شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن


نحوه محاسبه اندیکاتور پارابولیک SAR به همراه شناسایی اندیکاتور جذاب پارابولیک

اندیکاتور پارابولیک SAR توسط یک آمریکایی به نام ولز وایلدر ابداع شد. یکی از پر کاربرد ترین اندیکاتور های بازار های مالی دنیا اندیکاتور پارابولیک SAR می باشد. این اندیکاتور یکی از اندیکاتور های روندی است که نمای آن به صورت نقطه چین می باشد که در بالا و پایین نمودار قیمتی قرار دارند. مهم ترین کاربرد های آن تایید روند صعودی و نزولی است. در این مقاله قصد داریم شما را به خوبی با این اندیکاتور آشنا کنیم و اطلاعات مفیدی در مورد نحوه ی عملکرد، مزایا، معایب، کاربرد های آن ارائه دهیم لطفا تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.

همانطور که می دانید، اندیکاتور ها از توابع ریاضی هستند که با استفاده از فرمول ها، در تعیین روند ها و پیش بینی آینده قیمت دارند. معامله گران می توانند برای محافظت کردن از سود های کسب شده یا به حداقل رساندن زیان معامله از اندیکاتور پارابولیک استفاده کنند.

دکتر سیگنال بازار ارزهای دیجیتال و بیت کوین را تحلیل می کند و شما را از افزایش قیمت های پیش رو مطلع می سازد و درتلاش هست، تا با ارائه برترین سیگنال های تحلیل شده بیت کوین و آلت کوین ها که دارای دقت بالایی هستند به افزایش عملکرد و کم کردن ریسک معاملات شما کمک کند تا سود شما را در معاملات به حداکثر برساند. به تیم تحلیلگر ما ملحق شوید و لذت تریدینگ را با دکتر سیگنال تجربه کنید.

اندیکاتور پارابولیک SAR چگونه عمل می کند؟

قیمت و زمان را با یکدیگر ترکیب کرده تا سیگنال های خرید و فروش را برای معالمه گران ارائه دهند. پارابولیک SAR یک ابزار بسیار کارآمد برای تعیین محل حد زیان در معاملات شناخته شده است.

سیگنال خرید پارابولیک SAR

وقتی که قیمت از اندیکاتور پارابولیک SAT بالا تر بسته شود یک معامله گر می تواند وارد مرحله خرید شود. زمانی گه جایگاه آن از بالای قیمت یا کندل به زیر کندل تغییر کند معامله گر می تواند موفقیت فروش خودش را ببندد و یا توجه به تغیی روند وار مرحله خرید شود.

سیگنال فروش پارابولیک SAR

این سیگنال زمانی صادر می شود که قیمت یا کندل در زیر اندیکاتور پارابولیک SAR بسته شود. در این مرحله جایگاه اندیکاتور از پایین به بالای قیمت تغییر می کند. معامله گر می تواند مرحله باز خرید را بسته و وارد موقعیت شود.

مزایای اندیکاتور پارابولیک SAR

از مزیت های استفاده کردن از اندیکاتور پارابولیک SAR این است که روند قیمت را شناسایی می کند. این اندیکاتور در بازارهای قوی نتایج بسیار خوبی را برای شما خواهد داشت. وقتی که حرکتی بر خلاف روند مشاهده شود و اگر احتمال بازگشت قیمت وجود داشته باشد سیگنال خروج توسط اندیکاتور صادر خواهد شد‌.

زمانی که قیمت شروع به نوسان پیدا می کند پارابولیک SAR سیگنال های اشتباه صادر می کند. با توجه به یک روند مشخص، اندیکاتور در بالا و پایین قیمت ظاهر می شود و این باعث صدور سیگنال های اشتباه می شود.

معایب اندیکاتور پارابولیک SAR

اندیکاتور-پارابولیک2

اندیکاتور پارابولیک SAR در بازارهای دارای روند صعودی بیشتر کارآمد است. در مقایسه با دوره های ترکیبی که چندان کاربردی نیست. در صورت عدم وجود یک روند کاملا واضح احتمال ارائه سیگنال های کاذب توسط این اندیکاتور زیاد است و بدین ترتیب ممکن است خسارات قابل توجهی را ایجاد کند.

داشتن یک بازار متغیر ممکن است سیگنال های گمراه کننده بی شماری را ارائه دهد. پس زمانی که قیمت ها با سرعت آهسته تری تغییر می کنند اندیکاتور نیز عملکرد بهتری دارد.

نکته دیگری که باید قابل توجه باشد این است میزان حساسیت این شاخص به صورت دستی نیز می تواند تنظیم شود.

هر شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن چقدر که این حساسیت بیشتر شود احتمال اینکه سیگنال های کاذب بروز کنند بیشتر خواهد بود.

این اندیکاتور حجم معاملات را در نظر نمی گیرد درباره قدرت یک روند نیز اطلاعات چندان مفیدی نیز ارائه نمی دهد.

تریدرها و سرمایه گذارانی که در این زمینه اطلاعات داشته باشند چندان مفید و اهمیت فراوانی ندارد زیرا خطرات و ریسک ها جزئی از بازار های مالی هستند. با این وجود معامله گران این اندیکاتور را با شاخص ها و یا استراتژی های دیگری ترکیب می کنند و برای به حداقل رساندن ریسک و جبران محدودیت ها از آنها بهره می برند.

کاربرد اندیکاتور پارابولیک SAR

اندیکاتور پارابولیک SAR مطابق با توضیحاتی که داده شد نقاطی در بالا یا پایین قیمت به ما نمایش می دهد. از این سیستم به چهار روش استفاده می شود:

۱. روند و نقاط بازگشت روند را شناسایی می کند.

۲.دینامیک را حمایت و مقاومت می کند‌.

۳.از سیگنال بازگشت با همگرایی استفاده می کند.

۴. حد ضرر را تعیین می کند.

۱.روند و نقاط بازگشت روند را شناسایی می کند.

وقتی که نقطه چین ها بالای کندل های قیمت می باشند روند نزولی و زمانی که نقطه چین در پایین کندل های قیمت قرار دارد روند صعودی می باشد.

