حجم مبنا چیست؟ نحوه محاسبه حجم مبنا و ۴ نکته مهم درباره آن
بازار بورس مثل هر بازار سرمایه دیگری، محل معامله و مبادله بسیاری از افراد است. بدیهی است که این بازار با این حجم از داد و ستد، مورد سواستفاده افراد سودجو قرار بگیرد تا بتوانند روی نوسانات قیمت سهمهای بازار به نفع خود تاثیر بگذارند. برای پیشگیری از این اتفاق و برای آنکه سهامداران بتوانند با آرامش خاطر و امنیت زیاد، به داد و ستد بپردازند، قانونی به نام حجم مبنا وضع شده است. این قانون در واقع یک عامل کنترلکننده در برابر نوسانات شدید قیمت سهام بورسی است. برای آنکه بدانید حجم مبنا چیست، چطور محاسبه میشود و نکات مهم در خصوص آن کدامند، این مطلب را بخوانید تا اطلاعات گستردهتری درباره بورس و بازار سرمایه داشته باشید. مطمئنا در چنین شرایطی و نحوه محاسبه ارزش جاری بازار با حجم وسیع اطلاعات، هر فرد حقیقی و حقوقی که در چرخه معاملات بازار بورس حضور دارد، راحتتر معامله و مبادله انجام میدهد؛ ضمن اینکه در راستای سرمایهگذاری درصد خطا و اشتباه کم میشود. پس تا انتها همراه ما باشید!
حجم مبنا چیست و چه تاثیری در معاملات دارد؟
ارزش مبنا در بورس عبارت است از حداقل تعداد اوراق بهاداری که باید روزانه خرید و فروش شود تا قیمت پایانی آن اوراق یا سهام، با میانگین وزنی قیمت در آن روز برابر شود.
وجود این قانون تاثیر مثبتی در معاملات روزانه میگذارد. احتمالا میپرسید به چه علت؟ به دلیل اینکه شما مطمئن هستید نوسانات قیمت هر سهم در بازار سرمایه، به دلیل خرید و فروش تعداد مشخصی از سهام شرکت صورت گرفته است؛ ضمن اینکه این قانون مداخلات افراد سودجو را بیتاثیر میکند و مانع از بروز قیمتهای کاذب و غیرواقعی در بازار میشود.
احتمالا حالا که میدانید حجم مبنا چیست و چه تاثیراتی روی روند قیمتها در بازار سرمایه میگذارد، میخواهید از نحوه محاسبه آن سردربیاورید. نگران نباشید! ما در بخش بعدی به صورت مفصل درباره نحوه محاسبه توضیح دادهایم.
طریقه محاسبه حجم مبنا به چه صورت است؟
حالا که میدانید حجم مبنا چیست، لازم است این نکته را هم بدانید که این قانون فقط منحصر به بورس اوراق بهادار نمیشود و شرکتهای فرابورسی هم از این عامل بهرهمند هستند. ما برای شما نحوه محاسبه را به صورت کامل و شفاف توضیح دادهایم تا جای هیچ ابهامی برایتان باقی نماند. این مطلب را از دست ندهید!
نحوه محاسبه حجم مبنای شرکتهای بورسی
برای آنکه چموخم سرمایهگذاری در بورس را بهتر بدانید، علاوه بر اینکه میدانید ارزش مبنا چیست، به محاسبه آن در بازار بورس هم توجه ویژه داشته باشید.
در سال ۱۳۹۸، سازمان بورس اوراق بهادار مصوبهای را به اجرا درآورد که در آن حجم مبنای تمامی شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران برابر با ضرب ۰.۰۰۰۴ در تعداد کل سهام شرکت است؛ همچنین برای شرکتهای بورسی حداقل ارزش مبنا را برابر با ۵۰ میلیارد ریال در نظر گرفتهاند.
حداکثر ارزش مبنا هر شرکت با توجه به سرمایه شرکت به صورت زیر تعیین میشود:
- شرکتهای با سرمایه ۲۰ هزار میلیارد ریال و بالاتر برابر با ۱۲۰ میلیارد ریال؛
- شرکتهای با سرمایه کمتر از ۲۰ هزار میلیارد ریال برابر با ۱۰۰ میلیارد ریال؛
این تعداد در پایان هر هفته با توجه به قیمت پایانی هر سهم در آخرین روز معاملاتی هفته محاسبه و در اولین روز معاملاتی هفته بعد اعمال میشود.
نحوه محاسبه حجم مبنای شرکتهای فرابورسی
شرکتهای فرابورس تا قبل از مصوبه سال ۹۸، ارزش مبنای برابر با یک داشتند، اما بعد از این مصوبه، حجم مبنای تمامی شرکت های فعال در بازار اول، دوم و پایه فرابورس هم مثل شرکتهای بورسی محاسبه شد.
در فرابورس ارزش مبنا در شرکتهای بازار پایه براساس رنگ تابلو متفاوت است؛ در واقع در تابلوی زرد برابر با ۲۰ میلیارد ریال، تابلوی نارنجی برابر با ۱۰ میلیارد ریال و در تابلوی قرمز برابر با ۵ میلیارد ریال تعیین شده است.
ارزش مبنا در سایر شرکتهای فرابورسی مانند شرکتهای بورس است.
با توجه به مطالب فوق و افزایش سطح معلوماتتان، میتوانید بهترین زمان معامله در بورس را انتخاب کنید، وارد سامانه کارگزاری مورد نظر خود شوید، با یک حساب و کتاب سرانگشتی و تحلیلهای مورد نیاز، سهام موردنظرتان را خریداری کنید.
ضمنا ما در بخشهای بعدی این مطلب، به هر سوال دیگری درباره اینکه حجم مبنا چیست و مطالب پیرامون آن کدامند، دارید پاسخ خواهیم داد؛ ما به سایر بخشهای این مطلب بیایید!
۴ نکته مهم و کاربردی در خصوص قانون حجم مبنا
زمانی که در هر زمینه و موضوعی در حال تحقیق و بررسی هستید، سعی کنید نکات کاربردی، موثر درباره اصل موضوع و پیرامون آن را از دست ندهید، تا هم سطح دانش خود را ارتقا دهید و هم از چم و خم آن موضوع سر در بیاورید. انواع و اقسام مقولههای بورسی هم از این قاعده مستثنی نیست؛ ما برایتان ۴ نکته مفید و مهم را در ادامه آوردهایم تا هر زمان کسی از شما پرسید حجم مبنا چیست پاسخ کامل و دقیقی برای آن داشته باشید.
