالی به شکل برگه هستند که نشاندهنده حقوق سرمایهگذاران افق زمانی در سرمایه گذاری و اهمیت آن بوده و قابلیت نقل و انتقال دارند. هر سرمایهگذار با خرید اوراق بهادار صاحب منافع میشود. به طور مثال سهام نوعی از اوراق بهادار است که دارنده آن در ازای پرداخت پول، صاحب بخشی از منافع شرکت میشود.
بازارهای مالی
بازارهای مالی مکانی برای خرید و فروش داراییهای مالی هستند. در بازارهای مالی خریداران و فروشندگان اوراق بهادار با یکدیگر روبهرو میشوند. در این بازارها مکانیزمهایی به وجود آمده تا شرکتهایی که کمبود منابع مالی دارند به اشخاصی که مازاد منابع مالی دارند مرتبط شوند.
بازار های مالی به دو دسته تقسیم میشوند: 1- بازار پول و 2- بازار سرمایه
نهادهای مالی
نهادهای مالی موسسات و واسطههای مالی تاثیرگذار بر نحوه داد و ستد اوراق بهادار هستند. نهادهای مالی سازمانهایی هستند که ادعاهای مالی در مقابل خود منتشر میکنند. واسطههای مالی وجوه حاصل از فروش داراییهای مالی را به خرید داراییهای مالی دیگر اختصاص میدهند.
در واقع این نهادها واسطه بین شما (خریداران) و عرضهکنندگان (فروشندگان) اوراق بهادار هستند. نهادهای مالی شامل بانکها، شرکت های تامین سرمایه، صندوقهای مشترک سرمایهگذاری، شرکتهای بیمه، صندوقهای بازنشستگی هستند.
انواع روش های سرمایهگذاری
گفتیم که داراییها انواع مختلفی دارند. اما اگر کسی قصد سرمایهگذاری داشته باشد باید در کدام یک از داراییهای این طیف متنوع سرمایهگذاری کند؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید انواع داراییها را تعریف کنیم.
دارایی ها به دو دسته: واقعی (غیرمالی) و مالی تقسیم میشوند.
داراییهای واقعی (غیر مالی)
داراییهای واقعی نوعی از داراییها هستند که فیزیکی و مشهود بوده و ارزش آن ها به ویژگیهای ظاهری وابسته است. مثل: زمین، ساختمان، طلا و جواهرات، که همگی ماهیت فیزیکی دارند. معمولا افراد در دوران تورم برای ایجاد درآمد و فرار از کاهش ارزش پول، اقدام به خرید کالاهای بادوام و مشهود میکنند.
البته ممکن است این نوع سرمایهگذاری هیچ نوع درآمد جاری و منظمی برای سرمایهگذار نداشته باشد (به طور مثال خرید طلا یا ارز برای شما عایدی ماهیانه به همراه ندارد، بلکه تنها از اختلاف قیمت خرید و فروش دارایی سود میبرید).
داراییهای مالی (اوراق بهادار)
داراییهایی که فیزیکی و مشهود نیستند و در حقیقت قراردادهای کتبی بر روی کاغذ هستند. این قراردادها نشانگر حقوق قانونی دارنده، نسبت به منفعتی در آینده به حساب میآیند. مثلاً در ازای خرید سهام شما تنها صاحب برگه میشوید. اما همین برگه نشان میدهد که شما مالک بخشی از منافع شرکت خواهید بود.
منظور از سرمایهگذاری در اوراق بهادار، سرمایهگذاری در سهام عادی یا اوراق قرضه است. طبق این روش شما در ازای پرداخت مبلغی در حال حاضر، صاحب بخشی از عایدی شرکت میشوید. در این حالت اگر دارنده سهام عادی باشید، منافع شرکت به شکل سود سهام و یا اگر دارنده اوراق قرضه باشید، به شکل بهره به شما پرداخت میشود. از انواع داراییهای مالی میتوان به سهام، اوراق مشارکت، اوراق خزانه و… اشاره کرد. سرمایهگذاری در داراییهای مالی به دو شکل مستقیم یا غیرمستقیم صورت میگیرد.
سرمایهگذاران
سرمایهگذاران در بازارهای معامله اوراق بهادار به دو دسته تقسیم میشوند: 1- اشخاص حقیقی و 2- اشخاص حقوقی
سرمایهگذاران حقیقی
سرمایهگذاران حقیقی افرادی هستند که با خرید اوراق بهادار در سود و زیان شرکت سهیم میشوند. این افراد میتوانند با سرمایه های جزیی خود وارد بازار سرمایه شوند.پس در واقع شما که به عنوان یک فرد اقدام به سرمایهگذاری میکنید، در دسته اشخاص حقیقی جای میگیرید.
سرمایهگذاران حقوقی
منظور از اشخاص حقوقی موسسات و نهادهایی هستند که توان مالی بالایی دارند. بانک ها، شرکتهای بیمه، صندوقهای بازنشستگی، شرکتهای سرمایهگذاری و دیگر نهادهای مالی از جمله شخصیتهای حقوقی هستند. معاملات اشخاص حقوقی معمولا حجم بالایی دارد. به همین دلیل معاملات این اشخاص، تاثیر چشمگیری در ورود و خروج پول به بازار سرمایه و نوسان قیمت ها دارد.
با پول کم چطور سرمایهگذاری کنیم؟
گفتیم که تنها راه حفظ ارزش پول در مقابل تورم، سرمایهگذاری است. اگر تا به اینجای مقاله به سرمایهگذاری علاقه پیدا کردهاید حتما در این فکر هستید که برای این کار به چه میزان سرمایه احتیاج دارید. ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که آیا میتوان با مبالغ پایین سرمایه گذاری کرد؟ چطور با پول کم سرمایهگذاری کنیم؟
در پاسخ میگوییم بله میتوان با هر مبلغی سرمایهگذاری کرد. همانطور که گفتیم ابزارهای بسیار متنوعی برای سرمایهگذاری وجود دارد. سرمایهگذاری در زمین و املاک نیازمند سرمایه کلانی است. ولی برای سرمایهگذاری در بورس، صندوقهای سرمایهگذاری، طلا، ارز و سپردهگذاری در بانک، نیازی به سرمایه هنگفت ندارید. شما میتوانید سرمایهگذاری در بورس را با سرمایه 500 هزار تومانی شروع کنید.
پیش از شروع سرمایهگذاری در بورس، لازم است تا گامهای ورود به بازار بورس را طی کنید. ثبت نام در سجام، عضویت در کارگزاری و دریافت کد بورسی سه گام اصلی ورود به بورس است.
سخن آخر
در این مقاله تعریف کردیم که سرمایهگذاری چیست. گفتیم که تنها راه حفظ ارزش پول در مقابل پیامدهای تورم، سرمایهگذاری است. برای پاسخ به این سوال که چطور سرمایهگذاری کنیم محیط سرمایهگذاری را تعریف کردیم و گفتیم که هر محیط سرمایهگذاری متشکل از ابزار، نهاد و بازار است. همچنین به انواع روش های سرمایهگذاری اشاره کردیم و توضیح دادیم که سرمایهگذاری در دارایی ها، به دو روش سرمایهگذاری در دارایی های مالی و غیرمالی صورت میگیرد.
دیدگاه شما