این اندیکاتور کمک می کند که به محض تشکیل یک نقطه در مقابل کندل ها، برای تشکیل یک سقف یا کف و شروع روند جدید تایید یه صادر کنیم .بنابراین کار اصلی اندیکاتور پارابولیک SAR محل پایان یک روند را شناختن است.

۲. دینامیک مقاومت و حمایت می کند.

یکی از کاربردهای اندیکاتور استفاده به عنوان سطح حمایت یا مقاومت است. مانند میانگین های بندهای بولینگر یا متحرک که می تواند به خوبی نقش را ایفا کند. نقاط در بالای کندل ها قرار گیرند اندیکاتور نقش مقاومت را ایفا می کند اما اگر بالعکس نقاط اندیکاتور در پایین کندل ها باشد نقش حمایتی دارد.

۳.سیگنال بازگشت با همگرایی

بالا قرار گرفتن یا پایین بودن کندل ها همیشه هم به معنی حمایت یا مقاومت نیست.

گاهی در برخی موارد اندیکاتور و قیمت به سمت یکدیگر حرکت می کنند و اصطلاحا همگرا می شوند نشانه از احتمال شکستن اندیکاتور و شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن بازگشت روند می باشد.

۴.حد ضرر را تعیین کنید.

یکی از مهم ترین کاربرد های اندیکاتور حد ضرر را مشخص کردن می باشد. حد ضرر را با استفاده از ابزار های تکنیکالی مثل سطح حمایت و مقاومت و …. می توان تعیین کرد. اما ساده ترین روش استفاده از اندیکاتور پارابولیک SAR خواهد بود که هنگامی که روند صعودی و نزولی یک معامله، سطح قیمتی معادل با نقطه متناظز با کندل ورود به معامله تشخیص داده شود برابر با حد ضرر خواهر بود. پس از ورود به موقعیت معاملاتی قیمت به سطح برسد حد ضرر برای شما فعال شده است.

نحوه محاسبه اندیکاتور پارابولیک SAR

در طراحی این اندیکاتور دو پارامتر وجود دارد که به عنوان متغیر در نظر گرفته شده است.

۱.گام ۲.گام بیشینه

محاسبه اندیکاتور پارابولیک SAR به دلیل داشتن روند نزولی و صعودی محاسبات مربوط به آن نیز متفاوت می باشد. در روند نزولی به قیمت کمتر ک در روند صعودی به قیمت بیشتری نیاز داریم.

برای محاسبه اندیکاتور در روند صعودی

(Ep قبلی + SAR قبلی)Af قبلی + SAR قبلی = SAR

برای شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن محاسبه اندیکاتور با روند نزولی

(Ep قبلی – SAR قبلی )AF قبلی – SAR قبلی = SAR

مکمل های اندیکاتور پارابولیک SAR

توصیه می شود که برای تایید قدرت روند فعلی از اندیکاتور های دگیدی نیز استفاده شود مانند اندیکاتور ADX. سایر ابزار های مکمل که با اندیکاتور پارابولیک SAR را می توان مورد استفاده قرار داد که شامل الگوهای کندل و اندیکاتور میانگین متحرک می باشند.

به طور مقال وقتی که نمودار از میانگین متحرک بلند مدت پایین تر قرار دارد به سیگنال های فروش که توسط پارابولیک SAR صادر می شود می توان توجه کرد. و همچنین اگر قیمت بالا تر از میانگین باشد روی سینگال خرید تمرکز کنید.

اندیکاتور استوکاستیک یکی از شاخه های اصلی تجزیه و تحلیل فنی است. احتمالا قدیمی ترین نوسان ساز است و قبل از ظهور آن تمام محاسبات به صورت دستی انجام می شد. نوسان ساز Stochastic، همچنین به عنوان اندیکاتور استوکاستیک شناخته می شود توسط جورج لین، تاجر و رئیس شرکت Investment Teachers Inc، برای تجارت در بازارهای آتی توسعه داده شد و جزئیات آن در کتاب خود با عنوان ” تجارت خود گردان با Stochastics” ارائه شده است.

سخن پایانی

اندیکاتور پارابولیک SAR از ابزار های متعدد تحلیل تکنیکال می باشد که در عین سادگی برای درک بهتر شرایط بازار، روند و نقاط بازگشتی را تشخصی داده و به کمک شما خواهد آمد. این ابزار در کنار ابزار های تحلیل باید استفاده شود و به نوعی آن ها را تایید شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن کند. استفاده از یک اندیکاتور توسط ما برای شما هیچ گاه توصیه نمی شود و در آینده نیز توصیه نخواهد شد.

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

الگوی کف دو قلو

نحوه شناسایی الگوی کف دو قلو ، درصد خطا و شاخصه های اصلی + سقف دوقلو

ترید موفق بزرگ و خففن در منزل

انجام ترید موفق در منزل + 5 اصول مهم تریدینگ در خانه

الگوی قیچی بالا و پایینی

معرفی و نکات الگوی قیچی بالا و پایین یا الگوی انبرک سقف و کف

استراتژی خروج (Exit Strategy)

معرفی 3 مورد از بهترین استراتژی خروج (Exit Strategy) های بازار های مالی

مومنتوم تریدینگ

مومنتوم تریدینگ + روش های مومنتوم تریدینگ و اشتاباهات رایج این روش

روانشناسی ترید

4 مورد از مهمترین اصول روانشناسی ترید ارز دیجیتال

دوره های آموزشی دکتر سیگنال

استراتژی معاملات ارز دیجیتالی

تصویر شاخص دوره آموزشی مباحث کامل معاملات فیوچرز ارز دیجیتال

دوره آموزشی شکارچی رمز ارزهای پر پتانسیل

دسته‌ها
نوشته‌های تازه
  • صفر تا صد سود و ضرر سیگنال رایگان خرید ارز دیجیتال
  • نحوه شناسایی الگوی کف دو قلو ، درصد خطا و شاخصه های اصلی + سقف دوقلو
  • صورت گرفتن تراکنش در بلاک چین + چه اطلاعاتی در تراکنش ذخیره میشوند؟
  • مراحل آموزش کار با پروتکل LI.FI + ویژگی های مهم LI.FI
  • انجام ترید موفق در منزل + 5 اصول مهم تریدینگ در خانه

دکتر سیگنال بازار ارزهای دیجیتال و بیت کوین را تحلیل می کند و شما را از افزایش قیمت های پیش رو مطلع می سازد و درتلاش هست، تا با ارائه برترین سیگنال های تحلیل شده بیت کوین و آلت کوین ها که دارای دقت بالایی هستند به افزایش عملکرد و کم کردن ریسک معاملات شما کمک کند تا سود شما را در معاملات به حداکثر برساند. به تیم تحلیلگر ما ملحق شوید و لذت تریدینگ را با دکتر سیگنال تجربه کنید.