- در گذشته و پیش از آنکه قوانین جدید برای محاسبه ارزش مبنای شرکتهای فرابورس ایران تصویب شود، عدد یک به عنوان مبنای محاسبه سهام شرکتها در نظر گرفته میشد؛ اما امروزه فقط در شرایطی مثل: توقف نماد، خرید و فروشهای عمده و … عدد ۱ به عنوان مبنا در سهمهای فرابورسی قرار داده میشود؛
- کاربرد اصلی حجم مبنا در محاسبه قیمت پایانی نمادهای فعال در بازار بورس تهران است. میزان این حجم به طور خودکار، توسط سامانه معاملات اندازهگیری میشود. در واقع هیچ یک از سرمایهگذاران و معاملهگران در محاسبه دخالتی ندارند و آن نحوه محاسبه ارزش جاری بازار را در سایت شرکتمدیریت فناوری بورستهران، برای هر نماد مشاهده میکنند؛
- زمانی که حجم معاملات از ارزش مبنا خیلی پایینتر است، نوسان قیمت وجود ندارد و سهام قفل میشود؛ رفع این مشکل بر عهده سازمان بورس است؛ در واقع سازمان در یک مدت زمان مشخص، نماد سهام را بدون حجم مبنا یا دامنه نوسان باز میکند تا قیمت سهم مشخص شود؛
- حجم مبنا علاوه بر تاثیر مثبت و مزایا، یک تاثیر منفی هم دارد؛ در واقع هنگام تشکیل صف خرید و فروش، نوسان قیمت در روند نزولی و یا صعودی کند میشود و مقدار زیادی پول، بلوکه میشود؛
حالا که با نکات کاربردی هم آشنا شدید، وقت آن است که صادقانه از خودتان بپرسید، آیا حوصله، وقت، انرژی و دانش کافی را بر قدم گذاشتن در دنیای بورس و بازار سرمایه دارم؟! ضمن اینکه بودن در این بازار، ریسکپذیری زیادی میطلبد.
تنها موردی که در عرصه بورس و بازار سرمایه ریسک کمتری دارد و خرید آن در ۹۰ درصد مواقع برایتان سود به همراه دارد، عرضه اولیه سهام است؛ البته لازم به ذکر است که عرضه اولیه هم دانش و تخصص میخواهد تا ضرری متحمل نشوید.
اگر شما فرد ریسکپذیری نباشید، باید به روشهای دیگری که برای سرمایهگذاری میزان ریسک کمتری میخواهد، روی بیاورید. روشهایی مثل دریافت وام، خرید طلا، سکه و… ما در بخش بعد به شما در این باره مفصلتر توضیح دادهایم.
اگر تمایلی به حضور در بازار سرمایه ندارید، این بخش را بخوانید!
ممکن است شما جزو دسته افرادی باشید که ریسک حاصل از سرمایهگذاری به روش نوین را نمیپذیرید و همیشه احتیاط را در نظر میگیرید. در واقع افراد محتاط پایشان را اندازه گلیمشان دراز میکنند و تمایلی به حضور در عرصه بورس و بازار سرمایه ندارند؛ بلکه به دریافت یک وام فوری و مدیریت هزینههای جاری زندگی به این شیوه بسنده میکنند.
برای آنکه شما بتوانید با ریسک کمتر و همچنین بیدغدغهتر وارد حوزه سرمایهگذاری شوید، نیازی نیست بدانید حجم مبنا چیست، نیازی نیست در دنیای بورس و … وارد شوید؛ بلکه شما میتوانید با بودجه نسبتا زیادتری (البته اگر نقدینگی شما زیاد است)، خانه و یا یک زمین در منطقهای از شهر بخرید و شاهد رشد قیمت آن در سالیان پیش رو باشید؛ چون ملک در اکثر مواقع، موجبات پیشرفت شما و داراییتان را فراهم میکند.
همچنین میتوانید با بودجه و پسانداز مورد نظرتان، طلا و سکه بخرید و سرمایه خود را زیاد کنید.
ضمنا در دنیای امروز که قیمت کالاها روز به روز درحال افزایش است، دریافت وام خرید کالا و تهیه محصولات مورد نیاز شما هم تقریبا میتواند یکی از راههای پسانداز و سرمایهگذاری باشد.
ریسک حاصل از سرمایهگذاری با تمام روشهایی که ذکر کردیم، از تزریق دارایی در بازار سرمایه کمتر است و نیازی نیست اضطراب و استرس رشد یا افت قیمت سهام را داشته باشید.
ضمنا پلتفرم لندو این کار را برای شما آسان کرده است. با یک کلیک وارد سامانه خرید قسطی لندو شوید و درباره خدمات آن بیشتر بدانید.
سوالات نحوه محاسبه ارزش جاری بازار متداول درباره حجم مبنا چیست؟
حجم مبنا را از چه طریق میتوان مشاهده کرد؟
برای مشاهده حجم مبنا لازم است وارد سایت سازمان بورس اوراق بهادار تهران شوید، بعد از آن سهم مورد نظرتان را از تابلوی معاملاتی جستجو کنید و در نهایت در پایین قسمت قیمت معاملاتی میزان حجم مبنا را مشاهده کنید.
حداقل و حداکثر ارزش مبنا در شرکتهای بورسی چقدر است؟
حداقل ارزش مبنا برای تمام شرکتها معادل ۵۰ میلیارد ریال است. حداکثر ارزش مبنا برای شرکتهای با سرمایه ۲۰ هزار میلیارد ریال و بالاتر، ۱۲۰ میلیارد ریال و برای شرکتهای با سرمایه کمتر از ۲۰ هزار میلیارد ریال، ۱۰۰ میلیارد ریال تعیین شده است.
اگر در اثر وجود حجم مبنا، سهمی قفل شود، سازمان بورس چه راهکاری ارائه میکند؟
اگر سازمان بورس با چنین وضعیتی مواجه شود، برای یک بازه کوتاه سهم را بدون در نظر گرفتن قانون ارزش مبنا برای معامله باز میکند. در نتیجه معاملات دوباره جریان میگیرد و سهم بر اساس عرضه و تقاضا قیمتگذاری خواهد شد.
«ارزش جایگزینی» چقدر مهم است؟
گروه بورس- اعظم شریفی: ارزش جایگزینی هر سهم، ارزش یک ورقه بهادار است با فرض اینکه قصد ایجاد شرکت مورد نظر در تاریخ محاسبه را داشته باشیم. برای محاسبه آن، ابتدا تمام هزینههایی که برای راهاندازی شرکت با وضعیت فعلی آن لازم است برآورد شده و رقم به دست آمده بر تعداد سهام شرکت تقسیم میشود.
گروه بورس- اعظم شریفی: ارزش جایگزینی هر سهم، ارزش یک ورقه بهادار است با فرض اینکه قصد ایجاد شرکت مورد نظر در تاریخ محاسبه را داشته باشیم. برای محاسبه آن، ابتدا تمام هزینههایی که برای راهاندازی شرکت با وضعیت فعلی آن لازم است برآورد شده و رقم به دست آمده بر تعداد سهام شرکت تقسیم میشود. از آنجا که ارزش دفتری داراییها در ترازنامه نمیتواند قابلیت اعتماد بالایی در ارزشیابی شرکت داشته باشد، تحلیلگران از محاسبه ارزش جایگزینی در برآوردهای خود مدد میگیرند. بدین ترتیب ابتدا داراییهای ثابت شرکت، شامل اموال، ماشینآلات و تجهیزات آن به نرخ روز ارزیابی میشوند؛ زیرا با گذشت زمان و به خصوص در شرایط تورم، ارزش روز این داراییها با ارزش دفتری اختلاف پیدا کرده است. همچنین داراییهای نامشهود شرکت مانند سرقفلی، امتیازات آب و برق و. نیز ارزیابی میشوند.
در کنار این موارد باید برخی از داراییهای جاری همچون مطالبات که ذخیره برای آنها ناکافی است و نیز برخی از اقلام همچون ذخایر مالیاتی نیز مورد ارزیابی قرار گیرند. پس از ارزیابی این موارد و جایگزینی مقادیر آنها در ترازنامه شرکت، با کسر نمودن بدهیها از داراییهای شرکت، مقدار حقوق صاحبان سهام جدید به دست میآید که همان ارزش جایگزینی است. با تقسیم این مقدار بر تعداد سهام ارزش جایگزینی به ازای هر سهم مشخص میشود. اگرچه این روش ارزیابی در مقایسه با ارزش دفتری کاملتر است ولی کاستیهایی را نیز دربردارد؛ از جمله آنکه در این روش به بازدهی و سودآوری شرکت توجه چندانی نمیشود. برای مثال، هماکنون شرکتهایی در بورس هستند که ارزش سهام آنها با استفاده از این روش مقدار بالایی را نحوه محاسبه ارزش جاری بازار نشان میدهد، ولی بازدهی چندانی را نصیب سهامدار نمیکنند.
در «گفت و شنود» امروز ابعاد استفاده از این روش در ارزیابی سهام را در گفتوگو با «ندا بشیری» کارشناس امور ناشران بورس اوراق بهادار تهران بررسی کردهایم.
مقصود از ارزش جایگزینی چیست؟
در حسابداری صنعتی، ارزش تولید مجدد یک موجودی مواد و کالا را ارزش جایگزینی میگویند اما در حسابداری مالی، ارزش جایگزینی به معنی پول لازم برای تحصیل آن دارایی میتواند باشد. یعنی میتوان گفت ارزش جایگزینی بدان معناست که اگر واحد تجاری، داراییای را بخواهد جایگزین نماید، نهایتا چه میزان باید پرداخت کند که همان دارایی را به دست آورد. ارزش جایگزینی در تئوری باید به ارزش بازار کاملا نزدیک باشد هرچند در واقعیت معمولا این طور نیست.
چگونه میتوان از خلال اطلاعات صورتهای مالی به کشف ارزش جایگزینی پرداخت؟
با توجه به اینکه صورتهای مالی با قاعده بهای تمامشده در زمان تحصیل دارایی ثبت میگردد و در بسیاری موارد، تورم قیمت داراییها را با گذشت زمان بالا برده است (ولی نحوه گزارشگری و ارزشیابی شرکت تغییر نکرده) پس کشف دقیق ارزش جایگزینی داراییها با تکیه بر صورتهای مالی مشکل است.
آیا ارزش جایگزینی میتواند ملاکی برای تصمیمگیری در خرید سهام باشد؟
تحلیلگران در هنگام خرید سهام به ارزش جایگزینی دقت میکنند، البته این مساله باید در کنار نحوه محاسبه ارزش جاری بازار سایر موارد و با ضریب اهمیت خاص خود در نظر گرفته شود؛ زیرا مواردی چون درآمدزایی و سودآوری شرکت از محل فعالیت عملیاتی مهمتر از ارزش جایگزینی است.
بعضا عنوان میشود که شرکتهای بزرگ مثل ایران خودرو تا ۵ برابر ارزش بازار خود، ارزش جایگزینی دارند. علت این فاصله قابل توجه بین قیمت روز و ارزش مزبور چیست؟
دارایی شرکتها طی سالهای مختلف با قیمت تمام شده، ثبت شده است و در صورتهای مالی تغییر نمیکنند؛ بنابراین با سپری شدن زمان، ارزش روز که میتواند معرف ارزش جایگزینی باشد، به روز رسانی نمیگردد و به همین دلیل مخصوصا در شرکتهایی که سابقه فعالیت بیشتری دارند این فاصله قیمتی بیشتر به چشم میخورد.
برخی نسبت به سبقت قیمت روز از ارزش جایگزینی هشدار داده و مثلا در شرکتهای پتروشیمی مساله رشد شدید ارزش بازار به علت رشد سودآوری را مدنظر قرار دادهاند؛ از نظر شما این هشدارها آیا محلی از اعراب دارند؟
به طور کلی افرادی که تنها به ارزش جایگزینی شرکت در تعیین بهای سهام آن دقت میکنند، به اصل «تداوم فعالیت» یعنی ادامه فعالیتهای شرکت در مدت زمان نامعلوم از یک طرف و استفاده از داراییها برای جریان درآمدزایی از سوی دیگر توجه ندارند بنابراین باید گفت اگر شرکت قصد فروش داراییهای خود را نداشته برای تعیین قیمت سهام بهتر است به خالص جریانات نقدی آینده که سهام برای سرمایهگذار ایجاد مینماید، توجه نماییم؛ همین مساله (پتانسیل سودآوری) توجیهکننده رشد قیمت سهام شرکتهای پتروشیمی است.
برخی معتقدند با رشد نرخ ارز، ارزش جایگزینی شرکتها از نظر دلاری افت شدیدی کرده و این پتانسیلی برای خرید سهام محسوب میشود. نظر شما در این مورد چیست؟
چنانچه شرکتی برای تحصیل تجهیزات مورد نیاز خود به خرید از خارج از نحوه محاسبه ارزش جاری بازار کشور متکی باشد، برای تحصیل نمونه مشابه آن، سرمایهگذار باید مبالغ بیشتری را بپردازد بنابراین، میتوان گفت ارزش جایگزینی این گروه از شرکتها رشد کرده است. از طرفی چنانچه به دلیل افزایش نرخ ارز، منابع پولی بورس به سمت بازار ارز جریان یافته باشد و کاهش قیمت را به دلیل کاهش تقاضای سهام و نه موارد دیگر شاهد باشیم، زمان مناسبی برای خرید است.
سهامداران چگونه باید مساله ارزش جایگزینی را در تصمیمگیریهای خود برای سرمایهگذاری لحاظ کنند؟
شرکتی که قصد فروش داراییهای خود را نداشته و به فعالیت معمولش ادامه میدهد، از مابهالتفاوت ارزش جایگزینی با بهای تمامشده تاریخی سودی نمیبرد، مگر اینکه قصد فروش دارایی را داشته باشد که در آن صورت نیز سود ناشی از فروش دارایی، سود غیرعملیاتی بوده و به روند کلی فعالیت شرکت ارتباطی ندارد و تکرارشونده هم نیست. بنابراین، توصیه میشود سهامداران خرد که معمولا نگاه مدیریتی و استراتژیک به شرکتها ندارند، سودآوری و توانایی تولید جریانات نقدی در سهام شرکتها را به میزانی به مراتب بیشتر از ارزش جایگزینی در تصمیمگیری خود مدنظر قرار دهند.