تشخیص شکست فیک خط روند

شکست فیک خط روند به این معنی است که معامله گران گمان میکنند که روند قبلی تغییر کرده است و شکست خط روند رخ داده است در حالی که بعد از چندی میفهمند که روند قبلی دوباره ادامه پیدا کرد و شکست خط روند فیک یا قلابی بوده است .

شکست فیک خط روند

راه های تشخیص شکست فیک خط روند

دو راه برای تشخیص شکست فیک خط روند وجود دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت

1) حجم معاملات پایین هنگام شکست خط روند

وقتی حجم معاملات کم است و رو به کاهش است نباید فریب خورد و شکست خط روند را واقعی محسوب کرد چرا که به احتمال زیاد ای شکست روند ادامه دار نخواهد بود و تغییر روند در پیش خواهد بود .

شکست فیک خط مقاومت در صعود

فرض کنید روند صعودی است و قدرت خریداران بر قدرت فروشندگان غلبه کرده است و روند صعودی شده است ولی در آستانه خط مقاومت حجم معاملات کاهشی شده است. این به معنی کاهش قدرت خریداران است و عدم تقاضای بالای آنها را نمایش میدهد در نتیجه حتی اگر خط مقاومت شکسته شود بازهم احتمال زیاد این شکست فیک خواهد بود و نزول و اصلاح در پیش است .نه اینکه ادامه روند صعودی را شاهد باشیم.

شکست فیک خط مقاومت

شکست فیک خط حمایت در نزول

اگر روند نزولی است و قدرت فروشندگان بر خریداران غلبه دارد و خریداران توانایی ندارند که بازار را صعودی کنند ولی گاهی مشاهده میشود که در بازار نزولی خطوط حمایت در روند شکسته میشود و گمان میشود که بازار درحال ادامه روند است ولی با توجه به اینکه باید حجم معاملات بالا باشد و روند قبلی که غلبه فروشندگان بر خریداران بود غلبه پیدا کند تا خط حمایت به صورت واقعی بشکند و روند نزولی ادامه دار باشد که این طور نیست و حجم معاملات کم است و غلبه خریداران بیشتر است پس در صورت کم بودن حجم معاملات در روند نزولی و شکست خط حمایت ، باید این شکست را فیک بدانیم و منتظر تغییر روند باشیم .

شکست فیک خط حمایت

2) عدم تثبیت شکست توسط کندلها

گاهی خطوط روند در یک نزول یا صعود شکسته میشوند و حجم معاملات هم بالاست ولی به دلیل اینکه این شکست تثبیت نمیشود در ادامه شکست ناموفق میشود و تغییر روند رخ نمیدهد.در ادامه با آن بیشتر آشنا خواهید شد .

عدم تثبیت شکست خط روند صعودی

از آنجا که یک روند صعودی اگر بخواهد ترسیم شود باید روی کفهای نمودار ترسیم شود نه روی قله ها یعنی خط روند به عنوان حمایت عمل خواهد کرد پس شکست خط روند صعودی به معنی شکست خط حمایت دریک روند صعودی خواهد بود و برای اینکه خط حمایت شکسته شود و خط روند صعودی به نزول تبدیل شود نیاز است که قدرت فروشندگان به قدرت خریداران غلبه کند و این در حالی است که در یک روند صعودی غلبه با خریداران است ولی در همان روند کلی گاهی فروشندگان قدرت میگیرند و اصلاح های جزئی شکل میگیرد و این خود به معنی کم شدن حجم معاملاتی است ولی فرض ما بر این است که حجم معاملات بالا باشد و در عین حال فروشندگان بر خریداران در یک روند صعودی غلبه کنند و سهم را تا خط حمایت که خط روند است پایین آورند و حتی بتوانند این خط را بشکنند ولی به دلیل اینکه این شکست تثبیت نمیشود و چند کندل زیر خط روند حمایتی شکل نمیگیرد پس این شکست خط روند را شکست فیک میدانیم .

شکست فیک خط روند صعودی

شکست فیک خط روند نزولی

با توجه به اینکه خط روند نزولی با ترسیم قله ها در یک روند نزولی شکل میگیرد پس شکست فیک خط روند نزولی باید در قله ها رخ دهد که این شکست فیک به دلیل عدم تثبیت کندل ها روی خط روند مقاومتی به وجود میآید که در تصویر به خوبی عدم تثبیت کندل ها روی خط مقاومتی و خط روند نزولی را درک خواهید کرد .

Generic placeholder image

گروه بی نظیر

مدرس و تحلیلگر بازار سرمایه تحلیلگر بازار مالی فارکس تحلیلگر ارشد سایت یار سرمایه برگزاری بیش از صد دوره آموزشی تحلیل بورس و فارکس عضو تیم icf_market تنها ارائه دهنده سبک ولوم تریدینگ به زبان فارسی در دنیا

برگشت روند یا Reversal چیست و از آن چه استفاده‌ای در معاملات می‌شود؟

برگشت روند چیست

برگشت روند تغییر جهت قیمت یک دارایی است. برگشت روند می‌تواند در جهت صعودی یا نزولی باشد. پس از یک‌روند صعودی شاهد برگشت روند نزولی خواهیم بود؛ و پس از یک روند نزولی شاهد برگشت روند صعودی خواهیم بود. برگشت روند بر اساس جهت کلی قیمت صورت می‌گیرد و معمولا بر اساس یک یا دو دوره یا کندل بر روی نمودار تعریف نمی‌شود.

برخی اندیکاتورها از جمله میانگین متحرک، اسیلاتورها یا کانال‌ها به شناسایی روند و تشخیص برگشت روند کمک می‌کنند. برگشت‌ها ممکن است با بریک‌اوت مقایسه شوند.