نحوه محاسبه ارزش جاری بازار
F = فیوچر p= پرایس
3- ارزش فعلی خالص (NPV ) : از تفاضل جریانهای نقدی ورودی و خروجی بدست می آید و به طریقه زیر محاسبه میگردد.
جریان نقدی خروجی - جریان نقدی ورودی = ارزش فعلی خالص (NPV )
نکته : اگر NPV مثبت باشد یعنی جریان نقدی ورودی بیشتر از جریان نقدی خروجی است و پروژه برای سرمایه گذاری مطلوب تر است و برعکس.
مثال : اگر سرمایه گذاری اولیه (I ) 000/000/1 ریال و عمر شرکت (n ) 10 سال و جریان نقدی ورودی به صورت سالیانه 000/300 ریال و نرخ بازده (i) 12% باشد مطلوب است محاسبه NPV :(226/903)
Fc = جریان نقدی ورودی
4- شاخص سود آوری(PI):میزان سود آوری یک پروژه را نشان می دهد و از فرمول محاسبه می گردد . هرچه شاخص سودآوری بزرگتر باشد آن پروژه برای سرمایه گذاری مطلوب تر است .
مثال: با توجه به مثال فوق شاخص سودآوری شرکت برابر است با:
مثال: اگر سرمایه گذاری اولیه 000/000/20 ریال و جریان نقدی سالیانه 000/000/7 و هزینه سرمایه 10% و عمر شرکت 4 سال باشد مطلوب است :
الف) محاسبه NPV (780/204/15 - )
مثال: اگر سرمایه گذاری اولیه 000/000/2 و عمر شرکت 6 سال و نرخ بازده 20% و جریان نقدی ورودی 000/250 باشد مطلوب است الف) NPV ( 008/916/1- ) ب) PI ( 04/0)
تجزیه وتحلیل نقطه سربه سر:نقطه سر به سر سطحی از میزان تولید و فروش را نشان می دهد که در آن نه سودی وجود دارد و نه زیانی . برای تعیین نقطه سر به سر هزینه ها به دو دسته تقسیم می شوند الف) هزینه ثابت (Fc) که این هزینه ها هیچ گونه ارتباطی با میزان تولید ندارند مانند هزینه اجاره .ب) هزینه های متغیر(Vc) که متناسب با حجم تولید تغییر می کنند یعنی هرچه تولید بیشتر باشد هزینه های متغیر هم بیشتر خواهند بود مانند خرید مواد اولیه تولید . برای محاسبه نقطه سر به سر هم از فرمول ریاضی و هم از روش نموداری استفاده می شود . از طریق فرمول ریاضی نقطه سر به سر برابر است با : که در این فرمول Q برابر با تعداد تولید و P برابر است با قیمت(پرایس) .
درآمدها = هزینه ها
مبلغ × تعداد = هزینه ثابت + هزینه متغیر
مثال: یک شرکت تولیدی در زمینه خودکار که مجموع هزینه های ثابت آن 000/000/51 ریال است و بهای فروش هر خودکار 25000 ریال و هزینه متغیر هر خودکار 15000 در نظر گرفته است مطلوب است تولید در نقطه سر به سر:
فروش S= P × Q S=000/500/127= 5100×25000
مثال: اگر هزینه ثابت 000/000/24 و هزینه متغیر 000/6 و تعداد کالا 000/4 باشد مطلوب است تعیین قیمت هر کالا:
نقطه سربه سر نقدی :نقطه سر به سر نقدی مشابه نقطه سر به سر کالاست با این تفاوت که در نقطه سر به سر نقدی تمام هزینه های ثابت F c نباید به صورت نقد پرداخت شوند بنابراین هزینه های غیر نقدی را از هزینه ثابت کسر خواهیم کرد . نقططه سر به سر نقدی از نقطه سر به سر معمولی (کالا) کمتر است ( بخاطر کسر استهلاک از صورت فرمول) :
مثال: اگر جمع هزینه های ثابت 000/000/5 ، استهلاک 000/200 ریال و قیمت کالا 2500 و هزینه های متغیر 1500 ریال باشد مطلوب است تعیین نقطه سربه سر نقدی و فروش :(4800 و 000/000/12)
مثال : اگر هزینه ثابت مالی 000/000/1 ریال و هزینه های ثابت عملیاتی 000/500/2 ریال باشد و قیمت کالا 100 و هزینه متغییر 500 ریال و تعداد کالا 200 باشد مطلوب است میزان استهلاک :(000/490/3)
محاسبه نقطه سر به سر از روش نموداری :
مثال: اگر بهای فروش2000 ، هزینه متغیر هر واحد کالا 1000 و هزینه ثابت 000/000/10 ریال باشد مطلوب است نقطه سر به سر از طریق نمودار:
انواع اهرمها: هزینه های ثابت شامل هزینه های ثابت عملیاتی و هزینه های ثابت مالی است.
اهرم عملیاتی: تأثیر هزینه های ثابت عملیاتی را بر سود شرکت نشان می دهد و از فرمول زیر محاسبه می شود:
اهرم مالی: تأثیر هزینه های ثابت را بر سود شرکت نشان می دهد و از فرمول زیر محاسبه می شود:
اهرم ترکیبی :که معیاری از ریسک کلی شرکت است از حاصل ضرب اهرم مالی در اهرم عملیاتی بدست می آید:(DCL )
مثال:اگرتعداد کالا 3000 ، قیمت کالا 2500 ، هزینه متغیر هر واحد 1000 ، هزینه های ثابت عملیاتی(Fc) 000/000/3 و هزینه های ثابت مالی(Ic) 000/000/1 ریال باشد مطلوب است :
الف ) اهرم عملیاتی (3) ب) اهرم مالی(3) ج) اهرم ترکیبی(9)
مثال: اگر هزینه های ثابت عملیاتی (Fc) 000/000/80 ، هزینه های ثابت مالی(Ic) 000/000/16 ، سطح تولید فعلی(Q) 2000 واحد ، فروش 000/000/200 و هزینه های متغیر 000/000/40 ریال باشد مطلوب است:
الف)درجه اهرم مالی ب) درجه اهرم عملیاتی ج) درجه اهرم ترکیبی
سهام: شرکتهای سهامی قادر به انتشار سهام ممتاز یا عادی و یا هر دو می باشند . سهام ممتاز سهامی هستند که نسبت به سایر انواع سهام دارای امتیازاتی از قبیل:
1. اولویت در دریافت سود
2. اولویت در دریافت مبلغ اسمی سهام
3. داشتن حق رأی بیشتر
سهام ممتاز زمانی منتشر می شوند که درجه اهرم مالی شرکت و یا هزینه های سهام عادی درحد بالایی باشند.