برگشت‌روند (Reversal) به ما چه می‌گوید؟

برگشت‌روند اغلب در معاملات روزانه (درون روز) روی می‌دهد و نسبتاً سریع اتفاق می‌افتد، اما می‌تواند طی روزها، هفته‌ها و سال‌ها نیز روی دهد. برگشت روند در بازه‌های زمانی مختلف روی می‌دهد. یک برگشت روند روزانه در یک نمودار ۵ دقیقه‌ای برای یک سرمایه‌گذار طولانی‌مدت شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن که منتظر یک برگشت در نمودارهای روزانه یا هفتگی است اهمیتی ندارد. بااین‌وجود یک برگشت در نمودار ۵ دقیقه‌ای برای معامله‌گر روزانه بسیار اهمیت دارد.

یک روند صعودی که مجموعه‌ای از سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتر است با تغییر به مجموعه‌ای از سقف‌های پایین‌تر و کف‌های پایین‌تر، به یک روند نزولی تبدیل می‌شود. یک روند نزولی که مجموعه‌ای از سقف‌های پایین‌تر و کف‌های پایین‌تر است با تغییر به مجموعه‌ای از سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتر به یک روند صعودی تبدیل می‌شود.

روندها و برگشت‌ها را می‌توان همان‌گونه که پیش‌تر توضیح داده شد، تنها با توجه به حرکات قیمت شناسایی کرد یا با استفاده از اندیکاتورها که دیگر معامله گران از آن‌ها استفاده می‌کنند. میانگین متحرک می‌تواند هم در تشخیص روند و هم در تشخیص برگشت روند کمک کند. اگر قیمت بالاتر از میانگین متحرک باشد، روند صعودی است اما زمانی که قیمت به زیر میانگین متحرک کاهش می‌یابد می‌تواند نشانه‌ای از برگشت قیمت باشد.

از خطوط روند برای تشخیص برگشت‌ روند نیز می‌توان استفاده کرد. ازآنجایی‌که یک روند صعودی کف‌های بالاتر ایجاد می‌کند، خط روند را می‌توان همراه با این کف‌های بالاتر کشید. زمانی که قیمت به زیر خط روند کاهش می‌یابد، این می‌تواند نشان‌دهنده‌ی برگشت روند باشد.

اگر برگشت‌ها به‌آسانی قابل تشخیص بود و به‌آسانی از اصلاح ها یا پول بک‌های کوچک قابل‌تشخیص بودند، معامله‌گری کار بسیار آسانی بود؛ اما این‌گونه نیست. فرقی نمی‌کند که از پرایس اکشن یا اندیکاتور استفاده کنید، سیگنال‌های اشتباه زیادی روی شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن می‌دهند و گاهی برگشت‌ها به‌قدری سریع اتفاق می‌افتند که معامله گران نمی‌توانند سرعت عمل کافی برای جلوگیری از ضرری بزرگ از خود نشان دهند.

مثال‌هایی از برگشت‌روند (Reversal)

برگشت‌ روند

نمودار یک روند صعودی در حال حرکت داخل یک کانال را نشان می‌دهد که سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتری ایجاد می‌کند. قیمت ابتدا از کانال خارج می‌شود و به زیر خط روند شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن می‌رود و نشان‌دهنده‌ی تغییر احتمالی جهت روند است. سپس قیمت کف پایین‌تری ایجاد می‌کند که از کف پیشین در کانال نیز پایین‌تر می‌رود. که این کاهش بیشتر نشان‌دهنده یک برگشت نزولی است.

سپس قیمت بیشتر کاهش می‌یابد و کف‌های پایین‌تر و سقف‌های پایین‌تر ایجاد می‌کند. برگشت به وضعیت صعودی تا زمانی که قیمت سقف بالاتر و کف بالاتر ایجاد نکند، روی نخواهد داد. بااین‌وجود، حرکت به بالای خط روند نزولی می‌تواند یک سیگنال زودهنگام برای برگشت روند باشد.

توجه به کانال صعودی تصویر بالا، ویژگی‌های تحلیل‌های روندمحور و برگشتی را توضیح می‌دهد. در طول کانال قیمت چندین بار نسبتا تا کف قبلی نوسان کرده است ولی بااین‌وجود جهت کلی همچنان صعودی باقی می‌ماند.

تفاوت برگشت (Reversal) و پولبک (Pullback)

برگشت، تغییر روند در قیمت یک دارایی است. منظور از پولبک حرکت در خلاف جهت روند تا جایی است که روند را معکوس نمی‌کند. یک روند صعودی به‌وسیله سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتر ایجاد می‌شود و طی آن پول بک‌ به مواقعی می‌گویند که کف ایجادشده بالاتر از کف پیشین باشد. ازاین‌رو، در یک روند صعودی تا زمانی که قیمت کف پایین‌تری در بازه زمانی موردنظر معامله‌گر نسازد، برگشت روند محسوب نمی‌شود. برگشت‌ روند در آغاز ممکن است به عنوان پولبک برداشت شوند؛ بنابراین زمانی که آغاز می‌شوند مشخص نیست که آیا برگشت روند خواهد بود یا نه.

محدودیت‌های استفاده از برگشت روند (Reversal)

برگشت‌های روند حقیقتی از زندگی در بازارهای مالی هستند. همیشه قیمت‌ها در چند نقطه معکوس می‌شوند و در زمان‌های مختلف برگشت‌های صعودی و نزولی متعددی خواهند داشت. نادیده گرفتن برگشت‌ها ممکن است منجر به ریسک‌پذیری بیشتر ازآنچه پیش‌بینی شده است شود. برای مثال، یک معامله‌گر بر این باور است سهامی که از ۴ دلار به ۵ دلار افزایش داشته است پوزیشن خوبی برای افزایش قیمت بیشتر دارد. آنها با انگیزه افزایش بیشتر، سوار موج شدند تا بالاتر برود اما اکنون شاخص سهام به ۴ دلار، ۳ دلار و سپس ۲ دلار کاهش پیدا می‌کند. نشانه‌های برگشت پیش از رسیدن شاخص سهام به ۲ دلار احتمالاً مشخص بودند. احتمالاً پیش از رسیدن قیمت به ۴ دلار نیز این نشانه‌ها قابل‌رؤیت بودند. بنابراین، با زیر نظر گرفتن برگشت‌ها، معامله‌گر می‌تواند سود خود را شناسایی کند (سیو سود کند) یا از پوزیشن ضرر خارج شود.

زمانی که یک برگشت‌روند آغاز می‌شود، معلوم نیست که آیا با برگشت روبرو هستیم یا پول بک. زمانی که برگشت آن مشخص شود، قیمت مسیر زیادی را پیموده است و درنتیجه ضرر زیاد یا از بین رفتن سود زیادی را برای معامله‌گر به دنبال دارد. به همین دلیل، معامله گران روندمحور اغلب درحالی‌که قیمت همچنان در جهت آنها در حال حرکت است و هنوز در روند صعودی است (اگر پوزیشن خرید باشد) از پوزیشن خارج می‌شوند. با این کار نیازی نیست تا نگران پول بک بودن یا برگشت بودن حرکت معکوس در روند باشند.

سیگنال‌های اشتباه نیز واقعیتی انکارناپذیر هستند. ممکن است با استفاده از یک اندیکاتور یا حرکات قیمت، برگشت شناسایی شود، اما پس از آن قیمت مجدداً به جهت حرکت پیشین خود برگردد و روند قبلی ادامه یابد.

برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.

پیوت در بورس به چه معناست + 4 استفاده از پیوت در تحلیل کاربردی

پیوت در بورس به چه معناست + 4 استفاده از پیوت در تحلیل کاربردی

پیوت در بورس در واقع این طور معنا می‌شود که، یکی از مهم‌ترین اهداف در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، تمشخص نمودن نقاط بازگشت قیمت است.

پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟

پیوت در بورس در واقع این طور معنا می‌شود که، یکی از مهم‌ترین اهداف در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، تشخیص نمودن نقاط بازگشت قیمت است. در اصل اگر شخصی به این وجه از مهارت در تحلیل برسد، همانند پیدا کردن جام مقدس در معامله‌گری به حساب می‌آید؛ اما بر طبق پژوهش‌های صورت گرفته شده، تلاش در جهت مشخص نمودن دقیق نقاط کف و سقف قیمتی (منظور در نواحی بازگشت قیمت است) یا به بیان دیگر زمان‌بندی بازار، تا همین حالا بی‌فایده بوده است. با این وجود، بعضی از ابزارهای تحلیل نموداری در این حیطه عملکرد حایز توجهی دارند. پیوت در تحلیل تکنیکال، یکی از پر استفاده‌ترین ابزارهای بررسی وضعیت پیشین و کنونی قیمت است. به عبارت ساده‌تر، نقاط چرخش قیمت در نمودار پیوت خوانده می‌شود؛ که بر طبق ماهیت به دو نوع قیمتی و همچنین محاسباتی و بر طبق قدرت بازگشتی نمودار، دو گونه ماژور و مینور را شامل می‌گردند.

انواع پیوت ها کدامند ؟ و نقش پیوت در تحلیل چیست؟

انواع پیوت ها و نقش پیوت در تحلیل

پیوت‌ها یا نقاط بازگشت اغلب هنگامی شکل می‌گیرند که در جنگ نیروی عرضه کننده با نیروی تقاضا کننده یکی بر دیگری غالب و مغلوب شوند! در واقع هنگامی که شما به یک نمودار قیمت نگاه بکنید که شناسایی نمودار پیوت این کمک را به شما می‌کند؛ تعداد زیادی پیوت مشاهده خواهید کرد که هر یک در یکی از طبقه‌بندی‌های زیر جای می‌گیرند. نکته قابل توجه این است که این موضوع با پولبک در بورس متفاوت می باشد.

پیوت قیمتی

مفهوم اصلی و اساسی نقاط بازگشت قیمت، در ذات این پیوت‌ها نهفته است. در تعریف کلاسیک پیوت‌های قیمتی بدان اشاره شده است، که اگر بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و پس از تشکیل سقف یا کف، با روندی نسبتاً قوی در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت در نمودار تشکیل شده است. در حال حاضر این تعریف تکامل یافته و عموماً در روش‌های پرایس اکشنی مطرح می‌شود؛ که اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نموده و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت یا نقطه بازگشت قابل اطمینان خواهیم داشت. نحوه تشخیص یا به عبارت دیگر شناسایی نمودار پیوت به صورت بصری و بر مبنای قوانین روش‌های تحلیلی مختلف بوده و اصولاً ابزار تحلیلی خاصی نمی‌طلبد. به طور کلی، بر اساس دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل پیوت، می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید.

پیوت محاسباتی

این پیوت در بورس بر طبق داده‌های قیمتی (OHLC) و همچنین فرمول‌های ریاضی محاسبه می‌گردد و جزئیات تحرکات و بالا و پایین رفتن‌های قیمتی در بازار در آن‌ها دخیل نیستند! در اصل خروجی این محاسبات که به شکل چند عدد هستند؛ به عنوان سطوح حمایت و مقاومت در آینده نمودار به کار گرفته می‌شوند. این پیوت‌ها بر طبق دوره‌های زمانی نمودار و همچنین داده‌های قیمتی مورد استفاده قرار گرفته و تا مدت زمان معینی دارای اعتبارند و با تشکیل کندل‌های جدید، این سطوح به‌روزرسانی می‌گردند. به عنوان مثال، نواحی پیوتی نمودار یک‌ساعته برای معامله‌گران بازارهای مالی میان‌مدتی کاربرد چندانی ندارند. پیوت‌های محاسباتی هم خودشان انواع گوناگونی دارا هستند، که پیوت پوینت و همچنین خطوط کاماریلا از مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین آن‌ها هستند. در ادامه این مطلب به شرح مختصر و مفید هرکدام از این‌ها و نقش پیوت در تحلیل خواهیم پرداخت.