انواع سهام ممتاز : سهام ممتاز شامل:
1. سهام قابل تبدیل در مقابل سهام غیر قابل تبدیل در این نوع سهام ، سهام ممتاز می تواند به دیگر انواع سهام تبدیل شوند ولی سهام غیر قابل تبدیل چنین ویژگی را ندارند.
2. سهام جمع شونده در مقابل سهام غیر جمع شونده: در این نوع سهام سود پرداخت نشده سال یا سالهای گذشته یا به عبارتی سود معوقه باید قبل از توزیع سود سهامداران عادی پرداخت گردد.
3. سهام با مشارکت در مقابل سهام ممتاز بدون مشارکت: اگر سود اعلام شده شرکت از میزانی که بطور معمول به سهامداران عادی و ممتاز پرداخت می گردد بیشتر باشد در باقیمانده سود مشارکت دارند (مشارکت در میزان سود بر اساس ارزش اسمی صورت می گیرد)
مثال: شرکتی دارای 60000 سهم ممتاز جمع شونده به مبلغ اسمی 1500 ریال و نرخ آن 24% باشد که سود سالهای 89 و 90 به سهامداران پرداخت نشده باشد و در سال 91 میزان کل سود پرداختی شرکت به سهامداران ممتاز برابر است با:
000/200/43 = 2 × 24% × 000/000/90 = 1500 ×000/60 = نحوه محاسبه ارزش جاری بازار سود معوقه (سود انباشته)
000/600/21 = 1 ×24% × 000/000/90 = 1500 × 000/60 = سود سال جاری
000/800/64 = 000/600/21 + 000/200/43 = کل سود پرداختی به سهامداران ممتاز
مثال: شرکتی در نظر دارد 5000 سهم ممتاز با سود انباشته(جمع شونده) به ارزش اسمی هر سهم 000/10 با نرخ 15% منتشر نماید ، سود این سهام به مدت 3 سال پرداخت نشده است ، امسال سالی سود آور است و شرکت در نظر دارد تمامی تعهدات خود را در زمینه سود انجام دهد . شرکت بابت سهام ممتاز چقدر سود باید پرداخت نماید: (000/000/30)
مثال برای سهام با مشارکت: اگر شرکتی 000/000/50 ریال سود داشته باشد و 000/10 برگه سهام ممتاز 000/10 ریالی با نرخ 20% و 000/40 برگه سهام عادی 2000 ریالی با نرخ 15% منتشر کرده باشد میزان سود پرداختی به سهامداران ممتاز و عادی را بطور نحوه محاسبه ارزش جاری بازار جداگانه محاسبه کنید(سهام ممتاز از نوع با مشارکت است)
سود سهام ممتاز و عادی
000/000/20 = 20% × 000/10 × 000/10
000/000/12 = 000/2 × 000/40
سهم باقیمانده سود سهام ممتاز مشارکتی
مثال:اگر سهام ممتاز با مشارکت 00/20 برگه 1500 ریالی با نرخ سود 14%و سهام عادی 000/5 برگه به ارزش اسمی 2000 ریال با نرخ 14% باشد . و مجموع سود شرکت 000/000/60 ریال باشد مطلوب است :
مقدار سود سهام ، سهامداران ممتاز و عادی (000/000/45 و000/000/15)
مثال: شرکتی 5000 برگه سهام ممتاز جمع شونده با مشارکت را به ارزش هر برگ 15000 ریال با نرخ 18% و 10000 سهم عادی 7000 ریالی با نرخ 20% را بین سهامداران توزیع می کند اگر میزان سود اختصاصی 60000000 ریال باشد مطلوب است تعیین سود به سهامداران ممتاز و عادی (2 سال سود پرداخت نشده است)
جواب : ممتاز ( 827/344/42) عادی(173/655/16)
مثال:شرکت آلفا سهام ممتاز غیر جمع شونده با مشارکت به تعداد 6000 برگه 200 ریالی با نرخ 10% که سه سال سود پرداخت نشده و 8000 سهام 300 ریالی با نرخ 20% دارد اگر کل سود 40000000 ریال باشد مطلوب است سهم هر یک از سهام ؟ جواب: ممتاز ( 332/253/13) عادی ( 668/746/26)
تجزیه سهام: در تجزیه سهام که به آن سود سهمی یا سهام جایزه می گویند . تعداد سهام افزایش می یابد و به همان اندازه ارزش سهام کاهش می یابد افزایش تعداد با کاهش ارزش سهام خنثی شده و در مجموع هیچ گونه تغییری در ارزش اسمی سهام صورت نمی گیرد.
مثال: شرکتی 1500 برگه 1200ریالی منتشر کرده است اگر تجزیه سهام 1به 3 باشد تعداد سهام جدید و ارزش هر برگه و ارزش اسمی برابر است با .( تعداد سهام 4500 و ارزش هر سهم 400 و ارزش اسمی 1800000)
مثال: شخصی مالک 20%سهام یک شرکت است ارزش هر سهم در بازار 500 ریال است مطلوب است تعداد سهام و ارزش سهام شخص را در صورتی که تجزیه 1 به 2 صورت گیرد ( شرکت 10000 سهام عادی دارد)
جواب ( تعداد سهام 4000 و ارزش سهام بعد از تجزیه 1000000)
معکوس تجزیه سهام: در معکوس تجزیه سهام که به آن ترکیب سهام هم می گویند برعکس تجزیه سهام عمل می کنیم یعنی تعداد سهام کاهش می یابد و ارزش هر برگه سهام افزایش می یابد .کاهش تعداد سهام و افزایش ارزش آنها با هم خنثی و جبران می شوند بنابراین هیچ گونه تغییری در ارزش اسمی سهام صورت نمی گیرد.
مثال: شرکتی 10000 برگه سهام به ارزش هر برگه 5000 ریال دارد . اگر معکوس تجزیه سهام بر مبنای 5 به 1 صورت گیرد تعداد سهام ، ارزش هر سهم و ثروت شرکت را بعد از معکوس تجزیه سهام محاسبه نمایید.
تعداد سهام 2000= 5 10000 ارزش سهام 25000 = 5× 5000
ثروت شرکت بعد از معکوس 50000000 =2000 ×25000 ثروت قبل از معکوس 50000000=5000×10000
مثال: شرکتی 6000 برگه 4000 ریالی دارد اگر معکوس تجزیه سهام 4 به 1 باشد مطلوب است (نرخ 20%) :
الف: تعداد سهام (1500)
ب: ارزش هر سهم (16000)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(24000000)
مثال: شرکتی 3000 برگه سهام 6000 ریالی با نرخ 10% دارد . اگر معکوس تجزیه سهام بر مبنای 5/1 به 1 صورت گیرد مصلوب است :
الف: تعداد سهام (2000)
ب: ارزش هر سهم (9000)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(18000000)
سود سهمی (سهام جایزه):تقسیم سود از طریق توزیع سهام بین سهامداران ، سود سهمی نامیده می شود . سهام جایزه در شرایطی که شرکت از وضع نقدینگی خوبی برخوردار نباشد و یا برای تأمین مالیتوسعه عملیات خود به وجه نقد نیاز داشته باشد صادر می شوند.
مثال: اگر شرکتی 10000 برگه سهام داشته باشد که ارزش هر برگه 2000 ریال باشد و شخصی مالک 20% سهام شرکت باشد و قرار باشد که 50% سود سهمی بین سهامداران توزیع شود مطلوب است :
الف: تعداد سهام 15000= 5000 + 10000 5000=50% × 10000
ج: ثروت شرکت 20000000= 15000 × 1333
مثال : شرکتی 6000 برگه سهام 3000 ریالی دارد و شخصی مالک 10% کل سهام شرکت است . اگر 30% سود سهمی بین سهامداران توزیع گردد مطلوب است :
الف: تعداد سهام (7800)
ب: ارزش هر سهم (2307)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(18000000)
مثال: شرکتی 20000 برگه سهام 500 ریالی دارد اگر شرکت 35% سهام را به صورت جایزه توزیع نماید مطلوب است:
NAV چیست و چگونه محاسبه میشود؟
برای معامله سهام شرکت های سرمایه گذاری در بازار سرمایه باید به محاسبه nav و تحلیل آن توجه ویژه داشته باشد.
به گزارش سرویس بورس مشرق، ارزش خالص دارایی یا NAV) Net Asset Value) جهت ارزش گذاری سهام شرکت های سرمایه گذاری، هلدینگ ها و سایر شرکت ها استفاده می گردد. در تحلیل ها، ارزش خالص داراییهای یک شرکت پس از کسر بدهیها مد نظر است. Nav یکی از مواردی است که در تحلیل بنیادی نمادها و بازار سرمایه مورد توجه قرار می گیرد.
وضعیت بورس در سال ۱۴۰۰ چگونه خواهد بود؟
محاسبه ارزش خالص دارایی برای همه شرکت های حاضر در بورس نیاز نیست. محاسبه NAV در مورد شرکت های سرمایه گذاری مناسبترین روش جهت ارزشگذاری قیمت سهام این شرکت ها جهت انجام معامله است.
NAV چگونه محاسبه می شود؟
از نظر حسابداری، محاسبه NAV چندان کار دشواری نیست؛ زیرا به لحاظ حسابداری حقوق صاحبان سهام معادل ارزش خالص داراییهای یک شرکت است. اما تحلیل گران معتقدند مساله اصلی در برآورد NAV، این مساله است که این عدد نمی تواند انعکاس مناسبی از خالص ارزش داراییهای شرکت ارائه دهد که علت آن نیز محدودیتهای ترازنامه شرکت ها می باشد.
برای توضیح این مشکل باید به این مساله توجه کرد که در ترازنامه شرکت های سرمایه گذاری، ارزش داراییها به بهای تمام شده گزارش می شوند، در حالی که بین ارزش روز این دارایی ها و مبلغ دفتری آنها تفاوت بسیاری وجود دارد.
کارشناسان بازار سرمایه می گویند، تفاوت بین بهای تمام شده تاریخی و ارزش جاری دارایی ها بسیار زیاد بوده و باعث لطمه به سودمندی اطلاعات مربوط به دارایی ها در ترازنامه می شود.
برای حل این مشکل پیشنهاد میشود، ارزش روز سرمایهگذاریهای انجام شده توسط این شرکتها کشف شود و سپس این رقم را با بهای تمام شده مندرج در ترازنامه مقایسه گردد و در صورتی که ارزش بازار بیشتر از بهای تمام شده باشد، این مازاد ارزش نسبت به بهای تمام شده باید در محاسبه خالص ارزش داراییها در نظر گرفته شود؛ در حقیقت، این مازاد ارزش، به هنگام ارائه اطلاعات در بخش داراییها در ترازنامه پنهان مانده است.
بنابراین، برآورد ارزش خالص داراییهای یک شرکت عبارت از مجموع حقوق صاحبان سهام و مازاد ارزش سرمایهگذاریها نسبت به بهای تمام شده است.
البته در نوع دیگری از محاسبه، ارزش خالص دارایی های یک شرکت سرمایه گذاری با ویژگی های یک صندوق سرمایهگذاری مشترک، حاصل تفاوت کل داراییها منهای کل بدهی های آن شرکت است. به عنوان مثال اگر ارزش بازار سرمایه گذاریها و سایر داراییهای یک شرکت سرمایهگذاری ۲۰۰۰ میلیارد ریال قیمت داشته باشد و بدهیهای آن ۱۲۰۰ میلیارد ریال باشد، در این تاریخNAV این شرکت سرمایهگذاری ۸۰۰ میلیارد ریال خواهد بود.
محاسبه NAV برای هر سهم
شرکتهای سرمایهگذاری، NAV هر سهم خود را از طریق تقسیم NAV به تعداد سهام جاری خود محاسبه مینمایند. بهعنوان نمونه، اگر تعداد سهام جاری شرکت ۴۰۰ میلیون سهم باشد، NAV هر سهم ۲۰۰۰ ریال محاسبه خواهد شد. با منطق پیش گفته،NAV هر سهم نیز باید روزانه محاسبه شود. باید توجه داشت که تعداد سهام جاری چنین شرکتهایی نیز غالباً روزانه تغییر میکند. چون سهام شرکتهای سرمایهگذاری با ویژگی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در هر زمان قابل معامله است.
NAV بری شرکت های غیربورسی محاسبه می شود؟
برآورد NAV شرکت های سرمایه گذاری، زمانی که کلیه سرمایهگذاریها در بورس باشد، ساده خواهد بود؛ اما پیچیدگی زمانی به وجود میآید که این شرکت ها، سرمایه گذاری هایی در شرکتهای خارج از بورس داشته باشد. به دلیل آنکه بازاری برای کشف ارزش جاری سرمایه گذاری ها در شرکت های غیربورسی وجود ندارد، باید ارزش این سرمایه گذاری ها بر اساس اطلاعات مختلف برآورد و در nav آورده شود. به عبارت دیگر، عدم وجود اطلاعات لازم در مورد شرکت های غیربورسی به خصوص گزارش EPS آنها و نوع فعالیت چنین شرکتهایی محاسبه nav را غیرممکن می کند.
در برخی موارد به پیچیدگی محاسبات دامن میزند. در صورت غلبه بر این مشکلات به نظر میرسد برآورد NAV شرکتهای سرمایهگذاری در بازار سهام ایران، بهترین ابزار برای ارزشگذاری باشد.
مشکلات محاسبه NAV
اما با همه این گفته ها، برای محاسبه nav مشکلاتی وجود دارد. اکثر شرکت های سرمایه گذاری در بازار سرمایه ایران، فعالیتی ترکیبی دارند یعنی علاوه بر مدیریت سرمایهگذاری در اوراق بهادار اقدام به کنترل و مدیریت دیگر شرکتها نیز می نمایند. این عملیات هلدینگی موجب پیچیدگی و ابهام در محاسبه NAV هر سهم می شود. مشکل دیگر نیز همانطور که مطرح شد، به سبد سهام غیربورسی این شرکتها بر میگردد.