Pivot Point (PP) = High+Low+Close/3

بر اساس قواعد، اگر نرخ قیمتی بیشتر از نقطه «PP» قرار بگیرد؛ بدان معنی است که روند صعودی سهم را شاهد هستیم و می‌باید بر اساس واکنش‌های قیمتی در برابر سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیتی برای‌ خریداری سهام باشیم و در غیر این صورت (نرخ قیمتی کمتر از PP)، برای فروختن آن سهم اقدامات لازم را می‌نماییم. حتما این را مد نظر داشته باشید که، نقاط «R» مخفف کلمه لاتین Resistance یا به زبان دیگر سطوح مقاومتی هستند و همین طور نقاط «S» که مخفف کلمه لاتین Support یا به زبان دیگر نواحی حمایتی نمودار به حساب می‌آیند.

در محاسبات خطوط کاماریلا ناحیه مهم و اساسی نظیر «PP» نخواهیم داشت؛ ولی در این روش به خاطر زیادی بودن نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده‌اند که می‌توان قدرت خط روند را به صورت خیلی زیادی فهمید و معاملات دقیق‌تر و منظم‌تری داشت. در اصل هنگامی که قیمت به سطوح 3 یا 4 (از نوع R یا S) برسد؛ در وهله اول بیان کننده قدرت روند و همچنین تحرک قیمتی زیاد است.یادآوری این نکته لازم است که محاسبه‌کننده نقاط پیوت در بیشتر پلتفرم‌های تحلیلی بازار سرمایه به صورت اندیکاتورهای پیش‌فرض ارائه شده‌اند و حتی در صورتی که آن‌ها وجود نداشته باشند هم می‌توانید، به شکلی کاملاً رایگان آن‌ها را از منابع گوناگون دانلود بکنید و نصب گردانید. هم‌اکنون در شماری از استراتژی‌های مختلف معاملاتی، پیوت‌ها به عنوان یک نوع از ابزار اصلی در کنار عناصری چند نظیر میانگین‌های متحرک ، خطوط روند و… به کار گرفته می‌شوند. جهت آشنایی با اندیکاتورهای کاربردی می توانید مقاله " آموزش اندیکاتور cci " را مشاهده کنید.

پیوت در تحلیل تکنیکال

پیوت ماژور

حتی اگر هم ذره‌ای با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن باشید؛ با دیدن نمودار قیمت و همچنین کف و سقف‌هایی که باعث وقوع تحرکات قیمتی به نسبت قوی در مسیر مخالف گشته‌اند، به طور کامل برایتان محسوس هست. در اصطلاح به این دسته از نقاط بازگشتی"پیوت ماژور" می‌گویند. این نقاط از اعتبار زیادی هم برخوردار هستند و تحلیل‌گران برای ترسیم کردن خطوط روند و همین طور الگوهای قیمتی، می‌بایستی از این پیوت‌ها کمک بگیرند.

پیوت مینور

در جهت مقابل نقاط پیوتی هم هستند که نهایتاً باعث می‌شوند تا حرکات اصلاحی کوچک یا نوعی برقراری روند خنثی تشکیل شود. پیوت مینورها در نمودارهایی با دوره‌های زمانی پایین (یا به عبارت دیگر تایم‌فریم‌های کوچک) به شکل قابل توجهی قابل رویت‌اند؛ چرا که نوسانات مقطعی و کاذب در نمودارهای میان‌روزی بیشتر تشکیل می‌شوند. به همین جهت این‌که نقاط بازگشتی مینور، توانایی زیادی در ایجاد تغییر روند و همچنین ایجاد حرکات قیمتی فوق‌العاده‌ای ندارند؛ الگوهای قیمتی و همچنین خطوط روند مبتنی بر آن‌ها از اعتبار ویژه‌ای برخوردار نیستند. در نتیجه برای کم کردن درصد خطای تحلیل، برای معامله‌گران می‌بایستی به دوره‌های زمانی مناسبی مراجعه کرد.

نحوه تشخیص پیوت ماژور از مینور چگونه می باشد ؟

حالا که تشریح اولیه از پیوت ماژور و مینور بیان شد؛ سؤال اصلی این هست، که به چه شکلی باید این نقاط را از همدیگر تشخیص بدهیم؟ با در نظر گرفتن این‌که سطوح پیوتی به طور کامل مبتنی بر قیمت است، تشخیص آن‌ها به طور چشمی و بر طبق مقایسه ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی قابلیت تشخیص دارا خواهد بود؛ ولی این امر مستلزم داشتن تجربه کافی در حیطه تحلیل تکنیکال هست. به همین جهت، روشی ترکیبی شامل دو ابزار عمده نظیر نمودار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی ایجاد شده تا معامله‌گران متوسط و همچنین معامله گران مبتدی نیز بتوانند به تشخیص این سطوح بپردازند. در اصل اگر سطوح کف یا سطوح سقف نمودار این دو پارادایم را در کنار هم داشته باشد، به احتمال بسیار با یک پیوت ماژور روبه‌رو هستیم. قاعده کلی در برگیرنده موارد زیر است:

  • تغییر فاز مکدی در هنگام تشکیل پیوت در بورس
  • اصلاح قیمت حداقل به اندازه 38% موج پیشین

پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟

تشخیص پیوت در بورس

در نموداری که می‌بینید، تغییر فاز هیستوگرام مکدی و تقاطع نزولی خطوط سیگنال و مکدی در هنگام ایجاد پیوت کاملاً قابل ملاحظه و رویت است. همین طور با رسم فیبوناچی بازگشتی تعیین می‌گردد که شرط اصلاح حداقل 38% قیمت هم برآورده شده و گواه‌های معاملاتی در حدی جهت پیوت ماژور بودن این نقطه بازگشتی وجود دارد.

به طور کلی پیوت در بورس یکی از بهترین ابزارهای معامله‌گری و تحلیل در بازار مالی به شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن حساب می‌آید؛ ولی با در نظر داشت نوسانات قیمتی شدید و متعدد ، دارای خطاهایی هم هستند؛ که می‌بایستی به کمک مشخص نمودن استراتژی‌های معاملاتی معین و روش‌های جدید تحلیلی، به عبارتی پوشش داده شوند.