از دیگر سو، برخی از شرکت های سرمایه گذاری بورسی موجود علاوه بر فعالیت های سرمایه گذاری درگیر فعالیت های تولیدی و خدماتی نیز هستند. مسلماً محاسبه NAV هر سهم چنین شرکت هایی فاقد محتوای علمی و عملی است.
کجا معامله کنیم؟
قیمت سهام صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، مبتنی بر NAV هر سهم آنهاست. یعنی قیمتی که سرمایه گذاران برای خرید سهام این شرکت ها میپردازند، برآوردی از NAV هر سهم بهعلاوه حقالزحمه صندوق است. همچنین قیمتی که سرمایهگذاران در فروش هر سهم این گونه شرکت ها دریافت می نمایند، معادل برآوردی از NAV هر سهم منهای حق الزحمه صندوق نحوه محاسبه ارزش جاری بازار می باشد.
نسبت P/E چیست و چه کاربردی در بورس دارد؟
آشنایی با اصطلاحات بازار بورس و نحوه محاسبه آنها در تصمیمگیری برای خرید هر سهم و چگونگی سرمایه گذاری کمک زیادی به ما خواهد کرد و به هر حال شناخت این اصطلاحات به ما کمک میکند نسبت به بازاری که در آن سرمایه گذاری میکنیم شناخت بهتری داشته باشیم.
نسبت P/E چیست؟
علاقهمندان بازار بورس به احتمال قوی بارها نام نسبت p/e را شنیدهاند. p حرف اول کلمه price به معنی «قیمت» و e حرف اول کلمه earning per share به معنی «سود» است. نسبت p/e سهم خلاصه شده عبارت تقسیم قیمت بر سود است، که در اصطلاح به آن نسبت قیمت به درآمد هم میگویند. برای محاسبه p/e سهم، قیمت فعلی سهم را بر درآمد هر سهم تقسیم میکنیم.
به عنوان مثال فرض کنید؛ شرکتی در حال حاضر 1000 تومان قیمت دارد و سودی که برای سال جاری پیشبینی کرده است برابر با 100 تومان است. برای محاسبه p/e این شرکت، قیمت روز آن را بر سودی که دارد تقسیم میکنیم:
حال این سؤال مطرح میشود که چرا محاسبه نسبت p/e سهام تا این اندازه مهم است؟ تا جاییکه یکی از فاکتورهای اساسی انتخاب یک سهم محسوب میشود و همواره در بین سرمایهگذاران کاربرد دارد. شاید به عقیده عدهای از سرمایهگذاران که از این نسبت به درستی استفاده نمیکنند، نسبت p/e چندان مفید نباشد، اما در جایی که بحث ارزشگذاری سهام مطرح میشود، بالا یا پایین بودن p/e سهام میتواند یکی از معیارهای مهم باشد.
محاسبه p/e ساده است، اما تفسیر آن به سادگی محاسبهاش نیست. به همین منظور در ابتدا مفهوم این نسبت را شرح میدهیم و با کاربرد آن بیشتر آشنا میشویم.
نسبت P/E چه کاربردی دارد؟
محاسبه عدد p/e غالباً به دو منظور صورت میگیرد. در یک نگاه ساده، با محاسبه عدد p/e سهم، در اصل میخواهیم به این مطلب دست پیدا کنیم، که چند سال طول میکشد تا سرمایه ما برگردد. به عنوان مثال؛ اگر عدد p/e سود بانکی برابر با 10 باشد، به این معنی است که ده سال زمان میبرد که به همان میزان پولی که برای خرید سهم گذاشتهایم، سود کنیم.
در تعبیر دوم و مهمتر، این نسبت به ما میگوید قیمت یک سهام چند برابر بیشتر از سود سالیانه آن است. هر سرمایهگذاری به امید بازدهی سرمایه خود معامله میکند و قبل از سرمایهگذاری حساب و کتاب میزان سود سرمایه خود را به دست میآورد. در واقع با محاسبه این نسبت سرمایهگذار انتظارات خود از بازدهی سهام را برای خود مشخص میکند اینکه برای یک ریال سهامی که خریداری کرده است قرار است در آینده چند درصد بازدهی دریافت کند.
به تعبیر سادهتر نسبت p/e به سرمایهگذار میگوید که، یک سهام چند درصد سوددهی دارد. نسبت p/e سهام تنها ابزار برای ارزشگذاری سهم نیست بلکه یکی از ابزارهایی است که برای ارزش مورد استفاده قرار میگیرد. روشهای دیگری برای ارزشگذاری سهام وجود دارد.
برای فهم بهتر، در مثالی که در بالا ذکر شد فرض بر این گرفتیم که اگر p/e سود بانکی برابر با 10 باشد. به این معنی است که شما حاضرشدهاید به ازای هر ۱ ریال سودی که از بانک دریافت میکنید 10 ریال پرداخت بکنید و یا در تفسیر دیگر، همانطور که گفته شد، اگر p/e برابر 10 است به این معنی است که 10 سال زمان میبرد تا سرمایه شما از طریق سودی که دریافت میکنید، برگردد.
انواع P/E
p/e دنبالهدار: این نوع p/e همان است که در مثال ابتدای مطلب برای شما توضیح دادیم و نحوه محاسبه آن از تقسیم قیمت روز سهم بر سود (eps) به دست میآید. گفتیم که این نسبت نشان میدهد که سرمایهگذاران حاضر هستند بایت هر ۱ ریال سود شرکت، چند ریال پرداخت کنند. پس هر چقدر قیمت سهام تغییر کند این نسبت به همان میزان تغییر خواهد کرد.
p/e برآوردی، تحلیلی یا پیشتاز: این نسبت با در نظر گرفتن عواملی مانند نرخ رشد سود شرکت، نرخ بهره بانکی، تورم و …. و با استفاده از روشهای خاص محاسبه میشود وهمانی است که برای ارزشگذاری مورد استفاده قرارمی گیرد. برای محاسبه ارزش شرکت نیز از این روش استفاده میشود به این صورت که بعد از محاسبه آن، نسبت را در سود (eps) برآوردی سال آینده شرکت ضرب میکنیم و ارزش شرکت را نیز به دست میآوریم. محاسبه سود شرکت توسط تحلیلی که خود انجام میدهیم به نوعی، کاملترین نوع ارزشگذاری بر مبنای p/e خواهد بود.
میتوان گفت تفاوت بین p/e دنبالهدار و p/e تحلیلی این است که p/e دنبالهدار آن چیزی است که در حال حاضر برای یک سهم وجود دارد. درحالیکه p/e تحلیلی یا پیشتاز آن p/e است که انتظار میرود در آینده سهم به آن برسد. به عنوان مثال p/e سهمی در بازار 4 باشد و ما با محاسبه p/e تحلیلی عدد 5 را به دست بیاوریم، در واقع انتظار داریم در آینده p/e سهم به عدد 5 برسد.
حال سؤال اینجاست که بالا و یا پایین بودن p/e یک سهام نشان دهنده چیست؟ آیا سهمی که p/e آن بالاست، ارزنده است و یا عکس این مطلب صادق است.
P/E بالا و P/E پایین نشان دهنده چه نحوه محاسبه ارزش جاری بازار چیزی هستند؟
اگر مفهوم دو نوع p/e که در بالا به آن اشاره شد را درک کرده باشید، متوجه میشوید که برای چه p/e برای بعضی از سهمهای بازار بالا و برای برخی دیگر پایین است. زمانی که p/e شرکتی بالا باشد، یعنی بازار توقع دارد که سود آن شرکت در آینده رشد پیدا بکند و هرگاه p/e سهم شرکتی پایین باشد، نشاندهنده این است که بازار انتظار دارد در آینده سود آن شرکت کاهش پیدا کند.
نکته دیگر این که هر چه قیمت سهم بالاتر برود p/e نیز افزایش پیدا میکند و هر چه سهم قیمت آن نزولی شود p/e نیز کاهش مییابد.
در محاسبه ارزش سهم با روش محاسبه p/e، باید بدانید که هرگاه قیمت آن سهم در بازار بیشتر از قیمت محاسباتی شما باشد، یعنی آن سهم ارزنده نیست و هرگاه قیمت سهم در بازار کمتر از آن عدد باشد، به این معنی است که آن سهم ارزنده است و رشد خواهد کرد. البته این به شرطی است که شما نسبت p/e را به درستی محاسبه کرده باشید.
بالا یا پایین بودن نسبت p/e با در نظر گرفتن دو فاکتور زیر تشخیص داده میشود.
زمانی که یک شرکت نرخ رشد پایین داشته باشد، در حالی که هنوز یک p/e بسیار بالا دارد مشخص میشود که مشکل و اشتباهی وجود دارد. در واقع این احتمال وجود دارد که سهام بیش از ارزش خود قیمتگذاری شده باشد. در این شرایط لازم است نسبت p/e را بر اساس سود پیش بینی شده محاسبه کرد.
مقایسه p/e شرکتها زمانی مفید است که هر دو شرکت در یک صنعت فعال باشند. برای مقایسه p/e شرکتی که در صنعت سیمان فعال است با شرکتی که در گروه پتروشیمی قرار دارد اشتباه است. چون چشمانداز، سود و رشد در صنعتهای مختلف متفاوت است. حال اگر یکی از شرکتهای صنعت سیمان p/e حدود 20 داشته باشد و شرکتی دیگر خیلی بیشتر از 20 باشد یعنی یا حباب قیمتی وجود دارد و یا به دلیلی انتظارات بازار از این شرکت بالا رفته و به زودی قیمت آن کاهش پیدا میکند و یا اینکه سهام شرکت سودآوری خواهد داشت.
نکاتی درباره P/E در نحوه محاسبه ارزش جاری بازار بورس
- در بالا اشاره کردیم که، بالا یا پایین بودن p/e یعنی بازار چه توقعی از سودآوری سهم دارد. اما توجه داشته باشید که در بسیاری از موارد بازار اشتباه میکند، شما نباید به انتظار بازار کفایت کنید. سعی کنید نحوه صحیح محاسبه p/e را یاد بگیرید وخودتان از آن استفاده کنید.
- همانطور که اشاره شد، محاسبه p/e سهام تنها یک ابزار برای ارزشگذاری شرکت است، بهتر است برای خرید سهام علاوه بر استفاده از این ابزار، از ابزارهای با نسبت کاربردی بیشتر نیز استفاد ه شود.
- برای شرکتهای زیان ده، محاسبه p/e کاربردی ندارد. زیرا وقتی سود یک شرکت منفی است در واقع، درآمدی ندارد و عملا تقسیم قیمت به درآمد منتفی است.
- نکته قابل ذکر دیگر این است که متوسط نسبت p/e کل بازار بورس نیز قابل محاسبه است. این نسبت در کشورهایی چون آمریکا که تورم پایینی دارند، بین ۱۵-۲۵ در نوسان است ولی در ایران به علت تورم بالا و وضعیت اقتصادی بیثبات، این نوسان بسیار پایین است و معمولاً بین ۱۰-۴ است. همچنین ممکن است نوسانات موجود p/e بین صنایع و حتی شرکتها نیز اختلاف زیادی داشته باشد.
- از آنجا که قیمت سهام منعکسکننده طرز فکر سرمایهگذاران نسبت به ارزش آن سهم است و به تعبیری رشد آینده سهام به رشد قیمت آن بستگی دارد. شرکتی که نسبت به آینده سهام خود خوشبین است سعی در آن دارد که سودآوری چشمگیری داشته باشد.
- اگر یک شرکت نسبت p/e بالاتر از بازار یا متوسط صنعت داشته باشد، به این معنی است که بازار انتظار بزرگی از این شرکت در طی ماهها و سالهای آینده دارد و برای سرمایهگذاری مناسب است.
- اگر یک شرکت p/e پایینی داشته باشد ممکن است به آن معنا باشد که بازار آینده شرکت را در حال رفتن به سمت مشکلات میبیند. به تعبیر دیگر دلیل افت p/e میتواند نشان دهنده این موضوع باشد که سود مورد انتظار به دست نیامده است و خرید سهم این شرکت مناسب نیست.
سخن آخر
یکی از اشتباهات متداول که سرمایهگذاران غیرحرفهای مرتکب آن میشوند این است که تنها به اتکای p/e سهم میخرند. هیچ تضمینی وجود ندارد که سهمی که هم اکنون p/e آن بالاست در آینده به سرعت پایین نیاید و از سوی دیگر، توجه داشته باشید که حتی اگر قیمت یک سهم زیر ارزش واقعی خود باشد، ممکن است ماهها و حتی سالها طول بکشد تا بازار بتواند ارزش آن را اصلاح کند. پس خرید سهام تنها با توجه به ابزار ساده p/e بسیار سادهانگارانه است.
سوالات رایج نسبت p به e
نسبت p به e یا (price to earning) به معنای نسبت قیمت بر درآمد است که در آن، قیمت هر سهم بر درآمد حاصل از آن تقسیم میشود. مثلا اگر قیمتی سهمی 200 تومان و eps اعلام شده توسط شرکت 20 درصد باشد. نسبت p به e برابر با 5 است (5=40/200)، که یعنی برای کسب هر 1 تومان سود، باید 5 تومان پرداخت شود. حال اگر در همین مثال eps اعلام شده 25 درصد باشد، نسبت نسبت p به e برابر با 4 میشود (4=50/200)، یعنی برای کسب هر 1 تومان سود، باید 4 تومان پرداخت شود. پس در هر دو حالت شما 1 تومان سود کسب کردهاید، اما در نسبت p به e پایین، مبلغ پرداختی شما کمتر بوده است. در نهایت میتوان گفت که نسبت p به e پایین، وعده سود بالاتری را میدهد.
دیدگاه شما