الگوهای هارمونیک به زبان ساده و کامل

الگوهای هارمونیک (الگوهای فیبوناچی) الگوهایی هستند که با اشکال خاص و در نسبت‌های معینی از درصدهای فیبوناچی ایجاد می‌شوند. شناسایی این الگوها برخلاف الگوهای کلاسیک به تجربه و تمرین بیشتری احتیاج دارد، اما به مرور زمان، شخص می‌تواند حتی با چشم نیز این الگوها را تشخیص دهد. اساس الگوهای تکرارشونده یا هارمونیک بر مبنای نظریه‌ی لئوناردو فیبوناچی دانشمند و محقق سرشناس ایتالیایی و کاشف نظریه‌ی اعداد طلایی استوار است. علاوه بر این، الگوهای هارمونیک بر مبنای تحلیل تکنیکال بررسی روند معنادار موج‌های قیمتی و شناسایی روابط کمّی، ریاضی و هندسی بین آن‌ها قرار دارند. با گذشت زمان و حصول سابقه‌ی تاریخی روندهای قیمتی و تحلیل و بررسی روابط مکرر آن‌ها، قواعدی به دست آمدند که الگوهای هارمونیک از جمله مصادیق شاخص آن قواعد هستند. تلفیق این الگوها با روندهای قیمتی، فیبوناچی تریدینگ را پایه‌گذاری کرد که پیش‌بینی نقاط بازگشتی نمودارهای قیمتی (PRZ) را آسان می‌کرد.

اعداد فیبوناجی

اصل و مبنای الگوهای هارمونیک دنباله اعداد فیبوناچی است که قاعده کلی آن برابری هر عدد با جمع جبری دو عدد قبل از خود است. برای مثال: ۰.۱، ۲.۳، ۵.۸، ۱۳.۲۱، ۳۴، … با بررسی روند این دنباله، نسبت‌هایی بدست می‌آیند که همان نسبت‌های اعداد طلایی یا فیبوناچی نامیده می‌شوند. به عنوان مثال در این دنباله، حاصل تقسیم هر عدد بر عدد ماقبل از خود به سمت عدد ۱.۶۱۸ میل می‌کند که در واقع هر عدد نسبت به عدد ماقبل خود ۰.۶۱۸ افزایش یافته است. از تقسیم هر عدد به دومین عدد قبل از خود نیز نسبت دیگری به‌دست می‌آید. مهم‌ترین نسبت‌های به‌دست آمده عبارتند از: ۰.۲۳۶، ۰.۳۸۲، ۰.۵ و ۰.۶۱۸ که نسبت ۰.۶۱۸ به عنوان نسبت طلایی فیبوناچی شناخته می‌شود. البته عدد ۰.۵ را می‌توان حاصل تئوری معروف «داو» دانست که در این الگو نیز وارد شده است. نسبت‌هایی که درباره‌اشان سخن گفتیم، به مبنایی ریاضی و کاربردی در عرصه‌های گوناگون مبدل شده‌اند که یکی از کاربردهای رایج آن‌ها، استفاده از این نسبت‌ها جهت اعتبار بخشیدن به خطوط حمایتی و مقاومتی در نمودار روند قیمتی است. این اعتبارسنجی به گونه‌ای است که در یک روند نزولی خطوط حمایتی منطبق با نسبت‌های ۰.۲۳۶، ۰.۳۸۲، ۰.۵ و خصوصاً ۰.۶۱۸ به عنوان خطوط حمایتی محتمل‌تر بوده و در روندهای صعودی سطوح مقاومتی منطبق با نسبت‌های مذکور در قالب خطوط مقاومتی معتبرتر محسوب می‌شوند. بنابراین با تعیین خط روندهای فرضی که نسبت‌های فیبوناچی در آن‌ها صادق باشد، می‌توان نسبت به پیش‌بینی نقاط پیوت ماژور و پیوت مینور (نقاط شکست و اصلاح روند) و همچنین سایر تحلیل‌های درخور اقدام، سطوح حمایتی و مقاومتی را برای روندهای آتی پیش‌بینی کرده و یا اعتبار تحلیل و پیش‌بینی‌های دیگر را مورد ارزیابی قرار داد. الگوهای هارمونیک، الگوهایی تکراری و از جمله مباحث تکنیکال هستند که در نمودارهای قیمت پدیدار می‌شوند و ما با شناسایی و تشخیص آن‌ها می‌توانیم آینده‌ی قیمت سهام را پیش‌بینی کنیم و سودها سرشاری به دست آوریم. در تحلیل تکنیکال رفتار گذشته نمودار سهام اهمیت بسیاری دارد. رفتار نمودار نیز حاصل معاملات و رفتار تک تک افراد فعال در بازار است. در نتیجه هر روند و تغییری و هر نوع رفتار در نمودار قیمت، از رفتار معامله‌گران نشأت گرفته است.

آشنایی با انواع الگوهای هارمونیک

الگوهایی هارمونیک انواع مختلفی دارند. این الگوها معمولاً پس از یک افزایش یا کاهش بزرگ به تصویر کشیده می‌شوند. ما در ادامه به برخی گونه‌های مشهور آن‌ها اشاره می‌کنیم:

الگوی هارمونیک AB=CD

الگوی AB=CD یکی از متداول‌ترین و ساده‌ترین الگوهای هارمونیک است و معمولاً تشخیص آن نیز ساده‌تر بوده و بیشتر در بازار تکرار می‌شود. در این الگو ابتدا حرکت AB در جهت صعودی یا نزولی انجام می‌گیرد و سپس از نقطه‌ی B اصلاحی به اندازه‌ی تراز ۳۸/۲ تا ۸۸/۶ فیبوناجی AB انجام می‌شود که خط BC نام می‌گیرد. سپس شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن خطی از نقطه‌ی C هم‌جهت با AB و به اندازه‌ی AB تشکیل می‌شود که آن را خط CD می‌گویند. خط CD همچنین در تراز ۱۲۷/۲ تا ۲۶۱/۸ خط BC قرار می‌گیرد. الگوی AB=CD به‌صورت صعودی و نزولی وجود دارد. همان‌طور که اندازه‌ی دو خط AB و CD برابر است، بهتر است که میزان زمان تشکیل این دو نیز با هم برابر باشد.

ساده ترین الگوهای هارمونیک

الگوی گارتلی

الگوی گارتلی یک الگوی چند بُعدی در الگوهای هارمونیک است که از بسط و توسعه‌ی ترازهای فیبوناجی به دست آمده است. این الگو بسیار قدرتمند است و شناخت آن، می‌تواند باعث انجام معاملات سودآور شود. الگوی گارتلی از پنج نقطه‌ی X، A، B، C، D تشکیل شده است که تشخیص جایگاه هریک از این نقاط بسیار مهم است. در این الگو خط XA اولین خطی است که تشکیل می‌شود و از بقیه بزرگ‌تر و طولانی‌تر است. بعد از XA، خط AB که در جهت معکوس است شکل می‌گیرد. در این حالت الگو پتانسیل الگوی AB=CD را دارد. خط BC نیز در جهت (صعودی یا نزولی) XA شکل می‌گیرد. خط نهایی نیز CD است، زیرا نقطه‌ی D نقطه‌ی بازگشت الگو است.

الگوی هارمونیک گارتلی

الگوی خفاش

این الگو از نظر ساختاری مشابه الگوی گارتلی است. این الگو نیز از پنج نقطه‌ی X، A، B، C، D و خط XA نیز از همه بزرگ‌تر است. خط AB نیز اصلاح XA است که ۰/۳۸ تا ۰/۵۰ تراز فیبوناجی است. نقطه‌ی بازگشت، یعنی D نیز در تراز دقیق ۰/۸۸۶ فیبوناجی است. تفاوت این الگو با الگوی گارتلی نیز در این است که تراز نقطه‌ی B باید کمتر از ۰/۶۱۸ باشد. الگوی خفاش نیز به‌صورت صعودی و نزولی وجود دارد.

الگوی هارمونیک خفاش

الگوی پروانه

الگوی پروانه نیز از الگوهای هارمونیک بسیار قدرتمند است. این الگو هم چند بُعدی است و از پنج نقطه‌ی اصلی X، A، B، C، D تشکیل شده است. یکی از مهم‌ترین شرایط اعتبار الگوی پروانه تشکیل الگوی AB=CD است. در این الگو نیز XA ابتدا تشکیل می‌شود و سپس در اصلاح آن خط AB که نقش مهمی در تشکیل الگوی AB=CD و نقطه‌ی بازگشت، یعنی D دارد. تفاوت الگوی پروانه با الگوی گارتلی این است که نقطه‌ی D از خط XA عبور می‌کند. الگوی پروانه نیز صعودی و نزولی است.

الگوهای هارمونیک پروانه

برای مطالعه بیشتر در این مورد می‌توانید پست "معامله سهام در بورس بر اساس الگوی هارمونیک پروانه" را مطالعه کنید.

الگوی خرچنگ

این الگو از نظر ظاهری مشابه الگوی پروانه است و از پنج نقطه‌ی X، A، B، C، D تشکیل شده است. در این الگو نیز ابتدا خط XA شکل می‌گیرد و در اصلاح آن خط AB تشکیل می‌گیرد. تفاوت الگوی خرچنگ با الگوی پروانه در تراز نقطه‌ی B است که در تراز ۰/۶۱۸ خط XA قرار دارد. نقطه‌ی D در تراز ۱/۶۱۸ XA قرار دارد.

نمونه الگوهای هارمونیک خرچنگ

سخن آخر

در معامله‌گری به سبک الگوهای هارمونیک از مجموعه‌ی متنوعی از نسبت‌های فیبوناچی برای تعریف الگوها استفاده می‌شود. با این حال، معامله‌گری به سبک الگوهای هارمونیک فقط به تعریف و تشخیص الگوهای قیمتی ختم نمی‌شود؛ هرچند که در قدم اول بایستی فرصت‌های محتمل معاملاتی و قواعد خاص را تشخیص داد تا بتوان مدیریت موقعیت معاملاتی را بهتر تنظیم کرد. برای بالا بردن شانس موفقیت معامله و کاهش ریسک باید به این موارد توجه کنیم:

تشخیص معامله

صرف‌نظر از اینکه از چه نوع سیستم معاملاتی استفاده می‌کنید، قدم اول یافتن فرصت‌های معاملاتی محتمل است. تکنیک‌های معاملاتی هارمونیک از الگوهای قیمتی تکراری که در گذشته اثبات شده‌اند و نشانگر محدوده‌های اشباع خرید و اشباع فروش هستند، استفاده می‌کنند. درک تفاوت میان الگوهای مختلف هارمونیک برای بهینه کردن فرصت‌های معاملاتی خاص بسیار ضروری است.

اجرای معامله

پس از تعیین محتمل‌ترین فرصت معاملاتی، معامله‌ی اصلی باید تعیین شود. موارد زیادی باید در دوره‌ی مشخصی مورد ارزیابی قرار گیرند. باید درستی الگو تعیین شود و تصمیم نهایی در اجرای معامله هم در نظر گرفته شود.

مدیریت معامله

پس از تصمیم به اجرای معامله، موارد کلی دیگری هم هستند که باید در طول فرآیند معامله بررسی شوند. اگر معامله اجرا شده، باید موقعیت معاملاتی طبق قواعد به‌خصوصی جهت بهتر ساختن سود و ریسک معامله مدیریت شود. این سه مرحله بسیار مهم هستند. فرآیند کلی معامله‌گری به سبک الگوهای هارمونیک به همین سه مرحله وابسته است. در هر سیستم معاملاتی همیشه باید فرصت‌های محتمل معاملاتی، اجرای معامله و مدیریت معامله تا زمان بسته شدن، زیرنظر مستقیم معامله‌گر باشند. توصیه ما به شما این است که حتماً قبل از ورود به معامله، الگوهای هارمونیک را کاملاً مطالعه و درک کنید. مهم‌ترین عامل در معامله‌گری به سبک الگوهای هارمونیک، توانایی تشخیص ساختارهای قیمتی بر اساس نسبت‌های فیبوناچی است. این تکنیک‌ها بسیار دقیق هستند و سیستم معاملاتی را ایجاد می‌کنند که نیازمند شرایط خاص برای اجرای هر دستور معاملاتی است. تقریباً می‌توان گفت که تعیین محدوده‌های بازگشتی توسط الگوهای هارمونیک بسیار منحصربه‌فرد است. محاسبات خاص باعث شگفتی شما از میزان دقت الگوها خواهد شد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.